مدیریت ریسک چیست؟
مدیریت ریسک یکی از شرطهای ضروری برای موفقیت در معاملهگری فعال (Active trading) است و بااینوجود اغلب نادیده گرفته میشود. باید در نظر داشت یک تریدر بدون استراتژی مدیریت ریسک مناسب، حتی پس از سود بسیار تنها با یک یا دو معامله بد همهچیز را از دست خواهد داد. مدیریت ریسک به کاهش ضرر کمک میکند و همچنین میتواند معاملهگران را در برابر از دست دادن کل سرمایه بیمه کند. اگر شما ریسک یک معامله را مدیریت کنید، درهای کسب درامد در بازار برای شما باز خواهد شد.
در ادامه به برخی از استراتژیهای ساده مدیریت ریسک برای محافظت از سود و سرمایه شما، میپردازیم.
پایبند بودن به قانون یک درصد
بسیاری از معاملهگران روزانه از قانون یک درصد پیروی میکنند. این قانون به این صورت است که شما هرگز نباید بیش از یک درصد از کل سرمایه خود را در یک معامله قرار دهید. بنابراین اگر برای مثال ۱۰ هزار دلار در حساب معاملاتی خود دارید، موقعیتی که قصد ورود به آن را دارید، تحت هیچ شرایطی نباید بیش از ۱۰۰ دلار باشد؛ یعنی یک درصد از کل سرمایه شما!
این استراتژی در بین سرمایهگذاران خردی که سرمایه زیادی ندارند بسیار محبوب است. هرچند گاهی این افراد ریسک بیشتری کرده و با دو درصد از کل سرمایه خود وارد یک معامله میشوند.
بد نیست بدانید که سرمایهگذاران بزرگتر حتی درصد کمتری از کل سرمایه خود را درگیر یک معامله میکنند. چرا که هرچه میزان سرمایه شما بیشتر باشد به طبع آن اندازه موقعیت معاملاتی (Position) شما نیز بزرگتر خواهد بود.
بهترین راه برای متعادل نگهداشتن ضرر و زیان، این است که این قانون را رعایت کنید و هیچوقت بیشتر از ۲ درصد از کل سرمایه خود را درگیر یک معامله نکنید. در غیر این صورت کل سرمایه شما در معرض ریسک زیادی قرار خواهد داشت.
تنظیم نقاط حد ضرر و سود (Stop-Loss & Take-Profit Points)
نقطه حد ضرر، قیمتی است که در آن معاملهگر سهام خود را میفروشد و میزان ضرر را به جان میخرد. این مسئله اغلب زمانی رخ میدهد که روند معامله طبق انتظار یک معاملهگر پیش نرود. اصولاً نقاط حد ضرر برای این است که معاملهگر دچار توهم ذهنی “قیمت دوباره برمیگردد” نشده و با کمک نقطه حد ضرر، از ضررهای بیشتر جلوگیری میکند.
بهعنوانمثال اگر سطح کلیدی حمایت یک رمزارز یا یک سهام شکسته شود، معاملهگران به سرعت اقدام به فروش آن دارایی میکنند.
از طرف دیگر نقطه برداشت سود به قیمتی گفته میشود که در آن معاملهگر سهام خود را میفروشد و با کسب سود از معامله خارج میشود. معمولاً این نقاط کمک میکنند که یک معاملهگر سود مطمئنه از یک معامله را به دست آورد.
بهعنوانمثال، اگر رمزارز یا سهامی پس از یک حرکت بزرگ صعودی به سطح مقاومتی کلیدی خود نزدیک شود، معاملهگران ممکن است پیش از رسیدن قیمت به ثبات نسبی در نزدیکترین مقاومت کلیدی اقدام به فروش دارایی کنند.
برنامهریزی معاملات؛ بخشی جدانشدنی از زندگی یک معاملهگر موفق
معاملهگران موفق معمولاً این عبارت را نقل میکنند: ” از قبل برای معاملات خود برنامهریزی کنید و اجازه بدهید این برنامهریزیها معاملات شما را پیش ببرند.” برنامهریزی کردن، اغلب فاصله بین موفقیت و شکست است.
مشخص کردن حد ضرر (Stop Loss) و نقطه برداشت سود (Take Profit) دو بخش کلیدی از برنامهریزی یک معاملهگر موفق است. یک تریدر موفق میداند که تا چه اندازه حاضر است برای یک دارایی هزینه کند و با چه قیمتی مایل است آن را بفروشد.
با دانستن این موارد، شما میتوانید احتمال بازدهی معاملات خود را با اهداف تعیینشده بسنجید و اگر میانگین سود مناسب باشد، وارد معاملات مذکور شوید.
در سوی دیگر یک تریدر ناموفق غالباً بدون داشتن برنامه در مورد نقاط فروش سود یا زیان، وارد معامله میشوند. درست مانند قماربازان به صورت پنجاهپنجاه و با تکیه بر شانس پیش میروند. آنها در این حین ناگهان مغلوب احساسات شده و معاملات احساسی جای معاملات منطقی را میگیرد. در ادامه با هر ضرر افراد معمولاً دوست دارند صبر کنند و امیدوارند که بتوانند پول ازدسترفته خود را به شکلی جبران کنند، درحالیکه اگر سود کنند به طمع کسب سودهای بیشتر شروع به معاملات بیپروا میکنند.
محاسبه بازده مورد انتظار
تنظیم نقاط حد ضرر و حد برداشت سود برای محاسبه بازده مورد انتظار نیز ضروری است. این محاسبه برای معاملهگران یا تریدرها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است زیرا به کمک آن انتظارات از معامله شکلی منطقی پیدا خواهد کرد. همچنین، این محاسبه روشی سیستماتیک برای مقایسه معاملات مختلف بوده و نهایتاً به کمک آن میتوان سودآورترین معاملات را انتخاب کرد.
با استفاده از فرمول زیر میتوان بازده مورد انتظار را محاسبه کرد:
[(احتمال سود) x (حد سود % سود)] + [(احتمال ضرر) x (حد ضرر% ضرر)]
[(Probability of Gain) x (Take Profit % Gain)] + [(Probability of Loss) x (Stop-Loss % Loss)]
بازده مورد انتظار یک معاملهگر فعال را میتوان به کمک این محاسبه به دست آورد. معاملهگران از این فرمول برای سایر موقعیتهای معاملاتی استفاده میکنند تا نهایتاً دارایی یا رمزارزی که بیشترین بازده را دارد انتخاب کنند. علاوه بر این احتمال سود یا ضرر را میتوان با استفاده از شکستهای تاریخی و شکست از سطح حمایت یا مقاومت نیز محاسبه کرد، هرچند برخی از معاملهگران به کمک تجربه و دانش خود، این میزان را بر پایه علم حدس میزنند.
تنوعبخشی و هج بودن (Hedge)
هرگز تخممرغهای خود را در یک سبد قرار ندهید تا مطمئن باشید که از معاملات خود حداکثر استفاده را میبرید. اگر تمام پول خود را در یک سهام یا یک رمزارز قرار دهید، در واقع خود را نسبت ریسک به پاداش یا سود به ضرر برای یک ضرر بزرگ آماده میکنید. بنابراین به یاد داشته باشید که باید به سرمایهگذاریهای خود تنوعبخشید. تنوعبخشی شامل مسائل زیادی از جمله صنعتی که در آن سرمایهگذاری کردهاید، بازارهای متفاوت و یا حتی مناطق جغرافیایی مختلف میشود. این مسئله نهتنها به شما کمک خواهد کرد تا ریسک خود را مدیریت کنید ، بلکه فرصت سرمایهگذاریهای بیشتری را در اختیار شما قرار میدهد.
همچنین ممکن است زمانی مجبور به حفظ یا هدج کردن(Hedge) موقعیت معاملاتی خود باشید. معمولاً از هدج در زمانی استفاده میشود که معاملهگر به دنبال کاهش اثر نامطلوب حرکت قیمت است. در این مواقع فرد با اقدامی در مخالف جهت بازار یک ارز یا اقداماتی جبرانی برای حفظ سرمایه، از خود در برابر ریسک محافظت کرده و در زمان آرامش بازار، از این استراتژی دفاعی خارج میشود.
نسبت ریسک به پاداش یا R%
نسبت ریسک به سود یا پاداش، به میزان سود احتمالی دریافتی به ازای هر واحد دارایی در معرض خطر و ریسک سرمایهگذاری گفته میشود. بسیاری از سرمایهگذاران از محاسبه بازده مورد انتظار سرمایهگذاری و نسبت ریسک / پاداش استفاده کرده تا ریسک موردنیاز برای یک بازده مطلوب را محاسبه کنند.
یک سرمایهگذاری با نسبت ریسک به پاداش ۱ به ۷ (۱:۷) به این معنی است که یک سرمایهگذار حاضر است با احتساب کسب ۷ دلار، بر سر ۱ دلار از سرمایهاش ریسک کند. به همین ترتیب نسبت ریسک / پاداش ۱ به ۳ (۱:۳) نشان میدهد که یک سرمایهگذار برای کسب ۳ دلار سود باید ۱ دلار سرمایهگذاری کرده و بر سر آن ریسک کند.
برای محاسبه ریسک مجدداً نیاز به تعیین نقطه حد ضرر داریم (stop-loss) بین نقطه ورود ما به معامله و میزانی کمتر از این نقطه تعیین میشود.
معمولاً بازهای بین ۲ تا ۸ درصد، نقطه مناسبی برای تعیین حد ضرر محسوب میشود اما تعیین این میزان بستگی به نوع بازار و روحیه معاملهگر هم دارد.
نقطه حد سود (Take-Profit) که قبلاً به کمک بازده مورد انتظار محاسبه و پیشبینیشده است، نیز برای تعیین نقطه خروج مورداستفاده قرار میگیرد.
یک معاملهگر قصد دارد سهمی از یک دارایی را به قیمت ۲۹۰ تومان خریداری کند و حد ضرر را روی ۲۶۰ و نقطه سود را روی ۳۸۰ تومان تعیین کرده است. بنابراین ریسک این معامله به ازای هر سهم ۳۰ تومان و احتمال سود آن ۸۰ تومان است.
با تقسیم ریسک بر پاداش به یک نسبت عددی خواهیم رسید که در این مثال به شکل زیر است:
۰.۳۷۵ = ۸۰ / ۳۰ = ریسک/پاداش
اگر نسبت حاصلشده عددی بزرگتر از ۱.۰ باشد، ریسک معامله بیشتر از سو بالقوه آن در یک معامله است پس در نتیجه این معامله ریسک زیادی به همراه دارد. اگر این نسبت عددی کوچکتر از ۱.۰ باشد، سود بالقوه این معامله از ریسکی که متحمل خواهیم شد، بیشتر است.
سخن آخر
یک معاملهگر یا تریدر حتی پیش از ورود به یک معامله، باید نقاط ورود و خروج خود را مشخص کند. با بهرهگیری از حد ضرر مؤثر، نهتنها از ضرر مالی جلوگیری شده بلکه تعداد دفعات خروج غیرضروری از یک معامله نیز به حداقل میرسد. همینطور با استفاده از روش محاسباتی بازده مورد انتظار و نسبت ریسک به پاداش میتوان، دیدی وسیعتر و هوشمندانهتری نسبت به معاملاتی که در آنها قدم میگذاریم پیدا کنیم و در پایان، برنامه نبرد را از پیش برنامهریزی کنید تا از قبل بدانید که در جنگ پیروز شدهاید.
لبه در فارکس به چه معناست؟ معرفی و بررسی کامل edge
آیا تا به حال اصطلاح لبه معاملاتی به گوشتان خورده است؟ چقدر نسبت به اهمیت این واژه مطلع هستید؟ بسیاری از معامله گران آماتور واقعا دوست دارند بدانند که چه چیزهایی به آنها کمک می کند تا تبدیل به یک معامله گر حرفه ای شوند. آیا همینکه بتوانند بر احساساتشان کنترل داشته باشند کفایت می کند یا حتما باید یک حساب معاملاتی بزرگ داشته باشند؟ داشتن مانیتورهای بزرگتر و بیشتر چطور؟!
واقعا چه چیزهایی می تواند معامله گران آماتور را به تریدرهای حرفه ای تبدیل کند؟ شاید با صراحت بتوان گفت که کنترل احساسات یکی از فاکتورهای مهم در موفقیت تریدرهای حرفه است ولی دوتای دیگر یعنی داشتن یک حساب معاملاتی بزرگ و مانیتورهای بیشتر شاید هیچ اهمیتی نداشته باشد.
ولی قطعا یک چیز است که در فرآیند حرفه ای شدن تریدرها بسیار مهم است و آن چیزی نیست به جز داشتن یک لبه معاملاتی. در یکی دیگر از سری مقالات ارزشمند وبسایت دنیای ترید اینبار قصد داریم تا شما را با یکی دیگر از واژه ها و اصطلاحات فارکس یعنی لبه معاملاتی آشنا کنیم.
لبه معاملاتی چیست؟
لبه معاملاتی یا Edge یک نوع نگرش، رویکرد و یا تکنیک است که باعث می شود شما یک سروگردن نسبت به دیگر معامله گران بالاتر باشید. به زبانی ساده تر، لبه یک برتری است که به شما می گوید مادامیکه از برتری تان در معاملات استفاده بهینه کنید، تریدهای شما پرسود خواهد بود.
اگر هنوز هم متوجه نشده اید که لبه معاملاتی چیست ما آن را برای شما از این هم ساده تر خواهیم کرد؛ در حقیقت منظور از لبه معاملاتی، داشتن یک برنامه، استراتژی و یا یک سیستم معاملاتی سودده مداوم است.
به عنوان مثال یکی از باورهای رایجی که درباره لبه معاملاتی وجود دارد این است که چون فلان تریدر چیزهایی می داند و استفاده می کند که دیگر معامله گران نمی دانند و انجام نمی دهند، همین یک فاکتور باعث برتری آن تریدر و موفق شدنش است.
مثلا یک تریدر به محض مشاهده عدد 84 در اندیکاتور RSI همراه با چیزهای دیگر، به این نتیجه می رسد که باید دست به فروش دارایی خود در فلان تایم فریم بزند. همین یک فاکتور باعث برتری این تریدر نسبت به دیگر معامله گران می شود.
حال، یا شما در استراتژی خود این لبه معاملاتی را دارید و یا ندارید. اگر که شما این Edge را دارید، قطعا نسبت به مزیت های آن آگاه هستید و اگر هم که این لبه معاملاتی را ندارید، به احتمال بسیار زیاد در حال ضرر کردن هستید و یا کلا ترید کردن را با ضرر فراموش نشدنی کنار گذاشته اید.
برای مارکت هیچ تفاوتی ندارد که شما در چه بازاری هستید و چه نوع دارایی هایی را ترید می کنید؛ اسکالپر کوتاه مدت هستید؟ معامله گر میان مدت هستید و یا تریدر بلند مدت؟ هر چه که هستید و هر کجا که معامله می کنید، باید برای خودتان یک لبه معاملاتی طراحی کنید.
اهمیت داشتن لبه معاملاتی
حال که متوجه معنای اصطلاح لبه معاملاتی در بازار شدید، وقت آن است که اهمیت داشتن Edge را برای شما بیشتر شرح دهیم.
اگر همین الان یک تحقیق ساده از طریق موتور جستجوگر هوشمند گوگل درباره آمار دقیق معامله گرانی که ضرر می کنند انجام دهید، به احتمال زیاد شوکه خواهید شد. چیزی در حدود 90 تا 95% تریدرهای بازارهای مالی ضرر می کنند! شاید با خواندن این سطر متعجب شده و بگویید: وااااای خدای من واقعا راست می گویید یا شوخی می کنید؟ متاسفانه پاسخ ما به شما این است که بلی این یک واقعیت تلخ است که بسیاری از معامله گران سعی می کنند آن را انکار کنند.
دلایل زیادی وجود دارد که تریدرها پول های خود را از دست می دهند که در ادامه به برخی از مهمترین آنها خواهیم پرداخت.
مهمترین دلایل شکست تریدرها
اولین دلیل اصلی که باعث می شود بیشتر معامله گران شکست بخورند، عدم یادگیری صحیح بازارهای مالی است. طبق یک تحقیق انجام شده، اکثر تریدرها یا اصلا هیچ اقدامی برای یادگیری اصول ابتدایی مارکت نمی کنند و یا خیلی مختصر و سرسری آموزش می بینند.
این اکثریت، وقتی می بینند که باید برای حرفه ای شدن هم تحلیل تکنیکال، هم تحلیل فاندمنتال و هم روانشناسی مارکت را بیاموزند، سریعا و با استفاده از توجیه های مختلف جا می زنند و از بار این مسئولیت مهم شانه خالی می کنند.
در نتیجه اولین جایی که آنان سر می زنند، راه های کوتاه تر و میانبرهای ضررده مثل دریافت سیگنال از دوستان و یا خرید سیگنال های به درد نخور است.
حال اگر به هر دلیلی تعدادی افراد از این مرحله به سلامت عبور کنند، در گام بعدی دچار مشکل می شوند. مرحله بعد، ترید کردن در فضای مجازی است. آنها وقتی می بینند که آموزش های ابتدایی و مهم را از سر گذرانده اند، به دلیل آگاه نبودن به اصول مهم روانشناسی و عدم کنترل احساسات و هیجانات خود، سریعا وارد فضای واقعی یا Real می شوند و بلافاصله شروع به ترید کردن یا بهتر بگوییم قمار کردن می کنند.
نکته مهم بعدی، انتخاب یک بروکر درست و مطمئن مخصوصا برای کسانی است که ساکن ایران هستند. به دلیل اینکه کشور عزیز ما سالهاست در تحریم های بین المللی به سر می برد، تریدرهای ساکن ایران این امکان را ندارند تا از مزایای بروکرهای قابل اطمینان بین المللی استفاده کنند. در نتیجه مجبور می شوند به هر بروکری و تحت هر شرایطی تن در دهند که همین مساله باعث ضرر بسیار زیادی از معامله گران در بازارهای مالی شده است.
فاکتور بسیار مهم بعدی، رعایت نکردن مدیریت ریسک در معاملات است. وقتی از تریدرها این سوال را می پرسید که چقدر از سرمایه خود را در هر معامله ریسک می کنید، با پاسخ های عجیب و غریبی مواجه می شوید. گویی که این تریدرها اصلا درباره این اصل مهم معاملاتی بی خبر هستند.
بسیاری از آنها با واژه هایی چون حد سود و حد ضرر بیگانه هستند. خیلی از اینگونه تریدرها حتی قادر نیستند روند اصلی مارکت را تشخیص دهند و به قول معروف همیشه در حال شنا کردن در جهت مخالف جریان آب هستند.
اکثر آنها اصلا کلمه ژورنال معاملاتی به گوششان نخورده و پنداری در کرات دیگری زندگی می کنند. متاسفانه این لیست همچنان ادامه دارد و پرداختن به تمام دلایل ضررهای اینگونه تریدرها از حوصله این مقاله خارج است.
فراموش نکنید بزرگترین مزیت داشتن لبه معاملاتی، تریدهای منظم، به جا، هدفمند و سودده است. شاید با این سوال مهم مواجه شوید که چطور می شود معاملاتی با فاکتورهای بالا را داشت. پاسخ این سوال ما را به قسمت مهم و بعدی این مقاله رهنمون می کند.
اگر شما هم جزو افرادی هستید که هنوز برای خود یک لبه معاملاتی دست و پا نکرده اند، نگران نباشید. بسیاری از تریدرها حتی اصطلاح لبه معاملاتی در بازار هم به گوششان نخورده است. ما در این قسمت از مقاله قصد داریم تا نکاتی ارزشمند درباره فراهم کردن یک لبه معاملاتی به شما آموزش می دهیم.
قبل از اینکه بخواهیم به سراغ درست کردن یک لبه معاملاتی برویم، ابتدا بهتر است بدانید که یک لبه معاملاتی باید واقع بینانه و به دور از هرگونه چشم بندی و جادو باشد.
به عنوان یک تریدر باید بدانید که یک لبه معاملاتی قرار نیست 100% درست کار کند بلکه باید با توجه به رعایت قوانین مدیریت ریسک، تعداد سودهایی که به شما می دهد بیشتر از تعداد ضررهای آن باشد.
فراموش نکنید که هر زمان برای خود یک لبه معاملاتی دست و پا کردید، ابتدا باید آن را در فضای مجازی تست کنید و نتایج آن را یادداشت کنید.
1- فارکس را خوب یاد بگیرید
اولین گام برای موفق شدن در هر چیزی یادگیری صحیح و اصولی آن چیز است. این تئوری شامل بازارهای مالی نیز می شود. اگر خواهان موفقیت در عرصه های جهانی هستید، باید دلایل حرکات قیمت را به خوبی یاد بگیرید.
واقعا چه عواملی باعث می شود یک ارز در مقابل ارزی دیگر افزایش یا کاهش یابد؟ مشاهده برخی الگوهای قیمتی به چه معنی است؟ چرا با بالا رفتن قیمت دلار، طلا کاهش می یابد؟ چرا به محض اینکه بانک های مرکزی کشورهای پیشرو در جهان نرخ های بهره را بالا می برند ارز آن کشور قوی تر می شود؟
پاسخ تمام این سوالات شما را وادار می کند تا بروید در گام اول بازار فارکس و در گام های بعدی تحلیل تکنیکال، فاندامنتال و روانشناسی مارکت را بیاموزید.
2- استراتژی خود را خلق کنید
بعد از اینکه اصول های بنیادی بازارهای مالی به خصوص مارکت فارکس را یاد گرفتید، زمان آن است تا یک استراتژی مخصوص به خودتان خلق کنید. در حقیقت استراتژی یک فرمول یا روش معاملاتی است که قابل تکرار است و می تواند به شما سودهای دائمی برساند.
شما با توجه به شناختی که از خودتان دارید باید از قبل مشخص کنید که آیا می خواهید یک تریدر کوتاه مدت یا اسکالپر باشید و یا میان مدت و بلند مدت؟ چند ساعت می توانید پای سیستم بنشینید و ترید کنید؟ چه نوع شخصیتی دارید و دنبال چقدر سود هستید؟
اگر فردی ریسک گریز هستید پس بازارهای سهام و فارکس مناسب شما نیستند و شما بهتر است وارد باند مارکت یا همان بازار اوراق قرضه شوید. اگر برعکس شخصیت ریسک کننده ای دارید، شما می توانید وارد استاک مارکت و یا معاملات جفت ارزهای بین المللی شوید.
آیا دوست دارید یک سرمایه گذار بلند مدت باشید یا یک تریدر؟ همانطور که مطلع هستید سرمایه گذار بلند مدت فردی است که یک سهم ارزشمند را می خرد و به امید رشد آن ماه ها و حتی سال ها صبر می کند. ولی معمولا یک تریدر با استفاده از سودی که از خرید و فروش یک دارایی نصیبش می شود، معامله اش را سریعا می بندد.
تمامی اینها مواردی هستند که یک فرد دارای استراتژی باید آنها را در لبه معاملاتی خود لحاظ و اجرا کند.
3- استراتژی خودتان را تست کنید
بعد از اینکه استراتژی خودتان را مشخص کردید زمان آن است که آن را تست کنید. به عنوان مثال سازندگان سیستم های امنیتی اتومبیل ها پس از خلق و ایجاد سیستم های خود ابتدا آنها را آزمایش می کنند و سپس پس از اطمینان از کارایی آنها، آن موارد را لحاظ می کنند.
استراتژی بازار فارکس هم درست همینطور است. شما باید بلافاصله بعد از ایجاد استراتژی معاملاتی مخصوص به خودتان آنها را در فضای دمو یا مجازی امتحان کنید. امروزه اکثر بروکرها به شما اجازه می دهند تا یک حساب معاملاتی کاملا رایگان در فضای مجازی باز کنید.
بعد از باز کردن یک حساب دمو باید استراتژی خود را آزمایش کنید و مهمتر از همه آن را یادداشت کنید. یادداشت کردن به شما کمک می کند تا درصد برد این استراتژی را ارزیابی کنید.
4- استراتژی خود را اصلاح کنید
اگر در حین استفاده از استراتژی تان دچار مشکلاتی شدید ناامید نشوید این تازه ابتدای کار شما است. شما باید به طور مرتب در صدد اصلاح آن باشید. به عنوان مثال شاید استراتژی که شما برای جفت ارز دلار به فرانک درست کرده اید برای جفت ارز یورو به دلار بهتر کار کند و یا بالعکس.
5- ریسک تان را مدیریت کنید
فراموش نکنید که اگر در استراتژی شما جایی برای مدیریت ریسک وجود ندارد، فاتحه سرمایه خود را از همین الان بخوانید. داشتن مدیریت ریسک از نان شب هم واجب تر است.
شما قبل از ورود به هر تریدی باید بدانید که چند درصد از سرمایه ارزشمندتان را حاضرید در این معامله به خطر بیندازید؟ حد ضرر شما در این ترید چقدر است؟ این معامله قرار است چه مدت باز باشد و غیره.
اکثر تریدرهای حرفه ای با هم و یک صدا فریاد می زنند: هرگز بیشتر از 1 یا 2% از سرمایه خود را ریسک نکنید. این مساله بدین معنی است که اگر به عنوان مثال سرمایه شما 10.000 دلار امریکا است، شما نباید در هر معامله ای حتی اگر به شما وحی شده این معامله سودده است، بیشتر از 100 تا 200 دلار خود را به خطر بیندازید.
6- روانشناسی معاملات را یاد بگیرید
به خاطر بسپارید که داشتن یک استراتژی مهم است ولی اگر شما در معاملاتتان نظم نداشته باشید، برآیند تریدهای شما قطعا باعث ضرر رساندن به شما می شود.
اگر فرصت معاملاتی دیدید که مطابق استراتژی شما نیست، هرگز وارد آن نشوید. اگر به این معامله ورود کنید، این مساله حاصل عدم کنترل احساسات و هیجانات شما است که مربوط به یادگیری روانشناسی معامله است.
آمارهای رسمی نشان می دهد بسیاری از تریدرهایی که سرمایه گرانبهای خود را از دست می دهند به دلیل ترس ها، طمع ها، خشم ها و عصبانیت های کنترل نشده شان است.
یکی از راه هایی که می تواند به شما کمک کند تا این مشکل ویرانگر را در خودتان کشف کرده و ببینید، داشتن یک ژورنال معاملاتی و یادداشت کردن تمام احساساتتان قبل و بعد از معامله است. چه شد که شما دست به این ترید زدید؟ آیا فقط به این دلیل نبود که در معامله قبلی تان ضرر کرده بودید و فقط قصد داشتید آن را با عصبانیت پس بگیرید؟!
فراموش نکنید که مارکت دشمن کسانی است که هیچ برنامه و استراتژی و یا لبه معاملاتی درست و حسابی ندارند.
7- یک ژورنال معاملاتی برای خودتان دست و پا کنید
اگر تا همین الان هم برای داشتن یک ژورنال معاملاتی دست-دست کرده اید، بدانید و آگاه باشید که راه های بهتری هم برای از بین بردن سرمایه تان وجود دارد.
ژورنال معاملاتی در واقع دفتر یادداشتی است که شامل تمامی افکار، احساسات و عقاید شما به علاوه جزییات تریدهای شما قبل و بعد از ورود به هر معامله است؛ اینکه مثلا دلیل باز کردن فلان معامله شما فقط عصبانیت و خشم بوده یا آگاهی و داشتن استراتژی؟
نقطه ورود، نقطه خروج، مقدار حد ضرر، نسبت ریسک به پاداش شما (ریوارد)، نتیجه تریدهای شما و ده ها نکته ارزشمند دیگر همه و همه می توانند در ژورنال معاملاتی شما جای داشته باشند.
8- لبه معاملاتی خود را ارزیابی کنید
هر زمان که تمامی موارد بالا را تمام و کمال انجام دادید، زمان بررسی ارزیابی نتایج حاصله از بکارگیری لبه معاملاتی است. بدین منظور کارشناسان حرفه ای بخش فارکس وبسایت دنیای ترید فرمولی برای شما فراهم کرده اند که می تواند شما را یاری کند.
این فرمول بیشتر درباره انتظارات شما از این معاملات است. خیلی ساده این فرمول قرار است به شما نشان دهد که برآیند استفاده از این لبه معاملاتی چقدر تا الان برای شما سودده بوده است. فرمول شما به شرح زیر است:
انتظارات شما = (درصد سود * میانگین سود) – (درصد ضرر * میانگین ضرر)
خیلی ساده درصد معاملاتی که به سود منتج شده را ضربدر میانگین معاملات سودده خود کنید و درصد معاملاتی که ضررده بوده را نیز ضربدر میانگین معاملاتی که به ضرر شما ختم شده بکنید و این دو را از هم کم کنید، نتیجه حاصله عددی است که از این معاملات انتظار داشتید.
نتیجه گیری
از این اینکه تا پایان این مقاله ما را همراهی کردید از شما سپاسگزاریم. امیدواریم که با مطالعه این مقاله ارزشمند توانسته باشیم کمکی ارزنده در راستای معاملاتی بهتر و پر سود به شما کرده باشیم.
آموزش مدیریت سرمایه
مدیریت سرمایه در بازارهای مالی یکی از مهمترین ارکان موفقیت در این صنعت است، زیرا هیچ تاجری بدون مدیریت سرمایه نمی تواند در هیچ بازار مالی (حتی کسانی که در بازارهای سنتی کار می کنند) دوام بیاورد. اگر ندانید سرمایه خود را چگونه مدیریت کنید در شرایط بحرانی و ناپایدار اقتصادی دارایی خود را از دست خواهید داد، از طرفی با یادگیری علم مدیریت سرمایه می توانید ریسک را مدیریت کرده و سود و زیان خود را کنترل کنید. تیم تحلیلی آکادمی اشرف، ارکان مهم مدیریت سرمایه را مدیریت می کند که شما را قادر می سازد در بازارهای مالی مانند بازارهای ارز دیجیتال و بازارهای ارز به موفقیت مالی دست یابید.
وقتی صحبت از مدیریت سرمایه ارز دیجیتال می شود، مدیریت ریسک، اصول سرمایه و ترکیب ارز دیجیتال است. هر یک از موارد ذکر شده می تواند پیامدهای بسیار مهمی برای مدیریت سرمایه داشته باشد. مدیریت سبد ارزهای دیجیتال مهم ترین پارامتر در مدیریت سرمایه بازار ارز دیجیتال است. سرمایه گذاران باید یاد بگیرند که چگونه وجوه خود را با توجه به مدل سرمایه گذاری خود به درستی مدیریت کنند، دوره آموزش مدیریت سرمایه به شما یاد می دهد که چگونه در مسیر ارز دیجیتال قرار بگیرید.
مدیریت سرمایه یک استراتژی مالی است که برای اطمینان از حداکثر کارایی سرمایه در یک شرکت طراحی شده است. به عبارت دیگر مدیریت سرمایه به معنای مدیریت پول است.
مدیریت سرمایه یک استراتژی علمی است، اما کاملا فردی و مختص هر سرمایه گذار است و بر اساس شخصیت، احساسات و اهداف مالی افراد متفاوت خواهد بود. علاوه بر این، تجریه سرمایه گذار، میزان سرمایه، اهداف و زمان رسیدن به اهداف نیز نقش مهمی در تعیین استراتژی مدیریت پول دارد. هدف اصلی مدیریت سرمایه بقا است. در مرحله بعد اولویت با سود و افزایش سرمایه است.
مدیریت سرمایه دانشی است که در صورت استفاده صحیح، نه تنها به بقای سرمایه منجر می شود، بلکه موجب سودآوری و افزایش ارزش سرمایه نیز می شود.
چرا به مدیریت سرمایه نیاز داریم؟
مدیریت سرمایه دانش و مهارت های سرمایه گذاری است که به افراد در کنترل ریسک و به حداکثر رساندن بازده کمک می کند. البته مدیریت پول با توجه به شخصیت، تجربه و میزان پول هر فرد متفاوت خواهد بود و هرکس باید با توجه به شرایط خود استراتژی مدیریت پول را طراحی کند.
عواملی مانند میزان سرمایه اولیه، میزان ریسک به ازای هر معامله، سود-سود، حاشیه سود، کاهش سرمایه و غیره باید در طراحی استراتژی مدیریت سرمایه در نظر گرفته شوند. عوامل این معاملات باید در بازه های زمانی معینی مانند هفتگی، ماهانه، فصلی و سالانه مورد بررسی و تحلیل و بررسی قرار گیرند.
عوامل موثر بر مدیریت سرمایه کدامند؟
برای مدیریت پول باید عوامل مختلفی را در نظر بگیریم و بررسی کنیم، مانند
1- شناخت بازاری که معامله می کنیم،
2- میزان سرمایه اولیه و بازده مورد انتظار در یک دوره معین،
3- بررسی نتیجه معامله و ….
در مورد این عوامل بحث می کنیم:
1- بازاری که معامله می کنیم را بشناسیم
قبل از سرمایه گذاری در هر بازاری، اولین و مهمترین قدم این است که قوانین آن بازار را درک کنید. بازار مالی یک بازار تخصصی است و معاملات یا سرمایه گذاری در هر بازار مالی شرایط خاص خود را دارد، زیرا ماهیت بازار مالی متفاوت است، مثلا ماهیت بازار ارز دیجیتال و بازار ارز کاملاً متفاوت است. ، و هر کدام ویژگی های خاص خود را دارند. ریسک شخصی و قوانین خاص همانطور که گفته شد، اگر قصد معامله یا سرمایه گذاری در بازار ارز دیجیتال را دارید، یادگیری ارز دیجیتال از اصول اولیه و دریافت راهنمایی های متخصص اولین قدمی است که باید بردارید.
2- سرمایه اولیه و نرخ بازده مورد انتظار
قبل از در نظر گرفتن میزان سرمایه اولیه، باید هدف از معاملات خود را مشخص کنید، اگر هدف معاملاتی شما پوشش هزینه های زندگی است، به سرمایه اولیه بسیار زیادی نیاز دارید. اگر شغل اول دارید و تجارت شغل دوم شماست، طبیعتا سرمایه اولیه برای نیازهای شما کمتر خواهد بود.
بسیاری از معامله گران به دلیل نداشتن سرمایه اولیه کافی شکست می خورند. بخش بزرگی از اضطراب و نگرانی معامله گران جدید به نداشتن سرمایه اولیه کافی مربوط می شود. آنها سعی می کنند با مبلغ اندک پول زیادی به دست آورند، بنابراین ریسک های زیادی می کنند و در نهایت سرمایه خود را خیلی سریع از دست می دهند.
سرمایه اولیه کافی به شما این امکان را می دهد که از اشتباهات رایج معامله گران مبتدی جان سالم به در ببرید و قبل از اینکه مجبور شوید برای همیشه تجارت را ترک کنید، نقص های استراتژی معاملاتی خود را برطرف کنید. البته مراقب باشید، این میزان سرمایه است که در شروع معامله اهمیت دارد و اگر به طور کامل ضرر کنید، آسیب جدی به زندگی شما وارد نمیکند و زیاد خود را مورد ضرب و شتم قرار ندهید، مبادا بازارهای مالی را ترک کنید. برای همیشه.
در بازار فارکس امکان افتتاح حساب معاملاتی دمو (مجازی) وجود دارد و پس از اتمام دوره آموزشی خود در بازار فارکس، می توانید یک حساب معاملاتی دمو افتتاح کرده و استراتژی های معاملاتی خود را در آنجا تست کنید. اگر نتایج کلی معاملات شما به طور مداوم سودآور است، می توانید یک حساب معاملاتی زنده باز کنید و تجارت را شروع کنید.
پس از انتخاب هدف معاملاتی و تعیین میزان سرمایه اولیه خود، باید بر اساس هر دو حد سود معاملاتی منطقی را در نظر بگیرید و به بررسی نتایج معاملات خود ادامه دهید تا ببینید آیا در مسیر درستی هستید یا خیر. برای پیشرفت در معاملات، باید به طور مداوم نقاط قوت و ضعف خود را مطالعه کنید.
3- نتیجه معاماه را بررسی کنید
تصور کنید شخصی که صاحب یک فروشگاه لباس است، یک سری محاسبات را به طور منظم انجام می دهد تا سودآوری خود را محاسبه کند. او فروش خود را به صورت هفتگی بررسی می کند و ایده خوبی از نحوه فروش هر محصول و همچنین فروش کلی دارد. به عنوان مثال، اگر اقتصاد در وضعیت وخیمی قرار دارد، می داند که کدام لباس یا اقلام به دلیل قیمت بهتر، بیشتر می فروشند، بنابراین طرفداران بیشتری نسبت به لباس های گران قیمت دارد. برای به حداکثر رساندن سودآوری، به طور منظم تمام عوامل مؤثر بر درآمد و هزینه ها را بررسی می کند.
در دنیای معاملات، جزئیات زیادی را ثبت می کنید، زمان معامله را در نمودار، زمان باز و بسته شدن معامله، نماد، حجم، تاریخ معامله و غیره را ثبت می کنید. اگر بدانید چه کاری را درست یا غلط انجام می دهید، نمی توانید تراکنش های خود را به درستی مدیریت کنید. اگر داده ها را جمع آوری نکنید، نمی توانید پیشرفت خود را ردیابی کنید. ما اطلاعات را نه تنها برای اطمینان از عملکرد خوب، بلکه برای بهبود عملکرد جمع آوری می کنیم.
در مدیریت پول معاملاتی، ثبت برخی معیارها بسیار مهم و حیاتی است که شامل 1- تعداد معاملات برنده در مقابل تعداد معاملات بازنده، 2- میانگین سود معاملات برنده و میانگین سود معاملات بازنده و … می باشد.
3-1- معاملات برنده و بازنده
این یکی از معیارهای اصلی است که توانایی شما را در تشخیص درست جهت حرکت بازار نشان می دهد. در اینجا، ما می خواهیم به جای برجسته نسبت ریسک به پاداش یا سود به ضرر کردن اعداد خاص، عملکرد فعلی را با گذشته مقایسه کنیم. فکر کنید؛ شما معاملهگری هستید که در جهت بازار معامله میکنید، فقط از 40 درصد معاملات خود سود میبرید، اما سود معاملات برنده شما بسیار بیشتر از ضرر معاملات بازنده شماست.
حال، اگر درصد معامله برنده شما به طور ناگهانی به یک چهارم کاهش یابد، باید به دنبال مشکلات احتمالی باشید. آیا بازاری که معامله می کنید غیر جهت دار و بی ثبات شده است؟ آیا نحوه ورود یا مدیریت تراکنش ها را تغییر داده اید؟ با بررسی این عوامل و پاسخ به این سوالات می توانید گره های کاررا پیدا کنید. شاید پس از بررسی به این نتیجه برسید که من نباید در بازارهای پر ریسک و بدون روند معامله کنم یا … مهم است که به مسیر درست برگردم.
2-3- میانگین سود و میانگین زیان معاملات برنده
اگر 60 درصد از معاملات شما سودآور هستند، اما میانگین ضرر در معامله 2 برابر سود شما است، پس چنین درصد بالایی از سود به سودآوری شما کمک نمی کند. ثبت میانگین برد معاملات سودآور و میانگین ضرر معاملات باخت، اطلاعات زیادی در مورد نحوه اجرای ایده های معاملاتی به شما می دهد. به عنوان مثال، آیا نسبت ریسک به پاداش هنگام ورود منطقی است؟ آیا از قانون ریسک-پاداش پیروی می کنید؟
اگر میانگین سود و زیان یک معامله در همان واحد افزایش یا کاهش یابد، ممکن است با نوسانات بازار کم و بیش از حد معمول روبرو باشید. ممکن است حجمی کمتر یا بزرگتر از حد معمول انتخاب کرده باشید. آنچه در مدیریت سرمایه مهم است، تغییر نسبی میانگین سود در معاملات برنده و میانگین ضرر در معاملات بازنده است.
اگر میانگین معاملات برنده شما افزایش یابد و میانگین معاملات بازنده شما کاهش یابد، به وضوح معامله خوبی دارید. مهم است که تشخیص دهید کجا خوب کار کرده اید تا بتوانید به همان مسیر ادامه دهید. از سوی دیگر، زمانی که میانگین ضرر شما از پیشگیری تجارت بیشتر است، باید بفهمیم مشکل کجاست.
مدیریت ریسک فارکس (Risk Management)+ تکنیک ها
مدیریت ریسک فارکس : معاملهگران فارکس اگر میخواهند ریسکهای مرتبط با معاملات فعال را محدود کنند، باید چند چیز را زیر نظر داشته باشند. همه ما آن را دیده ایم. بسیاری از معامله گران به جای توجه به مدیریت صحیح پول خود به دنبال مدها می روند و در نتیجه بی جهت ضرر می کنند.
دو دلیل اصلی که باعث میشود معاملهگران فارکس پول خود را از دست بدهند، توقف ضررهایی هستند که به درستی استفاده نمیشوند و موقعیتهای معاملاتی بزرگ غیرضروری که برای مدت طولانی نگهداری میشوند. استاپ ضررهای استفاده نادرست به ویژه برای معامله گران تازه کار که توانایی برنامه ریزی استراتژی های بلندمدت پیرامون خود را ندارند، دردسرساز است.
اگر به دنبال تبدیل شدن به یک معامله گر بهتر و آگاه تر هستید، در ادامه بخوانید تا با استراتژی های مدیریت ریسک که هر معامله گر فارکس باید بداند، آشنا شوید.
ایستادن با توقف ضرر
ورود به یک معامله تنها با در نظر گرفتن سود محاسبه شده می تواند برای کیف پول شما فاجعه آمیز باشد. شما همچنین باید یک توقف ضرر محافظتی را محاسبه کنید. شما باید نسبت ریسک به پاداش واقع بینانه را تعیین کنید، که به محدود کردن افت ها کمک می کند و به شما در انتخاب ضررهای اساسی و محدودیت های هدف برای معاملات خود کمک می کند.
توقف ضرر با تنظیم نسبت ریسک به پاداش یا سود به ضرر یک سفارش، تعداد مشخصی پیپ دور از نقطه ورودی شما یا درصد معینی کمتر از قیمت خرید، ضررهای شما را محدود می کند. این مقدار کل شما را محدود می کند. چند نوع متداول استاپ ضرر در معاملات فارکس استفاده می شود:
فروش توقف
زمانی که ارزش آن داراییها به قیمت تعیینشده برسد یا به زیر آن برسد، این سفارش باعث فروش داراییهای نگهداری میشود. این رایج ترین راه برای کنترل ریسک در معاملات فارکس است، زیرا در صورت حرکت قیمت بر خلاف انتظارات شما، شما را از موقعیت خارج می کند.
سفارش محدود
با این نوع معامله، شما فقط با یک قیمت از پیش تعیین شده وارد یا خارج می شوید. سفارشهای محدود ابزاری عالی برای تعیین هدف سود شما هستند و میتوانند یک استراتژی عالی برای کنترل ریسک و به حداکثر رساندن سود در شرایطی باشند که معتقدید جفتهای ارز در بالاتر یا پایینتر از خطوط حمایت یا مقاومت موجود شکست نمیخورند.
استاپ ضرر عقبی
این استراتژی شامل فرآیندی است که اغلب به صورت دستی انجام می شود، برای تنظیم مجدد توقف ضرر در یک موقعیت با افزایش ارزش دارایی ها. به عنوان مثال، اگر یک پوزیشن را با توقف ضرر باز کنید و جفت ارز ارزش آن 2 درصد افزایش یابد، ممکن است تصمیم بگیرید که یک توقف ضرر را با سود 1.8 درصدی تعیین کنید و در عین حال مقداری سود را قفل کنید در حالی که موقعیت را ارائه می دهید. فضایی برای ادامه افزایش ارزش با افزایش ارزش موقعیت، ممکن است به افزایش این توقف ضرر ادامه دهید تا بازده بالقوه را بهینه کنید و در عین حال ریسک را به حداقل برسانید.
پذیرش ضربه می تواند دشوار نسبت ریسک به پاداش یا سود به ضرر باشد، اما استاپ لاس اساساً به معنای غلت زدن با مشت است. این یک عامل کلیدی در هر استراتژی مدیریت ریسک است .
برای محافظت از پورتفولیوی خود سود ببرید
هنگامی که به دنبال سود هستید، مهم است که احساسات خود را در خانه رها کنید . استراتژیهای خروج از پیش تعیینشده نیز مهم هستند، بنابراین اجازه نمیدهید احساسات شما قضاوت و مهارتهای تصمیمگیری شما را تحت الشعاع قرار دهد. Impulse دشمن شما در تجارت است. با دویدن برندگان و افزایش سود شما، منطق و انضباط همیشه برنده روز خواهند بود. سودهای کوچک ممکن است وسوسه انگیز باشد، اما برای به حداکثر رساندن سود خود باید صبور باشید.
لحظه ای که می بینید چیزها علیه شما حرکت می کنند، از خروج دستی از معاملات خودداری کنید. این اغلب میتواند بیشتر از اینکه مفید باشد ضرر داشته باشد. خروج دستی به خودی خود یک حرکت خطرناک است. بازار در یک الگوی زیگزاگ حرکت می کند، که به این معنی است که همانطور که علیه شما حرکت می کند، در حال برنامه ریزی است که یک بار دیگر به نفع شما حرکت کند.
صبور باشید، برای معاملات خود برنامه ریزی کنید و متعهد شوید که از بازار خارج شوید. با اعمال دستورات سودآوری، میتوانید بهطور مؤثری از موجهای بازار استفاده کنید، در صورت نیاز پول نقد کنید و از سبد سهام خود در این فرآیند محافظت کنید.
در مورد اندازه موقعیت هوشمند باشید
اندازه در معاملات فارکس، ساده و ساده اهمیت دارد. همیشه به یاد داشته باشید که افزایش اندازه لات خطر شما را نیز افزایش می دهد. اگر ریسک خود را خیلی زود افزایش دهید، این احتمال وجود دارد که حساب شما منفجر شود – به خصوص اگر از اهرم در مقیاس بزرگ استفاده می کنید.
بسیاری از معامله گران تنها درصد بسیار کمی از ارزش کل حساب خود را به هر معامله ای اختصاص می دهند. معمول است که حدود 1٪ از ارزش حساب خود را برای یک معامله اختصاص دهید. برای تعیین اندازه موقعیت، باید هم ارزش پولی موقعیت مورد نظر خود را بر اساس ارزش حساب خود و هم تعداد پیپ هایی که در معامله در معرض خطر هستند، بدانید.
برای مثال، اگر ارزش حساب شما 10000 دلار باشد و در جفت ارز USD/GBP موقعیتی باز نسبت ریسک به پاداش یا سود به ضرر کنید، 1٪ از ارزش حساب شما 100 دلار خواهد بود. اما شما همچنین باید پیپ ها را در هر معامله فاکتور بگیرید. با فرض اینکه تعداد پیپ ها 200 باشد، 100 دلار را بر 200 پیپ تقسیم می کنید که به 0.50 دلار در هر پیپ می رسد.
در نهایت، می خواهید این مقدار را در نسبت واحد به پیپ شناخته شده ضرب کنید. فرض کنید برای یک لات کوچک این مقدار به صورت (10000 واحد/1 دلار در هر پیپ) محاسبه می شود. این مبلغ به 5000 واحد USD/GBP می رسد، که مقداری است که می توانید خریداری کنید در حالی که اندازه موقعیت خود را در استراتژی معاملاتی مورد نظر خود نگه دارید.
به خاطر داشته باشید که این محاسبه می تواند بر اساس بسیاری از عوامل مختلف تغییر کند. تعداد پیپ ها به افزایش ریسک شما کمک زیادی می کند. هرچه پیپ های بیشتری درگیر شوند، اندازه موقعیت نهایی شما می تواند کوچکتر باشد. هنگامی که به دنبال معاملات احتمالی برای باز کردن از طریق حساب خود هستید، به پیپ ها و نسبت های واحد به پیپ توجه کنید.
اندازه موقعیت باید پس از دقت و تفکر زیاد تعیین شود. برای آمادهسازی و محاسبه زمان بگذارید، که به شما کمک میکند در صورت تصمیم به ریسک بزرگ، مدت زمان بهبودی را تعیین کنید. به یاد داشته باشید، وقتی نوبت به معاملات فارکس می رسد، افزایش اندازه و حجم موقعیت شما راهی برای بیرون کشیدن خود از چاله نیست.
برای تصمیم گیری در مورد زمان فروش به شاخص ها تکیه کنید
زمانی که نوبت به کاهش ریسک در هر معامله احتمالی میرسد، استاپ ضرر بهترین دوست معاملهگر فارکس است. اما اندیکاتورها می توانند به شما کمک کنند تا شرایط بازار در حال تغییر را شناسایی کنید و حتی قبل از رسیدن به حد ضرر از یک موقعیت خارج شوید و در نتیجه سرمایه بیشتری را حفظ کنید.
حجم در تعادل (OBV) ابزاری عالی است که می توانید برای ردیابی فشار خرید مورد نیاز برای حفظ روندهای صعودی که ممکن است روی آن معامله کنید، استفاده کنید. هنگامی که حجم به طور چشمگیری تغییر می کند، می تواند نشان دهنده یک چرخش یا حرکت قیمتی باشد که برخلاف آنچه شما پیش بینی کرده نسبت ریسک به پاداش یا سود به ضرر اید است. به عنوان مثال، در نمودار AUD/GBP زیر، یک خط روند OBV بالا نشان دهنده اوج قیمت ارز است که با کاهش طولانی قیمت همراه است:
به طور مشابه، تلاقیهای میانگین متحرک یا تغییرات قیمت میتوانند بینشهای فوری در مورد تغییری ارائه دهند که ریسک نسبی شما را افزایش میدهد و قبل از افزایش زیانهای شما، خروج را ضروری میکند. به عنوان مثال، در نمودار USD/TRY زیر، یک متقاطع MA شروع یک کاهش طولانی قیمت را نشان میدهد، در حالی که متقاطع دیگری بالاتر از خط میانگین متحرک پس از آن یک دوره افزایش قیمت پایدار دنبال میشود که طی آن قیمت ارز بالاتر از MA باقی میماند. خط:
اثر مشابهی هنگام استفاده از MACD برای تجارت رخ می دهد. هنگامی که خط MACD از خط سیگنال عبور می کند، می تواند سیگنال صعودی یا نزولی را ارائه دهد که مطابق با تغییر در حرکت قیمت است. در نمودار EUR/JPY زیر، شکست های قیمتی متعدد در نقطه ای که خط MACD از بالای خط سیگنال عبور می کند یا اندکی پس از آن رخ می دهد:
زمانی که میانگین متحرک نمایی کوتاه مدت (EMA) -مثلاً متحرک نمایی 20 روزه- از میانگین متحرک نمایی بلندمدت (مانند 50 روزه) عبور کند، موقعیت های کوتاه مدت با ریسک بیشتری روبرو هستند . برای پوزیشن های طولانی، شرایط برعکس می شود. عبور طولانیمدت EMA از EMA کوتاهمدت میتواند منادی زیانهای بیشتر در آینده باشد – ضررهایی که اگر موقعیت خود را به موقع ببندید، میتوان از آنها جلوگیری کرد.
بپذیرید که معاملات از دست دادن اتفاق خواهد افتاد
علیرغم آنچه که معامله گران فارکس دیگر ممکن است به شما بگویند، سرمایه گذاری بیشتر یک ماراتن است تا دوی سرعت. خود را برای شکست های رگه ای، چه از نظر روحی و چه از لحاظ مالی، آماده کنید. اگر صدها معامله را در طی چند سال انجام دهید، یک رگه از 10، 20 یا حتی 30 معامله متوالی شکست خورده امکان پذیر است.
دلسردی، انتظارات غیرواقع بینانه و عوامل دیگر می تواند شما را در برابر معاملات تکانشی آسیب پذیر کند. پذیرفتن این موضوع که زیان بخشی از معامله است، می تواند از نظر ذهنی شما را برای خطراتی که در طول هر جلسه معاملاتی با آن مواجه می شوید، آماده کند.
اجازه ندهید ترس و عدم اطمینان تصمیمات شما را دیکته کند
تجارت فارکس یک رشته حساب شده است که در ازای فرصتی برای کسب پاداش، به مقدار مشخصی از ریسک نیاز دارد. اما حتی معاملهگران منضبط نیز ممکن است به احساسات خود اجازه دهند تحلیل تجارت خود را تحت الشعاع قرار دهند – به خصوص اگر متحمل ضررهای غیرمنتظره شده باشند و بخواهند تجارت خود را به مسیر درست برگردانند.
هشدار دهید: خطرات معاملات هیجانی شدید است، به خصوص اگر به یک ضرر مالی بیش از حد واکنش نشان دهید و در نهایت تصمیم بد دیگری بگیرید. به عنوان مثال، فرض کنید که شما فقط با 1٪ از سبد خود معامله می کنید، که یک روش استاندارد برای بسیاری از معامله گران فارکس است. اگر در موقعیت 1 درصدی 10 درصد ضرر داشته باشید، زیان خالص ممکن است آسیب ببیند، اما در طرح کلان، تأثیر بر پس انداز خالص شما ناچیز است – فقط یک دهم 1 درصد.
اما اگر به دلیل عزم سرسختانه برای به دست آوردن چیزهایی که از دست دادهاید در آن موقعیت باز بمانید، میتوانید چالهای عمیق برای خود حفر کنید. و هر چه بیشتر از دست بدهید، درصدهای شما برای بازگشت به عقب باید بیشتر باشد. اگر انجام معاملات بد 10 درصد از سبد سهامتان را برای شما هزینه دارد، برای بازگرداندن آن تنها به 11 درصد بازده کل سرمایه گذاری خود نیاز دارید. با این حال، 20٪ ضرر کنید، و شما نیاز به بازدهی 25٪ دارید. آیا اوضاع واقعاً بد شد و شما 50 درصد ضرر کردید؟ شما باید 100٪ بازدهی کسب کنید تا به جایی که شروع کرده اید بازگردید – و حتی در شرایط خوب بازار، شانس بر علیه شماست.
به طور خلاصه، یک نفس بکشید و از ضرر کردن نترسید. تجارت یک بازی اعداد است و ضرر و زیان اجتناب ناپذیر است. روی تصویر بزرگ تمرکز کنید و استراتژی معاملاتی خود را رها نکنید.
برای جلوگیری از اشتباهات هوشیار باشید
برای موفقیت در سرمایه گذاری و تجارت، باید دانشجوی مادام العمر باشید، به ویژه در زمینه مسائل مالی و اقتصادی. شما باید دائماً به دنبال دانش بازار باشید و در مورد آنچه که با پول شما اتفاق می افتد آگاه باشید. برای اینکه یک معامله گر موفق درازمدت فارکس باشید، باید بدانید که بزرگترین موانعی که با آن روبرو می شوید، احساسات شما خواهد بود.
در طول سالها، شاهد بودهایم که بسیاری از معاملهگران از یادگیری دست کشیدند و به طور موثر محافظان خود را ناامید کردند. این دقیقاً همان جایی است که مسائل شروع می شود. ریسک های معاملاتی به طور خودکار از طریق عدم توجه یا هوشیاری افزایش می یابد. هنگامی که در حال معامله هستید، باید هوشیار باشید و از فعالیت معاملاتی خود و تأثیر ریسک مرتبط بر پرتفوی خود آگاه باشید.
هر سیستم معاملاتی می تواند سودآور باشد
درک این موضوع که معامله گران فارکس اول بازمانده و در مرحله دوم سودآور هستند، اولین قدم شما برای تبدیل شدن به یک معامله گر موفق است . با تکنیک های مناسب برای مدیریت پول و نفی ریسک، هر سیستم معاملاتی می تواند سودآور شود.
در واقع، مدیریت ریسک در مدیریت تلاش های تجاری شما بسیار مهم است. اگر در یک معامله بیش از حد ریسک کنید، در درازمدت سود کامل سیستم خود را از دست خواهید داد. استراتژی های مدیریت ریسک که در بالا ذکر شد را با هم ادغام کنید و با گذشت زمان، احتمالاً در تلاش های معاملاتی فارکس خود موفق تر خواهید شد.
چند عامل مهم در مدیریت سرمایه در خصوص بازار ارز دیجیتال
مدیریت سرمایه در خصوص بازار ارز دیجیتال
چند عامل مهم در مدیریت سرمایه در خصوص بازار ارز دیجیتال
بحث مدیریت سرمایه، یکی از مهمترین مباحثی است که باید در سرمایه گذاری و معاملات خود در بازار ارزهای دیجیتال مد نظر قرار دهیم. رعایت اصول مدیریت سرمایه، همان فاکتور مهمی است که دوام ما را در این بازار پرریسک و نوسانی تضمین می کند و کمک می کند تا آهسته و پیوسته رشد کرده و دست رنج زحمت مان را یک شبه از دست ندهیم. امروز، یکی از استراتژی های ایده آل مدیریت سرمایه در ارز دیجیتال را با هم یاد میگیریم تا بتوانیم موفقیت بیشتری در این بازار پرتلاطم داشته باشیم و بفهمیم بهترین کاری که میتوانیم با پول مان انجام دهیم تا به این موفقیت برسیم، چیست. پس با ما همراه باشیید.
کسب سود در بازار ارز دیجیتال
برای مدیریت سود در بازار باید به سه پارامتر دقت داشت که شامل: مدیریت سرمایه، مدیریت روانشناسی و تحلیل شرایط بازار است. از این سه پارامتر به ترتیب مدیریت سرمایه مهم ترین نقش و مدیریت روان شناختی و تحلیل هر دو به یک اندازه در سود حاصل از بازار اثرگذار است. مدیریت سرمایه در واقع یک استراتژی کاملا شخصی بوده که وابسته به هدف سرمایه گذار دارد.
البته مواردی از قبیل سن، میزان سرمایه و اهداف و زمان تعیین شده برای رسیدن به مدیریت سرمایه می تواند نقش مهمی داشته باشد. البته برخی مدیریت سرمایه را همان مدیریت ریسک می دانند که در اصل همان مهارت لازم سرمایه گذاری با کمترین ریسک با هدف کسب درآمد و سود است.
پارامتر دیگری که در قانون سود در بازار اهمیت دارد مدیریت روانشناسی بازار ارز دیجیتال است. در واقع روانشناسی بازار شامل مجموعه رفتارهایی است که به معامله گر کمک می کند تا احساسات خود را در بازار ارز دیجیتال کنترل کرده و از آن برای موفقیت در معاملات بازار استفاده کند. بنابراین روانشناسی بازار به حرکت در بازار بر اساس واکنش ها و شرایط احساسی افرادی که در آن فعال هستند، گفته می شود. در اصل احساساتی که در زمان معامله بروز می کند، احساس ترس و طمع است. البته به همراه این دو نوع احساسات می توان به امید، خشم، هیجان، اضطراب و ریسک پذیری اشاره کرد.
پارامتر دیگر موثر در قانون سود در بازار، تحلیل است. البته این نکته را در نظر داشته باشید که بیشترین زمانی که معامله گر در بازار ارز دیجیتال صرف می کند، بعد تحلیل است. تحلیل در بازار به سرمایه گذاران این امکان را می دهد تا زمان دقیق سرمایه گذاری را تشخیص دهند.
مدیریت سرمایه در بازار ارز دیجیتال
وقتی میخواهید به سوددهی در بازار ارز دیجیتال برسید باید توجه داشته باشید که سه فاکتور حتما برای شما به عنوان سرمایه گذار باید در اولویت باشند؛ این سه فاکتور شامل مدیریت سرمایه، تحلیل کردن وضعیت بازار و مدیریت احساسات (ترس و طمع) هستند. وقتی مبحث سودی که از بازار دریافت میکنید به میان می آید، دو فاکتور وضعیت بازار و مدیریت احساسات اهمیت ویژهای پیدا میکنند.
مدیریت سرمایه برای کل جریان سرمایه گذاری شما در حوزه ارز دیجیتال حائز اهمیت است و روی دو فاکتور دیگر، تاثیر میگذارد. مدیریت سرمایه به مدیریت ریسک مربوط میشود و در مورد این صحبت میکند که چگونه در حوزه ارز دیجیتال سرمایهگذاری کنید که کمترین ریسک را تجربه کرده و سود بیشتری دریافت کنید. رسیدن به این مرحله در مدیریت سود و سرمایه کار آسانی نیست و علاوه بر دانش به تجربه هم نیاز دارد.
مدیریت سبد ارز دیجیتال
مدیریت سبد ارز دیجیتال مهم ترین پارامتر در مدیریت سرمایه در بازار ارز دیجیتال است. در این قسمت می خواهیم با یک مثال روش مدیریت سبد ارز دیجیتال را با زبان ساده توضیح دهیم.
10 درصد، سرمایه گذاری بلند مدت 5 ساله
30 درصد، سرمایه گذاری بلند مدت 1 الی 3 ساله
20 درصد، سرمایه گذاری میان مدت 3 الی 6 ماهه
30 درصد، نوسان گیری روزانه و بازار اسپات
10درصد، سرمایه گذاری در مورد معاملات اهرمی و بازار فیوچرز
مثالی که در بالا گفته شد، مدیریتی است که یک فرد ریسک گریز برای سبد ارز دیجیتال خود در نظر گرفته است. در صورتی که فردی ریسک پذیر باشید می توانید درصدهای سرمایه گذاری خود را در مورد معاملات تغییر دهید.
البته این نکته را در نظر داشته باشید در مورد معاملات فیوچرز باید اطلاعات کاملی داشته باشید و قبل از یادگیری کامل، هرگز به سمت این نوع بازار حرکت نکنید.
اما در مورد مدیریت اصل سرمایه، مهمترین نکته این است که ضرری متوجه اصل سرمایه خود نکند. مهم ترین نکته ای که قبل از ترید کردن در بازار ارزهای دیجیتال باید در نظر گرفته شود، باید تحقیقات کاملی در مورد انتخاب نوع صرافی داشته باشید و سراغ صرافی هایی از ارز دیجیتال بروید که برای مبادله ارزهای دیجیتال خود مشکلی نداشته باشید. از نکات دیگری که برای مدیریت اصل سرمایه باید به آن دقت داشت، انتخاب کیف مناسب برای ذخیره ارزهای دیجیتال خود است تا از هر گونه خطر سرقت ارزهای دیجیتال در امان باشد.
نکته دیگری که می توان برای مدیریت اصل سرمایه در نظر گرفت، استفاده از شرکت ها و سازمان های فعال در زمینه مدیریت سرمایه گذاری است که در این سال ها رشد بالایی داشته اند. این شرکت ها با توجه به شرایط بازار عمل کرده اند و تلاش کرده اند سود آوری بیشتری داشته باشند.
مدیریت احساسات موثر بر مدیریت سرمایه
فاکتور مدیریت احساسات در رابطه با مدیریت سرمایه نقش بسزایی ایفا میکند و به شدت روی آن اثرگذار است. اگر شما توانایی مدیریت سرمایه خود را در معاملات خود در زمینه ارز دیجیتال نداشته باشید، به یک سرمایهگذار خوب تبدیل نخواهید شد. در این مبحث، تمرکز بر روی رفتارهایی خواهد بود که به شما کمک میکند احساسات خود را در دست بگیرید و طبق آنها رفتار نکنید.
مثلا دچار فومو یا همان ترس از دست دادن سرمایه نشوید و ناگهان برای فروختن آن تصمیمگیری نکنید. با بررسی رفتارها و عملکرد افرادی که در این بازار فعال هستند و به طور حرفهای آن را در دست دارند، میتوانید شخصا به یک سرمایهگذار کاربلد تبدیل شوید؛ اگر و تنها اگر به مدیریت احساسات در حوزه سرمایهگذاری ارز دیجیتال مراجعه کنید؛ چرا که بدون وجود مدیریت روانی عملا مدیریت سرمایهای نیز وجود نخواهد داشت.
نحوه مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال
اعمال حد ضرر (Stop Loss)، دارایی شما را از زیان زیاد یا نابودی کامل محافظت میکند. در مواقعی که قیمت ارز دیجیتال وارد یک روند نزولی میشود یا زمانی که از معاملات مارجین استفاده میکنید، در صورت عدم استفاده از حد ضرر، احتمال از بین رفتن بخش زیادی از سرمایه در مدتزمان بسیار کم، وجود دارد. همچنین در بازار ارزهای دیجیتال هیچ گونه الزامی برای تبعیت از تحلیلهای شما وجود ندارد و همواره احتمال خطا در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال وجود دارد. از این رو باید آمادگی انتخاب تصمیم درست را در مواقعی که سیر قیمتها با پیشبینی شما منطبق نیست، داشته باشید. برای این کار پس از انتخاب موقعیت مناسب ورود به یک موقعیت ترید، قدم بعدی انتخاب حد ضرر یا استاپ لاس است. مهمترین نکته در مورد حد ضرر این است که شما را از گرفتن تصمیمات احساسی منع میکند.
نکتۀ مهمی که وجود دارد این است که شما باید در هر شرایطی به حد ضرر تعیینشدۀ خود پایبند بمانید و به هیچ وجه تحت تأثیر احساسات قرار نگیرید. همچنین اگر بعد از فعال شدن حد ضرر شما، قیمت رمزارز مورد نظر شما بازگشت داشت، باز هم افسوس نخورید که چرا از آن معامله خارج شدید و از حد ضرر استفاده کردید.عدم استفاده از حد ضرر در درازمدت میتواند به از بین رفتن بخش زیاد یا تمام سرمایۀ شما بینجامد.
رعایت نسبت نسبت ریسک به پاداش یا سود به ضرر ریسک به ریوارد (پاداش)
تریدرها اغلب از این نسبت برای تعیین ورود به معامله یا عدم ورود به معامله استفاده میکنند. این نسبت با تقسیم مقدار زیانی که تریدر حاضر است در صورت عوض شدن جهت حرکت قیمت بپذیرد، بر مقدار سود و هدف قیمتی تعیینشدۀ او محاسبه میشود.
نسبت ریسک به ریوارد (Risk/Reward Ratio)، نشان میدهد که سرمایهگذار به ازای ریسک از دست دادن هر واحد از دارایی خود در یک سرمایهگذاری، حاضر است چه مقدار پاداش کسب کند. بسیاری از سرمایهگذاران از این نسبت برای مقایسه سودهای مورد نسبت ریسک به پاداش یا سود به ضرر انتظار (Expected Returns) از یک سرمایهگذاری با مقدار ریسکی که برای کسب آن سودها باید متحمل شوند، استفاده میکنند. معاملهای را در نظر بگیرید که نسبت ریسک به پاداش آن 1 به 7 باشد. در این حالت سرمایهگذار حاضر است در ازای به دست آوردن 7 دلار به عنوان سود معامله، ریسک زیان 1 دلاری سرمایهگذاری خود را بپذیرد.
توجه به این نسبت و محاسبۀ آن قبل از ورود به یک معامله، یکی از راههای مناسب برای مدیریت ریسک و جلوگیری از ضررهای احتمالی است.
جمع بندی
با توجه به مطالبی که در این مقاله قرار داده شد، متوجه شدیم که مدیریت سرمایه در ارز دیجیتال، نوعی استراتژی مالی است که هدف آن حداکثر کارایی سرمایه در معاملات است. بنابراین در مدیریت سرمایه باید تعادل را حفظ کرده و در برخی از موارد می توان با کاهش هزینه های غیر ضروری، وضعیت مالی یک فرد را بهبود داد. اصلی ترین هدفی که می توان از مدیریت سرمایه در نظر گرفت، کم کردن ضرر و افزایش سود است. یعنی اینکه در معاملات بتوانیم علاوه بر حفظ سرمایه خود، سودهای خوبی را نیز بدست آورد.
دیدگاه شما