روند نمودار قیمت چیست و چگونه روند ها را تشخیص دهیم؟
روند نمودار قیمت چیست و چگونه روندها را تشخیص دهیم؟ تمام ابزارهای تکنیکال مانند الگوها، میانگین متحرک، حمایت و مقاومت و . تنها با این هدف بوجود اومدن تا کمک کنن روند قیمت اندازه گیری بشه. هر فردی که به دنبال کسب دانش در زمینه ی تحلیل تکنیکال هستش باید یادگیری تشخیص روند بازار رو اولویت اول خودش قرار بده.
بازارهای مالی همیشه در یک خط راست و یک جهت خاص حرکت نمی کنه. تغییرات بازار به صورت یکسری از حرکات زیگزاگ مشخص میشه. این زیگزاگ ها مانند موج های پی در پی هستن که شامل موج های صعودی یا نزولی میشن. به برایند حرکات این موج ها روند نمودار قیمت گفته میشه که در دوره آموزش تحلیل پرایس اکشن بطور تخصصی به این موضوع بپرداختیم. به طور ساده و در بُعد کلی، روند جهت حرکت قیمت رو در بازار نشون میده. در مجموع خطوط روند، اندیکاتورها و پرایس اکشن ابزارهایی برای تشخیص روند نمودار قیمت و هشدار به معامله گران در هنگام معکوس شدن این روند هستن.
در این مطلب به طور کامل در مورد روند نمودار قیمت، انواع روندها، چگونگی تشخیص روند قیمت و . صحبت خواهیم کرد با ما همراه باشین.
روند نمودار قیمت چیست؟
جهت کلی بازار یا قیمت یک دارایی خاص روند نامیده میشه. اگه ساده تر بخوایم بگیم، روند چیزی جزء جهت گیری کلی بازار در یک دوره ی خاص نیستش. البته هیچ معیار روشنی برای اینکه بتونیم زمان لازم برای یک روند قیمت رو مشخص کنیم، وجود نداره.
تشخیص روند نقشی برجسته در پیدا کردن فرصت های کسب سود در بازار داره. بر همین اساس ابزارهای مختلفی در قالب دو دیدگاه بنیادی و تکنیکالی در اختیار معاملهگران قرار داره که تشخیص اینکه کدوم ابزار یا ترکیبی از ابزارها، میتونه بهترین استراتژی تشخیص روند و معاملهگری رو براشون فراهم بیاره، بر عهده ی خودشون هستش.
در تحلیل تکنیکال روندها با خطوط روند یا "پرایس اکشن" تعریف میشن. بیشتر معامله گران مایل هستن بر اساس اصطلاحات رایجی از قبیل "همیشه در جهت روند معامله کن" یا "هرگز با روند نجنگ" معامله کنن اما برخی دیگه از معامله گران به دنبال شناسایی موقعیت هایی در خلاف جهت روند هستن.
تحلیل روند، کار ساده ای نیستش و به ابزارها و جزئیات از بازارها نیاز داره. البته توجه به این نکته خالی از لطف نیست که بدونیم درسته که تحلیل روند در بازاهای مختلف مانند بورس، فارکس و ارزهای دیجیتال جنبه های مشترک با هم دارن اما در بسیاری موارد متفاوت هستن.
یک معامله گر حرفه ای برای تشخیص روند بازار باید اطلاعات زیادی از قبیل ابزارهایی که در بازار مورد استفاده قرار می گیره و یا وب سایت هایی که بخش بزرگی از اطلاعات رو در خود جمع کرده، داشته باشه. با دست آوردن این اطلاعات معاملهگر عدم تقارن اطلاعاتی خودشو کاهش و در نتیجه روند بازار، قیمت دارایی یا جفت ارز مورد نظرشو با دقت بیشتری پیشبینی می کنه.
انواع روند نمودار قیمت کدامند؟
همونطور که قبلا هم اشاره شد بازارهای مالی همیشه در یک خط راست و یک جهت خاص حرکت نمی کنن. تغییرات بازار به صورت یکسری از حرکات زیگزاگ مشخص میشه. این زیگزاگ ها مانند موج های پی در پی که شامل موج های صعودی یا نزولی میشن، هستن. برآیند حرکات این موج های صعودی و نزولی روند بازار رو تشکیل میدن. روندها از جنبه ی مسیر قیمتی، به روندهای صعودی، نزولی یا خنثی تقسیم میشن. هیچ روندی همواره صعودی یا نزولی نیست چون قیمت ها در طی زمان روندهای گوناگونی تجربه می کنن.
روند صعودی به عنوان یکسری از موج ها و حفره های بالارونده تعریف میشن و روند نزولی برخلاف اون از موج ها و حفره های پایین رونده تشکیل شده و روند خنثی شامل موج ها و حفره هایی هستش که جهت مستقیم دارن. تشخیص تفاوت این سه نوع روند بسیار مهم هستش چرا که در بهترین برآورد حداقل در یک سوم مواقع قیمت ها روند خنثی یا افقی دارن.
در ادمه به صورت خلاصه، روندهای صعودی، نزولی و خنثی به همراه برخی ویژگی هاشونو معرفی میکنیم:
روند صعودی
روند صعودی (uptrend) که به بازار صعودی هم معروفه، وضعیتی هستش که بازار ارز دیجیتال یا هر بازار مالی دیگه ای و قیمت دارایی ها در جهت های رو به بالا حرکت می کنه. در روند صعودی قیمت ارز در طی زمان افزایش پیدا می کنه. سقف ها (یا کف های) تشکیل شده بالاتر از سقف ها (یا کف های) قبلی هستن. در چنین شرایطی سفارشات خرید بیشتر از سفارشات فروش هستش. بازار صعودی چرخه ی مطلوب سرمایه گذارن به حساب میاد چرا که در این روند بهترین فرصت ها برای کسب سود وجود داره.
روند نزولی
زمانی که بازارهای ارز دیجیتال یا هر دارایی دیگه ای و قیمت اون ها جهتی رو به پایین داشته باشن، روند نزولی (Downtrend) اتفاق افتاده. در چنین شرایطی قیمت دارایی ها به مرور و گاهی حتی بسیار سریع کاهش پیدا می کنه و کف (یا سقف های) تشکیل شده، پایین تر از کف (یا سقف های) قبلی قرار می گیره. معامله گران در روند نزولی بیشتر در سمت فروش ظاهر میشن و سفارشات فروش بیشتر از سفارشات خرید هستش. این روند، روند مطلوب سرمایه گذارن نیست و باعث میشه افراد دیدی کوتاه مدت و میان مدت به بازار داشته باشن و دارایی های خودشونو نقد کنن و به فروش برسونن. روندهای نزولی گاهی می تونن تا مدت ها دوام داشته باشن.
روند خنثی
روند خنثی (Sideways Trend) یا روند افقی، به روندی گفته میشه که قیمت ارز دیجیتال ها یا قیمت هر دارایی دیگه ای حرکت خاصی نداشته باشه. در این حالت قیمت در حال حرکت به پهلو هستش و روند قیمت مدتی بالا و مدتی پایین میاد. به روند خنثی، بازار بدون روند هم گفته میشه. در روند خنثی جهت قیمت قابل تشخیص نیست و تحلیلگران نمی تونن وضعیت روند بازار رو به خوبی مشخص کنن که این باعث نگرانی سرمایه گذاران و معامله گران میشه. در واقع روند خنثی بیانگر بلاتکلیفی بازار هستش و مشخص نیست چه زمانی احساسات معکوس میشه.
در کل سه انتخاب برای هر معاملهگری وجود داره اینکه وارد بازار بشه یعنی خرید داشته باشه، از بازار خارج بشه یعنی داراییشو بفروشه یا اینکه نظارهگر بازار باشه. زمانی که بازار رو به رشد هستش خرید ارجحتر به نظر می رسه. وقتی بازار در حال نزول و افت باشه دومین انتخاب یعنی فروش درست تر خواهد بود و در وضعیت خنثی، عاقلانه ترین کار بیرون رفتن و نظاره کردن بازار هستش.
دسته بندی روند ها
در این قسمت از مقاله ی "روند نمودار قیمت چیست و چگونه روندها را تشخیص دهیم؟ " میرسیم به دسته بندی روندها. روندها از لحاظ زمانی، به روندهای بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت تقسیم میشن. اما در حقیقت تعداد نامحدودی روند وجود داره که در فعل و انفعال با یکدیگه هستن، روندهای کوتاهی که فقط چند دقیقه تا چند ساعت رو در بر میگیرن گرفته تا روند های بسیار بلند مدت 50 تا 100 ساله. هرچند غالب تحلیلگران به وجود این سه دسته روند اصلی اعتقاد دارن. در ادامه توضیحی مختصر در مورد این سه دسته داده خواهد شد.
روندهای بلند مدت
روند بلند مدت در اکثر موارد به دلیل چارچوپ زمانی یعنی تایم فریم خاص خود، به راحتی قابل تشخیص هستش. این روند بلند مدت برای یک دوره 25 ساله چیزی جز تعدادی خط مستقیم نیست که به تدریج به سمت بالا یا پایین حرکت میکنن. بازارهای گاوی و خرسی به عنوان بازارهای اصلی این روند شناخته میشن. روند بلند مدت که می تونه حداقل برای سه دهه دوام بیاره، بسیاری از روندهای اولیه رو در خودشو حفظ میکنه.
تاریخ روند تکنیکال نشان میده که رالی در بازارهای گاوی قوی تر و بازگشت به روند اولیه ضعیفتر و در بازارهای خرسی نیز رالی های کوتاه مدت و بازگشت به روند قبلی قوی تر هستش. روندهای بلند مدت از مجموعه ای از روندهای کوتاه مدت و میان مدت تشکیل شدن.
روندهای میان مدت
روندهای میان مدت، روندهایی هستن که جهت بازار در اون ها به صورت ناگهانی تغییر می کنه. در واقع رالی های ناگهانی (یعنی بازه ی زمانی که قیمت در اون دائم رشد میکنه) و چرخش های جهت دار در روندهای قیمتی، روندهای میان مدت رو تشکیل میدن و عمدتا به دلیل تحولات سیاسی، اقتصاد و سایر فاکتورهای موثر بر بازار مالی این روند ایجاد میشه.
تاریخ تکنیکال نشان داده بازار خرسی و گاوی، دارای حداقل سه دوره میان مدت هستن که هر دوره میان مدت میتونه دو، شش و گاهی تا هشت هفته به درازا بکشه.
روندهای کوتاه مدت
آخرین تقسیم بندی روند نمودار قیمت از نظر زمانی، روندهای کوتاه مدت هستش. روندهای کوتاه مدت، روندهایی هستن که در بازه ی زمانی بین چند روز تا چند هفته ایجاد شده. معمولاً نوسان گیران بازار به دنبال پیدا کردن پوزیشن های خرید یا فروش در این روندهای کوتاه مدت هستن.
برای داشتن موفقیت های مالی در این روند باید تجربه و تبحر زیادی داشت چرا که طی یک هفته و حتی یک روز ممکنه عوامل زیادی بر نمودار قیمت ارز دیجیتال یا دارایی ها تاثیر داشته باشه و در نتیجه ریسک معاملاتی در روند کوتاه مدت بالا میره. از روند کوتاه مدت میتوان برای تنظیم زمان ورود و خروج از بازار استفاده کرد. در یک روند متوسط صعودی روندهای کوتاه مدت کاهشی فرصت خوبی رو برای ورود به بازار بوجود میاره.
در کل رسیدن به یک اجماع کلی درباره ی روند تقریباً غیرممکنه دلیلش هم اینه که معاملهگران برداشت های متفاوتی از یک روند ممکنه داشته باشن. برای معاملهگران بلند مدت حرکت قیمت در چند روز یا چند هفته شاید بی اهمیت باشه ولی برای کسانی که قصد انجام معاملات کوتاه مدت دارن حرکات قیمت در دو یا سه روز روند اصلی رو تشکیل میده. به بیان کلی اکثر روش هایی که بر اساس تعقیب روند کار میکنن بر روند متوسط که اغلب چندین ماه طول میکشه تأکید بیشتری دارن.
چگونه روند ها را تشخیص دهیم؟
آرزوی هر معامله گری در بازارهای مالی اینه که بتونه روند بازار رو سریع تشخیص بده. هر چه سریعتر روند نمودار قیمت تشخیص داده بشه، پتانسیل های کسب سود به همون اندازه بالا میره. در زمینه تشخیص روند در بازارهای مالی دو دیدگاه تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی وجود داره. البته نباید نقش خطوط روند و اندیکاتورهای تشخیص روند رو نادیده گرفت:
نقش تحلیل بنیادی در تشخیص روند نمودار قیمت
تحلیل بنیادی روشی هستش برای ارزیابی و سنجش ذاتی یک دارایی و تجزیه و تحلیل عواملی که میتونه بر قیمت آینده اون تاثیر بذاره. تحلیلگران بنیادی هر چیزی رو که میتونه بر ارزش ذاتی ارز دیجیتال یا هر دارایی دیگه تاثیر بذاره بررسی می کنن. این فاکتورها میتونه از عوامل کلان اقتصادی مانند وضعیت اقتصادی و شرایط صنعتی خاص تا عوامل خرد نظیر اثربخشی و ساختار مدیریتی شرکت مربوطه باشه. این شکل از تجزیه و تحلیل، براساس رویدادها و تاثیرات خارجی و همچنین صورت های مالی و روندهای صنعت کار خودشو ادامه میده و ارزش ذاتی دارایی رو مورد کنکاش قرار میده تا بتونه روند قیمت اونو پیش بینی کنه.
نقش تحلیل تکنیکال در تشخیص روند نمودار قیمت
همونطور که در مقاله "تحلیل تکنیکال چیست؟" گفتیم، تحلیل تکنیکال تلاش داره تا با استفاده از گذشته ی قیمت ارز، آینده اونو پیشبینی کنه. تحلیل تکنیکال بر مبنای این جمله مشهور که تاریخ تکرار میشه بنا داره. تحلیل تکنیکال، فرآیند بررسی قیمت های تاریخی ارز و کوششی جهت تعیین قیمت های احتمالی آینده هستش. این موضوع توسط مقایسه روند انتظاری قیمت های جاری با حرکت قیمت های تاریخی قابل قیاس به منظور کسب یک نتیجه منطقی و رسیدن به روند نمودار قیمت پیش رو انجام میشه.
نقش خطوط روند در تشخیص روند نمودار قیمت
یک روش مرسوم برای تشخیص روند بازار، استفاده از خطوط روند هستش. خطوط روند خط هایی رو شامل میشه که از بالاترین قیمت ها یا پایین ترین قیمت ها رسم میشه تا مسیر قیمتی ارز رو برای معاملهگر مشخص کنن. خط روند نیز شامل خطوط روند صعودی یا نزولی هستش. در روند صعودی، خط روند مجموعهای از پایین ترین سطوح قیمتی رو به هم متصل میکنه و یک سطح حمایتی برای قیمت های آینده ایجاد میشه.
در روند نزولی هم، خط روند مجموعه ای از بالاترین سطوح قیمتی رو به هم وصل می کنه و یک سطح مقاومتی برای قیمت های آینده ایجاد میشه. بنابراین از خطوط روند صعودی و نزولی میشه برای شناسایی نقاط حمایتی و مقاومتی قیمت ارز استفاده کرد. خطوط روند در تشخیص روند نمودار قیمت بسیار کاربردی و مفید هستن.
اندیکاتورهای تشخیص روند نمودار قیمت
رویکردهای معاملاتی که بر روند نمودار قیمت مبتنی هستن سعی دارن تا از طریق تحلیل تکنیکال، حرکت یه ارز یا دارایی رو شناسایی کنن و بدین ترتیب کسب سود کنن. اندیکاتورهای مختلفی برای تشخیص روند بازار توسط تحلیلگران استفاده میشه. متداول ترین اندیکاتورها در تشخیص روند که به صورتی گسترده توسط تحلیلگران بازارهای مالی، فارکس و ارزهای دیجیتال استفاده میشه، شامل اندیکاتورهای زیر هستش:
• میانگین متحرک (MA)
• اندیکاتور همگرایی-واگرایی میانگین متحرک (MACD)
• اندیکاتور قدرت نسبی (RSI)
• اندیکاتور حجم موجود (OBV)
• اندیکاتور میانگین حرکت جهتدار (ADX)
• اندیکاتور باند بولینگر (Bollinger Bands)
• اندیکاتور فیبوناچی (Fibonacci)
• اندیکاتور (Commodity Channel | CCI)
• اندیکاتور پارابولیک سار (Parabolic SAR indicator)
• اندیکاتور انحراف معیار (Standard Deviation)
نتیجه گیری و سخن پایانی
ما در این مقاله از سایت آموزش ارز دیجیتال ارزسنج با عنوان "روند نمودار قیمت چیست و چگونه روندها را تشخیص دهیم؟" به صورت کامل در مورد روند نمودار قیمت و تقسم بندی و انواع روند قیمت و راه های تشخیص روند نمودار قیمت صحبت کردیم. در کل وقتی بتونین با اطمینان روند بازار رو تشخیص بدین، در این صورت می تونین به دنبال ناحیه یا سطح مناسبی در قیمت برای ورود به معامله باشین. شناسایی روند بازار ممکنه کمی مشکل باشه، به ویژه برای معاملهگران مبتدی. با گذروندن دوره های آموزش در حوزه ارز دیجیتال میتونین به این مهم دست پیدا کنین. سایت آموزشی ارزسنج با برگزاری دوره های آموزشی مختلف توسط اساتید مجرب در این راه کنار شماست موفق و پر سود باشید.
حمایت و مقاومت (Support and resistance)
مفاهیم حمایت و مقاومت از اساسی ترین مباحث مربوط به تحلیل تکنیکال بازارهای مالی هستند. این دو تعریف اساساً در هر بازار معاملاتی از جمله سهام، فارکس، طلا یا ارزهای رمزپایه اعمال می شوند و کاربرد های بسیاری دارند. اگرچه درک این مفاهیم ساده است، اما تسلط بر آنها ممکن است کمی پیچیده باشد. شناسایی این سطوح می تواند کاملا ذهنی باشد، در تغییر شرایط بازار متفاوت عمل می کنند و شما باید انواع مختلف آنها را درک کنید. اما مهمتر از همه، شما باید نمودارهای زیادی را مطالعه کنید تا با کسب تجربه کافی بتوانید این سطوح را تشخیص دهید و در معاملات خود آنها را در نظر بگیرید. این راهنما به شما کمک می کند تا شروع کنید.
حمایت و مقاومت چیست؟
در تعریف حمایت و مقاومت مفاهیم ساده ای هستند. زمانی که قیمت به سطحی می رسد که نمی تواند از آن عبور کند، با این سطح مانند نوعی مانع رفتار می کند. حال با توجه به اینکه قیمت در روند افزایشی به مانع برخورد می کند یا در روند کاهشی مفاهیم مقاومت و حمایت معنا پیدا می کند.
حمایت و مقاومت مناطقی از یک نمودار معاملاتی هستند که در طول یک بازه زمانی معین حرکت های نزولی یا صعودی را متوقف می کنند.
زمانی که قیمت دارایی در یک روند افزایشی به مانع برخورد می کند، آن سطح قیمتی که نمی تواند از آن عبور کند، مقاومت یا Resistance نامیده می شود. به همین ترتیب زمانی که قیمت دارایی در یک روند کاهشی به مانع برخورد می کند، آن سطح قیمتی که روند کاهشی را متوقف میکند حمایت یا Support نامیده می شود.
در مورد حمایت می توان گفت که قیمت “کف” پیدا می کند ، در حالی که در هنگام رسیدن به مقاومت ، قیمت “سقف” پیدا می کند. اساساً ، شما میتوانید حمایت را به عنوان منطقه تقاضا و مقاومت را به عنوان منطقه عرضه در نظر بگیرید.
اگرچه به طور تئوری، حمایت و مقاومت به عنوان خط نمایش داده می شود، اما موارد واقعی معمولاً آنقدر دقیق نیستند که بتوان آنها را به صورت یک خط نشان داد. توجه داشته باشید که بازارها توسط برخی از قوانین فیزیکی هدایت نمی شوند. به همین دلیل است که در نظر گرفتن مناطق حمایت و مقاومت به جای خطوط حمایت و مقاومت منطقی تر و مفیدتر است. می توانید این مناطق را محدوده ای در نمودار قیمت تصور کنید که احتمالاً باعث افزایش فعالیت معامله گران می شود.
در تصویر زیر می توانید یک نمونه از تشکیل سطح حمایتی را مشاهده کنید. توجه داشته باشید که قیمت به طور مداوم وارد منطقه ای می شود که فشار خرید دارایی در آن افزایش پیدا می کند و این باعث می شود قیمت نتواند پایین تر برود. در این محدوده حمایت تشکیل شده است زیرا منطقه چندین بار آزمایش شد و قیمت از آن پایین تر نرفت. از آنجا که خرس ها (فروشندگان) نتوانستند قیمت را پایین تر بیاورند، در نهایت نمودار قیمت دارایی جهش کرد. پس به طور بالقوه انتظار می رود پس از برخورد و تست چند باره سطح حمایت، دارایی روند صعودی بالقوه جدیدی را آغاز کند.
فرض بر این است که سطح حمایت سطح قیمتی است که در آن خریداران تمایل بیشتری به خرید دارایی دارند و فروشندگان برای فروش تردید دارند و در نتیجه تقاضا را بالاتر می برند و قیمت دارایی را نیز به همراه خود بالا می کشانند.
حال بیایید نمونه ای از سطح مقاومت را بررسی کنیم. همانطور که در تصویر زیر میبینید، قیمت در ابتدا در یک روند نزولی قرار داشت. اما پس از هر تلاش برای آغاز یک روند صعودی ، نتوانست از منطقه مقاومت عبور کند. سطح مقاومت به این دلیل شکل می گیرد که گاوها (خریداران) نتوانستند کنترل بازار را بدست آورند و قیمت را بالاتر ببرند. در نهایت برخورد چندین باره به سطح مقاومت می تواند زمینه ساز حرکت نزولی باشد.
در سطوح مقاومت اغلب شاهد عرضه بیشتر و تقاضای کمتر هستیم که در نهایت قیمت را پایین می آورد.
معامله گران چگونه از سطوح حمایت و مقاومت استفاده می کنند؟
تحلیلگران تکنیکال از سطوح حمایت و مقاومت برای شناسایی مناطق مورد علاقه در نمودار قیمت استفاده می کنند. همانطور که احتمالا با توجه به تعاریف بالا متوجه شده اید، اینها سطوحی هستند که احتمال تغییر یا توقف در روند اصلی وجود دارد.
روانشناسی بازار سهم بزرگی در شکل گیری و تشخیص سطوح حمایت و مقاومت دارد. معامله گران و سرمایه گذاران سطح قیمتی را که قبلاً منجر به افزایش علاقه و فعالیت معاملاتی شده است، به خاطر می آورند. از آنجا که ممکن است بسیاری از معامله گران در همان سطح مشغول خرید و فروش باشند، این مناطق معمولا نقدینگی بیشتری را به همراه دارند. این امر مناطق حمایت و مقاومت را برای ورود یا خروج معامله گران بزرگ یا نهنگ ها ایده آل می کند.
حمایت و مقاومت در هنگام مدیریت ریسک نیز مفاهیم کلیدی هستند. توانایی شناسایی مداوم و صحیح این مناطق می تواند فرصت های معاملاتی مطلوبی را ایجاد کند. به طور معمول، اگر قیمت به ناحیه حمایت یا مقاومت برسد، دو سناریو ممکن است اتفاق بیفتد، یا از منطقه دور می شود و یا از آن عبور می کند و در مسیر روند ادامه می یابد تا به منطقه حمایت یا مقاومت بعدی برسد.
ورود به یک موقعیت معاملاتی در نزدیکی سطح حمایت و یا مقاومت می تواند استراتژی مفیدی باشد. عمدتا نقاط نزدیک این سطوح جایی است که تریدر ها معمولاً یک سفارش توقف ضرر یا استاپ لاس را قرار می دهند.
نکته دیگری که باید در نظر گرفت این است که این سطوح چگونه ممکن است به یکدیگر تبدیل شوند. به عنوان یک قاعده کلی ، یک منطقه حمایتی شکسته شده ممکن است به یک منطقه مقاومت تبدیل شود. برعکس ، اگر ناحیه ای از مقاومت شکسته شود، بعداً، ممکن است به سطح حمایت تبدیل شود.
برای مثال در تصویر زیر ناحیه حمایت پس از شکسته شدن به مقاومت تبدیل شده است.
نکته دیگری که باید به آن توجه شود ، قدرت یک ناحیه حمایت و یا مقاومت است. به طور معمول ، هرچه دفعات کاهش قیمت و آزمایش مجدد یک منطقه حمایتی، بیشتر باشد احتمال شکسته شدن به سمت نزولی بیشتر است. به همین ترتیب، هرچقدر قیمت افزایش یابد و شناسایی پتانسیلها در چارت قیمت یک منطقه مقاومتی بیشتر آزمایش شود، احتمال شکستن روند صعودی بیشتر است.
چگونه از حمایت برای ترید ارزهای دیجیتال استفاده کنیم؟
ورود به موقعیت لانگ: یک معامله گر ارزهای دیجیتال می تواند موقعیتی لانگ (خرد) را درست بالاتر از سطح پشتیبانی قرار دهد. ترفند این است که ارز دیجیتال مورد نظر را به محض اینکه قیمت از سطح حمایت خارج شد، خریداری کنید و منتظر آغاز روند صعودی بمانید.
سفارشات استاپ لاس: در هنگام ثبت سفارش خرید ، یک معامله گر می تواند یک سفارش استاپ لاس را درست زیر سطح حمایت قرار دهد تا در صورت وقوع روند نزولی ضرر را محدود کند.
در اینجا یک طرح کلی گام به گام برای ثبت سفارش با استفاده از مفهوم پشتیبانی آورده شده است :
- سطوح پشتیبانی و مقاومت را با استفاده از یکی از روشهای گفته شده در ادامه این مطلب مشخص کنید.
- سفارش خرید را دقیقاً بالاتر از سطح حمایت قرار دهید. در حالت ایده آل ، معامله گر باید منتظر بماند تا قیمت از خط حمایت عقب نشینی کند.
- یک دستور استاپ لاس درست زیر سطح پشتیبانی قرار دهید تا احتمال ضرر محدود شود.
- سفارش حد سود (Take-profit) را دقیقاً زیر سطح مقاومت قرار دهید. ایده سفارش حد سود ، فروش خودکار دارایی پس از رسیدن به قیمت مورد نظر است.
نکته. توصیه می شود که که از منطقه حمایت به جای خط حمایت استفاده کنید. برای این منظور می توانید دو خط حمایت موازی رسم کنید.
چگونه از مقاومت برای ترید ارزهای دیجیتال استفاده کنیم؟
ورود به موقعیت شورت: سطح مقاومت می تواند به یک تریدر کمک کند تا زمان مناسب فروش یا شورت را تشخیص دهد. معامله گر می تواند دقیقاً زیر سطح مقاومت وارد موقعیت شورت شود ، و منتظر باشد تا قیمت پایین بیاید.
خروج از موقعیت های لانگ: برای تریدر هایی که موقعیت های لانگ دارند، اگر یک دارایی رمزنگاری پس از چندین بار تلاش نتواند سطح مقاومت را بشکند ، این نشان دهنده بسته شدن موقعیت های لانگ است.
سیو سود: برای معاملات روزانه ارزهای دیجیتال، سطح مقاومت به معامله گران کمک می کند تا در لحظه مناسب سود خود را سیو کنند. معامله گران می توانند برای فروش نزدیک به سطح مقاومت ، دستور فروش ایجاد کنند.
در اینجا یک طرح کلی گام به گام برای ثبت سفارش با استفاده از مفهوم مقاومت آورده شده است:
- سفارش توقف فروش (stop-sell) را دقیقاً در زیر خط مقاومت قرار دهید.
- برای جلوگیری از ضرر بیش از حد در صورت وقوع روند صعودی ، سفارش توقف خرید (stop-buy) را دقیقاً بالای خط مقاومت قرار دهید.
- پس از رسیدن دارایی به ناحیه پایین مقاومت، یک سفارش خرید ثبت کنید.
توجه داشته باشید که راهنمای استراتژی های گفته شده به عنوان مثالی از چگونگی کار با این شاخص ها می باشد و هر معامله گری باید از استراتژی متناسب با شرایط و دانش خودش استفاده کند.
حمایت و مقاومت روانی یعنی چه؟
یکی از انواع حمایت و مقاومت که بد نیست درباره آن اطلاعات کافی داشته باشید، حمایت و مقاومت روانی است. این مناطق لزوماً با هیچ الگوی تکنیکالی ارتباط ندارند.
این پدیده طی سالهای گذشته به خوبی شناخته شده است. برخی از معامله گران ممکن است تلاش کنند تا مناطق حمایت یا مقاومت روانی را تعیین کنند. این به معنای قرار دادن سفارشات درست در بالا یا پایین یک منطقه حمایت یا مقاومت پیش بینی شده است.
نگاهی به مثال بالا بیندازید. با نزدیک شدن DXY به 100 ، برخی از معامله گران برای اطمینان از انجام شدن سفارشات ، سفارشات فروش را دقیقاً زیر آن سطح قرار می دهند. از آنجا که بسیاری از معامله گران باور دارند که روند در 100 تغییر می کند و قبل از این سطح سفارشات فروش خود را پایه گذاری میکنند، بازار هرگز به آن نمی رسد و قبل از آن معکوس می شود.
روش های تشخیص مناطق حمایت و مقاومت
چندین روش برای تشخیص این مناطق کلیدی در نمودار قیمت یک دارایی وجود دارد که در ادامه هر یک از آنها را بررسی کرده ایم.
خط روند
یکی از روش های متداول برای یافتن شاخص های حمایت و مقاومت ، تجزیه و تحلیل سقف ها (highs) و کف ها (Lows) در دوره های زمانی خاص است.
سقف ها نشان می دهند که حداکثر سطحی که قیمت در هنگام افزایش به آن می رسد کدام است. در حالی که کف ها نشان دهنده پایین ترین قیمتی هستند که طی روند نزولی ثبت می شود.
اگر برای یک دارایی خاص سقف ها را به یکدیگر و کف ها را به یکدیگر متصل کنید می توانید خط روند را به دست بیاورید و در واقع از الگوهای نمودار و روند قیمت به نفع خود استفاده کنید و مناطق حمایت و مقاومت را که با خطوط روند هم راستا می شوند ، شناسایی کنید.
برای درک بهتر به تصویر زیر نگاهی بیاندازید:
اندیکاتور میانگین متحرک
بسیاری از اندیکاتور ها ممکن است حمایت یا مقاومت در هنگام تعامل با قیمت را ایجاد کنند. یکی از ساده ترین نمونه های این اندیکاتور ها میانگین متحرک است. از آنجا که میانگین متحرک به عنوان پشتیبانی یا مقاومت در برابر قیمت عمل میکند، بسیاری از معامله گران از آن به عنوان شاخصی برای تشخیص سلامت کلی بازار استفاده می کنند. هنگامی که می خواهید معکوس روند یا نقاط محوری را تشخیص دهید ، میانگین های متحرک بسیار مفید هستند.
بسته به انواع شاخص های میانگین متحرک، معامله گران از آنها برای یافتن سطح پشتیبانی و مقاومت طولانی مدت یا کوتاه مدت استفاده می کنند. این شامل میانگین متحرک 10 روزه ، 20 روزه ، 50 روزه ، 100 روزه ، 200 روزه است.
در حالت ایده آل، میانگین های متحرک کوتاه تر (10 ، 20 ، 50) برای معامله گرانی که به دنبال سود سریع هستند مناسب است، در حالی که میانگین متحرک طولانی تر برای سرمایه گذاران بلند مدت مناسب است.
تصویر زیر میانگین متحرک 200 روزه را نشان می دهد که به عنوان سطح حمایتی قیمت بیت کوین عمل می کند.
سطوح فیبوناچی
سطوح مشخص شده توسط ابزار اصلاح فیبوناچی (Fibonacci retracement) نیز می توانند به عنوان حمایت و مقاومت عمل کنند. به عنوان مثال در تصویر زیر می توانید مشاهده کنید، سطح 61.8٪ فیبوناچی چندین بار به عنوان حمایت عمل کرده است، در حالی که سطح 23.6٪ در برابر قیمت مقاومت می کند.
مزایای استفاده از حمایت و مقاومت
تشخیص صحیح و استفاده از این شاخص ها در تصمیم گیری های معاملاتی می تواند مزایای قابل توجهی را برای تریدر ها و سرمایه گذاران به ارمغان بیاورد که در ادامه اشاره مختصری به هریک از این مزایا شده است.
✔️ کمک استراتژی معاملاتی بهتر: بازار معاملات ارزهای دیجیتال به بی ثباتی مشهور هستند. سرمایه گذاران مبتدی ممکن است در صورت ورود به بازار بدون رویکرد استراتژیک متحمل خسارات قابل توجهی شوند. استفاده از این سطوح به معامله گران اجازه می دهد تا یک طرح یا استراتژی معاملاتی برای واکنش متقابل در برابر نوسانات بازار برای سود بیشتر برای خود تعیین کنند و منطقی ترین تصمیمات را بر اساس تغییرات و رویداد های بازار بگیرند.
✔️ شناسایی روند های بازار: توانایی شناسایی روندهای بازار برای هر تریدر در بازار ارزهای دیجیتال بسیار مهم و حیاتی است. سطح پشتیبانی و مقاومت برخی از بینش ها را در مورد روند مداوم بازار ارائه می دهد. برای معامله گرانی که در معاملات آتی ارزهای دیجیتال شرکت می کنند، ورود در زمان مناسب و با استفاده از این سطوح می تواند به معنای پتانسیل سود قابل توجه باشد.
✔️ تشخیص نقاط بحرانی ورود و خروج: تریدر ها از شاخص های حمایت و مقاومت برای شناسایی نقاط ورود و خروج از پوزیشن های معاملاتی استفاده می کنند. این سطوح به معامله گران کمک می کند فرصت های ورود و خروج به یک پوزیشن معاملاتی را شناسایی کنند.
✔️ مدیریت ریسک: این سطوح می توانند به عنوان ابزارهای قوی مدیریت ریسک عمل کنند. به عنوان مثال ، یک معامله گر با موقعیت لانگ (خرید) می تواند استاپ لاس یا حد ضرر را دقیقاً زیر سطح حمایت قرار دهد. این به معامله گر کمک می کند از ضررهای قابل توجه در روند نزولی جلوگیری کند. به همین ترتیب یک معامله گر با موقعیت شورت (فروش) می تواند حد ضرر را نزدیک به سطح مقاومت قرار دهد.
ریسک ها
دو ریسک عمده درباره استفاده از این شاخص ها در تصمیم گیری های معاملاتی وجود دارد که عبارتند از:
✖️ برک اوت های اشتباه: کاملاً معمول است که قیمت دارایی کمی بالاتر از مقاومت یا زیر سطح حمایت هم برود تا بعداً به این سطوح برگردد. این می تواند برای معامله گران تازه کار سردرگمی ایجاد کند. علاوه بر این، اگر یک معامله گر استاپ لاس را دقیقاً زیر پشتیبانی قرار دهد، شکست های کاذب می تواند باعث ایجاد ضررهای قابل توجهی شود. به همین دلیل تریدرهای تازه کار هنگام استفاده از این شاخص ها برای معامله باید محتاط باشند.
✖️ چالش های یافتن حمایت و مقاومت: شناسایی سطح حمایت و مقاومت یک روند پیچیده است. برای یک مبتدی ممکن است تعیین دقت در سطح مطلوب دشوار باشد. از سوی دیگر ترید با شاخص های نادرست می تواند به سرعت به زیان قابل توجهی تبدیل شود یا بدتر از آن، موجب لیکوئید شدن دارایی شود.
سخن پایانی
صرف نظر از اینکه چه نوع معامله گری هستید، حمایت و مقاومت مفاهیم اساسی برای درک بازار و تصمیم گیری معاملاتی هنگام تحلیل تکنیکال است. حمایت به عنوان کف قیمت عمل می کند، در حالی که مقاومت به عنوان سقف عمل می کند. روش های مختلفی برای تشخیص حمایت و مقاومت می تواند وجود داشته باشد ، که برخی از آنها بر اساس تعامل قیمت و برخی از آنها بر اساس اندیکاتور های تکنیکال عمل می کنند. نکته ای که باید در نظر داشته باشید این است که هیچ قانون صد درصدی برای تشخیص این مناطق وجود ندارد. قابل اعتمادترین مناطق پشتیبانی و مقاومت مناطقی هستند که توسط چندین استراتژی تایید می شوند.
۵ الگوی قیمتی قدرتمند در تحلیل تکنیکال
شناخت الگوهای قیمتی یکی از اولین مفاهیمی است، که معامله گران فنی از همان ابتدای شروع به کار در بازار سهام با آن مأنوس میشوند.الگوهای نموداری، بخش مهمی از تحلیل تکنیکال کلاسیک هستند و معاملهگرانی که با استفاده از نمودار به خرید و فروش سهام میپردازند، باید با این الگوها آشنایی داشته باشند.یکی از بارزترین ویژگیهای ابزار تحلیل تکنیکال، قابلیت تکرارپذیری آنهاست، به گونهای که به راحتی میتوان در هر نمودار و هر تایم فریم، آنها را مشاهده نمود. الگوهای قیمتی میتوانند به عنوان سیگنالی برای ورود، ابزار تایید و یا به منظور پیشبینی جهت و میزان تحرکات قیمتی بازار، مورد استفاده قرار گیرند. در این مقاله بر اساس محبوبیت و میزان کارایی، ۵ مورد از قدرتمندترین الگوهای نموداری را با ذکر جزئیات مهم توضیح خواهیم داد.این الگوها به ترتیب عبارتاند از:
سر و شانه، مستطیل، کف و سقف دوقلو، کف و سقف سهقلو و پرچم.تشخیص این الگوها در نمودار، کمک میکند تا بازار را بهتر درک کرده و نسبت به حرکات قیمت در آینده، ذهنیت داشته باشیم. به طور کلی الگوهای قیمتی به دودسته ادامهدهنده و بازگشتی تقسیم میشوند که الگوهای سر و شانه، سقف و کف دوقلو و سهقلو جزء بازگشتیها و پرچم و مستطیل در دسته الگوهای ادامهدهنده قرار میگیرند. طبق بررسیهای انجامشده از بین موارد مذکور، الگوی سر و شانه از منظر بسیاری از معامله گران، پرکاربردترین الگوی نموداری است. شناخت صحیح و درک عمیق این الگوها، منجر به این میشود که در معاملهگری به دید وسیعتری دستیابید، که همین توانایی میتواند مسبب رشد سرمایه و موفقیت در بلندمدت باشد.
نکات عمومی مربوط به الگوهای قیمتی
- حین تشکیل یک الگوی نموداری، تغییر حجم معاملات یک ابزار کمکی برای تایید صحت و قدرت الگو است.
- هرکدام از الگوهای قیمتی بر اساس ماهیتشان، یک هدف نموداری از پیشتعیین شده دارند. میزانتحقق این انتظارات، کاملاً به روند بازار بستگی دارد.
- هر چه شکلگیری یک الگو مدتزمان بیشتری طول بکشد، انتظار میرود که حرکات قیمتی بزرگتری در پیش باشد.
- بسیاری از الگوهای نموداری ازلحاظ جزئیات شباهت زیادی به یکدیگر دارند. از اینرو به منظور تمیز دادن آنها از یکدیگر، باید به عواملی نظیر شکستهای قیمتی، تغییر حجم معاملات و…، دقت کنیم.
- یکی از بهترین روشهای تشخیص شکست، افزایش حجم معاملات حین خروج قیمت از نواحی حمایت یا مقاومت است. هنگام استفاده از الگوهای قیمتی، همواره این نکته را در نظر داشته باشید.
- برخی صاحبنظران معتقدند به منظور اینکه الگوهای نموداری از قدرت بیشتری برخوردار باشند، باید در طول تشکیل الگو، حجم معاملات در نقاط کف و سقف به ترتیب از سمت چپ به راست نمودار کاهشیافته و در نقطه شکست، شاهد افزایش حجم معاملات باشیم.
۱- الگوی سر و شانه
تقریباً میتوان گفت محبوبترین و معتبرترین الگوی نموداری بازگشتی در تحلیل تکنیکال است، که کارایی آن به مرور زمان و در شرایط مختلفی اثباتشده است. تشکیل این الگو میتواند موجب وقوع یک نقطه عطف خیلی مهم یا یک اصلاح قیمت کوتاهمدت و معمولی باشد. بر اساس نمودار، الگوی سر و شانه کلاسیک یک سیگنال نزولی و سر و شانه معکوس نشانهای از احتمال وقوع روند صعودی است. به لحاظ هندسی، الگوی سر و شانه کلاسیک از شکلگیری سه قله به صورت متوالی تشکیل میشود که، دومین قله (سر) نسبت به سایرین (شانهها) بلندتر بوده و درنهایت طرحی شبیه به سر و شانههای انسان در نمودار به وجود میآید. درصورتی که چنین آرایشی به وسیله درهها شکل بگیرد، الگوی سر و شانه معکوس خواهیم داشت. این الگو معمولاً پس از یکروند قوی رخ میدهد و برحسب شرایط بازار، میتواند نشانهای از تغییر تمایلات جمعی و پتانسیل یک بازگشت قیمتی قریبالوقوع باشد.
تحلیل دقیق جریان عرضه و تقاضای حاکم بر روند شکلگیری الگوی سر و شانه در حالت کلاسیک نشاندهنده این است که در ابتدا خریداران بر بازار تسلط داشته و قیمت را تا سطح مشخصی افزایش دادهاند، سپس تعدادی از فروشندگان باعرضه سهام خود موجب کاهش قیمتها شده و اولین قله در نمودار تشکیل میشود. در ادامه با توجه به اینکه هنوز خریداران امید به صعود قیمت دارند، با افزایش حجم سفارشات خرید و عقبنشینی فروشندگان، بازار دوباره شروع به رشد خواهد نمود. این بار به دلیل تقویت انتظارات مثبت در میان معامله گران و با استناد به اتمام اصلاح قیمتی و آغاز موج جدید صعودی، جریان ورودی پول تقویتشده و سطح مقاومتی پیش رو (قله قبلی) نیز درهم شکسته و قیمت نقطه بالای جدیدی در نمودار ثبت میکند. سپس با توجه به صعود قیمتها، برخی خریداران قبلی به منظور محافظت از سود، اقدام به فروش نموده و در همین حین با اضافه شدن سایر فروشندگان، قیمت کاهشیافته و به سطح حمایتی (قله یا مقاومت قبلی که بر اساس قانون تبدیل سطوح تبدیل به حمایتشده) پیش روی خود میرسد که با افزایش فشار فروش این سطح نیز شکسته شده و درنهایت با شکلگیری یک موج سنگین نزولی قیمت تا حوالی دره اول سقوط میکند. در این مرحله دوباره تعدادی از خریداران سمج با سفارشات خرید خود موجب صعود قیمتها میشوند، با این تفاوت که اینروند صعودی دوامی نداشته و پس از صعود تا حدود قله اول، فروشندگان برای سومین باربر بازار مسلط شده و با فروشهای خود موجب شکلگیری یکروند نزولی قوی میشوند. کاهش قیمت حتی با رسیدن به خط روند حمایتی ناشی از اتصال دودره قبلی که خط گردن نامیده میشود نیز متوقف نشده و پس از شکست این سطح با حجم معاملات سنگین، روند نزولی قوی آغاز میشود. ازلحاظ روانشناسی این الگو بیانگر سه بار تلاش نافرجام خریداران در راستای ادامه روند صعودی است که، درنهایت با شکست رو به پایین خط گردن الگو، سیگنال قوی نزولی نمایان میشود. هدف قیمتی این الگو، حداقل به اندازه فاصله قله دوم تا خط گردن است. الگوی سر و شانه معکوس، دقیقاً یک تصویر آیینهای از حالت کلاسیک است، که بر اساس نحوه شکلگیری درهها قابلتشخیص میباشد. تفاوت در این است که برخلاف حالت کلاسیک، تشکیل این الگو تداعیکننده یک سیگنال صعودی است.
۲- الگوی سقف و کف دوقلو
یکی از پرتکرارترین الگوهای بازگشتی نموداری است. به همین جهت باید در مواقع خاص یا به همراه سایر ابزارهای تحلیلی استفاده شود، تا خطاهای احتمالی آن تا حد زیادی کاهش یابد. بهترین عملکرد این الگو، پس از حرکات شدید و طولانیمدت قیمت است. سقف دوقلو یک سیگنال نزولی و الگوی کف دوقلو نشانهای از احتمال صعود بازار است. ازلحاظ نموداری این الگو نشاندهنده دو بار تلاش نافرجام قیمت برای ادامه حرکت اصلی است، که درنهایت با تشکیل آن انتظار میرود روند غالب تغییریافته و بازار در جهت دیگری به مسیر خود ادامه دهد. الگوی کف دوقلو ازلحاظ تئوریک نشاندهنده این است که، پس از یکروند قوی نزولی سرانجام خریداران با غلبه بر فروشندگان توانستهاند، روند بازار را به صعودی تغییر دهند. اولین فاز افزایشی پس از یکروند نزولی قوی رخ میدهد، که درنهایت با تسلط دوباره فروشندگان، بازار افت میکند. نتیجه این فعل و انفعالات تشکیل اولین دره و قله است. با نزدیک شدن به سطح حمایتی ناشی از تشکیل دره اول، دوباره خریداران دست به کار شده و قیمت تا محدوده سقف قبلی افزایش مییابد. در این مرحله با توجه به تشکیل دودره پیاپی و درنتیجه آن، وجود یک سطح حمایتی قوی، حجم معاملات به طرز قابلتوجهی افزایشیافته و با شکست ناحیه مقاومتی قله اول، تغییر روند و سیگنال صعودی تایید میشود. در سقف دوقلو، دقیقاً شرایط تشکیل الگو بالعکس حالت مذکور بوده و خاصیت آن کاهش قیمتهاست. حداقل هدف تکنیکالی این الگوی نموداری در هر دو نوع سقف و کف، به اندازه فاصله بین قله و درهها از نقطه شکست است.
۳- الگوی سقف و کف سهقلو
درصورتی که الگوی دوقلو در شکست سطوح قیمتی ناتوان باشد و فعل و انفعلات میان خریداران و فروشندگان دوباره به همان صورت تکرار شوند، الگوی نموداری مشاهدهشده را کف و سقف سهقلو مینامند. معمولاً تشکیل این الگو در نمودار، نشانه بالقوهای از احتمال تغییر روند بازار است. ازآنجا که این الگو در ابتدا کف و سقف دوقلو بوده است، پس ازلحاظ روانشناسی و خواص تکنیکالی شباهت بسیاری به آن داشته و الگوی بازگشتی محسوب میشود. فلسفه روانی این الگو، گویای سه بار تلاش ناموفق گروهی از معامله گران در راستای ادامه روند غالب بازار است. ازآنجا که تشکیل الگوی سهقلو زمان بیشتری طول میکشد، به همین دلیل میتوان استنباط نمود که، سیگنال قدرتمندتری صادر کرده و درنتیجه قیمت در جهت شکست الگو، حرکت بیشتری داشته باشد. بهطور مثال در الگوی کف سهقلو، پس از اینکه فروشندگان ناتوانی قیمت در شکست قله اول را مشاهده کنند، به این نتیجه میرسند که توان صعودی بازار کاملاً تخلیهشده و باید منتظر ادامه روند نزولی باشند. اما در ادامه و با رسیدن به سطح حمایتی، دوباره خریداران با ورود پول هوشمند به بازار موجب افزایش قیمتها میشوند و اما این بار در آستانه مقاومت سخت ناشی از قلهها، با ورود خریداران جدید و افزایش قابلملاحظه حجم معاملات در نقطه شکست، الگو تایید و روند جدیدی در نمودار شکل میگیرد. بارزترین نکته هنگام شکست نواحی نموداری این است که، بسیاری از فروشندگان با مشاهده حجم معاملات هنگام عبور از سطوح و زمان طولانی شکلگیری الگو، در صف خریداران قرار میگیرند. همانند الگوی قبل، پس از شکست انتظار میرود که، حداقل به اندازه فاصله کف و سقف الگو در نمودار، نوسان قیمتی داشته باشیم.
۴- الگوی پرچم
اولین نوع از الگوهای ادامهدهنده که به معرفی آنها میپردازیم، الگوی پرچم است. این الگو اغلب در مواقع اصلاحی پس از شکلگیری یکروند قوی در بازار به وقوع میپیوندد. تشکیل الگوی پرچم پس از یکروند پرقدرت، اصطلاحاً موجب استراحت و تجدیدقوای بازار به منظور ادامه روند اصلی میشود. با توجه به ماهیت نموداری الگوی پرچم باید توجه داشت، فقط در مواقعی که روند مشخص و قابلاطمینانی داشته باشیم، میتوان به آن استناد کرد و استفاده از این الگو در بازارهای خنثی و بدون روند به هیچوجه توصیه نمیشود. بر اساس شکل نموداری، الگوی پرچم یک حرکت شارپ صعودی یا نزولی است که توسط یک سری حرکات اصلاحی کوچک بهصورت کانالهای افقی، مورب و یا کنج، متوقفشده و پس از مدت کوتاهی، بازار دوباره به روند اصلی خود ادامه میدهد. هر چه فاز اصلاحی مدتزمان بیشتری طول کشیده و به سمت کنج سوق پیدا کند، انتظار میرود پس از شکست، حرکات قیمتی بزرگتری داشته باشیم. برعکس الگوهای بازگشتی، تشکیل پرچم صعودی، یک نشانه از افزایش دوباره قیمت و تشکیل پرچم نزولی از ادامه روند نزولی خبر میدهد. پس از شناسایی پتانسیلها در چارت قیمت شکست و تایید آن به وسیله حجم سنگین معاملات، انتظار داریم بازار حداقل به اندازه پایه پرچم، یعنی ابتدای شروع حرکت تا اولین قله یا دره تشکیلشده، تحرک قیمتی داشته باشد.
۵- الگوی مستطیل
الگوی مستطیل را میتوان نوعی پرچم دانست. اما باید میان آنها تمایز قائل شویم، زیرا ازلحاظ کارایی تفاوت بسیاری دارند. بهطور کلی این الگو نیز از نوع ادامهدهنده روند بوده و حرکتی خنثی مابین تحرکات اصلی یکروند پرقدرت محسوب میشود. زمانی که روند مشخصی قابلملاحظه باشد، در صورت مشاهده الگوی مستطیل در نمودار، میتوان بر مبنای آن تصمیمگیری نمود. ولی همانند الگوی پرچم در سایر مواقع که جهت بازار واضح نیست، کاربردی ندارد. از طرفی مستطیل به الگوهای سقف و کف چند قلو شباهت بسیاری دارد. زیرا در تمامی این اشکال نموداری، قیمت پس از حرکت در جهتی مشخص، برای مدتی در محدوده کوچکی بین حمایت و مقاومتهای افقی نوسان میکند. تشخیص دقیق این الگوها به وسیله جهت و شرایط شکست قیمت امکانپذیر است. محدوده نوسانی، محل تقابل خریداران و فروشندگان است که نتیجه آن، مسیر آتی بازار را مشخص میکند. همانند الگوی پرچم، شکست سقف مستطیل پس از یکروند صعودی یک سیگنال افزایشی بوده و شکست کف الگو نشانه ادامه روند نزولی است.حداقل هدف قیمتی این الگو، ارتفاع مستطیل یعنی فاصله بین سقف و کفهای محدوده نوسانات است.
تحلیل تکنیکال چیست؟ چطور روند آینده قیمت ارزهای دیجیتال را پیش بینی کنیم؟
تحلیل تکنیکال مهمترین بخش از ترید و معامله ارزهای دیجتال است و آشنایی با آن برای هر تریدری الزامی است. دیگر دوران استفاده از سیگنال دیگر تریدرها به پایان رسیده و تمامی افراد چه تازهکار و چه باسابقه باید خود با تحلیل تکنیکال آشنا باشند. حال ما امروز قصد داریم به سوال بسیار مهم «تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال چیست» پاسخ بدهیم. با ما در بلاگ توکن باز همراه باشید.
آنچه در این مقاله میخوانید:
- تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال چیست؟
- آشنایی با تاریخچه تحلیل تکنیکال
- تحلیل تکنیکال چطور کار میکند؟
- چطور از اندیکاتورها استفاده کنیم؟
- سیگنال خرید و فروش با استفاده از تحلیل تکنیکال
- مزایا و معایب تحلیل تکنیکال چیست؟
- تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال چیست؟
تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال چیست؟
تحلیل تکنیکال یا Technical Analysis، نوعی تحلیل است که هدف آن پیشبینی رفتار بازار بر اساس دادههای قبلی و حجم معاملات است. TA در تمامی بازارها و ارزها استفاده شده و جزء جداییناپذیر تجارت و ترید ارزهای دیجیتال است.
برخلاف تحلیل فاندامنتال، تحلیل تکنیکال بهشدت بر عملکرد تاریخ یک دارایی متمرکز است. بنابراین از آن بهعنوان ابزاری برای بررسی نوسانات قیمت دارایی و دادههای حجمی استفاده میشود. همچنین تریدرها از آن در راستای شناسایی روند و فرصتهای معاملاتی مطلوب استفاده میکنند.
تحلیلگر تکنیکال کیست؟
افرادی که به این تحلیل تسلط دارند و با آن کار میکنند را با اسامی همچون چارتیست، تحلیلگر بازار یا تحلیلگر نموداری می شناسند که در پیشتر همه اینها معانی یکسانی داشتند.
فرد تحلیلگر قطع به یقین خصوصیتی منحصر به فرد دارد:
- تسلط و یقین کامل به نمودار قیمت
- عدم توجه به خبرها و شایعه های موجود و اعتقاد بر تاثیر گذاری در قیمت
- بررسی احوال و روند گذشته نمودار
- شناسایی بهترین زمان ورود و خروج
- صبر و حوصله در پیش بینیها و تحقق آن ها
تاریخچه تحلیل تکنیکال
ابتدا تحلیل تکنیکال در قرن هفدهم در آمستردام و قرن هجدهم در ژاپن متولد شد. با این حال تحلیل تکنیکال مدرن از سوی چارلز داو بنیانگذاری شد. داو تشخیص داد که داراییها و بازارهای مالی در روندهایی حرکت میکنند و این روندها قابل تقسیمبندی و بررسی هستند. فعالیت او منجر به تولد نظریهی داو شد.
در مراحل اولیه، رویکرد ابتدایی تحلیل تکنیکال مبتنی بر محاسبات دستی بود و با پیشرفت تکنولوژی، ابزارهای مختلف تحلیل متولد شدند.
تحلیل تکنیکال چگونه کار میکند؟
همانطور که اشاره کردیم، تحلیل تکنیکال اساسا بررسی روند پیشین یک دارایی است. فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که نوسانات قیمت یک دارایی اتفاقی نبوده و در طول زمان به روندهای قابل شناسایی تبدیل خواهد شد.
در هستهی تحلیل تکنیکال، شاهد تجزیه و تحلیل میزان عرضه و تقاضای بازار هستیم. میزان عرضه و تقاضا خود نشاندهندهی احساسات کلی بازار است. به عبارت دیگر قیمت یک دارایی بازتابی از فعالیت فروشندگان وخریداران است. فعالیت این دو دسته نیز ارتباط تنگاتنگی با احساسات معاملهگران و سرمایهگذاران (ترس و طمع) دارد.
شایانذکر است بدانید تحلیل تکنیکال در بازارهایی با نقدینگی و حجم معاملات بالا موثقتر و قابل اعتمادتر است. بازارهای با حجم بالا کمتر مستعد دستکاری قیمت و تاثیرات خارجی غیرعادی هستند.
اندیکاتور تحلیل تکنیکال چیست؟
به منظور بررسی قیمتها و یافتن فرصتهای مطلوب، معاملهگران از ابزارهایی به نام اندیکاتور استفاده میکنند. اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال به معاملهگران کمک کرده تا روندهای موجود را شناسایی کرده و اطلاعات مناسبی در مورد روند بازار کسب کنند.
اندیکاتورها نیز قابل خطا بوده و در همین راستا برترین تریدرها از چند اندیکاتور استفاده کرده تا درصد خطای خود را کاهش بدهند.
معرفی مشهورترین اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال
بهطور معمول، سرمایهگذاران از اندیکاتورها و شاخصهای مختلف استفاده کرده تا بر اساس نمودارها و پرایس اکشنها، روند یک رمز ارز را تعیین کنند.
میانگین متحرک ساده (SMA)
در این میان یکی از برترین و پرکاربردترین اندیکاتورها میانگین متحرک ساده (SMA)است. همانطور که از نام آن پیداست، SMA بر اساس میانگین قیمت بسته شدن کندل یک دارایی در یک تایم فریم مشخص است.
میانگین متحرک نمایی (EMA) نیز یک نسخهی اصلاح شده از SMA است که قیمت کندلها را بیشتر از EMA وزن میکند.
شاخص RSI
یکی دیگر از اندیکاتورهای رایج، شاخص قدرت نسبی (RSI) است. این اندیکاتور بهعنوان یکی از برترین اندیکاتورهای نوسانگر بازار شناخته میشود. برخلاف میانگین متحرک ساده که تغییرات قیمت را در طول زمان بررسی میکند، نوسانگرها از فرمولهای ریاضی استفاده کرده و از محدودهای برای اعلام نتیجهی خود بهره میگیرند. درخصوص اندیکاتور RSI این محدوده از 0 تا 100 است.
اندیکاتور Bollinger Bands (BB)
یکی دیگر از نوسانگرهای بازار، اندیکاتور Bollinger Bands (BB) است. این اندیکاتور از دو نوار جانبی تشکیل شده که در اطراف یک خط میانگین متحرک جریان دارند. از این اندیکاتور برای شناسایی شرایط بازار، فرصتهای خرید و فروش و اندازهگیری نوسانات بازار استفاده میشود.
اندیکاتور MACD
برخی اندیکاتورها برای تولید دادههای خود به دیگر اندیکاتورها متکی هستند. بهعنوان مثال یکی از این اندیکاتورها، شاخص واگرایی همگرایی میانگین متحرک (MACD) است. در این اندیکاتور دو EMA از یکدیگر کسر شده و بدین صورت خط MACD تولید میگردد. سپس از خط اول برای تولید EMA دیگر استفاده شده که منجر به ایجاد خط دوم (خط سیگنال) میشود.
همچنین هیستوگرام MACD نیز بر اساس تفاوت بین این دو خط محاسبه میشود.
اندیکاتور Stochastic RSI
یکی دیگر از اندیکاتورهای مبتنی بر دیگر اندیکاتورها، Stochastic RSI است. این اندیکاتور با اعمال یک فرمول ریاضی دیگر بر اندیکاتور RSI معمولی محاسبه میشود.
سیگنال با استفاده از تحلیل تکنیکال
اندیکاتورها فواید زیادی داشته و یکی از این فواید، پیشبینی نقاط ورود و خروج (سیگنال خرید یا فروش) است. این سیگنالها زمانی ایجاد میشوند که رویدادهای خاصی در نمودار یک اندیکاتور دیده شوند. مثلا زمانی که RSI در سطح 70 یا بالاتر قرار دارد، بازار در وضعیت خرید بیشازحد بوده که بهمعنای سیگنال خرید است.
از سوی دیگر زمانی که RSI در سطح 30 یا کمتر باشد، بازار در شرایط فروش بیشازحد قرار داشته که بهعنوان سیگنالی برای فروش تلقی میشود.
همانطور که پیشتر اشاره کردیم، سیگنالهای ارائه شده با تحلیل تکنیکال همیشه دقیق نبوده و درصد خطای بالایی دارند. این امر در بازار ارزهای دیجیتال (بهدلیل حجم معاملات و نقدینگی پایین) بیشتر از دیگر بازارها دیده میشود.
نقاط ضعف تحلیل تکنیکال
اگرچه تحلیل تکنیکال کاربرد زیادی داشته و از محبوبیت زیادی برخوردار است، اما بیعیب نبوده و برخی از آن بهعنوان «پیشگویی خودشکوفایی» یاد میکنند.
منتقدان باور دارند که درصورت استفادهی تعداد زیادی از تریدرها از اندیکاتورهای یکسان همچون خطوط حمایت یا مقاومت، شانس کارکرد آنها کاهش مییابد.
از سوی دیگر بسیاری از حامیان تحلیل تکنیکال مدعی هستند که هر تریدری روش خاص خود را برای تجزیه و تحلیل نمودارها داشته و استراتژی افراد یکسان نیست.
تحلیل تکنیکال Vs تحلیل فاندامنتال؛ کدام تحلیل بهتر است؟
تحلیل تکنیکال بر مبنای حجم معاملات و دادههای قبلی یک قیمت استوار است. برخلاف این تحلیل، تحلیل فاندامنتال یک استراتژی تحقیقات گستردهی مبتنی بر عوامل کیفی است.
تحلیل تکنیکال برای پیشبینی عملکرد قیمت و تحلیل فاندامنتال برای تعیین پتانسیل و ارزش یک دارایی استفاده میشود
تحلیل فاندامنتال بر طیف مختلفی از معیارها ازجمله مدیریت، رقابت در بازار، شهرت مدیران و پروژه، نرخ رشد، سلامت شرکت و مدیران و … استوار است.
بنابراین میتوانیم اینگونه درنظر بگیریم که تحلیل تکنیکال عمدتا بهعنوان ابزاری برای پیشبینی عملکرد قیمت و رفتار بازار استفاده شده و تحلیل فاندامنتال برای تعیین پتانسیل و ارزش یک دارایی برای سرمایهگذاری استفاده میشود. معمولا معاملهگران کوتاهمدت از تحلیل تکنیکال و معاملهگران بلندمدت از تحلیل فاندامنتال استفاده میکنند.
یکی از مزایای قابل توجه تکنیکال تکنیکال، اتکای آن بر دادههای کمی است. بدین ترتیب، چارچوبی برای بررسی عینی تاریخچهی قیمت فراهم میشود. متاسفانه علیرغم استفاده از دادههای کمی، تحلیل تکنیکال تا حدودی مبتنی بر سوگیری و ذهنیت شخصی است.
تحلیل تکنیکال رایگان
ما در بلاگ توکن باز روزانه به تحلیل تکنیکال رایگان رمز ارزهای ترند بازار میپردازیم. شما عزیزان میتوانید با مراجعه به دستهبندی «تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال» از تحلیلهای ما استفاده کرده تا از روند و وضعیت رمز ارزهای مختلف مطلع شوید.
سخن پایانی
ما در این مقاله به بررسی تحلیل تکنیکال و آشنایی کامل با آن پرداختیم. نظر شما همراهان توکن باز نسبت به این تحلیل و اندیکاتورهای آن چیست؟ شما چه تجربهای از اندیکاتورها دارید؟ لطفا نظرات و تجربههای خود را با ما و سایر کاربران به اشتراک بگذارید. ممنون از اینکه تا پایان مطلب «تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال چیست» همراه ما بودید.
آشنایی با تحلیل فاندامنتال و تشخیص دارایی و زمان مناسب برای خرید
تو این قسمت قصد داریم شما رو با یکی از اصلی ترین روش های تحلیل در بازار رمز ارز ها آشنا کنیم. این نوع از تحلیل یکی از معتبر ترین آنالیز ها برای تشخیص ارزش واقعی یک کوین و یا توکن و پتانسیل رشد قیمت آن در میان مدت و طولانی مدت است.
وقتی از این نوع تحلیل استفاده شناسایی پتانسیلها در چارت قیمت میکنیم دیگه با نمودارهای قیمتی و الگوهایی که ممکنه در آینده تکرار بشن، سر و کار نداریم و به جاش درباره پشتوانه ، اهداف ، کاربردها و فاکتورهای اصلی سنجش ارزش یک کوین و یا توکن تحقیق میکنیم.
چگونه با استفاده از تحلیل فاندامنتال زمان و دارایی مناسب برای خرید را تشخیص دهیم؟
بدون شک سرمایهگذاری در رمز ارزی که درباره آن اطلاعات کاملی دارید، احتمال موفقیت بیشتری در مقایسه با حالتی دارد که اصلا توکن یا کوین رو نشناسید. تحلیل فاندامنتال یا بنیادی روشی است که با استفاده از اون میتونید اطلاعات گسترده ای درباره دارایی های مختلف به دست بیاورید.
در واقع در این نوع از تحلیل در بازار رمز ارزها عواملی متعددی همچون وضعیت مالی و سرمایه گذاری یک رمز ارز، محصولات و کاربردهای آن، رقبا، چشمانداز توسعه پروژه در آینده، تیم توسعه و راه اندازان رمز ارز، و اطلاعات از این قبیل بررسی شده و بعد از اون سرمایه گذاری میتواند نسبت به سرمایه گذاری در کوین یا توکن تصمیم گیری کند.
به زبان ساده برای بهکارگیری صحیح تحلیل فاندامنتال در بازار رمز ارزها باید بدونیم که ارزش این داراییها از کجا میاد و واقعا چه چیزهایی باعث می شه که سرمایهگذاران سرمایه هاشون رو وارد یک ارز دیجیتال کنند.
مهم ترین معیارهای مربوط به پروژه در این از تحلیل عبارتند از:
- وایت پیپر
- تیم
- رقبا
- اهداف پیش رو
- توزیع اولیه
- اخبار
- حامیان پروژه
پس از مشاهده محتوای این ویدئو، با تحلیل بنیادی آشنا میشوید. در گام بعد میتوانید با مراجعه به درسنامه های بعدی اطلاعات بیشتری در زمینه آنالیز بازار کسب کنید.
دیدگاه شما