20 اندیکاتور پرکاربرد در تحلیل تکنیکال- بخش دوم
همانطور که در قسمت اول این مقاله گفته شد، اندیکاتور ها همانند یک چراغ برای تحلیلگران یا معامله گران هستند و با اطلاعاتی که از آنها دریافت میشود مسیر تفاوت بین اشباع خرید و اشباع فروش رسیدن به کسب درآمد هموار تر میشود. در این مقاله سعی داریم تا در مورد نوعی خاص تر و حرفه ای تر از اندیکاتور ها که به عنوان اوسیلاتور یا جنبش سنج (نوسان سنج) یاد میشود صحبت کنیم.
اینکه آنها چه هستند، چه آماری ارائه میدهد؛ تعداد و تفاوت های آنها چیست نحوه کار با آنها به چه صورت است؟
خواهید دید که یک شاخص بسیار شبیه به شاخص دیگر است و استفاده از یک شاخص همزمان با شاخص دیگر ابزاری بسیار مفید برای تعیین نقاط مهم ورود و خروج است.
اوسیلاتور تفاوت بین اشباع خرید و اشباع فروش ها Oscillators
اسیلاتور ها ابزارهایی برای تجزیه و تحلیل تکنیکال هستند که حد یا محدوده های کم و زیاد را بین دو محدوده شدتی ایجاد می کنند و سپس با ایجاد یک شاخص روند در این محدوده ها نوسان می کنند. معامله گران از شاخص روند برای کسب اطلاع از اشباع خرید در کوتاه مدت و یا کشف مناطق فروش بیش از حد استفاده می کنند. هنگامی که مقدار اوسیلاتور به مقدار فوق العاده خیلی بالایی نزدیک می شود، تحلیلگران فنی این اطلاعات را به معنای خرید بیش از حد تفسیر می کنند و احتمال شروع روند ریزشی را گمانه زنی میکنند. و یا با نزدیک شدن به حد شدتی پایین به آن پی میبرند که بیش از حد، فروش انجام شده و میتواند فرصتی برای شروع روند صعود احتمالی باشد.
این به این معنی است که حجم خرید برای تعدادی از روزهای در حال کاهش است، به این معنی که معامله گران می توانند سهام خود را بفروشند.
پس ارزش واقعی اوسیلاتور هنگامی مطرح هست که سهمی بیش از حد فروش یا خرید رسیده باشد. به عنوان مثال اوسیلاتورها توانایی تشخیص از دست رفتن قدرت خرید و یا فروش رو نمایش دهند.
نحوه کار اوسیلاتور ها
اسیلاتورها به طور معمول همراه با سایر شاخص های تجزیه و تحلیل فنی برای تصمیم گیری در مورد معاملات استفاده می شوند. در تحلیل تکنیکال ، سرمایه گذاران اوسیلاتورها را یکی از مهمترین ابزارهای تکنیکال برای درک می دانند. بیشترین کاربرد آنها برای تحلیلگران، زمانیست که روند مشخصی برای یک اوراق بها دار یا ارز، به سادگی پیدا نمیشود هنگام استفاده تحلیلگر از ابزار های تحلیلی دیگر. به عنوان مثال وقتی یک ارز یا سهام در حال ساید زدن و یا تغییر افقی در نمودار قیمت آن ارز یا سهام هست. یک سرمایه گذار از نوسانگر استفاده کند ، ابتدا دو محدوده ماکسیمم و مینیمم را انتخاب می کنند، سپس، با قرار دادن ابزاری بین این دو محدوده، اوسیلاتوری ایجاد میشود که نوسان می کند و یک شاخص روند ایجاد می کند. سپس سرمایه گذاران از این شاخص روند برای خواندن شرایط فعلی بازار برای آن دارایی خاص استفاده می کنند. وقتی سرمایه گذار می بیند که اسیلاتور از محدوده انتخابی ماکسیمم بیشتر میرود، سرمایه گذار دارایی را به عنوان منطقه اشباع خرید و بالاترین قیمت فعلی تلقی میکند که میتواند منطقه مناسبی برای فروش باشد. در سناریوی مخالف وقنی اوسیلاتور به محدوده مینیمم حرکت میکند و آن را رد میکند، اشباع فروش شناسایی میشود که به معنای رسیدن به کمترین قیمت فعلی است میتواند منطقه مناسبی برای خرید باشد.
چه تعداد اوسیلاتور داریم؟
1. میانگین تحرک Moving average
میانگین تحرک (MA) ابزاری ساده برای تجزیه و تحلیل تکنیکال است که با ایجاد یک قیمت متوسط به طور مداوم به روز شده و داده های قیمت را ثبت میکند. میانگین در یک بازه زمانی خاص گرفته می شود ، مانند 10 روز ، 20 دقیقه ، 30 هفته یا هر دوره زمانی که معامله گر انتخاب می کند.
میانگین تحرک آماری است که میانگین تغییر در یک سری داده را در طول زمان به دست می آورد. در امور مالی ، تحلیلگران فنی معمولاً از میانگین متحرک برای پیگیری روند قیمت ها برای اوراق بهادار خاص استفاده می کنند. روند صعودی در یک میانگین تحرک ممکن است نشان دهنده افزایش قیمت یا حرکت یک اوراق بهادار باشد ، در حالی که روند نزولی میانگین تحرک نشانه کاهش است. امروزه ، طیف گسترده ای از میانگین متحرک برای انتخاب وجود دارد ، از اقدامات ساده گرفته تا فرمولهای پیچیده ای که برای محاسبه کارآمد آنها به یک برنامه رایانه ای احتیاج دارد.
به طور کلی ، تحلیل گران فنی از میانگین های متحرک برای تشخیص اینکه آیا برای یک اوراق بهادار تغییر ناگهانی وجود خواهد داشت یا نه استفاده میکنند و یا اینکه شک خود در مورد حرکتی که ممکن هست پیش رو باشد به یقین تبدیل کنند، به عنوان مثال، اگر قیمت سهام یک شرکت بالاتر تفاوت بین اشباع خرید و اشباع فروش از میانگین متحرک 200 روزه خود باشد، این ممکن است به عنوان یک سیگنال صعودی در نظر گرفته شود.
2. میانگین تحرک نمایی exponential moving average
انواع مختلفی از میانگین تحرک برای استفاده در سرمایه گذاری ایجاد شده است. یکی از آنهاEMA یا میانگین تحرک نمایی است که بیشتر برای تحلیلگرانی که به صورت کوتاه مدت تحلیل میکنند و داده های بلند مدت برای آنها ممکن است کم اهمیت تر باشد، مورد استفاده قرار میگیرد.
میانگین متحرک نمایی (EMA) یک شاخص فنی است که قیمت سرمایه گذاری (مانند سهام یا کالا) را با گذشت زمان ردیابی می کند. EMA نوعی میانگین متحرک وزنی (WMA) است که به داده های قیمتی اخیر وزن دهی یا اهمیت بیشتری می بخشد.
معامله گران گاهی اوقات روبان های متحرک را ملاحظه می کنند، یعنی تعداد زیادی از میانگین تحرک را به جای فقط یک میانگین تحرک، روی نمودار قیمت ترسیم می کنند. هرچند که پیچیده به نظر می رسد اما بر اساس حجم گسترده خطوط همزمان، روبان در نمودار بطور آسانی قابل مشاهده است و راهی ساده برای تجسم رابطه پویا بین روندهای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت را ارائه می دهد. روبان های تحرک برای شناسایی تداوم روند ها، نقاط چرخش و شرایط اشباع خرید و اشباع فروش، تعریف سطوح حمایتی و مقاومتی، توسط تحلیلگران مورد استفاده قرار میگیرند.
هر زمان که میانگین خطوط روبان تحرک در یک نقطه جمع شود، این اندیکاتور ها سیگنال های خرید و فروش را تحریک می کنند. تحلیلگران در مواقعی که میانگین تحرک کوتاه مدت میانگین تحرک بلند مدت را از پایین به سمت بالا قطع میکنند به دنبال خرید هستند و هنگامیکه میانگین تحرک کوتاه مدت میانگین تحرک بلند مدت را از بالا به سمت پایین قطع کند بدنبال فروش اوراق هستند.
3. اوسیلاتور تصادفی stochastic oscillator
یک اوسیلاتور تصادفی یک شاخص حرکت است که قیمت بسته شدن خاص یک اوراق بهادار را با طیف وسیعی از قیمت های آن اوراق در یک دوره خاص مشخص مقایسه می کند. این اندیکاتور همچنین بر روی حرکت قیمت، متمرکز است و می تواند برای شناسایی میزان خرید بیش از حد و فروش بیش از حد سهام ، شاخص ها ، ارزها و بسیاری دیگر از دارایی های سرمایه گذاری مورد استفاده قرار گیرد. حساسیت اوسیلاتور به حرکات بازار، با تنظیم دوره زمانی یا با استفاده از میانگین تحرک MA آن تغییر داد.
فرمول اوسیلاتور تصادفی:
%K=(C - L14 / H14 – L14) * 100
C: آخرین قیمت بسته شدن
L14 : کمترین قیمت مورد معامله در 14 دوره معاملاتی گذشته
H14 : بیشترین قیمت مورد معامله در 14 دوره معاملاتی گذشته
%K : مقدار فعلی برای اوسیلاتور تصادفی
قابل ذکر است، K% گاهی اوقات به عنوان نشانگر تصادفی سریع نامیده می شود. اندیکاتور تصادفی "کند" به عنوان٪D = 3 متحرک میانگین متحرک K% در نظر گرفته می شود.
تئوری کلی این اندیکاتور این است که در یک روند صعودی در بازار، قیمت ها نزدیک به بالاترین قیمت و در یک بازار در روند نزولی نزدیک به پایین ترین قیمت ها بسته می شوند. سیگنالهای معامله هنگامی ایجاد می شوند کهK% از یک میانگین متحرک سه دوره ای عبور کند که به آن D% گفته می شود.
نمودار اسیلاتور تصادفی به طور کلی از دو خط تشکیل شده است: یکی نشان دهنده مقدار واقعی اوسیلاتور برای هر دوره معاملاتی، و دیگری نشان دهنده میانگین تحرک SMA ساده سه روزه آن است. از آنجا که تصور می شود قیمت به دنباله روند موجود حرکت می کند ، تقاطع این دو خط سیگنالی در نظر گرفته می شود که ممکن است یک وارونگی در حال انجام باشد ، زیرا این امر بیانگر یک تغییر بزرگ در روند روز به روز است.
4. میانگین تحرک واگرایی وهمگرایی MACD
میانگین تحرک واگرایی وهمگرایی (MACD) یک شاخص متحرک به دنبال روند است که رابطه بین دو میانگین متحرک MA یک اوراق بهادار را نشان می دهد. MACD با کسر EMA26 از EMA12 محاسبه میشود. نتیجه این محاسبه خط MACD است. سپس یک EMA نه روزه از MACD به نام "خط سیگنال" در بالای خط MACD رسم می شود، که می تواند به عنوان سیگنال های خرید و فروش احتمالی عمل کند. معامله گران ممکن است هنگام عبور MACD از خط سیگنال خود، اوراق بهاداری را خریداری کنند و در صورت عبور MACD از زیر خط سیگنال ، ارواقی را بفروشند. شاخص های متحرک همگرایی میانگین (MACD) را می توان به روش های مختلفی تفسیر کرد ، اما روش های متداول تقاطع خطوط ، واگرایی و افزایش / کاهش سریع است.
MACD هر زمانکه EMA12 که با خط قرمز در نمودار نشان داده میشود بالاتر از EMA26 که با خطی آبی در نمودار نشان داده میشود باشد، مقداری مثبت دارید و هر زمان که EMA12 زیر EMA26 قرار بگیرد مقداری منفی دارد.
مقدار مثبت : زمانیکه خط قرمز بالای خط آبی باشد EMA12 over EMA26 :
مقدار منفی : زمانیکه خط قرمز زیر خط ابی باشد : EMA12 below EMA26
MACD غالباً با هیستوگرام نمایش داده می شود که فاصله بین MACD و خط سیگنال آن را نمودار می کند. اگر MACD بالاتر از خط سیگنال باشد ، هیستوگرام بالاتر از خط مبنای MACD خواهد بود. اگر MACD زیر خط سیگنال خود باشد ، هیستوگرام زیر خط MACD خواهد بود. معامله گران برای تشخیص زمان حرکت صعودی یا نزولی ، از هیستوگرام MACD استفاده می کنند.
یکی از مشکلات اصلی MACD این هست که ممکن هست واگرایی را نشان دهد که معمولا نشان دهنده معکوس شدن روند است اما در واقعیت هیچ روند معکوسی مشاهده نمیشود، در واقع یک مقدار مثبت کاذب ایجاد کرده. مشکل دیگر این است که واگرایی همه معکوس ها را پیش بینی نمی کند. به عبارت دیگر ، بسیاری از وارونگی هایی را پیش بینی میکند که رخ نمیدهند و به اندازه کافی معکوس شدن روند قیمتی را پیش بینی نمیکند. واگرایی "مثبت کاذب" اغلب زمانی اتفاق می افتد که قیمت یک دارایی مرتبا تغییر روند میدهد. به عنوان مثال در زمان هایی روند الگوی مثلثی ایجاد میکند. کاهش سرعت در تغییر روند یا کاهش سرهت روند حرکت باعث میشود که MACD از مقدار شدید قبلی خود فاصله گرفته و به سمت خطوط صفر روانه شود.
5. شاخص مقاومت نسبی RSI
شاخص مقاومت نسبی (RSI) یک شاخص روند است که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار می گیرد و اندازه تغییرات اخیر قیمت را برای ارزیابی شرایط اشباع خرید یا اشباع فروش قیمت اوراق یا ارزها اندازه گیری می کند. این شاخص در ابتدا توسط J. Welles Wilder Jr. تهیه و در کتاب اصلی خود با عنوان "ایده های جدید در سیستم های معاملات تکنیکال. " معرفی شد. تفسیر و استفاده مرسوم از RSI این است که مقادیر 70 یا بالاتر نشان می دهد که یک اوراق بهادار در منطقه اشباع خرید و ممکن است یک سهام و یا یک ارز برای یک روند معکوس یا عقب نشینی اصلاحی قیمت آماده شده باشد و قرائت RSI از 30 یا پایین نشان دهنده وضعیت اشباع فروش و امکان رشد به سمت قیمت های بالاتر باشد و نوید صعود را دهد.
6. نوار بولینگر
بولینگر باندز توسط تاجر مشهور تکنیکال جان بولینگر ساخته شد و تحت حمایت کپی رایت قرار گرفت، که به سرمایه گذاران احتمال بیشتری برای شناسایی صحیح نقاط ماکسیمم و مینیمم قیمت را میدهد. این اندیکاتور ابزاری است برای تحلیل تکنیکال، که توسط مجموعه ای از خط روندها تعریف شده است که 2 مقدار مثبت و منفی را حول یک میانگین تحرک ساده (SMA) تشکیل داده اند که این مقدار های مثبت و منفی هرکدام با تشکیل یک نوار یا باند، بازه جنبشی قیمت را به صورت لحظه ای نشان میدهند. بسیاری از معامله گران معتقدند هرچه قیمت به باند بالاتر نزدیک شود، نمایانگر اشباع خرید و نقطه احتمالی مناسب برای فروش باشد. هرچه قیمت به باند پایین تر نزدیک شود، نمایانگر اشباع فروش و نقطه احتمالی مناسب برای خرید باشد.
برای استفاده صحیح از باند های بولینگر می بایست 22 قانون که توسط جان تفاوت بین اشباع خرید و اشباع فروش بولینگر تعریف شده است، رعایت شود که در مقاله ای جداگانه توضیح داده خواهد شد.
فشردگی
مرکز ایده باتدهای بولینگر مبحث فشردگی است. وقتی نوارها به هم نزدیک می شوند و میانگین تحرک را منقبض می کنند، فشردگی صورت میگیرد. فشردگی با نمایان کردن دوره ای از نوسانات کم عمق، نوید جهش احتمالی قیمت را میدهد.
و برعکس باند های با فاصله از هم نمایانگر نزدیک شدن احتمالی باند ها در آینده و کم عمق تر شدن بازه نوسانات است.
RSIچیست | آموزش ویدیویی 🎥 معامله گری و کار با اندیکاتور RSI درارزدیجیتال
آموزش اندیکاتور RSI درارزدیجیتال ، Relative Strength Index)RSI)یکی از شاخصهای تکنیکال است که در تحلیل بازارهای مالی استفاده میشود که قدرت و ضعف بازار را در گذشته و حال حاضر براساس قیمت های بسته شده یک دوره معاملاتی ترسیم میکند.این شاخص توسط ولز وایلدر(J.Welles Wilder) که یک مهندس مکانیک امریکایی بود و به یک تحلیلگر تکنیکال تبدیل شد،به دنیا معرفی شد و امروزه به عنوان یکی از شاخصهای اصلی تحلیل تکنیکال استفاده میشود.
نحوه ی محاسبه
نحوه ی محاسبه این اندیکاتور ساده است ولی با اوردن مثال های متعدد این موضوع بهتر جا میفتد که از حوصله ی بحث خارج است ،انچه حائز اهمیت است چگونگی تحلیل این اندیکاتور و سیگنالهای خرید و فروشی است که میتوان با استفاده از این اندیکاتور به ان دست یافت.در زیر به اوردن فرمول ساده و کلی این اندیکاتور اکتفا شده است:
[((RSI = 100 – [100 / ( 1 + (Average of Upward Price Change / Average of Downward Price Change)]
RSIدر کدام دسته از اندیکاتورها قرار دارد؟
Relative Strength Index)RSI) همانند اندیکاتور MACD وCCI در دسته ی اندیکاتورهای oscillator یا روندشناس قرار دارد.این دسته از اندیکاتورها امکان سه نوع تحلیل را برای تحلیل گران فراهم میکند:
1.سیگنال خرید یا فروش بر اساس خط مرکزی
2.سیگنال خرید و فروش بر اساس محدوده بیش خرید و بیش فروش Overbought و Oversold
3.سیگنال خرید و فروش بر اساس واگرایی Divergence
دراین اسیلاتور خط مرکزی (centerline)یا خط میانه عدد 50 است(با رنگ نارنجی مشخص شده است)برمبنای عبور شاخص اسیلاتور از خط مرکزی میتوان صعود یا نزولی بودن روند را تعیین کرد،به این صورت که اگر شاخص اسیلاتور از پایین به بالا حرکت کرد و از خط مرکزی عبورکردسیگنال خرید یا صعود ایجاد میشود و اگر از بالا به پایین حرکت کرد و از خط مرکزی عبور کردسیگنال فروش یا نزول ایجاد میشود.
علاوه بر این ،RSI جزو اندیکاتورهای پیشرو (leading) است.در واقع اندیکاتورها از یک منظر به دو دسته پیشرو و تاخیری تقسیم میشوند ،اندیکاتورهای تاخیری حالت پیش بینی که اندیکاتورهای پیشرو مثلRSIبه ما میدهند را ندارند.اندیکاتورRSI نقاط اشباع خرید (over bought)و نقاط اشباع فروش(over sold) را مورد بررسی قرار میدهد در شکل بالا قسمتهایی که با دایره های قرمز رنگ مشخص شده است نقاط اشباع خرید و قسمتهایی که با دایره های سبز رنگ مشخص شده است نقاط اشباع فروش است.
کاربردهای اندیکاتور RSIچیست
این اندیکاتور یک نمودار خطی است که بین اعداد 0و100درنوسان است.دو سطح بسیار مهم در این نمودار،30 و 70 است،در سطح 70 ما با اشباع خرید روبه رو هستیم و در سطح 30،اشباع فروش را داریم.اگر نمودار به طور مداوم بین دو سطح 30 و 70 در نوسان باشد نشانگر یک روند خنثی است.در سطح افقی 70 و بالاتر از ان در واقع نوعی مقاومت ایجاد میشود و با اشباع خرید و کاهش قدرت خرید معامله گران رو به رو میشویم که کاهش قیمت و نزولی شدن نمودار را در پی دارد.سطح 30 نقش یک حمایت کننده بسیار معتبر را دارد که در صورت افقی شدن نمودار در این سطح و یا حتی پایین تراز ان در روزهای فشارشدید فروش،در روزهای اتی نمودار RSIمثبت میشود و بازار برمیگردد.
آموزش ویدیویی کار با اندیکاتور Rsi
ایا میتوانیم در این اندیکاتور،از خط روند استفاده کنیم؟
دراین اندیکاتور میتوانیم از خطوط روند استفاده کنیم و نقاط خرید و فروشی که کشیدن خطوط روند روی این اندیکاتور به ما میدهد(مشخص شده با رنگ سبز) صحیح و کاربردی است.پس همانطور که در شکل زیر مشاهده میکنید میتوانید به راحتی از منوی سمت چپ این ابزار را انتخاب کنید و به نقاط خرید و فروشی که به شما میدهد استناد کنید.با این حال RSI به تنهایی یک اندیکاتور کاملا مطمئن نیست و نباید به تنهایی بر اساس آن اقدام به خرید و فروش کرد.
سیگنال های خرید و فروش در اندیکاتور RSI
به طور کلی این اندیکاتور به تنهایی نمیتواند معیار خرید و فروش ما باشد و باید درکنار سایر اندیکاتورها تصمیم نهایی را برای خرید یا فروش ارز مورد نظر ،گرفت.
در یک بررسی کلی اگر شاخص نمودار بین دو عدد 30و70 باشد و سطح 70 را رد کند ما با اشباع خرید رو به رو هستیم وسیگنالی برای خرید است و اگر بین 30و 70 باشد و سطح 30 را به سمت پایین قطع کند ،اشباع فروش در بازار وجود دارد و سیگنالی برای فروش است.اگر شاخص نمودار بین دو سطح 30 و 70 و بالاتر از سطح 50 باشد ما این شاخص را مثبت در نظر میگیریم و ان را به عنوان سیگنالی برای خرید براورد میکنیم اما بهتر است جانب احتیاط را رعایت کنیم و روند بازار را دنبال کنیم و در صورت عبور از خط 70 بهترین موقعیت برای خرید را ار دست ندهیم اما هرگز فراموش نکنیم که بررسی یک اندیکاتور به تنهایی سیگنال خرید را به ما نمیدهد و عقل حکم میکند که برای تصمیم قطعی خرید یا فروش فقط به بررسی یک اندیکاتور اکتفا نکنیم.همان طور که پیش تر توضیح دادم کشیدن خط روند در این اندیکاتور از اهمیت بالایی برخوردار است و ما راتا حدودی از روند بازار مطلع میسازد.
واگرایی در اندیکاتورRSI
قبل از اینکه سراغ بررسی واگرایی در اندیکاتور RSIبرویم،یک توضیح کلی راجع به واگرایی موضوع را برای شما روشن تر میکند.واگرایی یکی از مهم ترین مسایلی است که در تحلیل تکنیکال برای یافتن سیگناهای خرید و فروش به ما کمک میکند و تحلیلگران حرفه ای حتما واگرایی در نمودارهارا میبینند و ان را مورد بررسی قرار میدهند.
واگرایی چیست؟
به طور کلی زمانی ما میگوییم در این نمودار واگرایی رخ داده است که عدم هماهنگی بین نمودار قیمت و اندیکاتور مشاهده بشود و حرکت قیمت و اندیکاتور خلاف جهت یکدیگر باشند.درحالت عادی وقتی نمودارقیمت سقف یا کفی میزند،اندیکاتور هم مثل ان عمل میکند ولی اگر نمودارقیمت سقف یا کف جدیدی بزندولی اندیکاتور نتواند بزند و بالعکس،واگرایی رخ داده است.
واگرایی به دو دسته معمولی و مخفی تقسیم بندی میشود:
- واگرایی معمولی
- واگرایی مخفی
واگرایی معمولی(regural divergence)
این نوع واگرایی در دسته ی سیگنالهای بازگشتی است و زمانی اتفاق میفتد که روند در حال ضعیف شدن است.این واگرایی خود به دودسته مثبت و منفی تقسیم میشود:
واگرایی معمولی مثبت(RD+):
زمانی اتفاق مبفتد که نمودار قیمت کفی پایین تر با کف قبلی میزند اما اندیکاتور کفی بالاتر از کف قبلی خود میسازد.این موضوع به این معنا است که روند نزولی قیمت ضعیف میشود.البته این ضعیف شدن بدین معنانیست که از همان نقطه صعودی میشود بلکه ممکن است این روند نزولی ضعیف شده تا مدت ها ادامه داشته باشد.
واگرایی معمولی منفی(RD-):
زمانی اتفاق میفتد که نمودار قیمت سقفی بالاتر با سقف قبلی میزند اما اندیکاتور سقفی پایین تراز سقف قبلی میزند.این موضوع به این معنا است که روند صعودی قیمت ضعیف میشود البته این ضعیف شدن بدین معنا نیست که از همان نقطه نزولی میشود بلکه ممکن است این روند صعودی ضعیف شده تا مدت ها ادامه داشته باشد.
واگرایی مخفی(hidden divergence)
این واگرایی در دسته سیگنالهای ادامه دهنده است و زمانی اتفاق میفتد که روند در حال تقویت شدن است.معمولا زمانی اتفاق میفتد که قیمت در حال اصلاح خود باشد.این واگرایی خود به دودسته تقسیم میشود.
واگرایی مخفی مثبت(hd+):
زمانی اتفاق میفتد که نمودار قیمت کفی بالاتر از کف قبلی بزند ولی اندیکاتور کفی پایین تر از کف قبلی بزند،این نشاندهنده این است که خوشبختانه روند صعودی قیمت ادامه می یابد.
واگرایی مخفی منفی(hd-):
زمانی اتفاق میفتد که نمودار قیمت سقفی پایین تر از سقف قبلی بزند ولی اندیکاتور سقفی بالاتر از سقف قبلی بزند این نشاندهنده این است که روند نزولی شدن قیمت ادامه می یابد.
برای فهم بهتر این موضوع به شکل زیر توجه کنید:
این نمودار قیمت بیت کوین و اندیکاتور rsi است.همانطور که در تصویر مشخص است هنگامی تفاوت بین اشباع خرید و اشباع فروش که نمودار قیمت کفی پایین تر از کف قبلی زده است ولی اندیکاتور کفی بالاتر از کف قبلی زده است،نزولی بودن قیمت تضعیف شده و روند صعودی را در پیش گرفته است.این واگرایی از نوع معمولی مثبت است
درجمع بندی کلی واگرایی ها به شرح زیر است:
واگرایی معمولی مثبت: قیمت(کف پایینتر) و اندیکاتور(کف بالاتر)
واگرایی معمولی منفی: قیمت(سقف بالاتر) و اندیکاتور(سقف پایینتر)
واگرایی مخفی مثبت: قیمت(کف بالاتر) و اندیکاتور(کف پایینتر)
واگرایی مخفی منفی: قیمت(سقف پایینتر) و اندیکاتور(سقف بالاتر)
نتیجه کلی:
زمانی که واگرایی بالاتر از سطح 70 و یا پایین تراز سطح 30 مشاهده شود یک اخطار بسیار مهم و حیاتی تلقی میشود که حتما باید به ان توجه کرد اگر واگرایی بالاتر از سطح 70 مشاهده شود احتمال نزول قیمت بسیار بالاست همینطور اگر واگرایی پایین تراز سطح 30 دیده شود احتمال صعود قیمت زیاد است.
در اخر باید این نکته را مدنظر داشت که چون واگرایی برخلاف حرکت سهم است،احتمال کامل نشدن ان وجود دارد و نباید خرید را صرفا براساس واگرایی انجام دهیم.
ممنون از اینکه تا پایان “آموزش اندیکاتور RSI درارزدیجیتال “همراه ما بودید.
تفاوت بین اشباع خرید و اشباع فروش
نکته: MACD را میتوانید «مَکدی» یا «اِم-اِی-سی-دی» بخوانید.
در تصویر زیر میتوانید اندیکاتور مکدی را در پنجره پایین نمودار مشاهده کنید.
نحوه محاسبه
خط مکدی برابر است با مووینگ اورج نمایی (EMA) با دوره ۱۲ منهای EMA با دوره ۲۶٫ دقت کنید که در این محاسبات از قیمت بسته شدن کندلها (close) استفاده شده است. ضمناً یک EMA با دوره ۹ از خط مکدی نیز در این اندیکاتور وجود دارد که به آن خط سیگنال میگویند و به منظور شناسایی نقاط تفاوت بین اشباع خرید و اشباع فروش چرخش خط مکدی از آن استفاده میشود. بعلاوه، مکدی هیستوگرام (میلههای مکدی) هم اختلاف بین خط مکدی و خط سیگنال آن را نشان میدهد. (خواننده گرامی توجه داشته باشد که در نسخههای متداول اندیکاتور مکدی، میلهها در واقع همان خط مکدی یعنی معادل اختلاف بین دو مووینگ اورج هستند. اما در این نسخه از اندیکاتور مکدی که در این مقاله توضیح داده میشود، میلههای مکدی معادل اختلاف بین خط مکدی و خط سیگنال آن هستند. _ مترجم) هیستوگرام زمانی مثبت است که خط مکدی بالای خط سیگنال باشد و هنگامی منفی است که خط مکدی زیر خط سیگنال قرار داشته باشد.
معمولا در تنظیمات مکدی از اعداد ۱۲، ۲۶ و ۹ استفاده میشود. اما میتوانید با توجه به سبک و اهداف معاملاتی خود، تنظیمات اندیکاتور را تغییر دهید.
معنی و مفهوم
اندیکاتور مکدی بطور کلی به دور و نزدیک شدن یا به اصطلاح همگرایی و واگرایی دو مووینگ اورج مذکور مربوط میشود. همگرایی (convergence) زمانی رخ میدهد که دو مووینگ اورج به یکدیگر نزدیک شوند. واگرایی (divergence) هم هنگامی صورت میگیرد که دو مووینگ اورج از یکدیگر فاصله بگیرند. مووینگ اورج با دوره کوتاهتر (دوره ۱۲) سریعتر است و مسئول عمده نوسانات مکدی است. مووینگ اورج با دوره بلندتر (دوره ۲۶) کُندتر است و نسبت به تغییرات قیمت واکنش کمتری نشان میدهد.
مکدی بالا و پایین خط صفر که به آن خط مرکزی نیز گفته میشود، نوسان میکند. کراس مکدی با خط صفر نشان میدهد که EMA با دوره ۱۲ و EMA با دوره ۲۶ از یکدیگر عبور کردهاند (کراس کردهاند). البته اینکه مکدی خط صفر را به کدامیک از جهات بالا یا پایین قطع کند، بستگی به جهت کراس دو مووینگ اورج دارد. مکدی با مقادیر مثبت نشان میدهد که EMA با دوره ۱۲ بالای EMA با دوره ۲۶ قرار دارد. بعلاوه مقادیر مثبت مکدی با دور شدن EMA با دوره کوتاهتر از EMA با دوره بلندتر، افزایش مییابد. این حالت به این معنی است که مومنتوم صعودی قیمت رو به افزایش است. در مقابل، مکدی با مقادیر منفی نشان میدهد که EMA با دوره ۱۲ زیر EMA با دوره ۲۶ قرار دارد. بعلاوه، مقادیر منفی مکدی با دور شدن EMA با دوره کوتاهتر از EMA با دوره بلندتر، افزایش مییابد. این حالت به این معنی است که مومنتوم نزولی قیمت رو به افزایش است.
در تصویر فوق، محدوده زرد رنگ نشان میدهد که خط مکدی در ناحیه منفی قرار دارد، چرا که EMA با دوره ۱۲ زیر EMA با دوره ۲۶ حرکت میکند. اولین کراس مکدی در اواخر ماه سپتامبر رخ داده (فلش مشکی) و در ادامه با دور شدن EMA با دوره ۱۲ از EMA با دوره ۲۶، مکدی مقادیر منفی بزرگتری پیدا کرده است. محدوده نارنجی رنگ، دورهای را نشان میدهد که در آن مکدی مقادیر مثبتی داشته و این حالت هنگامی صورت گرفته که EMA با دوره ۱۲ بالای EMA با دوره ۲۶ قرار داشته است. دقت کنید که در طول این دوره، خط مکدی همواره زیر مقدار ۱ قرار داشته (خطچین قرمز رنگ). این یعنی فاصله بین EMA با دوره ۱۲ و EMA با دوره ۲۶ در طول این دوره، کمتر از ۱ واحد بوده که اختلاف بزرگی محسوب نمیشود.
کراس خط سیگنال
یکی از سیگنالهای متداول اندیکاتور مکدی، کراس خط سیگنال است. خط سیگنال در واقع یک EMA با دوره ۹ از خط مکدی است. بنابراین خط سیگنال به عنوان یک مووینگ اورج از مکدی، این اندیکاتور را دنبال میکند و باعث میشود بتوانیم راحتتر نقاط چرخش مکدی را شناسایی کنیم. کراس صعودی زمانی رخ میدهد که مکدی به سمت بالا حرکت کند و خط سیگنال را به سمت بالا قطع کند. کراس نزولی هم هنگامی صورت میگیرد که مکدی به سمت پایین حرکت کند و خط سیگنال را به سمت پایین قطع کند. اینکه کراس خط سیگنال با مکدی چه مدت دوام داشته باشد، به شدت و قدرت حرکت قیمت بستگی دارد.
معاملهگران بایستی در استفاده از این نوع سیگنالها بسیار محتاط باشند. اگرچه میزان نوسانات مکدی از بالا و پایین محدود نیست، اما تحلیلگران میتوانند با یک بررسی شهودی ساده، محدوده نوسانات آن را پیشبینی کنند. برای اینکه مومنتوم به یک مقدار حداکثری برسد، لازم است قیمت حرکت شدید و قدرتمندی داشته باشد. اگرچه ممکن است این حرکت بزرگ همچنان ادامه پیدا کند، اما امکان دارد مومنتوم کاهش یابد که در این صورت شاهد کراس خط سیگنال در یک ناحیه حداکثری خواهیم بود. ضمناً نوسانات متوالی قیمت هم میتواند باعث شود کراس خط سیگنال به دفعات زیادی صورت بگیرد.
در تصویر زیر مربوط به نمودار IBM، مکدی با تنظیمات ۱۲،۲۶،۹، EMA با دوره ۱۲ (خط سبز رنگ) و EMA با دوره ۲۶ (خط قرمز رنگ) را مشاهده میکنید. هشت کراس خط سیگنال شامل ۴ کراس صعودی و ۴ کراس نزولی در این تصویر وجود دارد. محدوده زرد رنگ دورهای را مشخص میکند که مکدی مقداری بیشتر از ۲ پیدا کرده و به حداکثر مقدار مثبت گذشته خود رسیده است. دو کراس نزولی خط سیگنال در ماههای آوریل و مِی وجود دارد، اما ارزش IMB همچنان به صعود خود ادامه داده است. به عبارت دیگر، اگرچه بعد از افزایش شدید قیمت، مومنتوم صعودی بین ماههای آوریل و مِی کمی کاهش پیدا کرده، اما باز هم مومنتوم صعودی از مومنتوم نزولی بیشتر و قویتر بوده است. در ادامه میبینید که سومین کراس نزولی خط سیگنال در ماه مِی، نتیجه خوبی داشته است.
کراس خط مرکزی
یکی دیگر از سیگنالهای متداول مکدی، کراس خط مرکزی است. کراس صعودی خط مرکزی زمانی رخ میدهد که مکدی خط صفر خود را به سمت بالا قطع کند و مقدار مثبتی پیدا کند. این حالت یعنی EMA با دوره ۱۲، EMA با دوره ۲۶ را به سمت بالا قطع کرده و بالای آن قرار گرفته است. در مقابل، کراس نزولی خط مرکزی هنگامی صورت میگیرد که مکدی خط صفر خود را به سمت پایین قطع کند و مقداری منفی پیدا کند. این حالت یعنی EMA با دوره ۱۲، EMA با دوره ۲۶ را به سمت پایین قطع کرده و زیر آن قرار گرفته است.
اینکه کراس خط مرکزی چه مدت دوام داشته باشد، به شدت و قدرت روند حرکتی قیمت بستگی دارد. مکدی تا زمانی که یک حرکت صعودی پایدار برقرار باشد، مثبت باقی میماند. همینطور اگر یک حرکت نزولی پایدار وجود داشته باشد، مکدی زیر خط صفر باقی میماند. در تصویر زیر مربوط به نمودار PHM، حداقل چهار کراس خط مرکزی را در طول ۹ ماه میتوانید مشاهده کنید. از آنجاییکه این کراسهای خط مرکزی با روندهای قدرتمندی همراه بوده، نتایج خوبی داشتهاند.
در تصویر زیر مربوط به نمودار CMI، هفت کراس خط مرکزی در طول ۵ ماه اتفاق افتاده است. برخلاف مثال قبلی مربوط به PHM، این کراسها با روندهای قدرتمندی همراه نبودهاند و لذا نتایج قابل توجهی نداشتهاند.
تصویر بعدی مربوط به نمودار MMM نشان میدهد که یک کراس صعودی خط مرکزی در اواخر ماه مارس و یک کراس نزولی خط مرکزی در اوایل فوریه سال ۲۰۱۰ اتفاق افتاده است. همین یک سیگنال اول، یعنی کراس صعودی خط مرکزی به مدت ۱۰ ماه دوام داشته است. یعنی EMA با دوره ۱۲ به مدت ۱۰ ماه بالای EMA با دوره ۲۶ قرار داشته است. این روند خیلی قوی بوده است.
دایورجنسها
دایورجنس زمانی رخ میدهد که مکدی از پرایس اکشن فاصله میگیرد. دایورجنس صعودی زمانی شکل میگیرد که قیمت یک کف پایینتر (Lower Low) ایجاد میکند، ولی مکدی یک کف بالاتر (Higher Low) شکل میدهد. کف پایینتری که در قیمت شکل گرفته، تداوم روند نزولی را تائید میکند، اما کف بالاتری که در مکدی ایجاد شده، نشان میدهد که مومنتوم نزولی قیمت کاهش پیدا کرده است. اگرچه مومنتوم نزولی قیمت کاهش یافته، ولی تا زمانی که مکدی در ناحیه منفی قرار دارد، همچنان مومنتوم نزولی از مومنتوم صعودی قیمت بیشتر است. گاهی اوقات کاهش مومنتوم نزولی میتواند علامتی برای تغییر روند و آغاز یک حرکت صعودی قوی باشد.
تصویر زیر مربوط به نمودار Goog، نشان میدهد که یک دایورجنس صعودی بین ماههای اکتبر و نوامبر سال ۲۰۰۸ شکل گرفته است. پیش از هر چیز توجه داشته باشید که در این مثال از قیمت بسته شدن کندلها (close) جهت شناسایی دایورجنس استفاده شده است. مبنای محاسبات مووینگ اورجهای مکدی، قیمت بسته شدن (close) کندلها است، بنابراین بهتر است ما هم close کندلها را لحاظ کنیم. همانطور که میبینید، قیمت در ماه نوامبر یک کف پایینتر (Lower Low) تشکیل داده، ولی مکدی یک کف بالاتر (Higher Low) ایجاده کرده است. سپس در اوایل دسامبر، مکدی خط مرکزی خود را به سمت بالا قطع کرده است. قیمت هم با شکست ناحیه مقاومتی نشان داده شده در تصویر، تغییر روند را تائید کرده است.
دایورجنس نزولی زمانی شکل میگیرد که قیمت یک سقف بالاتر (Higher High) ایجاد کند، اما مکدی یک سقف پایینتر (Lower High) تشکیل دهد. سقف بالاتری که در نمودار قیمت ایجاد شده، تداوم روند صعودی را تائید میکند، اما سقف پایینتری که در مکدی شکل گرفته، نشان میدهد که مومنتوم صعودی کاهش پیدا کرده است. اما اگرچه مومنتوم صعودی کاهش پیدا کرده، ولی مادامی که مکدی در ناحیه مثبت قرار دارد، مومنتوم صعودی از مومنتوم نزولی بیشتر است. گاهی اوقات کاهش مومنتوم صعودی میتواند علامتی برای تغییر روند و آغاز یک حرکت نزولی قوی باشد.
در تصویر زیر مربوط به نمودار GME، مشاهده میکنید که یک دایورجنس نزولی از ماه آگست تا اکتبر شکل گرفته است. قیمت یک سقف بالاتر (Higher High) ایجاد کرده، ولی مکدی نتوانسته سقف بالاتری تشکیل دهد. در ادامه مکدی خط سیگنال خود را به سمت پایین قطع کرده و همچنین از ناحیه حمایتی خود (خط آبی رنگ در پنجره مکدی) هم عبور کرده است. در نمودار هم میبینید که ناحیه حمایتی شکسته شده به یک ناحیه مقاومتی تبدیل شده است (خطچین قرمز رنگ). بازگشت قیمت به این ناحیه فرصتی برای ورود به معامله فروش ایجاد کرده است.
در مواجهه با دایورجنسها باید خیلی محتاطانه عمل کنید. در طول روندهای صعودی قوی، معمولا دایورجنسهای نزولی زیادی شکل میگیرد و همینطور در طول روندهای نزولی قوی هم، دایورجنسهای صعودی زیادی ایجاد میشود. روندهای صعودی معمولا با یک حرکت شدید به سمت بالا شروع میشوند و همین امر باعث افزایش مومنتوم صعودی (مکدی) میشود. اگرچه روند صعودی همچنان ادامه پیدا میکند، اما این تداوم با شدت و قوت کمتری همراه است و به همین دلیل مکدی نمیتواند سقف جدیدی ایجاد کند. مومنتوم صعودی قیمت اگرچه به شدتِ ابتدای روند نیست، اما تا زمانی که مکدی بالای خط صفر خود قرار دارد، مومنتوم صعودی از مومنتوم نزولی بیشتر است. عکس همین حالت در ابتدای یک روند نزولی قوی هم رخ میدهد.
تصویر زیر مربوط به نمودار SPY، نشان میدهد که چهار دایورجنس نزولی از ماه آگست تا نوامبر سال ۲۰۰۹ ایجاد شده است. اگرچه مومنتوم صعودی به تدریج کاهش یافته، ولی به دلیل شدت روند صعودی، قیمت همچنان افزایش پیدا کرده است. دقت کنید که قیمت چطور بطور مرتب سقفهای بالاتر (Higher High) و کفهای بالاتر (Higher Low) ایجاد کرده است. فراموش نکنید تا زمانی که مکدی در ناحیه مثبت قرار دارد، مومنتوم صعودی از مومنتوم نزولی قویتر است. اگرچه با صعود هر چه بیشتر قیمت، مکدی کاهش پیدا کرده و مقادیر مثبت کمتری داشته، اما همچنان مثبت بوده است.
نتیجهگیری
اندیکاتور مکدی علاوه بر مومنتوم، روند حرکت قیمت را هم نشان میدهد. این ترکیب فوقالعاده از مومنتوم و روند را میتوانید تفاوت بین اشباع خرید و اشباع فروش در تایمفریمهای مختلف استفاده کنید. بطور استاندارد، مقدار مکدی از اختلاف EMA با دوره ۱۲ و EMA با دوره ۲۶ محاسبه میشود. افرادی که میخواهند سیگنالهای بیشتری دریافت کنند، میتوانند برای EMA سریعتر، دوره زمانی کمتر و برای EMA آهستهتر، دوره زمانی بیشتری استفاده کنند. برای مثال MACD(5,35,5) از MACD(12,26,9) حساسیت بیشتری دارد. همچنین اگر میخواهید مکدی حساسیت کمتری نسبت به تغییرات قیمت داشته باشد، میتوانید دوره زمانی مووینگ اورجها را افزایش دهید. مکدی با حساسیت کمتر نیز بالا و پایین خط صفر نوسان میکند، ولی در این حالت کراس خط مرکزی و کراس خط سیگنال به دفعات کمتری رخ میدهد.
مکدی برای شناسایی سطوح اشباع خرید و اشباع فروش مناسب نیست. اگرچه میتوان از مکدی برای شناسایی سطوحی که در گذشته اشباع خرید یا اشباع فروش بودهاند، استفاده کرد، ولی میزان نوسانات مکدی هیچ محدودیتی ندارد. به این معنی که ممکن است در طول روندهای شدید، مکدی حتی از مقادیر حداکثری گذشته خود هم فراتر برود.
در نهایت فراموش نکنید که مکدی از اختلاف بین دو مووینگ اورج محاسبه میشود. به این معنی که مقادیر مکدی به قیمت نموداری که روی آن محاسبه میشود، بستگی دارد. برای مثال، شاید مقادیر مکدی برای یک سهام ۲۰ دلاری بین ۱٫۵- و ۱٫۵+ نوسان کند، ولی برای یک سهام ۱۰۰ دلاری بین ۱۰- و ۱۰+ قرار بگیرد. بنابراین اساساً امکان ندارد که مقادیر مکدی نمودارهای مختلف را با هم مقایسه کنید.
تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال چیست؟
هنگامی که یک سرمایهگذار قصد دارد سهام خاص یک شرکت را بخرد و یا روی کالا یا پولی سرمایهگذاری کند، باید قبل از انجام هر اقدامی، گذشته و روندهای صعودی و نزولی قیمتِ سهام آن شرکت، کالا و یا پول را بررسی کند. به این فرآیند تحلیل تکنیکال بازار میگویند.
در واقع، تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال، به بررسی روند گذشته قیمت کریپتوها در بازار میپردازد؛ بدین صورت سرمایهگذار برای ورود به بازار و یا انتخاب رمزارزی که باید روی آن سرمایهگذاری کند، میتواند بهترین و احتمالا سودرسانترین تصمیم را بگیرد.
به عنوان مثال هر سال و در آستانه سال نوی چینیها و هندیها قیمت جهانی طلا به دلیل افزایش تقاضای این فلز گرانبها بالا میرود. در نتیجه این عید، زمان خوبی برای کسانی خواهد بود که قصد فروش طلای خود را دارند. در این تحلیل روند گذشته قیمت طلا بررسی شده است و بر اساس آن پیشبینی شده است که سرنوشت کنونی آن به چه صورت خواهد بود.
در تحلیل تکنیکال، نقش اصلی تعیینکننده قیمتهای بازار، انتظارات مردم است. عمده مردم انتظار دارند که نزدیک به سال نو قیمت طلا افزایش یابد، در نتیجه تب و تاب برای خرید این فلز ارزشمند افزایش مییابد.
نوسانهای شدیدی که در بازار ارزهای دیجیتال وجود دارد، باعث شده که شناسایی الگوهای رفتاری سرمایهگذاران در قیمتهای مختلف، کمی پیچیده شود؛ سوالی که پیش میآید این است که با وجود این نوسانات شدید کریپتوکارنسیها، تریدها چگونه تصمیم بگیرند که چه زمانی اقدام به خرید و یا فروش یک رمزارز کنند؟
تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال میتواند چراغ راه تریدرها برای بررسی بازار و تصمیم گیری آنها باشد.
تریدرهای ارزهای دیجیتال، از جمله بیت کوین، برای بررسی روند قیمتهای کریپتوکارنسیها و تشخیص نقاط خرید و فروش، نمودارهای قیمتی را به صورت تکنیکال تحلیل میکنند.
شاخصهای تکنیکال در این نمودارها، وضعیت خرید و فروش در بازار را در بازههای زمانی مختلف نشان میدهند؛ به عبارتی با مشاهده نمودارها، میتوان رفتار تریدرها و کاربران را تشخیص داد و تا حدودی آینده قیمتی ارزهای دیجیتال را حدس زد. با استفاده از روندهای مشاهده شده در نمودارهای قیمتی، تریدرها میتوانند از الگوهای موجود در دادههای مربوط به قیمت استفاده کنند و بتوانند تصمیمات خوبی برای انجام معاملات خود بگیرند.
اگر یک تحلیلگر با استفاده از اطلاعات گذشته بتواند روندهای خرسی و گاوی آینده را پیش بینی کند، از طریق خرید در روند خرسی و فروش در روند گاوی میتواناد به سود خوبی دست یابد.
انواع نمودار در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال
باید بدانید که در آنالیز نمودارهای قیمتی ارزهای دیجیتال، دو نمودار بسیار پر کاربرد به نام نمودار خطی ساده و نمودار شمعی (Candlestick) وجود دارد.
نمودار شمعی:
این نمودارها، پرکاربرد ترین نمودار برای تحلیل رفتار بازر هستند. به هرکدام از هاشورهای سبز و قرمز رنگ روی نمودار اصطلاحا کندل (شمع) گفته میشود؛ و هر کندل نشان دهنده نقطه شروع، کمترین قیمت، بیشترین قیمت معاملاتی و قیمت پایانی یک رمزارز، در بازه زمانی مشخصی است.
مزیت نمودارهای شمعی، این است که با مشاهده کندلها در این نمودار، میتوانیم به جزئیات نوسانات قیمتی یک رمزارز در بازه زمانی خاصی، دست یابیم.
همانطور که در شکل بالا مشاهده میکنید، کندلها با رنگهای قرمز و سبز نشان داده میشوند. رنگ سبز نشان میدهد که قیمت نهایی روند بیشتر از قیمت شروع آن بوده است؛ و رنگ قرمز نشان دهنده این است که قیمت نهایی روند از قیمت شروع آن کمتر بوده است.
هرکدام از کندلها دارای اجزای خاصی میباشند که تریدرها با نگاه کردن به آنها میتوانند روند قیمتی در یک بازه زمانی مشخص را بررسی کنند:
ارتفاع بدنه شمعها نشان دهنده تفاوت قیمت ابتدایی و قیمت نهایی روند میباشد و در کندلهای سبز، هرچه این ارتفاع بیشتر باشد، یعنی قدرت گاوهای بازار از خرسها بیشتر بوده است و توانستهاند قیمت را به میزان زیادی افزایش دهند؛ در مقابل در کندلهای قرمز، هرچه ارتفاع بدنه بیشتر باشد، یعنی قدرت خرسها بر گاوها چربیده است و قیمت نهایی با اختلاف زیادی از قیمت ابتدایی کمتر میباشد.
به عبارتی اندازه بدنه کندل استیکها نشانگر قدرت زیاد خرید یا فروش است؛ در واقع هرچقدر بدنه کندل بزرگتر باشد، نشاندهنده افزایش قدرت خریداران یا فروشندگان است.
به طور کلی هر کندل از 4 قسمت تشکیل شده است:
1- باز شدن قیمت (Open)
2- بسته شدن قیمت (Close)
3- بیشترین قیمت (High)
4- کمترین قیمت (Low)
با کنار هم قرار گرفتن تعداد زیادی از این کندلها، یک نمودار شمعی ژاپنی ایجاد میشود.
در نمودارهای شمعی چندین الگو ممکن است رخ دهد، که هر الگو وضعیت خاصی در بازار را نشان میدهد و نشان دهنده روندهای قیمتی و رفتاری متفاوتی در بازار است:
- الگوی چکش (Hammer)
- الگوی چکش وارونه (Inverted Hammer)
- الگوی مرد وارونه (Hanging Man)
- الگوی ستاره دنبالهدار (Shooting star)
- الگوی چکش (Hammer):
این الگو معمولا در انتهای یک روند نزولی مشاهده میشود و سیگنالی از پایان روند نزولی و شروع روند صعودی است.
در الگوی چکش، بدنه کندل در قسمت بالایی و سایه در قسمت پایینی آن قرار دارد. سایه پایین کندل دو تا سه برابر بدنه و سایه بالایی بسیار کوتاه است و یا اصلا وجود ندارد. در این الگو، هرچه سایه پایینی بلندتر باشد، روند صعودیتر خواهد بود.
الگوی چکش نشانگر این است که پس از یک حرکت نزولی، خریداران وارد بازار شده و قیمت را افزایش دادهاند. تشکیل سایه پایینی بلند در این الگو نشانه دهنده این است که در طول معاملات، کنترل از دست خرسها خارج شده و گاوها توانستهاند قیمت بسته شدن را تا دو برابر، بالاتر از پایینترین قیمت ببندند.
تریدرها بعد از مشاهده این الگو، صبر میکنند تا قیمت از سقف الگو بالاتر رود و بعد از آن اقدام به خرید میکنند.
- الگوی چکش وارونه (Inverted Hammer):
این الگو نیز در انتهای یک روند نزولی مشاهده میشود و سیگنالی از پایان روند نزولی و شروع روند صعودی است؛ اما تفاوت آن با الگوی چکش در این است که بدنه کندل در قسمت انتهایی و سایه بلند الگو در قسمت بالایی آن قرار دارد. هرچه سایه پایینی بلندتر باشد، روند صعودیتر خواهد بود.همچنین در الگوی چکش وارونه، اندازه بدنه کندل، نصف سایه بالایی است.
الگوی چکش وارونه نشانگر این است که پس از یک حرکت نزولی، خریداران وارد بازار شدهاند و با اینکه قیمت را افزایش دادهاند ولی قدرت چندانی نداشته و خرسها توانستهاند قیمت را کاهش دهند.
تریدرها بعد از مشاهده این الگو، صبر میکنند تا قیمت از سقف کندل بالاتر رود و بعد از آن وارد پوزیشن خرید میشوند.
- الگوی مرد وارونه (Hanging Man):
مرد وارونه انتهای یک روند صعودی مشاهده میشود و سیگنالی از پایان روند صعودی و شروع روند نزولی است. در این الگو، بدنه کندل در قسمت بالایی و دنباله آن در پایین مشاهده میشود. سایه بالایی کندل یا وجود ندارد یا بسیار ناچیز و قابل چشمپوشی است. هرچه سایه پایینی بلندتر باشد، روند نزولیتر خواهد بود.
تفاوت مرد وارونه با کندل چکشی این است که، مرد وارونه در انتهای یک روند صعودی و کندل چکشی در انتهای تفاوت بین اشباع خرید و اشباع فروش یک روند نزولی مشاهده میشود.
الگوی مرد وارونه نشانگر این است که در انتهای یک روند صعودی، فروشندگان بر خریداران پیشی گرفتهاند و باعث ایجاد روند نزولی شدهاند.
- الگوی ستاره دنبالهدار
الگوی ستاره دنبالهدار نیز در انتهای یک روند صعودی مشاهده میشود و سیگنالی از پایان روند صعودی و شروع روند نزولی است. در این الگو سایه بالایی حداقل دو برابر بدنه و سایه پایینی بسیار ناچیز است یا وجود ندارد. هرچه سایه بلندتر باشد به این معناست که در آن روز، فروشندگان در بازار بیشتر از خریداران بودهاند.
مرد وارونه و ستاره دنبالهدار، الگوهای خرسی بازار محسوب میشوند زیرا نشاندهنده پایان روند صعودی و شروع روند نزولی بازار هستند.
نمودارهای خطی ساده
نمودارهای قیمتی ساده، روند قیمت را در زمانهای مختلف نشان میدهند و تفاوت آن با کندل استیک این است که این نمودارها، نواسانات قیمتی را با جزئیات نشان نمیدهند؛ بلکه به صورت اجمالی روند قیمت را دنبال میکنند.
پیش بینی قیمت رمزارزها با استفاده از سطوح روند نمودار
هدف اصلی استفاده از تحلیل تکنیکال در بازار کریپتوکارنسیها، پیش بینی قیمت و روند بازار است تا تریدرها بتوانند در بهترین زمان و برای دستیابی به بهترین سود، خرید و فروش انجام دهند.
در تحلیل نمودارهای قیمتی، چند مفهوم پر کاربرد از جمله خطوط روند، سطح حمایت، سطح مقاومت و میانگین متحرک وجود دارد.
خطوط روند میتوانند صعودی (Up trend) و یا نزولی (downtrend) باشند.
برای تشخیص روند صعودی بازار، پایینترین نقاط ابتدایی و انتهایی بازه زمانی مورد نظر به یکدیگر متصل میشوند. در واقع این خط، از پایین ترین قیمت تا جایی که قیمت دوباره کاهش یافته، ادامه دارد.
برای تشخیص روند نزولی، نیز باید بالاترین نقاط ابتدایی و انتهایی آن بازه را به یکدیگر متصل کنیم. در واقع روند نزولی، با اتصال بالاترین نرخ قیمت تا جایی که دوباره نرخ قیمت افزایش پیدا یافته است، ترسیم میشود.
تحلیلگر با استفاده از خطوط روند، تلاش میکند که در بین نوسانات بازار، روند فعلی را مشخص کند؛ پس از آن یک تریدر، با توجه به صعودی یا نزولی بودن روند، تصمیم میگیرد که اقدام به خرید کند یا فروش.
- سطح حمایت (Support Zone)
سطح حمایت در واقع بازه قیمتیای است که از بهم پیوستن نقاط حداقل قیمت به دست میآید. در این سطوح میزان تقاضا بر عرضه فزونی یافته و بر آن غلبه میکند که نتیجه این پیروزی به صورت افزایش قیمتها و ادامه روند صعودی قابل مشاهده است.
زمانی که قیمت به زیر سطح حمایت سقوط میکند، علاقه به خرید در میان تریدرها افزایش مییابد و باعث میشود قیمت دوباره به بالای این خط برگردد.
- سطح مقاومت (Resistance Zone)
سطح مقاومت از به هم پیوستن نقاط حداکثر قیمت به دست میآید. در این سطوح میزان عرضه بر تقاضا افزایش یافته و همین امر موجب کاهش قیمت و ادامه روند نزولی میشود.
همچنین زمانی که قیمت از خط مقاومت بالا میرود علاقه به فروش بیشتر شده و باعث کاهش قیمت دارایی میشود.
- میانگین متحرک (Moving Average)
در تحلیل تکنیکال، چندین اندیکاتور وجود دارد که میانگین متحرک یکی از شاخصهای معتبر و پر استفاده در تحلیل است. میانگین متحرک را به اختصار MA مینامند.
MA به تحلیلگر کمک میکند که با حذف نوسانات موجود در نمودار، روند کلی قیمت را به دست بیاورد. در واقع با میانگینهای متحرک، ما میتوانیم نوسانات قیمت را برای رسیدن به یک دید بهتر نسبت به وضعیت فعلی، نادیده بگیریم. با این شاخص، ما میتوانیم از دادههای بازار، در یک بازه زمانی خاص میانگین داشته باشیم.
- ا ندیکاتور قدرت نسبی(RSI)
این شاخص به ما کمک میکند که مناطق اشباع خرید و اشباع فروش را روی نمودار مشاهده کنیم. RSI یک شاخص نوسانی است زیرا بین خطوط سطوح صفر و صد در نوسان است.
تریدر با استفاده از این اندیکاتور، بهترین زمان برای خرید و یا فروش دارایی خود را بدین صورت حدس میزند:
همانطور که گفته شد این شاخص بین بازههای صفر و صد در نوسان است و سطوح سیگنالدهنده برای خرید و فروش، سطوح ۳۰ و ۷۰ هستند. زمانی که RSI، سطح ۳۰ را قطع کرد و حتی کمی به زیر این سطح نزول پیدا کرد، تریدر باید وارد بازار شود و خرید انجام دهد؛ به عبارتی در این مرحله بازار دچار اشباع فروش شده است و ازین پس قیمتها بیش از این کم نخواهند شد و یک روند صعودی پیدا خواهند کرد؛ که این موضوع سیگنالی برای خرید است.
در مقابل سطح ۷۰ و رسیدنِ RSI به بالای آن سیگنالی برای فروش است زیرا در این مرحله تفاوت بین اشباع خرید و اشباع فروش اشباع خرید بازار رخ داده است و خریداران بیشتری اقدام به خرید نخواهند کرد؛ در نتیجه فروش ناگهانی رخ میدهد و قیمت در روند نزولی قرار خواهد گرفت.
قدرت نسبی، در این شاخص به ما میگوید که قدرت در دست خریداران است یا فروشندگان.
- اندیکاتور مکدی(MACD)
اندیکاتور مکدی (Moving Average Convergence Divergence)، برخوردِ میانگینهای متحرک همگرا-واگرا یا برگشت احتمالی قیمت را نشان میدهد.
خط MACD، با تفاضلِ میانگین متحرک نمایی ۲۶ روزه، از میانگین متحرک نمایی ۱۲ روزه به دست میآید. حاصل این تفریق یک میانگین متحرک نمایی ۹ روزه یا همان MACD است که خط سیگنال (signal line) نامیده میشود. این خط در واقع سیگنالی برای خرید و فروش میدهد.
- اندیکاتور پیوت (pivot)
این شاخص پس از بسته شده کندلها، کمترین، بیشترین و آخرین قیمت کندل پیشین را در هر بازه زمانی که مدنظر است به ما نشان میدهد. اندیکاتور پیوت، همچنین سطوح حمایت و مقاومت را برای ما رسم میکند و به ما در پیشبینی نوسان قیمت رمزارز مورد نظر کمک میکند.
ارزهای دیجیتال، داراییهایی به شدت پرنوسان هستند و قیمت آنها میتواند در چند دقیقه به شدت بالا و پایین شود. یکی از راهحلها برای جان سالم بدر بردن ازین بازار پرنوسان، استفاده از راهنماییهایی است که توسط تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال به تریدرها ارائه میشود.
در این زمینه، وب سایت تحلیلی Tradingview.com، یکی از بهترین منابع و ابزارهای تکنیکال است. با استفاده از تریدینگویو، میتوانید خطوط حمایت، مقاومت و ترند را در بازههای زمانی یک دقیقه تا چند سال رسم کنید.
کاربرد اندیکاتور ویلیامز (Williams % R) در دنیای ارز دیجیتال
ویلیامز R% (بخوانید ویلیامز R درصد) یک اسیلاتور مومنتوم است که در تحلیل تکنیکال، برای شناسایی مناطق اشباع خرید و فروش استفاده میشود. در ادامه مطلب بیشتر با این اندیکاتور آشنا می شوید . با ما همراه باشید.
در بازار های مالی همه به دنبال پیش بینی آینده قیمت هستند. یکی از ابزارهایی که به تحلیل بازار و پیش بینی درست تر کمک می کند، اندیکاتور ها هستند. اندیکاتور ویلیامز (Williams % R) یکی از این اندیکاتورهای محبوب و معتبر است که می تواند به تشخیص روند قیمت در بازار کمک کند. در این مقاله روش محاسبه اندیکاتور ویلیامز ( Williams Percent Range) و طریقه استفاده از آن برای پیش بینی قیمت و تفاوت آن با اندیکاتور استوکاستیک را بیان می کنیم. برای یادگیری این مفاهیم حتماً با ما در ادامه مقاله همراه باشید.
اندیکاتور ویلیامز چیست؟
این اندیکاتور که به عنوان دامنه درصد ویلیامز هم شناخته میشود، نوعی شاخص و اندیکاتور تکانه ای است که بین 0 تا 100-، حرکت میکند و سطوح خرید و فروش بیش از حد (اشباع فروش و اشباع خرید) را میسنجد. از این اندیکاتور درتحلیل تکنیکال همچنین برای تشخیص نقاط ورود و خروج به بازار نیز، استفاده می شود.اندیکاتور ویلیامز R% شباهت بسیار زیادی به نوسانگر تصادفی (Stochastic) دارد و در واقع به همان شیوه هم مورد استفاده قرار می گیرد. این اندیکاتور که توسط لری ویلیامز (Larry Williams) ساخته شده است، قیمت بسته شده و نهایی یک سهم در بازار بورس را با محدوده بسیار پایین در طول یک دوره خاص (به طور معمول 14روزه) میسنجد. برای اینکه نشان داده شود این اندیکاتور به صورت سر و ته است، از یک نماد منفی قبل از مقادیر استفاده میشود (برای مثال 30-). معامله گران بازار بورس در هنگام تحلیل تکنیکال باید این علامت منفی را نادیده بگیرند
فرمول اندیکاتور ویلیامز
مفاهیم فرمول اندیکاتور ویلیامز:
Highest High: بالاترین قیمت در میان دوره های بازنگری که به طور معمول 14 دوره است.
Close: آخرین قیمت بسته شدن کندل.
Lowest Low: پایین ترین قیمت در دوره های بازنگری که به طور معمول 14 دوره است.
چگونه اندیکاتور ویلیامز R% را محاسبه کنیم؟
برای آموزش کار با اندیکاتور ویلیامز R% نخستین گام این است که یاد بگیریم چه طور آن را محاسبه کنیم. همچنین به یاد داشته باشید که اندیکاتور ویلیامز R% بر پایه قیمت، و به طور معمول در طول 14 دوره گذشته، محاسبه میشود و در تحلیل تکنیکال بازار بورس مورد استفاده قرار میگیرد.
- بالاترین و پایین ترین رقم را برای هر دوره و برای 14 دوره، ضبط کنید.
- در دوره چهاردهم، قیمت فعلی، بالاترین قیمت و پایینترین قیمت را یادداشت کنید. حال میتوانید تمام متغیرهای فرمول محاسبه اندیکاتور ویلیامز R% را جایگذاری کنید.
- در طول دوره پانزدهم، قیمت فعلی، بالاترین قیمت و پایین ترین قیمت را یادداشت کنید. اما فقط برای 14 دوره گذشته (نه 15 دوره گذشته). مقدار جدید اندیکاتور ویلیامز R% را محاسبه کنید.
- با پایان هر دوره، مقدار جدید شاخص ویلیامز R% را فقط با استفاده از داده های 14 دوره گذشته در بورس، حساب کنید.
اندیکاتور ویلیامز چه می گوید؟
اندیکاتور Williams به یک تریدر می گوید که قیمت فعلی نسبت بالاترین قیمت در 14 دوره گذشته (یا هر تعداد دوره ای که در تنظیمات انتخاب شده است) کجا قرار دارد.
هنگامی که اندیکاتور ویلیامز بین 0 تا 20- باشد، قیمت در محدوده خرید بیش از حد یا نزدیک به بالاترین محدوده قیمت اخیر خود است. هنگامی که شاخص بین 80- و 100- است، قیمت در محدوده فروش بیش از حد قرار دارد یا از بالاترین حد اخیر خود فاصله زیادی دارد.
در طی یک روند صعودی، تریدر ها می توانند مشاهده کنند که عدد اندیکاتور Williams به زیر 80- حرکت می کند. وقتی قیمت شروع به حرکت صعودی می کند و شاخص اندیکاتور ویلیامز دوباره به بالای 80- بر می گردد، این می تواند سیگنالی باشد که روند صعودی قیمت دوباره شروع می شود.
برای یافتن معاملات شورت در یک روند نزولی می توان از همین مفهوم استفاده کرد. هنگامی که شاخص بالاتر از 20- است، بازار را زیر نظر بگیرید تا وقتی که قیمت شروع به ریزش کند و همزمان Williams % R به پایین 20- حرکت کند تا سیگنالی برای امکان ادامه روند نزولی صادر شود.
معامله گران همچنین می توانند شکست های حرکت را زیر نظر بگیرند. در طی یک روند صعودی قوی، قیمت اغلب به 20- یا بالاتر می رسد. اگر اندیکاتور سقوط کند و قبل از سقوط دوباره نتواند به بالای 20- برگردد، این نشان می دهد که حرکت قیمتی رو به بالا با مشکل روبه رو است و می تواند تفاوت بین اشباع خرید و اشباع فروش افت قیمت بیشتری را به دنبال داشته باشد.
- اندیکاتور Williams % R بین صفر تا 100- حرکت می کند.
- عدد بالای 20- خرید بیش از حد را نشان می دهد.
- عدد زیر 80- فروش بیش از حد را نشان می دهد.
- خرید بیش از حد یا فروش بیش از حد به معنای معکوس شدن قیمت نیست. خرید بیش از حد به این معنی است که قیمت نزدیک به بالاترین محدوده اخیر خود است و فروش بیش از حد به این معنی است که قیمت در انتهای پایین ترین محدوده اخیر است.
- هنگامی که قیمت و نشانگر از قلمرو خرید بیش از حد یا فروش بیش از حد خارج می شود، می تواند برای تولید سیگنال های ترید استفاده شود.
تفاوت بین اندیکاتور Williams % R و اندیکاتور Stochastic
اندیکاتور ویلیامز نشان دهنده سطح بسته شدن بازار در مقابل بالاترین سطح برای دوره بازگشت است. برعکس، اندیکاتور استوکاستیک (Fast Stochastic Oscillator)، که بین 0 تا 100 حرکت می کند، نزدیک بودن بازار را به پایین ترین سطح قیمت نشان می دهد و اطلاعاتی راجع به قدرت روند را در تفاوت بین اشباع خرید و اشباع فروش اختیار شما قرار می دهد. اندیکاتور ویلیامز با ضرب در 100- این مورد را اصلاح می کند. اندیکاتور ویلیامز و اندیکاتور استوکاستیک در نهایت تقریباً یکسان هستند. تنها تفاوت این دو در نحوه مقیاس گذاری شاخص ها است.
محدودیت های استفاده از اندیکاتور ویلیامز
احتمال وقوع سیگنال های اشتباه در ویلیامز R% نسبت به سایر اندیکاتورها تا حدودی بالاتر است. برای مثال، ممکن است که نمودار اندیکاتور در منطقه اشباع خرید قرار بگیرد و از آن نیز بالاتر برود، اما نمودار قیمت چنین چیزی را نمایش ندهد. این به این علت است که اندیکاتور قیمت را در مقایسه با قیمت های کمینه و بیشینه در دوره (برای مثال) ۱۴ روزه پیشین نمایش می دهد. با گذر زمان، جایگاه قیمت نسبت به دوره قبلی تغییر می کند، حتی اگر خود قیمت تغییری نکرده باشد.
سخن پایانی
با آگاهی از اندیکاتور ویلیامز R% متوجه شدیم که قرار گرفتن اندیکاتور در منطقه اشباع خرید و اشباع فروش لزوماً به معنی وارونه شدن روند قیمت نیست. در این اندیکاتور، این اتفاق می تواند سیگنالی برای قوت روند جاری محسوب شود. بهترین راه برای تمییز این دو سیگنال از یکدیگر، مطالعه رفتار دارایی مورد معامله در سطوح مختلف اندیکاتور است. از همین روش همچنین می توان برای تغییر و تطبیق مناطق اشباع خرید و فروش استفاده کرد. فراموش نکنید که بازه های ۰ تا ۲۰- یا ۸۰- تا ۱۰۰- توسط لری ویلیامز تعریف شده اند. لزومی برای به کارگیری همین تعریف در ارتباط با دارایی ها و بازارهای مختلف وجود ندارد. و در نهایت، مانند هر اندیکاتور دیگری، بهتر است که ویلیامز R% را بعنوان بخشی از یک سیستم بزرگ تر استفاده کنید تا بعنوان تنها مرجع تحلیل روند قیمت ها.
دیدگاه شما