ارزش بازار سهام – پارامتر کلیدی استراتژی سرمایه گذاری موفق
منظور از ارزش بازار ارزش ریالی یک شرکت در بورس است. یعنی از نظر بازار یک شرکت چقدر ارزش دارد. به ارزش بازار اصطلاحا Market Cap هم می گویند. روش محاسبه آن به این صورت است که تعداد سهام شرکت را قیمت کنونی سهم ضرب می کنیم. مثلا اگر تعداد سهام بانک پاسارگاد با نماد وپاسار 65،520،000،000 سهم باشد و قیمت روز آن در بازار 9500 ریال باشد. ارزش بازار این شرکت حدودا 622 میلیارد خواهد بود.
ارزش بازار = تعداد سهام x قیمت سهام
در بازار عموما از ارزش بازار به منظور تشخیص سایز یک شرکت در مقایسه با میزان فروش و کل دارایی آن شرکت استفاده می شود. سایز شرکت ها بر اساس ارزش بازاری آنها عموما به سه دسته شرکت های بزرگ، متوسط و کوچک تقیسم می شوند. مثلا شرکت فولاد مبارکه اصفهان در دسته شرکت های بزرگ قرار می گیرد. شرکت داروسازی کوثر در دسته شرکت های کوچک طبقه بندی می شود.
درک دقیقتر ارزش بازار
ارزش بازار زمانی ارزش پیدا می کند که گاها سرمایه گذاران به اشتباه تنها به قیمت سهام توجه می کنند. تصور کنید قیمت سهام “شرکت الف” 20 هزار تومان است. قیمت سهام “شرکت ب” 2 هزار تومان است. عمدتا سرمایه گذاران تصور میکنند شرکت الف گران است. در حالیکه در این مثال ممکن است تعداد سهام شرکت الف 10000 سهم و شرکت ب 1000،000 سهم باشد.
در این حالت ارزش بازار شرکت الف 200 هزار تومان و ارزش بازار شرکت ب 2 میلیون تومان خواهد بود. البته در این مثال ما صرفا از منظر قیمتی شرکت ها را مقایسه کردیم و منظور پارامترهای بنیادی سهام نیست. عمدتا از منظر ریسک و نقدشوندگی به نسبت ارزش معاملات به ارزش بازار یک شرکت دقت می شود.
ارزش بازار یک شرکت برای اولین بار در عرضه اولیه آن شرکت مشخص می شود. پیش از انتشار عمومی یک شرکت نهادهای مالی همچون تامین سرمایه ها از روش های مختلف ارزشگذاری، قیمت سهام شرکت ها برای عرضه اولیه را مشخص می کنند. بعد از عرضه اولیه شرکت در بازار سرمایه قیمت یک شرکت از طریق عرضه و تقاضا تعیین می شوند. در نتیجه ارزش بازار یک شرکت بر اساس تخمین بازار از آن شرکت تغییر خواهد کرد.
استراتژی سرمایه گذاری بر اساس ارزش بازار سهم
همانطور که پیشتر ذکر شد شرکت ها بر اساس ارزش بازار به سه دسته تقسیم می شوند:
1- شرکت های بزرگ
شرکت های با ارزش بازار بالای 2000 میلیارد تومان در دسته شرکت های بزرگ قرار می گیرند. این شرکت ها عمدتا شرکت های با سابقه هستند که مدت زیادی از شروع فعالیت آنها می گذرد. عمدتا بازیگران بزرگ صنایع خوب کشور هستند. سرمایه گذاری در این شرکت ها سودهای نجومی کوتاه مدت برای سرمایه گذاران به همراهی ندارد. اما در بلندمدت قیمت سهام این شرکت ها با شیب ملایم رشد میکند و در کنار آن سالانه سود خوبی تقسیم می کنند.
در حال حاضر شرکت های فولاد مبارکه اصفهان، سرمایه گذاری تامین اجتماعی و هولدینگ خلیج فارس از بزرگترین شرکت استراتژی سرمایهگذاری یعنی چه؟ های بورسی هستند.
شرکت های متوسط
شرکت های با ارزش بازار بین 1000 تا 2000 میلیارد تومان را شرکت های متوسط می گوییم. شرکت های گروه داروسازی عمدتا در این دسته قرار می گیرند. از شرکت های این گروه عمدتا انتظار می رود رشد سریعتری را تجربه کنند. این شرکت ها عمدتا در حال توسعه فعالیتها و عملکردشان هستند. شرکت های این دسته عمدتا ریسک بیشتری نسبت به شرکتها بزرگ دارند. اما در مقابل احتمالا درصد رشد بیشتری از شرکت های بزرگ خواهند داشت. اگر ریسک پذیری بیشتری دارید در زمان هایی که بازار صعودی است میتوانید روی این شرکتها بازدهی بهتری داشته باشید.
3- شرکت های کوچک
شرکت های با ارزش بازار زیر 1000 میلیارد تومان را در دسته شرکت های کوچک قرار می دهند. برای مثال شرکت تجهیز نیروی زنگان از شرکت های کوچک بازار سرمایه است. شرکت های این گروه عمدتا بازار کوچک و خاص را مورد هدفگذاری قرار می دهند. این گروه عمدتا ریسک های بالاتری دارند و در مقابل رکود اقتصادی آسیب پذیرتر هستند. شرکت های این گروه عمدتا نقدشوندگی بسیار پایینی دارند و در بحران ها امکان نقدشدن را به سرمایه گذاران نمی دهد. پس نوسانات زیاد قیمتی و نقدشوندگی پایین از ویژگی سهام این گروه است.
هولد کردن یا هودل (HODL) ارز دیجیتال چیست؟
هولد ارز دیجیتال با مثال سادهای برای همه قابل درک است. تصور کنید سوار بر ماشین زمان به عقب برگردید و در سال 2009، فقط یک بیتکوین به قیمتی ناچیز بخرید. این روزها که در سال 2022 هستیم و قیمت بیتکوین حال و روز خوبی ندارد، در محدوده 20 هزار دلار خرید و فروش میشود. به این ترتیب، در عرض سیزده سال بدون سرمایهگذاری خاصی، صاحب 20 هزار دلار خواهید بود. این چیزی جز معجزه هولد کردن ارز دیجیتال نیست. هولد کردن بهتر است یا ترید؟ این سؤال موضوع اختلاف بسیاری از فعالان بازار رمزارزهاست. در ادامه با ما همراه باشید تا مفهوم Hold را بررسی کنیم.
فهرست عناوین مقاله
هولد ارز دیجیتال چیست و از کجا آمده است؟
بیتکوین و ارزهای دیجیتال با وعده ایجاد تغییر و حتی انقلاب در بازارهای مالی جهانی عرضه شدند. این محصولات ابتدا برنامههای کامپیوتری توزیعیافتهای بودند که از نظر مالی جدی گرفته نمیشدند. بیتکوین که امروز با ارزشترین دارایی جهان محسوب میشود، از سال 2009 تا 2013 با قیمتی بسیار ارزان، تقریباً فقط در معاملات غیرقانونی دارکوب معامله میشد. درست همین موضوع هم سبب توجه رسانهای گسترده به آن شد.
همانطور که پیشتر اشاره کردیم، در سال 2013 بیتکوین با قیمتی کمتر از 15 دلار در ماه ژانویه معامله میشد. در یکی از رالیهای اولیه بیتکوین در بازار، قیمت این ارز دیجیتال از ژانویه تا دسامبر 2013 به بیشتر از 1000 دلار رسید. هرچند این قیمت ظرف 24 ساعت، با توجه به گزارشها درباره قانونگذاری ارزهای دیجیتال در چین، شکسته شد و تا 39 درصد سقوط کرد، توجهات زیادی به سمت بیتکوین جلب شد.
به هر ترتیب، در تاریخ 18 دسامبر 2013، یکی از کاربران شبکه بیتکوین، گیمکایابی (GameKyuubi)، در حالت نیمهمست تایپ کرد: «من هودل میکنم (I AM HODLING).» این اشتباه تایپی سبب شکلگیری اصطلاح جدیدی در بازارهای مالی جهانی شد:
هودل یا هولد ارز دیجیتال که به معنای نگهداری ارز دیجیتال، بدون توجه به تغییرات بازار برای طولانیمدت است.
این کاربر در ادامه پست خود استدلال کرده بود که خودش را «معاملهگری بد» میداند و از آنجا که برای استفاده از افزایش و کاهش قیمت به تسلط روی معامله نیاز است، به نظرش از این طریق نمیتواند سود به دست بیاورد. از نظر این کاربر فروختن بیتکوین در آن برهه استراتژی سرمایهگذاری یعنی چه؟ زمانی و با مشخصات شخصی او با هر قیمتی ضرر محسوب میشد.
هولد ارز دیجیتال بهعنوان استراتژی مالی
هولد ارز دیجیتال بهسرعت به رویکردی در سرمایهگذاری ارز دیجیتال تبدیل شد که در آن، معامله بر اساس تغییرات قیمت کوتاهمدت منع میشد. این رویکرد بهخوبی منطق کاربری را که به او اشاره میشود، نمایش میدهد:
معاملهگران تازهکار ممکن است زمان مناسب برای انجام معامله و پول خود را از دست بدهند و کمتر از چیزی که با هولد ارز دیجیتال میتوانند سود کنند، به دست بیاورند.
گذشته از نوسانات کوتاهمدت، نوسان بلندمدت بیتکوین نیز این رویکرد را تأیید میکند. قیمت بیتکوین در فاصله 2011 تا 2013 بیش از 52/000 درصد رشد کرد، اما در سال بعدی تا 80 درصد افت داشت. از آن زمان تا به حال، بیتکوین بارهاوبارها توانسته است رکورد قیمت خود را بشکند. در طول سالهای فعالیت ارزهای دیجیتال ، بسیاری از کارشناسان همواره این استدلال منطقی را مطرح کردهاند که قیمت این محصولات یا تا ماه بالا میرود، یا به ته چاه سقوط میکند.
سرمایهگذارانی که هولد ارز دیجیتال را بهعنوان رویکرد معاملاتی خود انتخاب میکنند، به کلی از این نوسانها صرفنظر میکنند. آنها بهسادگی، فقط ارز دیجیتال خود را هولد یا نگهداری میکنند که خود سبب میشود از رویکردهای احساسی در بازار پُرنوسان ارزهای دیجیتال در امان باشند. این سرمایهگذاران به دنبال سودهای چندین برابری هستند و تا زمانی که قیمت به آستانه مدنظر آنها نزدیک نشده باشد، چندان توجهی به بازار نمیکنند.
دسته دیگری از سرمایهگذاران بیتکوین و ارزهای دیجیتال، شامل افراد معتقد به ارز دیجیتال میشوند که برای آنها هولد ارز دیجیتال چیزی بیشتر از فرار از اشتباهات احساسی در بازار است. این سرمایهگذاران که بهعنوان معتقدان حقیقی ارز دیجیتال نیز شناخته میشوند، باور دارند که درنهایت، ارزهای دیجیتال جایگزین پولهای رسمی میشوند و چارچوب تمام ساختارهای اقتصادی آینده را ایجاد میکنند. از این نگاه، برای آنها تبدیل ارزهای دیجیتال به هر میزان پول رسمی هم تفاوتی ندارد.
تفاوت هولد ارز دیجیتال با ترید
ترید ارز دیجیتال مانند ترید یا معامله در هر بازار مالی دیگری، با هدف بهره بردن از تغییرات قیمت در بازههای مختلف زمانی انجام میشود. تریدرهای ارز دیجیتال افرادی هستند که بهخوبی با قواعد معاملات مالی آشنایی دارند، به ابزارهای تحلیل تکنیکال بهخوبی مسلطند و اخبار بازار و تغییرات قیمت را پیگیری میکنند. این دسته از افراد با شناسایی موقعیتهایی که در آنها قیمت کاهش پیدا میکند، ارز دیجیتال را میخرند. سپس با شناسایی زمان مناسب برای فروش و کسب سود حداکثری، آن را به فروش میرسانند.
هولد ارز دیجیتال در مقابل با هدف سود بردن از تغییرات کوتاهمدت بازار انجام نمیشود؛ بلکه برعکس، درست برای جلوگیری از متضرر شدن سرمایهگذار تحت تأثیر تب احساسات در بازارهای پُرنوسان تعریف شده است. در این روش معاملهگر یا سرمایهگذار ارز دیجیتال یک ارز دیجیتال را معمولاً به تعداد زیاد میخرد و برای روزی که با فروش آن بتواند چندبرابر سود کند، نگهداری میکند. سرمایهگذارانی که در بازار ارزهای دیجیتال از این روش برای سرمایهگذاری استفاده میکنند، با تزریق منابع مالی برای بلندمدت به این شبکهها، سهم چشمگیری در ثبات ارزش این سیستمها دارند.
به این ترتیب، درحالیکه ترید ارز دیجیتال با توجه به تغییرات قیمت در بازههای زمانی بسیار کوتاه امکانپذیر میشود، سرمایهگذارانی که به دنبال هولد ارز دیجیتال هستند، به تغییرات قیمت کوتاهمدت اعتنایی ندارند. اگرچه این دسته از سرمایهگذاران نمیتوانند در طول روز مانند معاملهگران حرفهای چندین معامله موفق داشته باشند، در بلندمدت اغلب به همان میزان معاملهگران کوتاهمدت و حتی بیشتر سود میبرند.
هولد ارز دیجیتال بهتر است یا ترید؟
این سؤال پاسخ قطعی ندارد؛ بلکه باید مزایا و معایب هریک از استراتژیهای معاملاتی هولد ارز دیجیتال یا ترید را بررسی کنید. سپس با توجه به شرایط و برنامه خود، یکی از آنها یا حتی ترکیبی از آن دو را برای معاملهگری انتخاب کنید.
معمولاً چنین گفته میشود که هودل ارز دیجیتال برای معاملهگران تازهکار انتخاب بهتری است؛ درحالیکه هردو روش ترید و هولد، اگر با رعایت استانداردها و اصول اجرا نشوند، خطرات زیادی را برای سرمایه افراد در پی دارند.
واقعیت این است که بازار رمزارزها در مقایسه با بازارهای مالی دیگر نوسانات بسیار بیشتری دارند. در چنین شرایطی صحبت کردن از هولد ارز دیجیتال فقط در لفظ آسان است. تصور کنید در سال 2021، زمانی که بیتکوین در محدوده بالای 65 هزار دلار خرید و فروش میشد، برای خرید اقدام کردید. در حال حاضر، بیتکوین در محدوده 20 هزار دلار در نیمه دوم سال 2022 معامله میشود. بدیهی است نشستن و تماشا کردن این وضعیت کار آسانی نیست. قطعاً به هولدرها نیز فشار روحی زیادی وارد میشود؛ بنابراین، نباید اینطور تصور کرد که با هولد کردن عملاً خود را از فشارهای روانی بازار جدا میکنید.
در مقابل، ترید کردن ارز دیجیتال تقریباً شغلی تماموقت به حساب میآید. فعالیت سطحی در بازار بهعنوان تریدر، نتیجهای به جز شکست در پی ندارد. باید دائماً در جریان اتفاقات درون بازار باشید. از ابزارهای تحلیل تکنیکال نهایت استفاده را ببرید تا امکان سود کردن را برای خود فراهم کنید. این موضوع نه تنها وقت زیادی از شما میگیرد، بلکه فشار روانی بسیار زیادی را نیز به شما تحمیل میکند.
اما هولد کردن این دردسرها را ندارد. پس از انتخاب ارزهای دیجیتال، آنها را میخرید و منتظر میمانید تا به هدف قیمت مدنظرتان در بلندمدت دست پیدا کنند؛ بنابراین، لازم نیست تماموقت در بازار حضور فعال داشته باشید. پس پاسخ این سؤال که هولد بهتر است یا ترید، تا حد زیادی به ویژگیهای شخصیتی شما و اهداف حضورتان در بازار رمزارزها بستگی دارد.
چگونه در زمان هولد کردن ارز دیجیتال امنیت دارایی خود را تضمین کنیم؟
در زمان هولد ارز دیجیتال صحبت از نگهداری دارایی برای چند روز یا چند ماه نیست؛ بلکه سرمایهگذار قصد دارد تا چند سال از دارایی خود نگهداری کند؛ بنابراین، باید حتماً به فکر تأمین امنیت دارایی در این مدت نیز باشید. در حال حاضر، بهترین و امنترین گزینه برای نگهداری طولانیمدت رمزارزها، استفاده از کیف پول سختافزاری است. این دسته از کیف پولها، دارایی شما را به صورت آفلاین نگهداری میکنند؛ به همین دلیل، امنیت بیشتری دارند. دو کیف پول ترزور و لجر، بهعنوان بهترین کیف پولهای سختافزاری بازار رمزارزها شناخته میشوند.
بهترین سبد هولد ارز دیجیتال
بهترین سبد هولد ارز دیجیتال چیست؟ حتماً این سؤال برای شما نیز ایجاد شده است که چگونه میتوان از بین تعداد زیادی رمزارز، چند گزینه را برای هولد کردن در طولانیمدت انتخاب کرد. هرچند اختلافنظرها در پاسخ به این سؤالها زیاد است؛ اما در سبدهای پیشنهادی مختلفی که کارشناسان گوناگون ارائه میکنند، نام دو ارز دیجیتال مشترک به چشم میخورد. بسیاری از شرکتهای مالی بزرگ که برای سرمایهگذاری در بازار رمزارزها اقدام کردهاند، روی این دو ارز دیجیتال متمرکز شدهاند. این دو رمزارز عبارتاند از:
1. بیت کوین (BTC)
بیتکوین اولین و بزرگترین رمزارز در بازار کریپتوکارنسی است. بزرگترین مارکت کپ (ارزش بازار) مربوط به بیتکوین است. در حال حاضر، دامیننس بیتکوین حدود 50 درصد است؛ تقریباً حدود دو میلیون بیتکوین دیگر برای استخراج باقی مانده است و پس از آن، هیچ سکه جدیدی منتشر نخواهد شد. بر این اساس، اگر تقاضا برای بیتکوین با همین روند فعلی افزایش پیدا کند، قطعاً به دلیل کمبود عرضه در آینده، شاهد رشد جدی در قیمت بیتکوین خواهیم بود.
2. اتریوم (ETH)
اتریوم از نظر ارزش بازار در جایگاه دوم قرار دارد. بلاکچین اتریوم بزرگترین میزبان برنامههای غیرمتمرکز و قراردادهای هوشمند است. انتخاب اول بسیاری از توسعهدهندگان برنامههای غیرمتمرکز، اتریوم است. همچنین، این بلاکچین در حال توسعه است و با رونمایی اتریوم 2.0، بخش زیادی از مشکلات فعلی آن برطرف خواهد شد. با توجه به اینکه تعداد برنامههای غیرمتمرکز روزبهروز در حال افزایش است؛ درنتیجه، استفاده از اتریوم نیز سیر صعودی خواهد داشت؛ بنابراین، میتوان به افزایش قیمت آن در طولانیمدت امیدوار بود.
راههای کسب درآمد از رمزارزها در طول دوره هولد کردن
در مدت زمانی که سبد هولد ارز دیجیتال خود را تشکیل دادهاید نیز میتوانید درآمدزایی کنید. راههای مختلفی برای این منظور پیش روی شما قرار دارد. دو مورد از بهترین راههای کسب درآمد از رمزارزها در طول دوره هولد کردن عبارتاند از:
در جریان استیکینگ، با مشارکت در فرایند اعتبارسنجی در شبکه بلاکچین مدنظر، به صورت دورهای پاداش دریافت میکنید. پلتفرمهایی نیز برای وامدهی ارز دیجیتال وجود دارند. به ازای دریافت سود مشخص، ارز دیجیتال خود را برای مدت معینی در اختیار وامگیرنده قرار میدهید. سپس در موعد مقرر اصل سرمایه به همراه سود به شما تعلق میگیرد.
به این ترتیب، علاوه بر بهرهمندی از استراتژی هولد ارز دیجیتال، میتوانید در طولانیمدت از راههای جانبی برای کسب درآمد نیز استفاده کنید.
سؤالات متداول
1. هودل (HODL) چیست؟
در اصطلاح به نگهداری ارز دیجیتال برای طولانیمدت، بدون توجه به تغییرات مقطعی قیمت، هولد یا هودل میگویند.
2. آیا هولد ارز دیجیتال سودآور است؟
بله؛ اگر ارز دیجیتال ارزشمندی را برای سرمایهگذاری طولانیمدت انتخاب کنید، قطعاً سود خوبی نصیب شما خواهد شد.
3. بهترین ارز دیجیتال برای هولد کردن چیست؟
بدون تردید، بیتکوین بهترین ارز دیجیتال برای هولد کردن به شمار میرود.
سخن پایانی
در این مقاله بررسی کردیم که هولد ارز دیجیتال چیست. لزومی ندارد صرفاً به صورت هولدر (Holder) یا تریدر (Trader) در بازار رمزارزها فعالیت کنید؛ بلکه این امکان وجود دارد بخشی از سرمایه خود را برای طولانیمدت و بخشی دیگر را برای معاملات کوتاهمدت در نظر بگیرید. در هر صورت، توجه کنید تا وقتی تورم بهعنوان بیماری مزمن اقتصاد جهانی شناخته میشود، هولدرها در طولانیمدت ضرر نخواهند کرد. مشروط بر اینکه روی چیزی سرمایهگذاری کنند که واقعاً ارزش ذاتی داشته باشد.
آموزش خرید و فروش پله ای ارز دیجیتال؛ روش محبوب بزرگان
خرید و فروش پله ای یا خرید پلکانی، راه نجات از ضررهای سنگین در بازار نزولی و کسب بیشترین سود در بازار صعودی است.
بازار مالی که در آن فعالیت میکنید هر روز بیشتر ریزش میکند و مانند تمام سرمایهگذاران به دنبال بهترین کف قیمتی برای خرید هستید؟ معمولا در این مواقع هر شخصی تحلیلی متفاوت با سایر نظرات تحلیلگران ارائه میدهد و باعث سردرگمی معاملهگران میشود. جواب این سوال که کف قیمت دقیقاً کجاست را کسی با قطعیت نمیداند. اما استراتژی خرید و فروش پله ای راهکار خوبی برای کاهش استرس و کسب سود در این شرایط است.
خرید و فروش پله ای یا خرید پلکانی روش بسیاری از سرمایهگذاران یزرگ بازارهای مالی برای کاهش استرس سرمایهگذاری، کاهش ریسک معاملات و… باشد. اگر قصد دارید در خصوص خرید پلکانی ارز دیجیتال و استراتژی خرید و فروش پله ای بیشتر بدانید، مقاله خرید و فروش پله ای آکادمی آینده را از دست ندهید.
در این مقاله میآموزید:
- خرید و فروش پله ای چیست؟
- مزایا و معایب استراتژی خرید پلکانی ارز دیجیتال
- نتایجی که، خرید و فروش پله ای بر روی ریسک خواهد گذاشت چیست؟
- چگونه خرید و فروش پله ای بیت کوین میتواند برای شما سودآور باشد
- و…
این مقاله برای چه کسانی مناسب است:
- کسانی که به دنبال یک سرمایه گذاری کم ریسک هستند.
- کسانی که فرصت تحلیل بازار را ندارند.
- کسانی که علاقهمند هستند با پیروی از یک استراتژی معاملاتی هم پسانداز داشته باشند و هم سرمایه گذاری کنند.
- افرادی که نسبت به سرمایه و سرمایه گذاری خود صبور هستند.
خرید و فروش پله ای (استراتژی خرید پلکانی) چیست؟
استراتژی خرید و فروش پله ای | آکادمی آینده
اولین چیزی که باید در خصوص این استراتژی بدانید این است که DCA مخفف عبارت Dollar Cost Averaging میباشد. که به معنای متوسط هزینه دلاری است.
قطعا هیچ معاملهگری در بازار نمیتواند بگوید که بهترین موقع خرید فلان زمان یا فلان قیمت میباشد. مگر اینکه دستی در بازار داشته باشد و بتواند روند قیمتی را به خوبی تحلیل کند.
درست است که نمودار تکنیکال قیمت در مورد اینکه چه زمانی موقع خرید است میتواند به ما کمک کند. اما باز هم احتمال شکست، ریسک بالا و استرس زیاد را به دنبال دارد. همچنین وقت زیادی نیز از ما گرفته میشود. به همین دلیل معاملهگران یا شاید بیشتر سرمایه گذاران بلندمدتی، روش سرمایه گذاریای را به نام خرید و فروش پله ای ابداع کردند.
استراتژی خرید پلکانی یکی از روشهای سرمایه گذاری بلند مدت میباشد؛ که در آن، فرد سرمایه خود را به بخشهای مساوی تقسیم کرده؛ و بدون توجه به قیمت یا موقعیت تکنیکال، در فواصل زمانی مشخصی این سرمایه را وارد بازار میکند. این بازه زمانی میتواند به صورت روزانه، هفتگی، ماهانه و… باشد.
دقت داشته باشید که سرمایهگذار در خرید پلکانی سرمایههای تقسیم شده را فقط بر روی یک کالا یا ارز وارد میکند. به طور مثال باید در خصوص ارز دیجیتال یکی از ارزها را مثل بیت کوین انتخاب میکند و فقط روی آن معامله میکند. به نظر میرسد استراتژی DCA برای بازاری مثل بازار ارزهای دیجیتال که نوسانات قیمتی شدیدی را شامل میشوند گزینه بسیار مناسبی میباشد. زیرا با این روش در صورت ریزش ناگهانی قیمت، ضرر کمتری را متحمل خواهید شد.
مثال استراتژی خرید پلکانی
به طور مثال فرض کنید شخصی در ازای کار ماهیانه خود، در انتهای هر ماه میتواند مبلغ یک میلیون تومان را پسانداز نماید. با خود قرارداد میکند که هر ماه از این مبلغ پسانداز خود، 20 درصد آن یعنی 200 هزار تومان آن را برای سرمایه گذاری در بیت کوین، به عنوان بهترین دارایی دیجیتال اختصاص دهد. در این مثال میتوان گفت که شخص در عین پسانداز سرمایه خود، همزمان میتواند آن را سرمایه گذاری نیز بنماید.
اما در روشی دیگر شخص سرمایهگذار از قبل میزان سرمایه خود را میداند و به طور قطعی آن را در اختیار دارد. به طور مثال شخصی میخواهد سرمایه 10000 هزار دلاری را به روش استراتژی DCA سرمایهگذاری کند. در این زمان شخص با خود قرارداد میکند که هر 3 ماه یک بار، مبلغ هزار دلار آن را بدون در نظر گرفتن روند قیمت یا هر چیز دیگر در بیتکوین سرمایه گذاری کند. که در این صورت این سرمایه گذاری 30 ماه به طول خواهد انجامید.
استراتژی معاملاتی چیست؟ نحوه انتخاب یک استراتژی موفق
تبدیل شدن به یک معاملهگر موفق هدف همه سرمایهگذاران در بازار سرمایه است. این که پول شما از طریق سرمایهگذاریهایی که انجام میدهید موجب کسب درآمد شود، بسیار جذاب است اما بازار بورس مانند هر نوع سرمایهگذاری دیگر همانطور که از ظرفیت رشد و کسب سود برخوردار است؛ احتمال شکست نیز در آن وجود دارد و میتواند ضررهای سنگینی را در پی استراتژی سرمایهگذاری یعنی چه؟ داشته باشد. راهکارهای مختلفی برای کنترل ریسک و ضرر و همچنین افزایش سودآوری در بازار بورس وجود دارد که از مهمترین آنها میتوان به داشتن استراتژی معاملاتی اشاره کرد. در این مقاله سعی بر آن است که بگوییم چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق ایجاد کنیم؟
استراتژی معاملاتی چیست؟
استراتژی در لغت به معنای تعیین هدف و راهبری است. در بازار بورس و بازارهای مالی دیگر، سرمایهگذاران نیاز به استراتژی مالی دارند. اما منظور از استراتژی معاملاتی چیست؟ منظور از این اصطلاح این است که سرمایهگذاران باید بدانند سرمایه خود را در کجا، چه وقت و به چه میزانی هزینه کنند تا بازدهی مثبتی نصیبشان شود. تعیین استراتژی به آسانی تعریف معنای آن نیست. سرمایهگذار باید بازار را بشناسد، از اوضاع اقتصادی کشور با خبر باشد، بتواند آینده را پیشبینی کند و در نهایت بهترین تصمیم را بگیرد. برای تعیین استراتژی معاملاتی، معمولا از روشهای تکنیکال یا بنیادی یا ترکیبی از هر دو استفاده میشود. با استفاده از این روشها سرمایهگذار میتواند روند بازار را تشخیص دهد و در مورد زمان مناسب ورود و خروج، حجم سرمایه، افق زمانی، انتخاب صنایع و شرکتها و … تصمیم بگیرد.
بهترین استراتژی معاملاتی برای کسب سود بیشتر
همانطور که توضیح داده شد، به ازای هر معاملهگر، یک استراتژی معاملاتی وجود دارد. به عبارت دیگر تعیین استراتژی معاملاتی، به میزان سرمایه، ریسکپذیری معاملهگر، اتفاقات بازار و … بستگی دارد. بهترین استراتژی معاملاتی، شخصیترین استراتژی معاملاتی است. یعنی برنامهای که برای شخص معاملهگر تبیین شده باشد. از طرف دیگر داشتن افق زمانی، شناخت ریسکهای بازار، انتخاب زمان ورود و خروج به سهام، متنوعسازی سبد سرمایهگذاری، خرید صندوقهای سرمایهگذاری و … از جمله مواردی است که در تبیین استراتژی معاملاتی برای کسب سود بیشتر میتواند مورد بررسی قرار گیرد.
چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق طراحی کنیم؟
یک معاملهگر حرفهای برای تغییرات و رفتارهای بازار، برنامه مشخص و از پیش تعیینشدهای دارد و هر رفتار غیر قابل پیشبینی آن را مدیریت میکند. به زبان ساده میتوان گفت استراتژیهای معاملاتی مجموعه قوانینی هستند که بر روش کلی معاملهگر در هنگام معامله در بازارهای مالی نظارت دارد و معاملهگر از طریق آن به خرید و فروش سهام میپردازد.
یک معاملهگر تنها با داشتن استراتژی معاملاتی قادر به حفظ سرمایه خود خواهد بود. در غیر این صورت ممکن است به دلیل هیجانی بودن جو بازار، کل سرمایه خود را از دست دهد. بنابراین داشتن یک استراتژی مدون و مکتوب به تمام فعالیتهای معاملهگر نظم میدهد. این مهم از تأثیر هر عامل منفی بر روحیه سرمایهگذار جلوگیری کرده و به او کمک میکند تا با اتکا به استراتژی شخصی خود به معامله بپردازد و دچار احساساتی چون ترس، طمع، خشم و… نشود.
نقش استراتژی معاملاتی در موفقیت معامله گران
بارها گفته شده که بازار بورس بازار پرریسکی است. به این معنی که ممکن است نه تنها سرمایه شما آورده مثبتی نداشته باشد، بلکه اصل ان هم مورد تهدید واقع شود. معاملهگرانی میتوانند در بازار پرنوسان امروز از سرمایه خود محافظت کرده و در قدم بعدی سود کسب کننده که استراتژی معاملاتی داشته باشند. نقش استراتژی معاملاتی در موفقیت معامله گران این است که باعث میشود با شناخت همه جوانب، بهترین تصمیم را بگیرند و در مسیری قدم بردارند که مناسب آنها است. بدون استراتژی معاملاتی مناسب، نمیتوان در بازار بورس به موفقیت دست یافت و این موفقیت را حفظ کرد. حتی در مواردی، امکان از بین رفتن اصل سرمایه نیز وجود دارد. بنابراین سرمایهگذاران باید دانش و مهارت لازم برای تعیین استراتژی را به دست آورند یا از روشهای سرمایهگذاری غیر مستقیم استفاده کنند.
انواع استراتژیهای معاملاتی
استراتژیهای معاملاتی بسیار زیاد هستند و تنوع بالایی دارد به طوری که میتوان ادعا کرد که به ازای هر شخص فعال در بازار سرمایه، یک استراتژی معاملاتی وجود دارد. چرا که اساسا استراتژی معاملاتی سلیقهای است و بر مبنای تشخیص هر سرمایهگذار طراحی میشود.
اما به صورت کلی برای استراتژی معاملاتی میتوان دو روش تحلیلی در نظر گرفت که این دو روش شامل تحلیل تکنیکال یا نموداری و تحلیل فاندمنتال یا بنیادی میشوند. البته هیچ کدام از استراتژیهای معاملاتی در بازار سرمایه بر دیگری ارجحیت ندارند و در اصل ترکیب این دو استراتژی است که میتواند به کسب سود و موفقیت در معامله منتهی شود. در زیر چهار مورد از رایجترین استراتژیهای معاملاتی که بر اساس نمودارهای تکنیکال صورت میگیرد را شرح دادهایم.
- معاملات روزانه: در معاملات روزانه، موقعیتهای خرید در همان روز بسته میشوند. معمولا این نوع استراتژی معاملاتی توسط تریدرهای حرفهای یا بازارسازان انجام میشود.
- معاملات موقعیت: در معاملات موقعیت از نمودارهای بلندمدت (روزانه تا ماهانه) و ترکیب آنها با روشهای دیگر برای تعیین روند فعلی بازار استفاده میشود.
- معاملات نوسانات: معمولا با شکسته شدن روند، معاملهگران نوسانگیر وارد بازی میشوند و با شروع نوسان قیمت، خرید یا فروش میکنند.
- معاملات اسکالپینگ: اسکالپ تریدینگ یا اسکالپینگ یکی از استراتژیهایی معاملاتی زود بازده است و تریدرهای فعال از این روش استفاده میکنند. در این استراتژی اختلاف کارمزدهای خرید و فروش شناسایی و بررسی میشوند.
در چیدن استراتژی بر اساس تحلیل فندامنتال نیز چند اصل اساسی باید در نظر گرفته شود که عبارتند از: صورت مالی، ترازنامه، صورت درآمد، گزارش گردش پول نقد. گفتنی است که این اطلاعات را در رابطه با شرکت مورد نظر خود میتوانید در سایت کدال مشاهده کنید.
مراحل تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق
مراحل تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق به صورت زیر است:
۱/ ایجاد یک چارچوب ذهنی حرفهای
تفاوت میان سرمایهگذاران موفق با سایرین علاوه بر آموزش سرمایه گذاری در بورس و استفاده از تحلیل و … خارج از فضای بازار دقیقاً در ذهن سرمایهگذار است. برای موفقیت در معاملهگری در هر بازاری باید بتوان عواطف و احساسات (ترس، طمع، غرور، خشم و…) خود را شناخت. عقایدی که بر نحوه معاملات ما تأثیر میگذارند را شناسایی کرد و با اصلاح آن، یک چارچوب ذهنی حرفهای ساخت. به کارگیری عوامل روان شناختی استراتژی سرمایهگذاری یعنی چه؟ میتواند کمک مؤثری در اتخاذ نوع استراتژی معاملاتی داشته باشد.
۲/ انتخاب سبک معاملاتی بر اساس چارچوب زمانی
یکی از مراحل تدوین استراتژی معاملاتی، انتخاب بازه زمانی مناسب است. بازه زمانی مورد نظر سرمایهگذار برای سرمایهگذاری منجر به ایجاد انواع مختلفی از سبکهای معاملاتی میشود. برخی از سرمایهگذاران ترجیح میدهند در بازههای زمانی کوتاه مدت، برخی بازه زمانی میان مدت و برخی در بازه زمانی بلند مدت فعالیت کنند. بنابراین میبایست سرمایهگذاران با تسلط بر عواطف و احساسات خود، به اتخاذ سبک معاملاتی خاص بپردازند. به عنوان مثال اگر معامله در بازار بورس به عنوان شغل دوم یک فرد است، قطعاً نمیتواند چارت را دائم بررسی کند. در این صورت بهتر است استراتژی خود را در بازه های زمانی بزرگتر تعیین کند. از آنجایی که یک استراتژی در دو بازه زمانی نتایج متفاوتی خواهد داشت، اهمیت بازه زمانی و انتخاب سبک معاملاتی برای سرمایهگذاران مشخصتر میشود.
۳/ توانایی یافتن شاخصهای مناسب جهت شناسایی یک روند
توانایی تشخیص معیارهای شروع یک روند نزولی یا صعودی معمولاً دشوار است و سرمایهگذاران تنها با به کارگیری ابزاری نظیر تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال قادر به انجام آن هستند. لذا با کسب مهارت در این زمینه میتوان تشکیل و شروع روند در بازار را تشخیص داد. به عنوان مثال در تحلیل تکنیکال برای شروع روند صعودی، سقفها بالاتر و کفها بالاتر و در روند نزولی سقفها پایینتر و کفها پایینتر میشود.
به طور کلی دیدگاه سرمایهگذاران مبنی بر این که یک روند غالب در بازار وجود دارد، موجب ایجاد نظم در معاملات شده و همین امر منجر به شکلگیری معاملات موفقتری در بازار میشود. مشخص بودن حداقل دو نکته روند کلی بازار و صعودی و نزولی بودن آن.
۴/ بررسی نقاط ورود و خروج یک سهم
تعیین نقطه ورود و خروج مناسب از سهم (زمان مناسب خرید و فروش سهم) در سودآوری معاملات بسیار مؤثر است. برای تعیین قیمت خرید و فروش یک سهم، داشتن برنامه یا استراتژی معاملاتی ضروری است. هر چقدر هم که یک سهم ارزنده باشد، ورود و خروج از سهم باید بر اساس استراتژی معاملاتی تعیین شود، قیمت مناسب آن بررسی شده و سپس برای ورود یا خروج آن تصمیم گرفت. به عنوان مثال یک تحلیلگر تکنیکالی را در نظر بگیرید که بر اساس حرکت قیمت سهم در یک کانال صعودی اقدام به خرید و فروش میکند. این تحلیلگر زمانی که قیمت سهم به کف کانال یا همان سطح حمایتی سهم برخورد کند، سهم را میخرد.
به نظر میرسد تعیین یک نقطه مناسب برای خرید سهم نباید صرفاً با تحلیل تکنیکال صورت بگیرد و در کنار آن باید روند حرکتی سهم و رفتار خریداران و فروشندگان نیز در نظر گرفته شود تا تأییدی برای خرید صحیح سهم باشد. همچنین برای تعیین قیمت فروش هم میتوان از مقاومتهای استاتیک و داینامیک در بازار استفاده کرد. یعنی هنگام رویارویی با یک مقاومت، شرایط عرضه سهم توسط فروشندگان بررسی شود تا بتوان تصمیم درست اتخاذ کرد. عدهای از سرمایهگذاران هم برای کسب حداکثر سود و از طرفی کاهش میزان ریسک، از فروش پلهای و عدهای هم از تکنیک تریل کردن استفاده میکنند.
۵/ تعیین از پیش تعیین شده حد سود و ضرر
این مرحله وابسته به مرحله نقطه ورود و خروج از سهم است. حد سود به محدودهای از قیمت گفته میشود که سرمایهگذار بر اساس تحلیلی که بر روی سهم انجام میدهد آن محدوده را برای ذخیره سود و خروج از سهم مناسب پیشبینی میکند. چنانچه قیمت سهم بر خلاف تحلیل و پیشبینیهای معاملهگر محقق شده و قیمت کاهش پیدا کند. محدوده قیمتی را که معاملهگر برای خروج از سهم پیشبینی کرده را حد ضرر میگویند. با تعیین میزان ریسک سرمایهگذاری، سرمایهگذار باید با رسیدن به حد ضرر یا حد سود تصمیم درستی گرفته و این موضوع را از قبل به صورت مکتوب تعیین کرده باشد.
۶/ آزمودن استراتژی معاملاتی و تحلیل بازخورد آن
در این مرحله باید قبل از ورود به بازار، استراتژی معاملاتی تست شود. در میان اغلب پلتفرمهای تحلیلی، نرمافزارهایی به نام آزمونگر (tester) وجود دارد که به واسطه آن میتوان عملکرد استراتژی معاملاتی را در گذشته آزمایش کرد. به این صورت که میتوان به عقب برگشته و یکبار شمع را در یکزمان حرکت داد. هنگامیکه نمودار به سمت یک شمع در یک زمان حرکت میکند، میتوان قوانین سیستم معاملاتی خود را دنبال کرده و معاملات را طبق آن انجام داد تا نتیجه حاصلشده از آن را مشاهده کرد.
۷/ تعهد به استراتژی معاملاتی
پس از طراحی یا انتخاب استراتژی معاملاتی، اعتماد و اعتقاد به آن نکته حائز اهمیتی است. اجتناب از اخبار و شایعات از اهمیت به سزایی برخوردار بوده و همواره باید به یاد داشت که سرمایهگذاری که سیستم معاملاتی پیچیدهتری دارد موفق نمیشود بلکه کسی موفق خواهد بود که به استراتژی معاملاتی خود پایبندتر باشد. توجه کنید که استراتژی شما دارای چارچوب، قوانین و منطق مشخصی بوده و احساسات هیچ جایگاهی در استراتژی ندارد. بنابراین کاملاً گوش به فرمان استراتژی خود باشید.
سخن آخر
تدوین یک استراتژی معاملاتی مطلوب در بازار سرمایه باید برای هر سرمایهگذار به عنوان اولویتی مهم و اساسی باشد. بدون داشتن یک استراتژی معاملاتی شخصی، سرمایهگذار تحت تأثیر جو منفی بازار و تقلید از استراتژی معاملاتی سرمایهگذاران دیگر قرار گرفته و دچار سردرگمی و شکست در بازار سرمایه میشود. با توجه به روحیات افراد متفاوت پیروی از هر استراتژی معاملاتی روش صحیحی نیست چرا که ممکن است یک استراتژی معاملاتی برای یک فرد مناسب و برای فرد دیگر نامناسب باشد.
مدیریت سرمایه چیست | با 5 رکن اصلی این نوع مدیریت آشنا شوید
مدیریت سرمایه یک استراتژی علمی اما کاملا شخصی و مختص به هر سرمایهگذار است و بنا بر شخصیت، روحیات و اهداف مالی افراد، متفاوت خواهد بود. علاوه بر این، سن سرمایهگذار، میزان سرمایه، اهداف و زمان تعیین شده برای رسیدن به اهداف نیز نقش مهمی در تعیین استراتژی مدیریت سرمایه دارد. هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است. در مرحله بعدی کسب سود و افزایش سرمایه در اولویت قرار میگیرند.
مدیریت سرمایه دانشی است که اگر به نحو درست از آن استفاده شود، نه تنها موجب بقای سرمایه میشود، بلکه سودآوری و افزایش سرمایه را نیز به همراه خواهد داشت. بنابراین، سرمایه گذار باید بیاموزد چگونه سرمایه خود را با توجه به مدلهای سرمایهگذاری خود، به درستی مدیریت کند.
فهرست عناوین مقاله
اهمیت مدیریت سرمایه در زندگی مالی
در سالهای اخیر شاخصهای بازار سهام رشد چشمگیری داشته و سرمایه گذاران با سرمایههای خرد و کلان و با هر میزان مهارت و تخصص مالی وارد این بازار شدهاند. اگرچه روشهای مطمئن و کم ریسکتری مانند صندوقهای سرمایهگذاری وجود دارد، اما افراد زیادی ترجیح میدهند خودشان به معاملات سهام بپردازند.
جهت سرمایهگذاری منطقی و آگاهانه، لازم است سرمایه گذار قبل از ورود به بازار مفهوم و ارکان اصلی معاملهگری از جمله ت حلیل تکنیکال ، استراتژی سرمایهگذاری یعنی چه؟ تحلیل بنیادی، روانشناسی و مدیریت سرمایه را بیاموزد. در این میان، فراگیری مدیریت سرمایه از اهمیت زیادی برخوردار است، چرا که به طور مستقیم در بقای افراد در بازار تاثیرگذار است و میتوان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه دانست.
مفهوم مدیریت سرمایه چیست؟
مفهوم مدیریت سرمایه که گاهی مدیریت ریسک نیز نامیده میشود، دانش و مهارت سرمایهگذاری با کمترین ریسک و با هدف کسب بیشترین بازده است. هدف اصلی آن، حفظ دارایی و کنترل ریسک و است. در واقع سرمایه گذار برای کسب بازده مورد انتظار خود، میبایست ریسک مشخصی را متحمل شود؛ اما برای جلوگیری از ضررهای سنگین، باید مقادیر بازده و ریسک پیش از ورود به موقعیت معاملاتی مشخص شود به گونهای که در مقابل انتظار کسب سود معقول، ضرر احتمالی نیز کم باشد.
قوانین مدیریت ریسک در معاملات تاثیر به سزایی در راستای کاهش ضرر و زیان دارد. یک استراتژی معاملاتی در کنار مدیریت سرمایه، علاوه بر پیشگیری از ضررهای غیر منتظره، به تدریج موجب رشد سرمایه خواهد شد. مدیریت سرمایه و حتی دیگر ابزارهای مالی در معاملات سهام ، واحد و مشخص نیست و به شخص سرمایه گذار بستگی دارد. در واقع جزئیات و نحوه اعمال آن، با توجه به دیدگاه سرمایهگذار، اهداف مالی، تفکر و روحیات او متفاوت است. بنا بر چنین معیارهایی، رویکرد سرمایهگذاران اعم از ریسکگریز و ریسکپذیر بودن مشخص میشود.
رعایت اصول مدیریت سرمایه
به طور کلی نمیتوان برای همه سرمایه گذاران قواعد واحدی تجویز کرد و معاملهگران باید از قواعدی متناسب با شخصیت خود استفاده کنند. بطور مثال، میزان پذیرش ریسک در افرادی که در موقعیتهای معاملاتی دیدگاه کوتاه مدت دارند به نسبت افرادی که دیدگاه بلند مدت دارند، متفاوت است. افراد زیادی با رویای ثروتمند شدن در زمان کوتاه وارد بازار سهام میشوند؛ چنین سرمایهگذارانی را نمیتوان ریسک پذیر توصیف کرد زیرا واژه ریسک برای آنها تعریف نشده است زیرا آنها در محاسبات ذهنی خود فقط به سود فکر میکنند. ممکن است چنین سرمایه گذارانی مدتی سود بالایی را تجربه کند اما به دلیل عدم توجه به دانش مدیریت سرمایه و پذیرش ریسک نامحدود، ثروت خود را به نابودی میکشانند.
بیشتر بخوانید: سبد سهام چیست
وجه تمایز اصلی معاملهگران موفق با دیگر سرمایه گذاران، رعایت اصول مدیریت سرمایه است که برای آن روشهای مختلفی ارائه شده است. روشهای کلاسیک اغلب تئوری و شامل محاسبات ساده هستند و مدلهای نوین آن، بر مبنای جداول و فرمولهای پیچیده ریاضی شکل گرفتهاند. این روشها به طور کلی بر مبنای ارزیابی ریسک در موقعیتهای معاملاتی و به صورت انفرادی است که در نهایت قوانین و چهارچوبهای مشخصی را برای محدوده ریسک پذیری معاملهگران تعیین میکند.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه را بشناسید
اگرچه برای مدیریت سرمایه فرمول و روش واحدی وجود ندارد اما شاخصهای مرسومی وجود دارند که از آنها برای تعیین قوانین مدیریت سرمایه و بررسی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار استفاده میشود. ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه پنج رکن اصلی مدیریت سرمایه است که به هر کدام جداگانه میپردازیم.
سرمایه گذار برای آنکه معاملاتی اصولی و موفقیت آمیز داشته باشد، باید این شاخصها را در هر موقعیت معاملاتی و پیش از ورود به آن بارزیابی کرده و درباره آنها تصمیمگیری کند. پس از تعیین این موارد، نقاط خروج و نیز سود و زیان مورد انتظار از معاملات مورد نظر با دقت مشخص میشود. مدیریت سرمایه در موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش حیاتی دارد و چشم پوشی از آن قطعا به شکست منتهی خواهد شد.
ریسک از بنیادیترین مفاهیم بازار پول و سرمایه است. به بیان ساده، ریسک به معنای زیان احتمالی در سرمایهگذاری است. اجتناب از ریسک در دنیای معاملات غیرممکن است و میبایست در محاسبات منطقی و برای سرمایهگذاری هوشمندانه، درصد مشخصی از آن را در نظر گرفت. تعیین میزان ریسک قبل از ورود به معامله از اصولیترین رسوم انجام معاملات موفق است. برای این منظور، سرمایه گذار باید مشخص کند که در معامله مورد نظر، چند درصد ضرر نسبت به کل سرمایه قابل تحمل و منطقی خواهد بود.
سرمایه گذار بنا بر منطق سرمایهگذاری در بازار، باید به میزان ریسک تعیین شده پایبند باشد؛ زیرا گاهی ممکن است با وسوسه تحمل ریسک بیشتر در ازای سود بالاتر، شاهد یک روند نزولی طولانی مدت باشد و یک ریسک نامحدود را متقبل شود.
بازده
سود حاصل از سرمایهگذاری، بازده نام دارد. مفهوم بازده نیز همانند ریسک به صورت درصد بیان میشود و بر مبنای دوره زمانی، عملکرد سایر داراییها در این دوره و شاخصهای پولی ارزیابی میشود. بازدهی سرمایهگذاران در بازار سهام، از طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه آن حاصل میشود. بازده مطلوب میتواند تابعی از دیدگاه سرمایهگذاری، هزینههای معاملاتی، ماهیت دارایی، ریسک، نرخ بهره و درصد تورم باشد. به همین دلیل معیار مشخصی برای تعیین درصد بازده بهینه وجود ندارد. در واقع کسب بازده مطلوب تا حد زیادی، نتیجه مهارت سرمایه گذاران در معاملهگری است که توانستهاند مدیریت سرمایه را در تمام مراحل موقعیتهای معاملاتی خود، از لحظه ورود تا خروج اعمال کنند و بهترین نتیجه ممکن را بدست آوردند.
حجم معاملات
تعداد واحدهایی از یک دارایی که سرمایه گذار با پرداخت قیمت معادل مالکیت آن را بدست میآورد، حجم معاملات نامیده میشود. واحد شمارش داراییها در بازارهای سرمایه گذاری متفاوت است. به عنوان مثال شمش طلا را در واحد گرم، ارز را بر مبنای اسکناس با عدد مشخص و سهام را با برگه سهم معامله میکنند. به بیان ساده، حجم معاملات در بازار مالی از طریق تقسیم سرمایه بر قیمت واحد دارایی تعیین میشود.
منظور معاملهگران از تعیین حجم معاملات در بازارهای سرمایه، تعیین حجم بهینه موقعیت معاملاتی متناسب با ریسک احتمالی آن است. ورود به معامله با حجم بالا، ریسک بالاتر و در نتیجه بازدهی بیشتری خواهد داشت؛ استدلال این جمله این است که در صورت صحیح یا غلط بودن پیشبینی سرمایه گذار درباره وضعیت بازار، به دلیل در اختیار داشتن تعداد بیشتری از دارایی، نسبت سود و زیان آن نیز بیشتر خواهد بود. سرمایه گذار منطقی هیچگاه همه سرمایه خود را وارد یک موقعیت معاملاتی خاص نمیکند، بلکه حجم معامله خود را با توجه به حداکثر ریسک قابل تحمل تعیین میکند. در واقع باید بخشی از سرمایه وارد بازار شود و با تعیین نقاط خروج مشخص، قسمت کوچکی از دارایی در معرض ریسک قرار بگیرد.
نسبت بازده به ریسک
نسبت پاداش به ریسک یکی دیگر از شاخصهای مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه است. این نسبت در هر موقعیت معاملاتی از حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی بدست میآید. سرمایه گذاران باید پیش از ورود به سرمایهگذاری، این نسبت را محاسبه و آن را ارزیابی کنند. این شاخص، میزان ارزشمندی سرمایهگذاری را بیان میکند. نسبت بازده به ریسک در واقع نشان میدهد که در صورت در معرض خطر قرار گرفتن سرمایه، چند برابر بازده احتمالی بدست خواهد آمد.
حداقل مقدار مجاز برای این نسبت طبق اصول سرمایهگذاری منطقی،، عدد ۱ است. یعنی توان ریسکپذیری در یک موقعیت معاملاتی در بدترین حالت باید برابر بازده مورد انتظار باشد. در این نسبت مقادیر کمتر از ۱ قابل قبول نیست و نباید به معامله ورود پیدا کرد. زیرا سرمایه گذار نسبت به بازده احتمالی، ریسک بیشتری را تحمل میکند و این رویکرد در بلند مدت با زیان همراه خواهد بود.
از مهمترین کاربردهای نسبت بازده به ریسک، تعیین محدودیت برای سرمایهگذاران هیجانی است که معمولا متحمل ریسکهای غیر منطقی میشوند. محاسبه این نسبت پیش از ورود به معامله، تعادلی بین ریسک و بازده مورد انتظار برقرار میکند؛ رویای سودهای نجومی در چنین سرمایه گذارانی در اکثر مواقع موجب پذیرش ریسکهای سنگین و نابودکننده میشود. یک اصطلاح رایج بیان میکند که ریسک پذیری بالاتر، بازدهی احتمالی بیشتری را نتیجه خواهد داد. در واقع میزان بازده با مقدار ریسک پذیرفته شده مرتبط است؛ اما سرمایه گذار صرف کسب بازده بالاتر نمیتواند و نباید ریسکهای نجومی را تحمل کند.
نسبت افت سرمایه
نسبت افت سرمایه، میزان افت قیمت یک دارایی در یک دوره خاص برای یک سرمایه گذاری، حساب معاملاتی یا صندوق است. نسبت افت سرمایه که به صورت درصدی بیان میشود، میزان کاهش ثروت سرمایه گذاری است که در یک سری از معاملات ناموفق عمل کرده یا معامله زیان ده بوده است. نسبت افت سرمایه از اختلاف میان سطح قبلی سرمایه پیش از ضرر و سطح فعلی سرمایه بعداز ضرربدست میآید.
بیشتر بخوانید: چگونه در بورس ضرر نکنیم
به طور طبیعی همه تریدرها افت سرمایه را تجربه کردهاند، اما تریدرهای حرفهای در این بین متحمل ضرر هنگفت نشدهاند زیرا در کنترل و محدود نگه داشتن آن مهارت کافی داشتهاند. سرمایه گذاران باید همیشه به این اصل در مدیریت سرمایه توجه داشته باشند که مهمترین اصل در بازار سرمایه، بقا است.
قواعد مرسوم و توصیههای رایج در مدیریت سرمایه
- هر سرمایه گذار باید بر اساس شخصیت و رویکرد خود یک استراتژی معاملاتی برای خود در نظر بگیرد و به آن پایبند باشد.
- هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است و کسب سود و افزایش سرمایه در الویت بعدی قرار میگیرند.
- پیش از ورود به یک معامله، باید ریسک و بازده استراتژی سرمایهگذاری یعنی چه؟ مورد انتظار از آن معامله به دقت تعیین شود.
- محاسبه مقدار ریسک و بازده، یک تابع مستقیم از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات است.
- بنا بر اصول سرمایهگذاری و توصیه سرمایه گذاران موفق بازار سرمایه، حداکثر مقدار ریسک تعیین شده در هر موقعیت معاملاتی، نباید بیشتر از ۳ درصد باشد.
- کمترین مقدار مجاز در محاسبه نسبت بازده به ریسک در یک موقعیت معاملاتی، عدد ۱ است و در صورت کمتر بودن مقدار حاصل، ورود به این معامله خطای بزرگی خواهد بود.
- در صورتی که سرمایه گذار به چندین موقعیت معاملاتی باز به صورت همزمان نیاز دارد، لازم است حداکثر ریسک قابل تحمل بین موقعیتهای معاملاتی تقسیم شود.
- زمانی که سرمایه گذار به بازده نجومی انواع معاملات اعتباری و اهرمی فکر میکند، باید ریسک سنگین و چند برابری آن را نیز در نظر بگیرد.
- توصیه میشود سرمایهگذار آستانه تحمل افت سرمایه خود را در موقعیتهای معاملاتی به طور دقیق مشخص کند. در صورت مواجهه با چند معامله زیانده که نسبت افت سرمایه به محدوده خطر رسید، لازم است سرمایه گذار فرآیند معاملاتی خود را بدون تعلل برای مدتی متوقف کند.
جمعبندی
یک سرمایه گذار پیش از ورود به بازار سرمایه باید مشخص کند که چه نوع معاملهگری است و چه سبک معاملاتی را در نظر دارد. بنا بر این موارد، یک استراتژی معاملاتی طراحی میشود که مدیریت سرمایه در بستر آن صورت میگیرد. در این استراتژی باید مشخص شود معامله در چه بازه زمانی انجام شود و گزینه سرمایه گذاری چه ویژگیها و جذابیتهایی داشته باشد. سرمایه گذاران حرفهای کاملا محتاط و ریسک گریز هستند و زمانی وارد یک معامله خواهند شد که ریسک آن درصد ناچیزی باشد.
همچنین برای ورود به معامله باید میزان سرمایه، نقاط ورود و خروج سرمایهگذاری و حد ضرر و حد سود تعیین شود که شما این موارد را بصورت اصولی و علمی در دوره تحلیل تکنیکال مقدماتی و دوره تحلیل تکنیکال پیشرفته بصورت حرفه ای فرا می گیرید. علاوه بر این، نظم مهمترین شاخص رفتاری یک معاملهگر است و باید بتواند سرمایه خود را مطابق با استراتژی طراحی شده مدیریت کند. در مدیریت سرمایه، هیچ استراتژی معاملاتی نتیجهبخش نخواهد بود، مگر اینکه سرمایه گذار به اصول و قوانین آن پایبند باشد.
دیدگاه شما