حباب بورس آمریکا در حال ترکیدن است
یک سهامدار و معاملهگر باسابقه بورس وال استریت گفت: با توجه به تشکیل صفهای فروش سنگین در بورس آمریکا به نظر میرسد حباب وال استریت در حال ترکیدن است.
به گزارش مشرق به نقل از راشاتودی، پیتر شف، معاملهگر و سهامدار بورس وال استریت، گفت تشکیل شدن صفهای فروش سنگین به خصوص در نمادهای مربوط به شرکتهای قیمت حبابی سهام در بورس آمریکا فناوری احتمالا نشاندهنده آن است که حباب وال استریت در حال ترکیدن است.
بیشتر بخوانید:
والاستریت با سقوط سهام آمریکا بسته شد
وی مدتهاست هشدار میدهد حباب بورس آمریکا در شرف ترکیدن است.
پیشتر زمانی که شف هشدار داد که بورس آمریکا درگیر بزرگترین حباب تاریخ خود شده است شاخص نزدک رکورد ۱۲ هزار واحد را برای نخستین بار شکست.
اما پس از چند روز نزدک بزرگترین سقوط ارزش خود را تجربه کرد و ۱۰ درصد پایین آمد.
شف معتقد است ممکن است ما در شرف یک سقوط دیگر باشیم.
این سهامدار باسابقه که مدیرعامل مؤسسه یورو پسیفیک کپیتال نیز هست، ادامه داد دوباره شاهد شکل گرفتن یک حباب بیسابقه هستیم و این حباب به این سادگی از بین نخواهد رفت.
البته ممکن است بازیگران خریدار سهام به کمک بانک مرکزی فدرال آمریکا بتوانند آن را کنترل کنند.
علیرغم آنکه بورس آمریکا شاهد حباب است اما چارلز ابانز، رئیس بانک مرکزی فدرال ایالت شیکاکو، خواستار اجرای سیاستهای محرک اقتصادی بیشتر از سوی آمریکا شده و گفته سیاستهای انقباضی بیشتری اجرا خواهد شد.
شف ادامه داد من فکر نمیکنم همزمان شدن اجرای سیاستهای محرک اقتصادی از سوی بانک مرکزی آمریکا در زمانی که بازار در شرف سقوط است تصادفی باشد.
بنابراین بانک مرکزی تلاش میکند تا با اجرای سیاستهای انقباضی بیشتر بورس آمریکا را نجات دهند.
شف هشدار داد همانطور که گفتهام این بزرگترین حباب در بورس آمریکاست و به طور کامل غیرمنطقی است و به شکل فجیعی خواهد ترکید.
دلایل و پیامدهای ریزش بورس تهران ؛ افت شاخص بورس تا کجا ادامه دارد؟
همهگیری بورس تهران در اردیبهشت ماه 99، افراد بسیاری را به سمت بازار سرمایه سوق داد. این افراد برخلاف اشتیاق وصف نشدنی به هنگام ورود، فاقد ابتداییترین اطلاعات مورد نیاز بازار سرمایه بودند. با بررسی سوابق گذشته بورس و رشد شارپی شاخص کل در اوایل سال 99، تشخیص حباب بورس چندان مشکل نیست. حباب بورس در نتیجه تفاوت چشمگیر ارزش ذاتی و قیمت معامله سهام شرکتها شکل میگیرد. هرچه حباب بزرگتر باشد، عواقب ترکیدن آن وخیمتر است. حباب بورس در مرداد ماه به یکباره ترکید و ریزش تاریخی بورس رقم خورد. کمتر کسی را میتوان یافت که از نوسانات شدید بازار سرمایه و ریزش اخیر آن مطلع نباشد. در ادامه به بررسی دلایل و پیامدهای ریزش بورس تهران خواهیم پرداخت.
افت شاخص بورس یعنی چه؟
نوسانات بازار سرمایه توسط پارامتری به نام شاخص کل قابل مشاهده و اندازهگیری میباشد. شاخص کل نشاندهنده عملکرد کل بازار در طی هر جلسه معاملاتی است. در هر جلسه معاملاتی این میزان میتواند مثبت و یا منفی باشد. مثبت بودن این میزان، نشاندهنده رشد میانگین ارزش سهام شرکتها و در نهایت رشد شاخص بورس بوده و منفی بودن آن، نشان دهنده کاهش میانگین ارزش سهام شرکتها و در نهایت افت شاخص بورس است. کاهش و یا ریزش شاخص بورس با اصلاح قیمتها متفاوت است و ممکن است برخی این دو را اشتباه بگیرند. اصلاح قیمت در واقع توقف رشد ارزش سهام و استراحت کوتاه و موقت در روند گفته میشود تا سهام از روند اصلی خود فاصله نگیرد.
عوامل مؤثر در افت شاخص بورس
عوامل بسیاری در ریزش شاخص تاثیر گذارند. در واقع ریزشهای ناگهانی شاخص نتیجه ترکیدن حباب قیمت سهام است. حباب بورس در صورت عدم وجود اطلاعات کامل، سفته بازی و ناکارآمدی بازار شکل میگیرد. ترس و طمع دو عامل هدایت کننده حباب قیمت در بورس هستند که طمع صعود ارزش را شدت میبخشد و ترس ریزش بازار را تشدید مینماید. به هنگام شکلگیری این معضل اقتصادی، قیمت مورد معامله سهام شرکتها به طور غیر منطقی شروع به رشد مینمایند. با مطالعه صورتهای مالی شرکتها افراد میتوانند متوجه تفاوت قیمت ذاتی و قیمت مورد معامله شوند. از آنجاییکه در نهایت قیمتها به قیمت ذاتی خود برمیگردند لذا حباب قیمت در نهایت میترکد و همانطور که رشد کرده شاهد ریزش آن خواهیم بود.
همچنین میتوان اظهار نظرهای متفاوت مسئولین دولتی در خصوص بازار سرمایه، افزایش نرخ سود بانکی، عرضه آبشاری حقوقیهای بازار و یا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را نیز از عوامل تاثیر گذار در افت شاخص بورس دانست. سیاستهای ترامپ در خصوص مقابله ایران مبنی بر فشار حداکثری بود. این سیاست، رشد بی رویه ارزش شرکتها را به همراه داشت که پس از انتخابات و پیروزی بایدن این روند صعودی متوقف و اکثر بازارها روندی نزولی در پیش گرفتهاند.
واکنش رئیس سازمان بورس در خصوص ریزش بی سابقه بازار سرمایه
حسن قالیباف اصل با سوابق و تحصیلات عالیه در حوزه بورس در تاریخ 19 فروردین 1399 پس از استعفای شاپور محمدی، به ریاست سازمان بورس و اوراق بهادار منصوب گشت. وی با وجود فعالیتهای فراوان و اقدامات گسترده نتوانست مانع ریزش تاریخی بورس در سال 99 گردد و این میزان تا 50 درصد نیز رسید. در نهایت وی اواخر دی ماه ناچار به استعفا شد. پس از استعفا قالیباف اصل، وزیر امور اقتصاد و دارایی (فرهاد دژپسند) دهقان قیمت حبابی سهام در بورس آمریکا دهنوی را جایگزین وی اعلام نمود. دهقان دهنوی از تاریخ 7 بهمن ماه 99 ریاست سازمان بورس را بر عهده گرفت.
چکیدهای از نظرات و واکنشهای وی را در ادامه بیان نمودهایم.
اظهار نظر قالیباف اصل در خصوص ریزشهای مداوم، بیاعتمادی مردم و خروج سرمایه از بازار به شرح زیر است. وی بازار را متاثر از عوامل مختلف دانست که قیمتها در آن بر اساس مکانیزم عرضه و تقاضا تعیین میگردد. او همچنین اعلام نمود که متاسفانه برخی به علت کمبود نقدینگی، منابع مالی مورد نیاز خود را از بورس بدست میآورند که این امر موجب برهم زدن نظم بازار و متضرر شدن سهامداران خرد میگردد. با سرمایهگذاری در سهام ارزنده، میتوانید بدون نگرانی از نوسانات کوتاه مدت عبور کنید.
نقش سهامداران خرد در افت شاخص بورس
در این مطلب سعی داریم نقش سهامداران خرد در افت اخیر شاخص بورس را بررسی نماییم. در واقع وجود و ورود سهامداران خرد برای بازار سرمایه مفید و حیاتی است. بازار سرمایه بستری برای جذب منابع مالی مورد نیاز جهت پرورش ایدهها و احیای فرصتهای کسب سود میباشد. رشد بورس و جذب نقدینگی مورد نیاز شرکتها از طریق سرمایه گذاری افراد، منجر به رشد اقتصاد کشور میگردد و مانع از ورود افراد سودجو و دلال به عرصه میشود.
از آنجاییکه این بازار پر ریسک است و نیاز به کسب دانش و آموزش دارد تبلیغ آن در رسانه جمعی و تضمین سودآوری آن امری اشتباه بود. اما این بدان معنا نیست که مسئول ریزش شاخص کل بورس، دولت و یا سهامداران خرد میباشند زیرا دولتها کوچیکتر از بورسها هستند و نمیتوان به طور قطع گفت که افت شاخص بعلت دستکاری دولت بوده است اما تشویق به حضور افراد بدون آگاه ساختن آنان از شرایط بازار و ریسکهای آن امری اشتباه تلقی میشود.
تاثیر معاملات کلان حقوقی ها در شدت و تداوم ریزش تاریخی بورس
معاملهگران حقوقی به علت در دست داشتن مبالغ هنگفت، با معاملات خود تاثیرات به مراتب بیشتری بر روند ارزش سهام میگذارند. حال ممکن است برخی از آنان، معاملات و سرمایه خود را در جهتی خاص بکار گیرند و موجب برهم زدن روند کلی بازار گردند. در ادامه به بررسی رفتار حقوقیهای بازار سرمایه میپردازیم.
حقوقیها با دید بلند مدت در بازار سهامداری میکنند لذا این دسته از فعالین به دنبال سرمایهگذاری در شرکتهایی میباشند که سود تقسیمی (DPS) بالاتری داشته باشند. حقوقیها معمولا در خلاف جهت بازار معامله میکنند یعنی در زمان کاهش قیمت، سهم خریده و در زمانی که قیمتها به اندازه کافی رشد نمود و یا وجود حباب را حس نمودند از سهم خارج میگردند. اما هر زمان که این دسته از فعالین بازار سرمایه، مانند حقیقیها معامله نمایند بازار در شرایط بحرانی قرار میگیرد.
بیشترین ریزش مختص کدام نماد است؟
سقوط شاخص کل بورس، از 20 مرداد ماه 99 آغاز شد. این ریزش تا امروز (11 فروردین 1400) حدود 40 درصد ریزش داشته است. این ریزش تا 45 درصد نیز رسید و تا ماهها بازار را قرمز پوش کرده بود. در این میان برخی شرکتها افت شدید ارزش داشته اند که سهامداران آنان ضررهای سنگین و جبران ناپذیری متحمل شدند. شتران، خپارس، خمحرکه، خگستر و حکشتی 5 نماد بازار سرمایه میباشند که در این مدت بیشترین ریزش را داشتهاند. شتران نماد شرکت پالایشگاه نفت قیمت حبابی سهام در بورس آمریکا تهران میباشد که با ریزش 81 درصدی بیشترین ریزش در بازار را داشته است. در نمودار قیمت زمان نماد شتران، وجود حباب و ترکیدن آن به یکباره قابل مشاهده است. بالاترین قیمت خرید ثبت شده 5131 تومان و پایین ترین قیمت فروش ثبت شده 974 تومان بوده است.
علل ریزش بورس در مرداد 99
- دستکاری در صورتهای مالی شرکتها
- سفته بازی
- تشویق حضور در بورس و تضمین سوددهی آن از طرف دولت در حالی که نوسانات و ریسک جز لاینفک بازار سرمایه است.
- عدم وجود برنامهریزی بلندمدت برای گذر از تاثیرات منفی ریزش شاخص کل
- تاثیرات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در تداوم ریزش
- ورود سهامداران ناوارد و مبتدی بدون کسب اطلاعات مورد نیاز بازار سرمایه
- اظهار نظر افراد غیر متخصص
ریزش شاخص بورس تا کی ادامه دارد؟
این سوالی است که ذهن تمامی فعالین بازار را به خود مشغول کرده و عدهای در انتظار آن هستند. با وجود انتشار خبرهای مثبت، بورس کماکان روند نزولی دارد و نتوانسته بر جو منفی بازار غلبه نماید و مجدد اعتماد سهامداران را جلب کند. توقف روند نزولی نیازمند حمایت دولت میباشد. دولت با تلاش در راستای سرمایه محور نمودن اقتصاد از طریق کاهش بهره سپردههای بانکی، واگذاری شرکتهای دولتی به مردم از طریق بورس و همچنین وضع قوانین مناسب در جهت انگیزه دادن به سهامداران برای شرکت در بازار سرمایه میتواند مداخلهای موثر و مفید در اقتصاد داشته باشد.
جمعبندی و توصیه به سرمایهگذاران
در سال 99 بارها پیشبینی توقف ریزش بورس مطرح شد اما بازار کماکان ریزشی باقی ماند. اینطور که به نظر میرسد این کاهش ارزشها تا مدتها و حتی در دوره ریاست جمهوری آینده نیز ادامه دار خواهد بود. امید به بازگشت به برجام و مذاکره با ریاست جمهوری جدید آمریکا، نیز جز جو روانی مثبت چیزی در بر ندارد. از این رو تا مشخص شدن استراتژی معاملاتی خود و یافتن سهمهای ارزنده، با احتیاط کامل معامله کنید.
علامت حباب ها به قیمت دلار و سکه؛وضعیت قیمت به درآمد سهام بزرگ
در هفته دوم شهریور، قیمت دلار در نیمه دوم قیمت حبابی سهام در بورس آمریکا کانال ۲۹ هزار تومانی معامله شد و نوسان محدود حباب درهم نشان دهنده ثبات بازار در هفته گذشته بود.
در هفته قبل تبادل پاسخ ها میان ایران و آمریکا توسط اتحادیه اروپا و احتمال حصول توافق مانع از حضور خریداران در محدوده های بالای قیمتی در بازار ارز میشد و تردید ها از چگونگی پیشرفت مذاکرات نگذاشت قیمت ها به محدوده های پایین تر نفوذ کنند. در جمعه شب معامله گران درهم و دلار خلاف جهت یکدیگر بازار را ارزیابی کردند که باید دید در هفته پیش رو کدام یک از معامله گران بازار را می تواند با خود همسو کند؟
اکوایران در دیدبان هر روز صبح به مرور رویدادهای بازارهای معاملاتی می پردازد، عملکرد گذشته بازار سرمایه و معاملات بازار سکه و ارز را بررسی می کند. در دیده بان اخبار قیمت حبابی سهام در بورس آمریکا موثر بر بازارها مدنظر قرار می گیرد و هدف توصیف عوامل اثر گذار بر سمت و سوی بازارها است.
واگرایی حباب درهم و دلار آزاد
پس از هیجاناتی که بازار ارز در نیمه دوم مرداد ماه تجربه کرد و نوسانات غیر قابل پیش بینی که در آن مدت شاهد بود،دلار با شروع آخرین ماه تابستان آرام تر شد و در هفته قبل قیمت ها آرام گرفتند.
در هفته دوم شهریور، قیمت دلار در نیمه دوم کانال ۲۹ هزار تومانی معامله شد و نوسان محدود حباب درهم نشان دهنده ثبات بازار در هفته گذشته بود.
حباب درهم در محدوده ۳۰۰ تومانی در هفته قبل تقریبا ثابت بود و در روز آخر به ۸۶ تومان رسیده بود. تبادل پاسخ ها میان ایران و آمریکا از طریق اتحادیه اروپا و احتمال حصول توافق مانع از حضور خریداران در محدوده های بالای قیمتی شد در عین حال تردید ها از چگونگی پیشرفت مذاکرات نگذاشت قیمت ها به محدوده های پایین تر نفوذ کنند.
به همین دلیل بازار ارز در یک روند آرام رشد ۱۵۰ تومانی را نسبت به اولین روز هفته تجربه کرد. بازار ارز در هفته ای که گذشت از یک ثبات نسبی برخوردار بوده ولی در هفته پیش رو به نظر می رسد اخبار برجامی جهت حرکت را مشخص کند.
ایران پس از بررسی پاسخ آمریکا در انتهای هفته قبل جوابیه خود را به اتحادیه اروپا تسلیم و اعلام کرد اگر معدود نظرات مطرح شده توسط ایران تامین شود آمادگی دارد هفته پیش رو در سطح وزرا برای اعلام توافق در وین حاضر شود. این خبر باعث کاهش قیمت ها در معاملات پشت درهم تا قیمت حبابی سهام در بورس آمریکا محدوده ۸۱۳۰ تومان در جمعه شب شد.
معامله گران دلار ولی بیشتر به ادعای رسانه آمریکایی پولتیکو توجه کردند این خبرگزاری مدعی شده احتمالا مذاکرات تا بعد از انتخابات آمریکا در اواسط آبان ماه متوقف شود زیرا با توجه به نزدیک بودن انتخابات میاندوره ای ماه نوامبر، نمایندگان کنگره به ویژه دموکرات ها ترجیح می دهند هفته های پیش رو را به بحث درباره توافق هسته ای با ایران اختصاص ندهند.
دموکرات ها به خاطر رکوردشکنی تورم در چهار دهه گذشته نگران انتخابات پیش رو هستند و بر اساس گزارش اکونومیست، جمهوری خواهان تحت حمایت ترامپ در انتخابات ایالت ها موفقیت بیشتری را کسب کردهاند بنابراین با توافق نمی خواهند تمرکز خود را انتخابات دور کنند.
به تعویق انداختن مذاکرات باعث افزایش نگرانی ها از سنگ اندازی جمهوری خواهان در روند مذاکرات هستهای می شود.
تعویق مذاکرات و «کاملا دلسردکننده» خواندن پاسخ ایران از سوی آمریکا موجب شد: دلار تهران در معاملات فردایی روز جمعه در جهت عکس درهم افزایش یابد و وارد کانال ۳۰ هزار تومانی شد.
حرکت خلاف جهت درهم با دلار تهران و سلیمانیه باعث ایجاد واگرایی و حباب منفی ۲۰۰ تومانی برای نرخ دلاری درهم در مقایسه با دلار تهران در جمعه شب شد که نشان میدهد تا وقتی حباب درهم تغییر جهت ندهد و افزایش نیابد دلار تهران نمی تواند رشد مناسبی را تجربه کند. حباب درهم در معاملات پشت خطی حدود ۲۸۰ تومان تغییر کرد.
سکه رفاه از سر و شانه به کنج رسید
در معاملات سکه امامی، قیمت سکه در هفته قبل در مسیر کاهشی قرار گرفت و سکه امامی از محدوده ۱۴ میلیون و ۱۰۰ هزار تومانی در روز شنبه، به محدوده ۱۳ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان در پایان هفته رسید.
سکه رفاه پس از برخورد با سقف قیمتی ۱۶ میلیون و ۴۰۰ هزار تومانی در 23 خرداد ماه، موفق به شکست این محدوده نشد و مشکوک به تشکیل الگوی سر و شانه گردید.
در ادامه با شکست خط گردن در محدوده ۱۳ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان الگوی برگشتی قیمت حبابی سهام در بورس آمریکا نزولی در معاملات سکه رفاه تایید شد و سکه رفاه تا محدوده ۱۲ میلیون و ۸۵۰ هزار تومان سقوط کرد، حجم معاملات سکه رفاه در هفته قبل به شدت کاهش پیدا کرده که ناشی بلاتکلیفی بازیگران بازار سکه است.
با افزایش حجم معاملات می تواند بازار روند دوباره ای به خود بگیرد. سکه رفاه در حال تشکیل الگوی کنج قیمتی در کانال ۱۳ میلیونی است تا محدوده جدید قیمتی خود را تست کند. در صورتی که حجم معاملات سکه رفاه افزایش یابد و قیمت سکه رفاه بیشتر از بازار آزاد شود انتظار بازگشت روند صعودی در بازار به وجود خواهد آمد.
بازار ارز و سکه از دریچه حباب
اکو ایران نرخ دلار برحسب درهم و سکه امامی را نیز محاسبه کرده است. روند کلی نرخ دلاری درهم(که از ضرب قیمت درهم در نسبت برابری درهم به دلار به دست می آید) از ابتدای مرداد ماه نزولی بوده است و از نزدیکی محدوده ۳۲ هزار و ۴۹۶ تومان در اول مرداد به محدوده کف ۲۸ هزار و ۸۶۱ تومان در دوم شهریور رسید.
نرخ دلاری درهم در آخرین روز هفته قبل در محدوده ۳۰ هزار و ۳۶ تومان بود که نسبت به مدت مشابه هفته قبل تغییری نداشته است، اما حباب درهم نسبت به مدت مشابه هفته قبل ۲۵۰ تومان کاهش یافته است که نشان میدهد معامله گران درهم در محدوده های قیمتی بالاتر محتاط تر عمل میکنند و با توجه به احتمال حصول توافق ریسک خرید در قیمت های بالاتر را قبول نمیکنند.
قیمت دلار بر اساس سکه امامی از تقسیم قیمت سکه امامی بر ارزش اونس و ضرب مقدار حاصل در عدد ۴.۱۶۳ به دست می آید. از اول مرداد ماه ،بالاترین نرخ دلاری سکه در چهارم مرداد تجربه شد و کمترین حباب دلاری سکه امامی (تفاوت نرخ دلار بر اساس قیمت سکه امامی و نرخ دلار تهران است) در تاریخ دوم شهریور حدود ۳ هزار و ۱۱۴ تومان بود. حباب دلار بر اساس قیمت سکه امامی در پنج شنبه نسبت به مدت مشابه هفته پیش از آن افزایش یافت در حالیکه قیمت سکه امامی در این مدت کاهشی بوده است، به همین دلیل پیش بینی میشود اگر دلار دچار شوک قیمتی نشود با توجه به افزایش حباب سکه و احتیاط معامله گران در محدوده های بالای قیمتی، سکه امامی کار سختی برای فتح مقاومت های پیش رو خواهد داشت.
کاهش نسبت پی به ای سهام بزرگ
شاخص کل در هفته قبل به محدوده یک میلیون و ۴۳۹ هزار واحد رسید و در شرایطی که متوسط حجم معاملات نسبت به مدت مشابه هفته قبل کمتر بود سهام کوچک با استقبال و رشد بهتری مواجه شدند. گروه زراعت و صنایع غذایی درهفته قبل با افزایش تقاضای خرید رشد کردند و برخی تک سهم ها در این گروه ها سود مناسبی را نصیب سهامداران کردند.
این انتظار وجود دارد که برای هفته پیش رو نیز سهام کوچکتر وضعیت بهتری را تجربه کنند ولی سهام شرکت های بزرگ هم به خاطر کاهش نسبت پی به ای ممکن است در هفته پیش رو مورد استقبال قرار بگیرند، نسبت پی به ای برخی از شرکت های بزرگ در محدوده ۳ قرار گرفته است، با کاهش نسبت پی به ای شرکت های بزرگ ممکن است تعدادی از شرکت های بزرگ مورد استقبال قرار بگیرند و شاخص کل را مثبت کنند.
بازار دوطرفه چیست و مزایای آن کدامند؟
بازار دو طرفه به بازاری گفته میشود که سهامداران آن زمانی که انتظار اصلاح یا افت قیمتی یک سهم را دارند میتوانند فروش استقراضی انجام دهند؛ یعنی بدون اینکه سهمی داشته باشند میتوانند آن را به فروش برسانند و متعهد شوند که در زمانی مشخص در آینده سهم آن شرکت را خریده و به قرارداد عمل کنند. به عنوان مثال: فرض کنید قیمت یک خودرو ۲۰۰ میلیون تومان است و شما پیشبینی میکنید قیمت این خودرو در آینده کاهش خواهد یافت و به ۶۰ میلیون تومان خواهد رسید. در شرایط عادی شما امکان کسب سود از این پیشبینی نخواهید داشت؛ اما در قالب فروش استقراضی و بازار دوطرفه میتوانید این خودرو را بدون اینکه ابتدا آن را بخرید طبق قراردادی آن به فروش برسانید و متعهد شوید که در آینده خودرو را تحویل دهید. حال اگر قیمت خودرو نزولی شود و به ۶۰ میلیون تومان برسد شما میتوانید با خرید خودرو در بازار به قیمت ۶۰ میلیون تومان و تحویل آن طبق قرارداد، مبلغ ۲۰۰ میلیون تومان از خریدار دریافت کنید و ۷۰% بازدهی کسب کنید. علاوه بر کسب بازدهی مزایای دیگری نیز برای بازارهای دوطرفه میتوان برشمرد. در واقع در بازارها یا بورسهای جهانی، یک ابزار یا روش سرمایهگذاری تحت عنوان فروش استقراضی (Short Selling) وجود دارد که میتوان از نزول قیمت سهام سود کرد. حال این حالت را با بازار یک طرفه مقایسه کنید:
فرض کنید شما سهام شرکت فولاد را به قیمت ۲۰۰۸۰ تومان خریداری کرده باشید، حال اگر قیمت سهام افزایش پیدا کند شما هم به سود خواهید رسید و در صورت کاهش قیمت کمتر از مبلغ خریداری شده شما وارد زیان میشوید. پس در بازارهای یک طرفه شما باید سهام را ارزان بخرید و بعد گران بفروشید تا سود بدست آورید. اما در بازار دو طرفه هم می توان از افزایش قیمت در هنگام خرید یک سهام هم هنگام کاهش قیمت در زمان فروش قیمت حبابی سهام در بورس آمریکا سهام، سود کسب کنید. فعالان قدیمی بورس که دوران رکود بازار را چشیده اند، بیشتر می توانند به مزایای بازار دو طرفه واقف باشند.
بازار یک طرفه و معایب آن
بازار یک طرفه بازاریست که فعالان آن بازار تنها در زمان رشد قیمتها امکان کسب بازده از آن بازار دارند و در ریزش قیمتها در بهترین حالت ممکن میتوانند به موقع شناسایی سود کنند و متحمل زیان نشوند.
در بازارهای یک طرفه فعالان بازار با سختیها و مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم میکنند. از جمله:
۱- زمانبر شدن دوران رکود بورس
در بازار یک طرفه مانند بورس ایران به دلیل فضای تورمی، سهامداران علاقهای به فروش دارایی خود با زیان ندارند و حاضرند مدتها سهام را نگهداری کنند تا سرانجام با افزایش قیمت سهام از زیان خارج شوند. این مسئله باعث میشود تا از لحاظ نموداری شیب رشد قیمتها و اصلاح قیمتها متفاوت باشد و همین مسئله کارایی برخی ابزار تحلیل تکنیکال را در بورس ایران به صفر میرساند.
۲- گذری شدن بازار سرمایه
بسیاری از افراد عادی جامعه در امواج صعودی بورس وارد این بازار میشوند و در رشد بازار سود خوبی نصیبشان میشود. زمانی که بورس وارد فاز رکودی خود میشود این افراد که فرصتی برای کسب بازده از بورس در دوران رکود پیدا نمیکنند از بورس خارج شده و به سایر بازارها کوچ میکنند. حال اگر فرصتی در بازارنزولی برای کسب سود در بورس وجود داشته باشد احتمالاً مدت ماندگاری افراد در بورس و فعالیتشان دراین بازار از چند ماه به چندین سال خواهد رسید.
۳- ریسک نقدشوندگی
یکی دیگر از مصائب یک طرفه بودن بازار بورس بحث نقدشوندگی این بازار در دوران رکود است. سرمایهگذاران کلان و بزرگ در دوران رکود بورس به سختی میتوانند کل سهام خود را نقد کرده و تغییر رویکرد سرمایهگذاری بدهند؛ به همین دلیل، یکی از عوامل اصلی که پولهای درشت به سمت بورس وارد نمیشوند همین ترس از دوران رکود احتمالی است که قابلیت نقدشوندگی سرمایه زیر سوال میرود.
۴- حباب در دوران رونق
دوران رونق بورس همواره با بازدهیهای خوبی همراه بوده است. رشد نقدینگی در سطح جامعه و سرازیر شدن آن به سمت بازار بورس با توجه به عمق پایین این بازار منجر به رشدهای چند برابری درقیمت برخی سهام بازار میشود. بازار یک طرفه باعث میشود تا به تعادل رسیدن بازار به تاخیر افتاده و برخی سهام در بازاربورس دچار حبابهای سنگین شود. در چنین شرایطی تحلیل نقشی کمرنگتر به خود گرفته و سهام مختلف صرفاً بخاطر ورود نقدینگی رشد قیمتی را تجربه میکنند نه ارزش ذاتی. اما دغدغه بازار یک طرفه تنها به ایران نیست و ازدهههای گذشته کشورهای مختلف دنیا سعی در برطرف کردن این مسئله و حرکت به سمت بازارهای دوطرفه داشتهاند؛ بطوری که در حال حاضر ایران از جمله معدود کشورهاییست که بازار بورس آن یک طرفه است.
مزایای بازار دوطرفه
مزایای زیادی در قبال فراهم کردن بستر بازار دوطرفه نصیب بازار بورس و فعالان آن خواهد شد که در زیر به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد:
- امکان کسب بازدهی در ریزش بازارها
- پررنگ شدن نقش تحلیل در تصمیمات سرمایهگذاری
- جلوگیری از ایجاد حباب در بازار بورس و سهام شرکتهای مختلف
- کارا شدن ابزار تحلیل تکنیکال و استفاده از ابزارهای کمکی که در دنیا استفاده میشود.
- افزایش شدید نقدشوندگی در بورس
در حال حاضر، در بازار مشتقات شاهد بازار دوطرفه هستیم. بازار معاملات آتی بورس کالا و بازار اختیار سهام و کالا دو بازاری است که فرآیند دوطرفه سازی بازار کامل پیاده شده است اما به دلیل عمق کم این بازارها و عدم شناخت فعالان حوزه سرمایهگذاری، چندان مورد توجه قرار نگرفتهاند. البته با با اتخاذ تصمیمات دقیق تر، پیروی از قوانین و استانداردهای مربوطه و ایجاد بسترهای آموزشی و فرهنگسازی، بازار دو طرفه میتواند جایگاه خود را میان سهامداران پیدا کند.
فروش تعهدی چیست؟
با وجود تلاشهای انجام شده برای ارتقا کارایی بورس ایران در مقایسه با بورسهای جهانی، جای خالی برخی ابزارها به شدت احساس شده است. یکی از این ابزارها «دو طرفه بودن بازار» است. به این معنا که معاملهگر بتواند از افت قیمت سهام نیز سودآوری داشته باشد. بدین صورت که معاملهگر با پیشبینی کاهش قیمت یک سهم آنرا به صورت استقراضی فروخته و سپس پس از کاهش قیمت مدنظر سهم را بازخرید کرده و از اختلاف قیمت آن سود میبرد. در مدل استقراضی، رابطه میان فروشنده و مالک اوراق بهادار به شکل استقراض تعریف میشود. بدین صورت که فروشنده با قرض کردن اوراق بهادار از مالک و پرداخت بهره از پیشتوافق شده، به فروش اوراق بهادار در بازار و پیادهسازی استراتژی معاملاتی خود اقدام میکند. البته با توجه به وجود اشکالات شرعی در این روش معاملاتی به دلیل پرداخت بهره مشخص، راهکار جایگزینی در قالب عقد وکالت تعریف شده است که بر اساس آن متقاضی به وکالت از مالک اوراق بهادار را فروخته و باید در زمانی مشخص به درخواست مالک یا تشخیص خود اوراق بهادار فروخته شده را بازخرید کند.
تبعات فروش تعهدی چیست؟
یکی از مهمترین مزایای فروش تعهدی افزایش تحلیل در بورس خواهد بود. در فروش تعهدی سرمایهگذار انتظار دارد قیمت یک سهم در یک بازه زمانی مشخص کاهش پیدا کند بنابراین با هدف کسب سود از این کاهش قیمت، به فروش سهم تحت مالکیت شخص دیگری اقدام کرده و با کاهش قیمت و بازخرید آن، از تفاوت قیمت فروش و بازخرید سود میکند. در واقع دوطرفه شدن بازار موجب ایجاد فضای تحلیل در بورس شده و مانع از افزایش حباب قیمتی در سهام میشود. این موضوع میتواند موجب کنترل هیجان کاذب در بورس شده و به رونق پایدار بورس کمک کند. ایجاد بازار دو طرفه در بورس همچنین میتواند منجر به افزایش نقدشوندگی و در نهایت کارایی بازار سهام شده و عرضه و تقاضا متعادل شود. همچنین به معاملهگران حرفهای بازار این امکان را میدهد تا از نتایج ارزیابیهای خود در روندهای صعودی و نزولی بورس استفاده کنند و جایگاه تحلیل در بازار سهام ارتقا پیدا میکند. از سوی دیگر در زمان رکود یا ریزشهای سنگین بورس اگر محدودیتی ایجاد نشود میتواند شدت سقوط قیمتها را افزایش دهد و امکان دستکاری قیمتها بیشتر میشود. به همین منظور باید نظارت کامل و کنترلهای لازم از سوی نهاد ناظر و سازمان بورس صورت گیرد.
واکاوی میزان همبستگی سهام و اوراق قرضه در اقتصاد آمریکا
بانک مرکزی با تغییر در عرضه منابع (اوراق قرضه دولتی) در عملیات بازار باز یا بازار بینبانکی، نرخ بهره بینبانکی را متأثر و تلاش میکند نرخ بهره سیاستی خود را اعمال کند. نرخ بهره سیاستی نرخی است که بانک مرکزی برای اقتصاد لازم میداند.
بازارهای مالی نقش کلیدی در اقتصاد کشورها ایفا میکنند. ثبات پولی بدون ثبات مالی معنای چندانی ندارد و سیاستگذاران پولی کشورها در عمل ثبات مالی را نیز هدفگذاری میکنند. در این میان نقش بانک مرکزی به عنوان یک نهاد حاکمیتی در این حوزه از اهمیت بالایی برخوردار است.
بانک مرکزی با تغییر در عرضه منابع (اوراق قرضه دولتی) در عملیات بازار باز یا بازار بینبانکی، نرخ بهره بینبانکی را متأثر و تلاش میکند نرخ بهره سیاستی خود را اعمال کند. نرخ بهره سیاستی نرخی است که بانک مرکزی برای اقتصاد لازم میداند. این نرخ عموماً با هدفگذاری تورم تنظیم میشود، بدین صورت که مثلاً برای کاهش یکدرصدی تورم، دو درصد از نرخ بهره باید کاهش پیدا کند. البته گرایشهای پیشرو پولی به تفکیک وظیفه بانک مرکزی در حوزه تعیین بهره و تأمین مالی معطوف شده است. چنانچه چارلز گودهارت، اقتصاددان برجسته حوزه پول و بانک اعتقاد دارد جوهره بانکداری مرکزی، قدرت بانک مرکزی برای ایجاد نقدینگی از طریق دستکاری ترازنامه خودش است و در نتیجه وظیفه کلیدی بانکداری مرکزی باید مدیریت نقدینگی برای نظام مالی باشد نه اینکه بانک مرکزی واقعاً تعیینکننده نرخهای بهره باشد که میتواند توسط نهادهای دیگری انجام شود. با تمام این اوصاف، برخلاف رویکرد سنتی و قدیمی که سیاست پولی از طریق تغییر نرخ ذخیره قانونی اعمال میشد، در حال حاضر، تغییر «غیرمستقیم» در نرخ بهره ابزار اعمال سیاست پولی است. منظور از تغییر «غیرمستقیم» این است که بانکهای مرکزی از طریق مداخلات دستوری نرخ را تعیین نمیکنند، بلکه با استفاده از تغییر حجم عرضه اوراق قرضه این اقدام را انجام میدهند. علاوه قیمت حبابی سهام در بورس آمریکا بر این، بانک مرکزی با استفاده از این ابزار (اوراق قرضه دولتی) یک نرخ بهره پایه (نرخ بهره بدون ریسک) را ایجاد میکند که منشأ نرخهای بازارهای دیگر است (چون بازارهای دیگر ریسک بیشتری از بازار اوراق دولتی دارند، قاعدتاً نرخ بهره آنها از نرخ اوراق دولتی بالاتر خواهد بود). تا اینجا متوجه شدیم که ابزار اوراق قرضه اهمیت و جایگاهی کلیدی در مناسبات جدید پولی و مالی دارد.
با وجود این اهمیت، هنوز هم چنانچه باید و شاید مباحث پیرامون اوراق و اثرات تغییر نرخ آن، روشن و مکشوف نیست. مثلاً در خصوص ارتباط بازار اوراق با بازار سهام، این تلقی در میان بسیاری از اهل فن وجود دارد که افزایش نرخ بهره اوراق میتواند موجب ریزش بازار شود یا این تلقی نیز وجود دارد که افزایش نرخ بهره بینبانکی نیز موجب ریزش بازار میشود. هرچند نمیتوان به صورت قانون و جهانشمول گفت که چه رابطهای میان این متغیرها برقرار است، اما براساس شواهد و بررسیهای صورتگرفته میتوان گفت تلقیهای فوق نیز «لزوماً» همیشه برقرار نیست. نکته اصلی مقاله حاضر (مقاله Stock/bond correlation in the coming decade منتشرشده در https://www.ubs.com/) که بر اهمیت آن افزوده این است که ارتباط میان اوراق قرضه دولتی و بازار سهام در مقاطع مختلف زمانی متفاوت بوده و نشانی از یک ارتباط یکطرفه نداشته است؛ چنانچه طی سالهایی، همبستگی میان این دو متغیر مثبت یا منفی بوده است. به عبارتی، ارتباط میان این دو متغیر به گونهای نبوده که یک حالت ازپیشمعلوم وجود داشته باشد، بلکه بسته به شرایط، خروجی متفاوتی را نشان داده است. برای مثال، در زمانی که تورم بالایی وجود دارد (که بهزعم نویسندگان این مقاله، نرخ آن بالای ۵/۲ درصد است) ارتباط میان بهره اوراق و بازار سهام مثبت میشود! یعنی برخلاف تلقیهای رایجی که در اتمسفر اقتصادی ایران وجود دارد که تصور میشود افزایش بهره اوراق موجب ریزش بورس میشود، میتوان گفت نهتنها چنین رابطهای به صورت «قانون» و «اثباتشده» وجود ندارد، بلکه با توجه به شرایط تورمی، میتوان گفت چهبسا معکوس این مدعا درست باشد.
نکته دیگری که در این مقاله برجسته است؛ تأثیرپذیری تمام بازارها از شرایط رکودی است، حتی اوراق. در واقع، هیچ داراییای وجود ندارد که تماماً از گزند شوکها در امان بماند. شاید برجستهتر از اوراق بازار طلا باشد، چرا که در زمانی که تورم منفی یا رکود به وجود بیاید، همان معیار ارزش طلا نیز دچار تغییر ارزش خواهد شد. به تعبیر هری قیمت حبابی سهام در بورس آمریکا دنت، «در زمان تورم منفی، نرخ بهره وامهای پرریسک افزایش مییابد و مانند شمشیر دو دم عمل میکند. از طرفی جاذبه پسانداز پول افزایش مییابد و از سوی دیگر با افزایش نرخ بهره توانایی بازپرداخت دیونِ بدهکاران و اخذ وامهای جدید دشوار میشود. با پایین آمدن قیمتها، سود بنگاه کاهش مییابد و دستمزدها پایین میآید و پرداخت آنها به تعویق میافتد. شمار بیکاران افزایش مییابد و تعداد کسانی که توانایی خرید دارند کمتر میشود. بدینسان، وقتی تورم منفی به جان اقتصاد میافتد، آن ارزانی اولیه به کابوس مصرفکنندگان تبدیل میشود. همیشه در پی ترکیدن حبابها تورم منفی رخ داده است. یکی از آثار ترکیدن حباب پول، پدید آمدن تورم منفی و سقوط قیمت طلاست که مشابه آن در سال ۲۰۰۸ رخ داد و داراییها دود هوا شد. در نتیجه همین تورم منفی مختصر و در روزگاری که بزرگترین بحران مالی عصر ما در جریان بود، طلا که قرار بود محافظ داراییها باشد، ۳۳ درصد ارزشش را از دست داد.»
در این زمینه اقتصاددان برجستهای به نامهایمن مینسکی به نکات قابلتوجهی اشاره کرده است. به عقیده مینسکی، سرمایهگذاران براساس درجه ریسکگریزی، ممکن است یکی از سه روش مختلف تأمین مالی را برگزینند. براین اساس، مینسکی وامگیرندگان را به سه دسته محتاط، سفتهباز و پانزی تقسیم میکند که از این سه دسته، روش تأمین مالی پانزی بیشترین بیثباتی را خواهد داشت. [بعد از رشد اقتصاد و سود انتظاری] بنگاهها بهتدریج به روش وامگیری مبتنی بر سفتهبازی تمایل پیدا میکنند. در این حالت، بنگاهها بهخوبی میدانند که در برخی از دورهها حتی قادر به پرداخت کامل بهره وامهای دریافتی نیستند ولی با اطمینان وانمود میکنند بدون مشکل، میتوانند وامهای دریافتی را بازپرداخت کنند. از دیگر سو، وامدهندگان نیز بهتدریج از بازپرداخت وامهای پرداختی خود مطمئن و در نتیجه حاضر میشوند بدون دریافت تضمینهای لازم وام بدهند. بنابراین مینسکی برخلاف آن دسته از اندیشمندان اقتصادی که ادوار تجاری [یا چرخههای کسبوکار] رونق رکود را نتیجه شوکهایی میدانند که از بیرون به اقتصاد وارد میشود، معتقد است که حتی اگر چنین شوکهایی هم وارد نشود، اقتصاد سرمایهداری چون از درون میل به بیثباتی دارد، به سمت بحرانهای حاد اقتصادی کشیده میشود. به تصریح مینسکی، «یک بانکدار مقدار مناسبی از ریسک را میپذیرد. ریسک برای بانکداران حاصل انتخاب دارایی، بدهیها و اهرم مالی یعنی ترکیبی از اقلام ترازنامه است. اما ریسکی که بانکداران میپذیرند یک پدیده احتمالی نیست، بلکه یک رابطه عدم اطمینان است که به شکل ذهنی ارزشگذاری میشود. روش مدیریت ورشکستگیهای بانکی، همراه با این باور که فدرالرزرو با مؤسسه بیمه سپردههای فدرال برای جلوگیری از بسته شدن بانکها همکاری میکند، بدین معنی است که سپردهگذاران نیازی نیست که نسبت به تداوم فعالیت بانکهایی که با آنها ارتباط دارند، نگران باشند. نظارت سپردهگذاران، که باعث کاهش سپردهها و افزایش نرخهای بهره میشود و باعث میشود که وامگیرندگان در جستوجوی منابع تأمین مالی بدیل باشند، در حال حاضر اهرم مالی و ساختار دارایی بدهی را محدود نمیکند. [چون] این فرض که حمایت از سوی مقامات نظارت بخش خصوصی را غیرضروری میکند، وجود دارد. هنگام بروز مشکلات در یک بانک، این بانک ممکن است برای فروش ابزار بدهی یا وام گرفتن از منابع فدرال با مشکل روبهرو شده و مجبور به وامگیری از پنجره تنزیل فدرالرزرو شود.»
به طور خلاصه، این مقاله با تکیه بر ارتباط اوراق قرضه دولتی و بازار سهام نشان میدهد یک ارتباط علی یکطرفه میان این دو وجود ندارد؛ و در شرایط تورمی ارتباط این دو میتواند همسو باشد. در نهایت هیچ دارایی خاصی نیست که از گزند بحرانها در امان بماند، هرچند درجه اثرپذیری آن در بحران متفاوت است؛ چرا که این، خصلت جدانشدنی بازارهای مالی است که مانع از تداوم ثبات میشود؛ چون ثبات عامل بیثباتی است. نکات مطرحشده در این مقاله خواندنی میتواند به تصحیح چند تلقی رایج و اشتباه در فضای اقتصادی کشور کمک کند.
نقش تاریخی اوراق قرضه: ضربهگیر
هنگام ارائه مشاوره به نهادهای حاکمیتی، مخصوصاً بانکهای مرکزی، غالباً میبینیم که برخی مؤسسات، در دوران استرس مالی، برای اینکه متحمل زیانهای احتمالی از سهام رو به صعودشان نشوند، به داراییهای درآمد ثابت خیلی تکیه میکنند. در واقع به نظر میرسد که سرمایهگذاران، مسلماً برای محافظت از خود در دوران استرس مالی، مصرانه به دنبال خرید اوراق قرضه باکیفیت (یعنی [اوراق] دولتی) هستند، ولی اوراق قرضه دولتی را در محیطهای مناسب برای پذیرش ریسک در طلب بازده بیشتر و خرید داراییهای رشدی کنار میگذارند.
این همبستگی منفی بین شوکها و اوراق قرضه در بازارهای سرمایه از اواخر دهه ۱۹۹۰ پابرجا بوده است و بسیاری از سرمایهگذاران حرفهای امروز این صنعت هرگز تجربه دیگری نداشتهاند. بااینحال، اگر کمی عقبتر برویم، همبستگی مثبت بین سهام و اوراق قرضه در بازار امریکا قدمت طولانی دارد. (شکل ۱) در واقع، از سال ۱۹۶۰، میتوانیم سه نظام مختلف را شناسایی کنیم:
• از ژانویه ۱۹۶۰ تا دسامبر ۱۹۶۵، همبستگی منفی کم (۱۲/۰-)
• از ژانویه ۱۹۶۶ تا ژوئن ۱۹۹۸: همبستگی مثبت پایدار (۳۶/۰)
• از ژوئیه ۱۹۹۸ تا اکتبر ۲۰۱۹: همبستگی منفی پایدار (۲۷/۰-)
ولی، شکل ۱ مبتنی بر همبستگی ۳۶ ماهه متحرک است. وقتی هر ماه را به صورت مجزا بررسی میکنیم، این رابطه چقدر قوی است؟ یا به بیان سادهتر، در دوران رکود بازار، وجود اوراق قرضه دولتی در سبد متنوعسازیشده چقدر مفید است؟
برای پاسخ به این پرسش، برخی ماهها را به صورت منفرد بررسی میکنیم. دو نمودار موجود در شکل ۲ همین مطلب را نشان میدهند. در نمودار سمت چپ (ژوئیه ۱۹۶۵ تا ژوئن ۱۹۹۸)، سقوط عجیب اکتبر ۱۹۸۷ نیز رخ داده است. رابطه مثبت بین سهام و اوراق قرضه نسبتاً قوی است (ضرایب همبستگی بسیار معنادار هستند)، ولی R۲ همچنان کوچک و برابر با ۱۳ درصد است.
در دورۀ دوم که در سمت راست نشان داده شده است (ژوئیه ۱۹۹۸ تا اکتبر ۲۰۱۹)، این رابطه منفی است و بحران مالی جهانی ۲۰۰۹-۲۰۰۸ نیز در همین دوره رخ داده است. در اینجا نیز شاهد روابط معناداری هستیم، ولی R۲ نیز خیلی کوچک است. گرچه، اوراق قرضه دولتی بلندمدت بین نوامبر ۲۰۰۷ تا فوریه ۲۰۰۹ بسیار سودمند بودند (بازده اساندپی ۹/۵۰- درصد بود، در حالی که بازده اوراق قرضۀ بلندمدت ۰/۱۶ درصد بود)، در برخی ماهها مخصوصاً اکتبر ۲۰۰۸ تا ژانویه ۲۰۰۹ این رابطه وجود ندارد.
اوراق قرضه بلندمدت در گذشته به صورت ماهانه مانع چه خطری شدهاند؟
شکل ۳ پانزده ماه از بدترین ماههای بازار سهام را از دهه ۱۹۶۰ نشان میدهد. براساس این دیدگاه، نقش ضربهگیر اوراق قرضه تا حدی مستدل به نظر نمیرسد. در کمتر از نیمی از ماهها، بازده اوراق قرضه دولتی بلندمدت امریکا مثبت بوده است. بااینحال، متوجه میشویم که اگر اکتبر ۲۰۰۸ را حذف کنیم و کل دوره بحران مالی جهانی را به صورت ماهانه در نظر بگیریم، در پنج دوره از شش دوره، اوراق قرضه تا حدی نقش حفاظتی داشتهاند. تنها مورد استثنا در واقع نوسانات بازار در نوامبر ۱۹۷۳ بود که بحران نفت (تورمزا) به بازارها ضربه زد. ولی اگر دورههای سهماهه متحرک را در نظر بگیریم، میبینیم که اوراق قرضه دولتی نقش محافظتی بیشتری داشتهاند. بااینحال، این دورهها همپوشانی دارند، بنابراین باید درباره نتیجهگیری محتاط باشیم.
اوراق قرضه بلندمدت در بدترین افتهای بازار در گذشته مانع چه خطری شدهاند؟
در نهایت، بیایید شش مورد از بدترین افتهای بازار سهام را با استفاده از دادههای ماهانه بررسی کنیم. همانطور که شکل ۴ نشان میدهد، در دو افت قیمت حبابی سهام در بورس آمریکا بد (نوامبر ۲۰۰۷ تا فوریه ۲۰۰۰۹ و اوت ۲۰۰۲ تا سپتامبر ۲۰۰۲)، اوراق قرضه به شکل چشمگیری از سرمایهگذاران محافظت کردند و بازده دورقمی داشتند.
طی دو افت کوتاه بازار در سالهای ۱۹۸۷ و ۱۹۶۲، اوراق قرضه بازدههای کوچک ولی مثبتی داشتند. در دو دوره افت سهام (۱۹۷۴-۱۹۷۲ و ۱۹۷۰-۱۹۶۸) اوراق قرضه افت کردند، گرچه میزان افتشان بهاندازه سهام نبود.
علت نظامهای همبستگی مختلف چیست؟
اگرچه اختلافنظرهای زیادی درباره علل همبستگی سهام و اوراق قرضه وجود دارد، ظاهراً تورم مداوم یکی از عوامل کلیدی است. شکل ۵ نمودار نقطهای تورم پایه ۳۶ماهه را برحسب همبستگیهای ۳۶ماهه نشان میدهد که برای درک تفاوت همبستگی در نظامهای مختلف جالبتوجه است.
در کل، تورم پایۀ ۵/۲ درصد ظاهراً مرز همبستگی منفی/صفر با همبستگی مثبت سهام و اوراق قرضه است. با تورم بالا، سهام و اوراق قرضه با هم رشد و افت میکنند، چون تورم بالاتر به اوراق قرضه لطمه میزند، چون سرمایهگذاران این موضوع را در نرخهای بهره بالاتر در نظر میگیرند و قیمتگذاری سهام نیز دچار عدمقطعیت و فشارهای هزینهای است. در محیطهای کمتورم، نرخ تنزیل برای سهام پایدارتر است و انتظارات رشد سود شرکتها در معرض خطر است.
این مطلب برای دهه آتی به چه معناست؟
مشخص است که به صورت میانگین، میتوانیم انتظار مزایایی را از اوراق قرضه داشته باشیم. بااینحال، آنها بههیچوجه ابزاری عالی برای پوشش ریسک نیستند و به صورت تاریخی، در خیلی از موارد «هیچ مفری وجود نداشته است». در دهه ۲۰۲۰، با توجه به انتظارات تورمی محدود، انتظار داریم که همبستگی منفی اندک میان سهام و اوراق قرضه ادامه پیدا کند. در واقع، انتظار نداریم که نرخهای بهره افزایش یابد، مگر اینکه رشد اقتصادی و تورم به اندازه کافی افزایش یابد تا بانکهای مرکزی با خیال راحت به خطمشی پولی «عادی» بازگردند. در نظام همبستگی منفی، سرمایهگذاران منظم میتوانند منافعی را با ایجاد تعادل دوباره بین سهام و اوراق قرضه نصیب خود کنند.
بااینحال، به علت رویدادهای بلندمدت به همراه خطمشی رایج تسهیل کمی در جهان، در نهایت به سمت نظام پرتورمتر حرکت قیمت حبابی سهام در بورس آمریکا خواهیم کرد. در این حالت، هم سهام و هم اوراق قرضه ضربه میخورند، چون بازارها قیمتگذاری را دوباره انجام میدهند. در نتیجه، میتوانیم انتظار منحنی بازده بسیار تندتری را داشته باشیم و بانکهای مرکزی به صورت همزمان با تورم بالاتر و رشد آهسته (و کسریهای بودجه رو به افزایش دولت) مقابله میکنند، در حالی که سرمایهگذاران صرف ریسک بیشتری برای ریسکهای تورمی رو به افزایش میخواهند.
دیدگاه شما