نسبت ریسک به ریوارد و نحوه محاسبه آن در بورس
نسبت ریسک به ریوارد یا سود به ضرر یکی از عوامل مهم در سیستم های معاملاتی می باشد. عموما گفته می شود هر چه ریسک معاملاتی بزرگتر باشد، سود هم بیشتر خواهد بود. و بالعکس هرچه ریسک کوچکتر انتخاب شود، سود کمتری هم نصیب معامله گر می شود.
Risk مقدار پولی است که ممکن است شما در یک معامله از دست بدهید. Reward سودی است که از انجام خرید و فروش در بازار بدست معامله گر می رسد.
نسبت ریسک به ریوارد در بورس چیست؟
هر معامله گری برای رسیدن به سودی (Reward) مشخص در هر معامله یک مقدار ریسکی (Risk) را متحمل می شود. اگر مقدار ریسک معامله ۵۰ پیپ و تارگت یا هدف ۱۰۰ پیپ باشد، در آن صورت می گوییم نسبت ریسک به ریوارد ۲ می باشد. یعنی (۲=۱۰۰/۵۰).
اگر تارگت ما عدد ۱۰۰ و ریسک هم ۱۰۰ پیپ باشد. در نتیجه نسبت ریوارد به ریسک برابر با یک خواهد بود. یعنی (۱=۱۰۰/۱۰۰).
بهتر است بدانیم نسبت ریسک به ریوارد بر اساس ریسکی که در ابتدای معامله متحمل می شویم، محاسبه می شود. کارهایی چون بستن پوزیشن معاملاتی یا Risk Free کردن معامله نقشی در محاسبه
سبت سود به ضرر نخواهد داشت.
نسبت ریسک به ریوارد چه اهمیتی در بورس دارد؟
نسبت ریسک به ریوارد در بورس خیلی مهم است و از اصلی ترین فاکتور ها در سیستم معاملاتی است. چون این نسبت بیانگر سود ده یا زیانبار بودن یک معامله می باشد. در واقع یک شرط لازم به حساب می آید نه کافی. با یک مثال به طور واضح توضیح می دهیم :
فرض کنید نسبت ریسک به ریوارد برابر با یک باشد و ۵۰ درصد معاملات ما موفق آمیز باشد. با چنین نتایجی شما یک بازنده به حساب می آیید. چون با کسر هزینه های کمیسیون و اسپرید و غیره متضرر شده و سودی برداشت نخواهید کرد. اما اگر نسبت ریسک به ریوارد عددی برابر با ۲ بوده و ۳۵ درصد معاملات تان موفقیت آمیز باشد. در این صورت شما یک برنده محسوب می شوید.
به جدول زیر دقت کنید :
چنانچه در تصویر بالا مشاهده می کنید، هرچه مقدار سود به ضرر بیشتر باشد، تعداد کمی معامله موفقیت آمیز لازم است تا به سود بینجامد. پس چرا سود های خود را بزرگتر انتخاب نکنیم؟ چرا نسبت ۱۰:۱ را در نظر نگیریم؟
معنی واقعی نسبت ریسک به ریوارد
همیشه با عبارت “باید نسبت سود به ضرر یا tp به sl بیشتر باشد.” در سایت ها و گروه های زیادی مواجه شده اید. این جمله هر چند درست باشد ولی گویای تمام واقعیت نیست.
بیشتر افرادی که بر روی این جمله تاکید دارند، به طور کامل متوجه معنای واقعی آن نشده اند. این افراد به آسانی با زیاد گرفتن حد سود نسبت به حد ضرر احساس می کنند معامله خوبی را انجام داده اند.
برخی از معامله گر های حرفه ای باور دارند اگر میزان سود معامله بیشتر از حد ضرر نباشد، باید از انجام معامله خودداری کنیم. حقیقت این است استفاده از قانون “بیشتر بودن حد سود نسبت به ضرر” باید با در نظر گرفتن احتمال رخداد بررسی شود. با یک مثال توضیح می دهیم:
فرض کنید در یک شرط بندی با هزینه یک دلار شرکت کرده اید. اگر برنده شوید، یک میلیون دلار جایزه میگیرید. در واقع در برابر یک دلار ضرر، تارگت یا سود شما یک میلیون دلار می باشد.
$ Risk=1
$ Reward=1m
Reward/Risk ratio=K= 1,000,000
در ظاهر به نظر می رسد معامله خوبی است. زیرا نسبت سود به ضرر برابر با یک میلیون دلار است. البته به این نکته توجه داشته باشید در این شرط بندی ۲ میلیون نفر شرکت کرده باشند. با این حال چقدر شانس برنده شدن در این شرط بندی را خواهید داشت. اینجاست که احتمال رخداد باید بررسی شود.
اکنون می خواهیم احتمال برنده شدن و بازنده شدن را محاسبه کنیم:
احتمال برنده شدن و بازنده شدن
ریسک واقعی را بدین صورت محاسبه می کنیم :
True risk : p(loss) x E(loss) = (1-1/2000000) x ($1)
True reward: p(win) x E(win) = (1/2000000) x ($1,000,000)
True reward/risk ratio: 0.5
محاسبه بالا نشان می دهد نسبت میزان ریسک به ریوارد برابر با ۰٫۵ است. یعنی به ازای هر یک دلار ریسک، تنها ۵۰ سنت می توانید سود کنید. در نهایت متوجه می شوید این شرط بندی غیر معقول و معامله بدی است. فرمول صحیح ریوارد به ریسک به شکل زیر است :
در مثال بالا مفهوم نسبت سود به ضرر را به درستی درک کردیم. در محاسبات انجام شده E(win) نمایانگر حد سود و E(loss) نمایانگر حد ضرر می باشد. از طریق فرمول بالا می توانیم حداقل نسبت ریسک به ریوارد را با استفاده از احتمال موفقیت محاسبه کنیم. دقت کنید نسبت ریسک به ریوارد برابر با K در نظر گرفته شده است.
به فرمول های زیر توجه کنید:
احتمال برنده شدن و بازنده شدن
فرض کنیم نسبت ریسک به ریوارد برابر با عدد یک باشد. حداقل احتمال موفقیت را به روش زیر محاسبه می شود:
احتمال موفقیت
و اگر فرض کنیم بر طبق خروجی بک تست استراتژی، احتمال برد ما ۶۰ درصد باشد. با فرض سود ده بودن سیستم مان، حداقل نسبت میزان سود به ضرر به صورت زیر خواهد بود:
حداقل میزان سود به ضرر
منحنی موجود در گراف زیر مرز بین سود ده و ضرر ده سیستم را با توجه به مقادیر مختلف احتمال موفقیت و نسبت سود به ضرر نشان می دهد.
با توجه به شکل بالا اگر بخواهیم سیستم معاملاتی مان یک سیستم سود ده باشد باید بالای منحنی آبی رنگ قرار بگیرد. مقادیری که در زیر منحنی قرار می گیرند بیانگر ضرر ده بودن سیستم مان است. جدول زیر با جزئیات بیشتر این مسئله را نشان می دهد.
اسمارت مانی، روش جدید معامله گران بزرگ در بازار فارکس!
پرایس اکشن اسمارت مانی، مدرن ترین سبک تحلیل دنیا می باشد که ترکیبی از پرایس اکشن سبک عرضه و تقاضا و سبک کلاسیک است و درصد برنده شدن و ریسک به ریوارد بالایی دارد، دو موردی که ما معامله گران همیشه به دنبال آن هستیم.
انواع مختلفی از سبک های استراتژی معاملات فارکس از تایم فریم های کوتاه تا تایم فریم های طولانی وجود دارد. این سبکها در طول سالها بهطور گسترده مورد استفاده قرار گرفتهاند و همچنان انتخابی محبوب از فهرست بهترین استراتژیهای معاملاتی فارکس در سال جاری باقی ماندهاند. بهترین معامله گران فارکس همیشه از سبک ها و استراتژی های مختلف در جستجوی نحوه تجارت موفق فارکس آگاه هستند.
وقتی صحبت از روشن شدن بهترین و سودآورترین استراتژی فارکس می شود، واقعاً هیچ پاسخ واحدی وجود ندارد.بهترین استراتژی های معاملاتی فارکس برای هر فرد مناسب است. این به این معنی است که شما باید شخصیت خود را در نظر بگیرید و بهترین سیستم معاملاتی فارکس را که مناسب شما باشد، انتخاب کنید. چیزی که ممکن است برای شخص دیگری بسیار خوب باشد، ممکن است برای شما کارساز نباشد.
یکی از جنبه های کلیدی که برای ساخت استراتژی باید در نظر بگیرید، آموزش فارکس و یک چارچوب زمانی برای سبک معاملاتی شما است.
قوانین پنج گانه اسمارت مانی برای ورود به معامله:
◼ روند مارکت را پیدا کنیم (بر اساس تایم های فرکتالی)
◼ مناطق عرضه و تقاضا را بشناسیم (بیس ها و اوردر بلاک های قیمتی)
◼ نقدینگی ها کجای بازار هستند؟
◼ خلاء ها (ipa) را دنبال کنیم
◼ ورود به معامله به صورت تدافعی یا تهاجمی: بعد از گذراندن این دوره شما به تمام این مطالب تسلط کامل خواهید شانس موفقیت هر معامله چقدر است؟ داشت.
کسب درآمد دلاری بالا از بازار فارکس
ممکن است داستان هایی شنیده باشید که چگونه افراد از طریق معاملات فارکس توانسته اند از نظر مالی کاملاً آزاد باشند. آزاد بودن مالی در این مورد، به این معنی است که شما فقط باید یک روز یا چند ساعت را صرف تماشای نمودارها کنید، معامله کنید و با چند کلیک سود زیادی کسب کنید.
از یک طرف، به نظر می رسد این کار یکی از آن شعار های تقلبی "سریع پولدار شوید" باشد و در واقع حق با شماست زیرا ثروتمند شدن هرگز به این سادگی نیست.
از طرف دیگر، اگر این کار را به درستی انجام دهید، واقعاً می توانید از نظر مالی آزاد باشید. تنها مشکل این است که شما باید بدانید که چگونه معامله گری در فارکس را شروع کنید و چگونه آن را به درستی انجام دهید.
خوشبختانه، شما می توانید بسیاری از آموزش های فارکس را به صورت آنلاین پیدا کنید. آموزش فارکس چرتکه منبع بسیار مفیدی است که به شما کمک می کند تا با بازار معاملاتی فارکس شروع کنید و حداقل باید یک بار آن را مرور کنید تا ایده ای در مورد آنچه که در حال ورود به آن هستید داشته باشید.
با این حال، اگرچه این آموزش پایه محکمی برای شروع می باشد، نباید به طور کامل به منابع رایگان تکیه کنید زیرا آنها اطلاعات پایه را در اختیار شما قرار می دهند.
برای موفقیت در یک کلاس آموزش فارکس در تهران باید هزینه پرداخت کنید یا زمان زیادی را صرف معامله گری کنید تا تجربه کافی را جمع آوری کنید. خطر در اینجا این است که می توانید با معامله گران شکست خورده ای روبرو شوید که فقط می خواهند وعده های توخالی را به شما بفروشند.
چرا هرگز نباید بدون یادگیری یک دوره آموزشی مناسب فارکس معامله گری را شروع کنید؟ یک وکیل قبل از اینکه یک وکیل کامل شود به سالها مطالعه و تمرین نیاز دارد.یک دکتر قبل از اینکه یک پزشک کامل شود به سالها مطالعه و آموزش در کار نیاز دارد.یک دندانپزشک، یک حسابدار، یک آرایشگر، یک سرآشپز و غیرهنیز همینطور است. همه مشاغل تا قبل از اینکه یک فرد، واقعا موفق در حوزه خود بشود نیاز به تمرین و آموزش دارند. چه چیزی باعث می شود فکر کنید که معامله گری در فارکس به آن نیاز ندارد؟
در واقع وقتی به تریدکردن در فارکس تسلط پیدا کنید، درآمد حاصل از آن نسبت به اکثر مشاغل روی زمین بازدهی بسیار بیشتری خواهد داشت. آیا فکر می کنید برای چنین شغلی یا سرمایه گذاری به آموزش بیشتری نیاز ندارید؟
در کمال تعجب، اکثر مردم مستقیماً وارد معامله در حساب ریل فارکس میشوند و سرمایه واقعی واقعی خود را حتی بدون آموزش و درک مناسب در بازار فارکس معامله میکنند.
اینها افرادی هستند که کارگزاران فارکس آنها را بیشتر دوست دارند زیرا آنها درختان پول برای کارگزاران فارکس هستند.
چنین افرادی فقط می آیند و یک حساب را خراب می کنند، با پول بیشتری باز می گردند تا دوباره و دوباره حساب های خود را خراب کنند تا اینکه در نهایت معامله فارکس را کنار بگذارند. افراد زیادی از این دست هر روز بیرون می آیند. به همین دلیل است که صنعت معامله گری در فارکس یک تجارت پررونق است.
نقش آموزش اصولی در کسب درآمد دلاری از فارکس حتی سادهترین کار روی زمین که بدون آموزش مناسب انجام میشود، شما را به جایی نمیبرد.
طمع چیزی است که هر روز انسان را می کشد و حرص و طمع اکثر افرادی را که در فارکس معامله می کنند را می کشد.
اینها اصول اساسی و پایه اصلی آزادی مالی هستند.تعداد کمی از افراد از طریق شانس خالص به آزادی مالی دست می یابند، کسانی که به آزادی مالی دست می یابند کسانی هستند که انگیزه و پشتکار برای رسیدن به آن را دارند. کسانی که می فهمند از طریق کوشش،یادگیری و اجراست که فرد موفق خواهند شد.
مهم ترین نکته قبل از معامله گری در بازار فارکس
احتمال برنده شدن شما چقدر است؟ آیا شما پاسخ این سوال را دارید؟ اگر این کار را نکنید، احتمالاً حتی نباید معامله کنید. این یک سوال بسیار ساده است که قبل از هر معامله ای باید از خود بپرسید."احتمال برنده شدن من برای این معامله چقدر است؟ "اگر چیزی کمتر از 60٪ باشد، از معامله صرف نظر کنید. می بینید که اصلا منطقی نیست که معامله ای را انجام دهید که کمتر از 60 درصد شانس برنده شدن دارد. اگر کمتر از 50 درصد شانس برنده شدن است، چرا حتی معامله کنید؟ مطمئناً در آن معامله ضرر خواهید کرد، درست است؟ اگر احتمال برنده شدن آن 50٪ است. شما روی شانس خود شرط بندی می کنید. این قمار است، معامله نیست.
داشتن یک احتمال برنده شدن 60٪ و بالاتر برای آن معامله به این معنی است که شما از بازار برتری دارید. شما باید به طور مداوم معاملاتی را انجام دهید که بیش از 60٪ شانس برنده شدن دارند. اما اگر در مواقعی که معامله ای انجام می دهید 50 درصد شانس برنده شدن دارد. شما کل بازی و کل برنامه معاملاتی خود را خراب خواهید کرد.
واقعیت بازار فارکس چیست؟
مهم است که قبل از ورود به این بازار یک چیز را بدانید. این واقعیتی است که شما برخی از معاملات را برنده می شوید و برخی را از دست می دهید.
گاهی اوقات، شما پول زیادی به دست می آورید، زیرا شانس در کنار شماست. گاهی اوقات، شما پول را از دست می دهید، حتی اگر همه چیز را درست انجام دهید، فقط به این دلیل که آن روز بدشانس بودید.
استراتژی معاملاتی
استراتژی در بازار های مالی به این معناست که معامله گر سرمایه خود را در چه زمانی وارد بازار کند و در چه زمانی از بازار خارج شود، که بهترین سود را از بازار بگیرد. استراتژی معاملاتی مجموعه ای از قوانینی هستند که یک معاملهگر در هنگام معامله در بازارهای مالی آن ها را تعیین می کند و الگوی کار خود قرار می دهد و معاملهگر از طریق این الگوها به معاملات سهام میپردازد.
برای یک معامله گر، استراتژی تنها راه حفظ سرمایه خود خواهد بود. اگر استراتژی معاملاتی نداشته باشید به دلیل هیجانی بودن بازار، ممکن است کل سرمایه خود را از دست بدهد.
به ازای هر فرد معامله گر یک استراتژی معاملاتی ایجاد می شود. استراتژی معاملاتی بنیاد کار یک معامله گر حرفه ای است که یک معامله گر حرفه ای باید به استراتژی که خودش طراحی کرده پایبند و وفادار بماند.
در بازارهای مالی هزاران نفر فعالیت دارند که افراد زیادی از آنها در حال کسب سود به صورت مستمر هستند و گروهی بی شماری از آنها در حال ضررهای مکرر هستند و با از دست دادن سرمایه خود و با دلسردی و ناراحتی از بازار خارج می شوند و دیگر میلی به ادامه معامله گری ندارند.
به نظر شما تفاوت این دو گروه در چیست؟
حتما شما هم به ذهنتان خطور کرده که شاید گروه اول خوش شانس باشند و گروه دوم افرادی بد شانس بوده اند. ولی ما این فرایند را به شانس ربط نمی دهیم، بلکه رمز موفقیت افراد همیشه در حال سود، تحلیل بازار و داشتن استراتژی معاملاتی است.
استراتژی معاملاتی چیست؟
استراتژی معاملاتی به مجموعه فعالیت هایی گفته می شود که با فکر و تحلیل، تدوین شده اند و وضعیت معاملاتی شما در آینده را مشخص می کنند.
موفقیت و یا عدم موفقیت شما به طراحی استراتژی و پایبندی به تعهدی که به استراتژی معاملاتی خود دارید بستگی دارد.اگر شما استراتژی قابل قبولی را طراحی کرده باشید، مدیریت ریسک و سرمایه برای شما آسان خواهد شد و شما با داشتن استراتژی برای هر اتفاقی در بازار آماده هستید.
اگر می خواهید یک حرکت موفق و هدفمند داشته باشید باید با یک استراتژی قوی خود را آماده حرکت کنید. یک استراتژی خوب باید ساده و قابل اجرا باشد و کاراکترهای زیادی نداشته باشد تا تمرکز کردن و ارزیابی بر روی آن آسان باشد.
اهمیت دفترچه یاداشت معاملاتی
گام اول برای ایجاد یک استراتژی معاملاتی، اختصاص دادن یک دفترچه برای یادداشت های معاملاتی می باشد، شما باید بعد از انجام هر معامله شروع به یادداشت پارامترهایی که در معاملاتتان موثر هستند یا موثر نیستند کنید. پس از گذشت چند ماه شما یک کتاب پر از نکات معاملاتی که مختص شماست در دست دارید. و با انجام چنین کاری شما در بلند مدت به نتایج بسیار عالی دست پیدا خواهید کرد.
به نظر شما معامله گری برای همه یک گزینه موفقیت آمیز است؟
آیا همه افراد معاملات سودآور و موفقی دارند؟
آیا همه افرادی که وارد بازار می شوند به معامله گران حرفه ای تبدیل می شوند؟
خیر! برای همه اینگونه نیست و فقط کسانی موفق هستند که یک استراتژی قوی به همراه یک پلن معاملاتی شخصی داشته باشند و نسبت به استراتژی و پلن معاملاتی خود وفادار باشند.
شما باید منظم بودن و پایبند بودن را یاد بگیرید. اگر شما یک فرد متعهد هستید و می توانید به قوانینی که برای معامله گری خود طرح کرده اید وفادار باشید، قطعا یک معامله گر موفق و سودآور خواهید شد. ولی اگر شخصی هستید که بداهه سازی می کنید و احساسات تان را دنبال می کنید باید قاطعانه به شما بگویم معامله گری شغل مناسبی برای شما نخواهد بود و شما را را به شکست خواهد کشاند.
موفقیت در معامله گری رابطه مستقیمی با صبور بودن و درصد وفاداری شما به استراتژی معاملاتی تان دارد. شما نباید اجازه دهید پس از انجام یک معامله ضررده، استراتژی خود را تغییر دهید. یا اگر نمی توانید با پولی که در یک معامله از دست داده این کنار بیاید و پس از هر زیان به فکر انتقام و پس گرفتن پولتان هستید قطعا در معاملات بعدی تان شکست خواهید خورد. باید قبول کنید این بازار ضرر هم دارد و شما باید ضرر کردن را یاد بگیرید چون بخشی از معامله است.
اگر فقط روی استراتژی معاملاتی خودتان که چند نکته تحلیلی ساده است، تمرکز کنید به شما قول می دهم که در پایان این مسیری که انتخاب کرده اید به یک معامله گر موفق و سودآور تبدیل خواهید شد. در ابتدای مسیر احتمالا برای برخی از شما شاید سخت باشد که به یک سری از قوانین پایبند باشید و احساسات خود را کنترل کنید. اما مطمئن باشید پس از مدت خیلی کوتاهی به این قوانین عادت خواهید کرد و موفق خواهید شد.
برای اینکه شما به یک معامله گر سود آور تبدیل شوید باید در الگوی معاملاتی ضررده قبلی خود، یک تغییر الگوی بزرگ و سودساز داشته باشید. شغل معامله گری به صورت خیلی فاحش با بقیه شغل ها متفاوت است، در اکثر شغل ها باید بیشتر کار کنید تا نتیجه بهتری بگیرید و یا در آمد بیشتری داشته باشید ولی در معامله گری نیازی به تلاش زیاد ندارید بلکه بستگی به این دارد که شما چقدر آگاهانه از یک سیستم پول ساز استفاده کرده ید.
دو نکته مهم برای داشتن یک استراتژی معاملاتی مستمر و موفق.
تعهد به استراتژی
در ابتدای اجرای استراتژی ممکن است شما به صورت مقطعی ضرر کنید ولی به مرور زمان به سود دهی مستمر خواهید رسید. اگر بازار را درک کرده باشید و با روانشناسی بازار آشنایی داشته باشید خواهید دید با پایبندی و تعهد به استراتژی و کنترل هیجانات خود به سادگی به سود مستمر خواهید رسید. سعی کنید از شایعات دور بمانید و احساسات خود را در استراتژی تان دخیل نکنید و فقط طبق استراتژی خود پیش بروید.
سادگی استراتژی
شما به یک استراتژی ساده و قابل درک نیاز دارید. اگر یک استراتژی پیچیده و پر از پارامتر های سخت و غیر قابل اجرا طراحی کنید قطعا برای اجرای آن به مشکل بر خواهید خورد. باید از اطلاعات درست و تحلیل های صحیح و پارامترهای قابل اجرا و راحت استفاده کنید. در ابتدا از یک استراتژی ساده شروع کنید و پله پله آن را ارتقاء دهید و به صورت حرفه ای پیش ببرید.
در اینجا می خواهیم چند موضوع برای طراحی یک استراتژی معاملاتی به شما عزیزان توصیه کنیم.
گام اول ابتدا بررسی کنید آیا معامله گری برای شما جذابیت لازم را دارد؟
در ابتدا با خودتان رو راست باشید و برسی کنید آیا من به این شغل علاقه ای دارم و اگر انگیزه لازم را برای ورود به دنیای معامله گری ندارید و صرفا به خاطر تعریف دیگران از بازار های می خواهید وارد این بازی خطرناک شوید به شما توصیه می کنم قبل از ورود به این دنیای بزرگ دیجیتالی آموزش های لازم را ببینید و انگیزه لازم برای معامله گری را در خود پیدا و تقویت کنید.
گام دوم این موضوع را برسی کنید چه نوع شخصیت معاملهگری دارید؟
با توجه به شخصیت معامله گری و روحیات خود و با توجه به بازاری که قصد دارید درآن معامله کنید سبک معاملاتی را انتخاب میکنیم. ( در مورد شخصیت های معامله گری می توانید به مقاله مراجعه کنید)
گام سوم بررسی کنید تا چه اندازه به پلن معاملاتی خود پایبند هستید؟
در مورد اهمیت پلن معاملاتی در مقاله (توصیه های قبل از ورود به بازار فارکس) صحبت کردیم لذا از تکرار مکررات اجتناب میکنیم و صرفا اهمیت پلن معاملاتی را تاکید می کنم.
گام چهارم برسی کنید در چه بازه زمانی بهترین بازدهی برای انجام یک معامله را دارید ؟
بهترین کار این است که یک تایم مشخص و ثابت برای معامله کردن برای خودتان مشخص کنید. ولی با توجه به انتخاب استراتژی معاملاتی که برای خودتان انتخاب کرده اید یک بازه زمانی در طول روز تعیین کنید و وارد معامله شوید.
گلم پنجم چه مقدار از سرمایه خود را می خواهید وارد بازار کنید؟
با توجه با میزان حد سود و حد ضرری که در پلن معاملاتی تان مشخص کرده اید میزان سرمایه ای که می خواهید وارد بازار کنید را مشخص کنید. بهتر شانس موفقیت هر معامله چقدر است؟ است سرمایه تان را به صورت پله ای وارد بازار کنید . اگر شخصیت هیجانی و ریسک پذیری دارید بهتر که سرمایه کمتری وارد بازار کنید و مدیریت سرمایه را راعایت کنید. ( مقاله توصیه های قبل از ورود به فارکس)
گام ششم با توجه به استراتژی معاملاتی که انتخاب می کنید نقاط ورود و خروج مناسب را پیدا کنید؟
یکی از سودآورترین کارهایی که به شما کمک میکنید که به یک معامله گر سود آور تبدیل شوید، انتخاب بهترین نقاط ورود و نقطه خروج در بازار است . اگر نقطه ورود مناسب را انتخاب باعث میشود تا قسمتی از سود شما از بین برود و جذابت معامله گری شما را کم کند.
گام هفتم با توجه به پلن معاملاتی که از قبل طراحی کرده اید حد سود و حد ضرر معامله خود را مشخص کنید؟
مهمترین و اساسیترین بخش یک استراتژی خوب تعیین حد سود و حد ضرر است که باتوجه به مدیریت سرمایه و پلن معاملاتی خود آن را تعیین میکنید. اهمیت این موضوع به قدری بالا است که کتابها وآموزش های زیادی در مورد آن تدریس و مکتوب شده است، پس هیچ وقت این اصل مهم را فراموش نکنید
گام هشتم بررسی کنید که آیا این معامله ای می خواهید انجام دهید برا شما جذاب است؟
از خودتان بپرسید آیا مقدار سودی که انتظار دارید برای بدست آوردنش این معامله را انجام دهید برای شما لذت بخش است، آیا به مقدار سودی که تعیین کرده اید راضی هستید.قبل از باز کردن یک معامله از خودتان بپرسید چه مقدار سود از این معامله دریافت کنید برای شما رضایت بخش است اینکار باعث میشود شما بتوانید مدیریت سرمایه خود را رعایت کنید.
گام نهم یک دفترچه یاداشت به معاملات تان اختصاص دهید و تمام موارد فوق را یادداشت کنید.
شما نیاز به یک دفترچه یاداشت شخصی دارید، که خودتان آن را طراحی و مکتوب کرده اید. این دفترچه بهترین کتاب آموزشی برای شما خواهد بود. باید همه نکات و رفتارهایی که در حین معامله گری داشته اید را یاداشت کنید. با این کار شما تمام نقاط قوت و نقاط ضعف خودتان در معامله گری را پیدا می کنید و می توانید آنها را حذف و یا تقویت کنید.
سخن آخر
باید رک و راست به شما بگویم که موفقیت در شغل معامله گری نیازمند این است که شما یک فرد منظم باشید و موفقیت شما به تعهدی که به استراتژی و پلن معاملاتی که برای خودتان طراحی کرده اید بستگی دارد.اگر نمی توانید به قوانینی که خود وضع کرده اید پایبند باشید پس هر چه زودتر قبل از اینکه شکست بخورید از شغل معامله گری دست بکشید و شغل دیگری انتخاب کنید که شخص دیگری برای شما طراحی کرده است.
اینکه شما هر بار بخواهید به دنبال یک پلن یا استراتژی جدید، یک کانال جدید، یک آموزش جدید یا یک ربات جدید باشید، شکست خواهید خورد. تنها راه نجات شما در دنیای بزرگ معاملاتی پایبندی به استراتژی و پلن معاملاتی که خودتان طراحی کرده اید است.
سپاس گزاریم از اینکه این مقاله را تا انتها مطالعه کرده اید و موفقیت شما در معاملهگری و تمام مراحل زندگی را خواستاریم.
۱۱ مهارتی که داشتن آنها برای رسیدن به موفقیت حیاتی است
چگونه افرادی که خارج از چهارچوبهای معمولی هستند، به موفقیت میرسند؟ برخی معتقدند: شانس عامل اصلی موفقیت است. برخی هم تلاش و پشتکار را تنها عامل واقعی موفقیت میدانند. حقیقت این است که عوامل حیاتی موفقیت از ترکیب متناسب شانس به همراه پشتکار و البته رعایت چند نکتهی دیگر بهوجود میآید.
تعریف دقیق موفقیت ممکن است گمراهکننده باشد، چرا که موفقیت بیش از هر چیز، یک موضوع ذهنی و درونی است. برای عدهای موفقیت به معنای کسب درآمد یک میلیارد تومانی در سال است. برای برخی دیگر هم داشتن یک زندگی خوب و مسافرتهای طولانیمدت به همراه کار پارهوقت با درآمد مناسب، موفقیت بهحساب میآید، اما بعضی از مردم موفقیت را به معنای ایجاد یک شغل و کار خصوصی یا ابداع یک روش جدید میدانند و البته عدهای موفقیت را در این میبینند که درآمد زیادی را کسب کنند درحالیکه بیشتر وقت خود را صرف سرگرمی کنند.
به هر حال تعریف شما از موفقیت هرچه باشد، ۱۱ مهارتی که در ادامه خواهیم گفت شما را در دستیابی به آن یاری میکند.
۱. جلوی تکرار افکار منفی را در ذهنتان بگیرید
چاپ نتایج پژوهش جدیدی در مجلهی معتبر «نیویورکر» (The New Yorker) نشان میدهد: زمانی که ما خاطرات گذشته را بهیاد میآوریم، گذشته و خاطرات آن را دقیقا همانطور که اتفاق افتاده، بهیاد نمیآوریم. در حقیقت، ذهن ما خاطرات گذشته را مانند یک فیلم مستند نگهداری نمیکند. هر زمانی که ما خاطرهای را بهیاد میآوریم، بسته به نوع احساسی که نسبت به آن داریم، تغییراتی در نوع بهیادآوری آن اتفاق میافتد.
در حقیقت هر چقدر شما بیشتر به افکار منفی فکر کنید و اجازه دهید که در ذهن شما رشد کنند، احساسات شما به مرور زمان تغییر میکند. در حقیقت اگر شما فکر کنید که عملکردتان در زندگی خوب نیست یا استعداد لازم را ندارید، با پرورش چنین فکرهایی در ذهنتان واقعا به آنها باور پیدا میکنید.
مهمترین عامل در یادآوری اشتباهاتی که در گذشته مرتکب شدهایم، این است که آنها را به عنوان درسهایی برای پیشرفت در آینده نگاه کنیم. با ایجاد تفکر منطقی در خاطرات گذشته و عدم تکرار آنها میتوانیم تلخترین خاطرات را به عاملی برای رشد تبدیل کنیم.
۲. محیطی مثبت برای خودتان بسازید
موفقیت به میزان زیادی وابسته به محیطی است که در آن زندگی میکنیم. متأسفانه بهندرت پیش میآید که عامل محیطی در وضعیت ایدهآل باشد. محل کارمان، محیطی است که اکثر وقتمان را در آن سپری میکنیم. محیط کاری تأثیر بسیار زیادی در کاری که میکنیم و نیز احساسمان نسبت به آن دارد. یک محیط مثبت و مناسب کاری باعث میشود که اشتیاق کار و تلاش برای بهبود عملکرد بهطور مداوم افزایش پیدا کند. برعکس، محیط ناسالم علاقهی شما را برای تلاش بیشتر و عملکرد بهتر از بین میبرد.
این موضوع درباره محیط خانه نیز صادق است. حتی تأثیر محیط خانه بسیار بیشتر از محیط کار است. محیط زندگی و خانه، محلی است که شما در پایان ساعت کاری و با خستگی به آنجا میروید تا انرژی خود را بازیابی کنید. شما باید راههایی برای بازسازی مناسبتر محل زندگیتان پیدا کنید. به عنوان مثال، یک فنگشویی بهوسیلهی پاکسازی و مرتبسازی وسایل و دکوراسیون منزلتان واقعا میتواند باعث ایجاد احساس آرامش و راحتی شما شود.
۳. از خودتان بپرسید که چرا میخواهید موفق شوید
همانطور که «سیمون سینک» (Simon Sinek)، نویسندهی معروف بریتانیایی، در کتاب معروفش، «با چرا شروع کنید»، عنوان میکند؛ شما هم باید چراهای مناسبی را از خود بپرسید. باید بدانید که چرا میخواهید با انجام کاری در طول مدت زمان مشخصی به موفقیت برسید. در حقیقت باید بدانید که به چه دلیلی میخواهید به موفقیت برسید. ممکن است در ابتدای راه جواب واضحی برای این سؤال نداشته باشید، اما باید دربارهی آن کنجکاو باشید و به جواب برسید. باید بدانید که اگر جواب شما برای چرایی رسیدن به موفقیت، پاسخهایی مانند «پولدارشدن» یا «معروفشدن به عنوان یک انسان موفق» است، این جوابها انگیزهی بسیار ساده و ناپایداری هستند که بهزودی از بین میروند.
در حقیقت جواب صحیح به علت تلاش برای رسیدن به موفقیت،انگیزه و الهام واقعی شماست. این انگیزه و الهام واقعی باعث میشود که تلاش مداوم داشته باشید و زمانی که شکست میخورید یا در سختترین شرایط قرار میگیرید، این انگیزه و الهام اجازه ندهد که از هم بپاشید. «سیمون سینک» میگوید: «مردم خریدار آنچه که انجام میدهید نیستند، بلکه آنها علت انجام کار شما را خریداری میکنند». دانستن جواب چرای موفقیت برای شما، کلید اصلی ارتباط با مخاطبان یا مشتریان شماست.
یافتن جواب برای علت جستوجو به دنبال موفقیت، نیاز به زمان دارد. با این حال، با تلاش و کنجکاوی، بهزودی آن را درون خودتان پیدا میکنید.
۴. در تصمیمگیری، هم از احساساتتان کمک بگیرید و هم از عقل و منطق
در بسیاری از مواقع، ما جواب بسیاری از مشکلات و مسائلی را که برایمان به وجود میآید، میدانیم؛ بیش از آنکه حتی آنها را با فکر و منطق خود بررسی کنیم. در حقیقت از طریق احساساتمان میتوانیم بسیاری از موقعیتها را تشخیص بدهیم. با این حال این موضوع بدان معنی نیست که تصمیمگیری باید تنها بهوسیلهی احساسات باشد. درواقع، فقط کافیست اجازه بدهیم، احساسات هم بخشی از فرآیند تصمیمگیری باشند.
البته همانطور که میدانید، منطق ذهنی قسمتی از غرایز شما را تشکیل میدهد. مسلما منطق ذهنی از جمله تواناییهای مغز است که در هنگام مواجه با حوادثی که قبلا اتفاق افتادهاند، تصمیمات مناسبتر اتخاذ میکند.
به همین علت، بهترین کار این است که به احساسات خود اعتماد کنید، اما حتما آنها را با عقل و منطقتان بسنجید و اجازه بدهید که احساسات هم در روند تصمیمگیری شما دخیل باشند.
۵. موفقیت خود را تصور کنید
تصورات و تجسمهای مثبت، کارایی شما را برای موفقیت در تمامی زمینههای زندگی، از شانس موفقیت هر معامله چقدر است؟ ورزشهای حرفهای تا کسبوکارهای پررونق، ثابت کردهاند. افرادی که در حرفه و کار خود در بالاترین سطح از تخصص قرار دارند، با استفاده از تکنیک تجسم خلاقانه، بالاترین حد استعدادهای خود را بروز میدهند. شما هرچقدر واضحتر تصویر انجام کاری را در ذهنتان تصور کنید، آن کار را راحتتر انجام خواهید داد.
تصور و تجسم اینکه به شیوهی دلخواهتان زندگی میکنید و کارهایی را که همیشه دوست دارید انجام میدهید، کلیدی برای رسیدن به موفقیت و گامی برای زندگی بهتر است. البته این موضوع بدان معنی نیست که دست از تلاش و کوشش بردارید و تمامی زندگی خود را به رؤیاپردازی بگذرانید. تجسم و تصور خلاقانه به این معنی است که شما همزمان تصور موفقیت خود را در ذهن و فکرتان داشته باشید و برای رسیدن آن تلاش و کوشش کنید.
۶. بیشتر از آنکه حرف بزنید، عمل کنید
هرکسی میتواند دربارهی موفقیت صحبت کند، اما افزایش روزانه تلاش و کوشش برای رسیدن به موفقیت، سخت است. در مرحلهی اول یادگیری مهارتها بهصورت حرفهای و مداوم برای رسیدن به موفقیت مورد نیاز است. بهعلاوه شما باید اساسا به آنچه انجام میدهید باور داشته باشید.
شما باید هدفتان را بشناسید و بر اساس اصول و ارزشهای خود برای رسیدن به آن تلاش کنید. نکتهی مهم اینجاست که هیچ چیزی بهاندازه عدم ارتباط بین حرف و عملتان، تواناییهای شما را از بین نمیبرد.
بنابراین اگر دوست دارید دربارهی آنچه میخواهید انجام بدهید، صحبت کنید، افکار و اهدافتان را دنبال کنید و فراتر از آن، به آنها باور داشته باشید، اما بزرگترین عامل برای الهامبخشی به خودتان و حفظ باورهایتان این است که در راه رسیدن به آنها تلاش کنید و به حرفزدن قناعت نکنید.
۷. در برقراری ارتباط مؤثر با دیگران تلاش کنید
مهارتهای عمومی و اجتماعی معمولا بزرگترین عاملِ تفاوت بین افرادی است که دنبال موفقیت هستند و آنهایی که به موفقیت رسیدهاند.
روابط عمومی یک مهارت است و برای پیشرفت در آن شما باید تمرینهای زیادی انجام دهید. برای افزایش مهارت در برقراری روابط عمومی نیاز دارید که علاوهبر درک دیگران، خودتان را هم درک کنید و بشناسید. شما بیش از آنکه بتوانید بر روی دیگران تأثیر بگذارید و آنها را کنترل کنید، باید قادر به کنترل خودتان باشید.
آیا زمانی که دچار مشکلاتی در زندگی میشوید و احساس ناامیدی میکنید، میتوانید احساسات منفیتان را کنترل کنید؟ اگر دارای چنین توانایی هستید پس میتوانید در قبال دیگران هم چنین احساسی را بهوجود بیاورید. درک مناسب و تحلیل دقیق از رفتار دیگران و صحبتکردن بهاندازه و صحیح از مهمترین عوامل داشتن روابط عمومی مناسب است. روابط عمومی علاوهبر مهارت، یک هنر نیز هست. برای تسلط در یک هنر نیاز به تمرینهای طولانیمدت است.
۸. به اهدافتان تعهد داشته باشید
زمانی که به خودتان و اهدافتان تعهد داشته باشید، آنها را تا پایان دنبال میکنید. تفاوت زیادی بین درگیرشدن برای انجام یک کار و متعهدشدن برای به پایانرساندن آن کار وجود دارد. برای موفقیت باید خود را بهطور کامل وقف اهداف و باورهایتان کنید و برای عملیشدن آنها سرمایهگذاری کنید. اگر شما برای بهوقوع پیوستن رؤیاهایتان متعهد نباشید، دیر یا زود فرد دیگری برای رسیدن به آن متعهد شانس موفقیت هر معامله چقدر است؟ خواهد شد و هیچ چیزی دردناکتر از آن نیست که ببینید فرد دیگری به رؤیای شما رسیده است!
ممکن است سالها طول بکشد تا بهطور کامل یاد بگیرید، چگونه برای انجام کاری متعهد شوید، اما تعهد یکی از مهارتهای حیاتی برای رسیدن به موفقیت است؛ چرا که تا هنگامی که به انجام کاری متعهد نشوید، همیشه از یک کار به کار دیگری رجوع میکنید و ثابت قدم نمیمانید. اگر بتوانید به خودتان ثابت کنید و تا رسیدن کامل به یک هدف مشخص متعهد باشید، در رسیدن به اهداف دیگر زندگیتان نیز چندان با مشکل مواجه نخواهید بود.
۹. بهدنبال پیشرفت مستمر باشید
بخشی از روند رسیدن به موفقیت، پیشرفت مداوم و بهبودیافتن در مهارتهای مختلف است. شما باید بتوانید با گذر زمان مهارتهای خود را پرورش دهید و بهبود بخشید. بهمحض آنکه تلاش خود را برای بهترشدن متوقف کنید، شما دیگر در راه موفقیت گام برنمیدارید و در بهترین حالت راکد میمانید.
توسعه، ساخت، بازسازی و پیشرفت بخشی از پروسهی رسیدن به موفقیت هستند که هیچگاه به پایان نمیرسند. یادگیری مهارتهای جدید و تقویت مهارتهایی که دارید یک هنر است و مانند هر مهارت و هنر دیگری باید برای آن تلاش و تمرین کنید. از انجام کارهای جدید دست نکشید، استراتژیها و راههای جدید را امتحان کنید و برای پیشرفت آنها اقدام کنید.
۱۰. روحیهی پرسشگری داشته باشید
شما هیچگاه نباید دست از یادگیری بردارید. انسان با پرسیدن سؤال،یاد میگیرد، بنابراین هر چقدر بیشتر سؤال بپرسیم، پاسخهای بهتری دریافت میکنیم.
بخشی از موفقیت وابسته به درخواست ما برای راهنمایی گرفتن از دیگران است. این دیگران در واقع افرادی هستند که نسبت به ما سن و سال بالاتری دارند و آنچه را ما در حال حاضر بهدنبالش هستیم آنها قبلا بهدست آوردهاند. سؤال پرسیدن فواید بسیار زیادی دارد؛ برای کسانی که در ابتدای راه هستند، پرسیدن سؤالات مختلف باعث میشود ذهنشان شکل بگیرد و الگوها و امکانات جدیدی را کشف کنند.
هرچقدر سؤالات شما عمیقتر باشد، شما آگاهتر و عاقلتر خواهید شد. در این فرایند شما یاد میگیرید که خودتان را بهتر درک کنید. دانشی که از درک خودتان سرچشمه بگیرد، باعث آرامش و شادی درونی بیشترتان میشود.
۱۱. هر روزتان را با تفکر به پایان برسانید
همه میتوانند بدون توجه به ارتباط اعمالشان با یکدیگر، بیهدف در زندگی پیش بروند. اگر شما میخواهید به موفقیت پایدار برسید، باید در پایان هر روز زمانی را به تفکر دربارهی بازتاب اعمالتان اختصاص بدهید.
با وقتگذاشتن پنج دقیقهای در پایان هر روز و بررسی اتفاقات مثبت و منفی، اطلاعات زیادی برای اصلاح اشتباهات و تقویت نقاط مثبت خود بهدست میآورید. بررسی عملکردتان در طول یک روز، یک هفته، یک ماه و حتی یک سال، به مرور زمان، میتواند باعث پیشرفت شما شود.
یک قدم به عقب برگردید و عملکرد و واکنشهای خود را روی یک صفحهی بزرگ ببینید. این تصویر بزرگ به شما کمک میکند تا اشتباهات گذشته را مرتکب نشوید و هوشیارانهتر بهسوی آینده گام بردارید.
موانع پیشرفت خود را بشناسید و موفقیت را به عادت همیشگیتان تبدیل کنید.
ویژگی ها و فنون هر مشاور املاک خوب و موفق
قبل از آن که به ویژگیهای یک مشاور املاک موفق بپردازیم، پیشنهاد میکنیم برای ارتقا و تبدیل شدن به یک مشاور املاک حرفهای مقالهی «مشاور املاک» را بخوانید. در آن مقاله از صفر تا 100 تبدیل شدن به یک مشاور املاک گفتهایم.
ویژگی های یک مشاور املاک خوب و موفق
قبل از شروع صحبت قصد داریم به نکته ای اشاره کنیم که شايد چندان به آن توجه نمی شود اما به عنوان يکی از واجبات يک مشاوره خوب است. آراستگی و نحوه لباس پوشيدن مناسب و معطر بودن، در تمام مراحل مشاوره بر ذهنيت مشتری شما و حتی مالکين طرف قرارداد بسيار تاثيرگذار است. مشاوره مسکن يک حرفه است و تمام افرادی که در اين مسير قدم گذاشته اند می بايست رفتار حرفه ای داشته باشند.
1. دانش مشاور املاک قدرت است!
به روز بودن طبق آخرین اطلاعات موجود در بازار مسکن و داشتن اطلاعات و دانش در مورد تمام محلههای حوزهی کاری یک مشاور املاک یک امر ضروری است. این کار در جذب مشتریان بیشتر نیز سودمند است. برای موفقیت هر مجموعهای نیاز به سرمایه گذاری در زمان، انرژی و هزینه وجود دارد و مشاورین املاک نیز از این قاعده مستثنا نیستند. در نتیجه شما نیز باید با سرمایه گذاری در این موارد دانش خود را به روز کنید تا از سایر رقبایتان عقب نمانید.
2نبش نیز در به روز بودن اطلاعات و دانش شما به شما کمک میکند. برای مثال یکی از راههای به روز کردن اطلاعات خود استفاده از تجربیات چندین هزار مشاور املاک در کشور، که عضو سایت 2نبش هستند، است و شما میتوانید سوالات خود را در طریق «صفحه پرسش و پاسخ 2نبش» مطرح کرده و از پاسخهای کارشناسان 2نبش استفاده کنید.
2. شبکه ارتباطات خود را بسازید و آن را تقویت کنید!
یک مشاور املاک موفق، باید شبکه گسترده ای از افرادی که در حوزه مسکن هستند را بشناسد. وی همچنین علاوه بر این افراد، باید شبکه ای از خریداران و فروشندگان بالقوه را در لیست خود داشته باشد.
3. فهم خوبی از بازار مسکن ناحیه خود داشته باشد.
یک مشاور املاک موفق از تغییرات خاص، ویژه و ناگهانیای که در بازار مسکن رخ میدهد، آگاه است. وی زودتر از هر کسی استراتژی قیمت گذاری و تغییرات قیمت املاک را با توجه به شرایط جامعه میبیند و آن را تحلیل و پیشبینی میکند. یکی از دلایل موفق مشاورین بزرگ املاک شناسایی تغییرات کوچک و بزرگ در حوزه مسکن است که آن ها را از سایر رقبا متمایز میکند.
4. به جزئیات توجه کنید.
توجه زیاد به جزئیات برای یک مشاور املاک، امری ضروری است. یک مشاور املاک کامل، با توجه به نیازهای منحصر به فرد مشتریان خود به آن ها مشورت ارائه میدهد، تا آن ها را راضی و خشنود کند! لازمهی این کار ارتباط خوب و موثر با مشتریان است تا نیاز هر مشتری را به دقت متوجه شوید. هر چه در این موضوع دقیقتر عمل کنید و مشتریان رضایت بیشتری از شما داشته باشند، معاملات بیشتری خواهید داشت.
5. مشارکت و تعامل بیشتری با مشتری داشته باشید.
یک مشاور املاک خوب تنها به خرید و فروش املاک مشغول نیست. خیلی مهم هست که شما شخصیت واقعی خودتون رو نشون بدید و با اشتیاق تمام با مشتریان خودتون مشارکت داشته باشید. واکنش مردم، زمانی که باشخصیت و صداقت برخورد با آن ها برخورد کنید و در کار خود اعتماد به نفس دارید، بسیار بهتر خواهد بود و به راهنمایی گرفتن و کمک خواستن از شما، علاقه بیشتری نشان خواهند داد.
6. به معماری و حوزه مسکن علاقه داشته باشید.
علاقه داشتن به معماری ساختمان و زیرشاخههای آن، مزیتی است که شما را از سایر مشاورین املاک جدا میکند. داشتن دانش و علاقه در این حوزه، در مکالمات شما با مشتریان به وضوح حس خواهد شد و مشتریان شما از این که شما به معماری و صنعت ساختمان مطلع خواهند شد که این مورد تاثیر خوبی بر روی آنها خواهد داشت.
7. شروع کننده بحث شما نيستيد.
بدترين کار در مشاوره اين است که بدون اينکه از احساسات و تفکرات مشتری اطلاعی کسب کرده باشيد شروع به صحبت و رهنمود بکنيم، بنابراين مشاور خوب هميشه اول شنونده خوبی است. بگذاريد مشتريان حتی از مشکلات بازار املاک، گله و شکايت بکنند اما هيچ گاه حرف آن ها را قطع نکنيد.
8. هر صحبتی را با صبر و حوصله بشنويد.
يک مشاور خوب آمادگی شنيدن هر مشکلی را دارد، خود را در نقش يک مشاور برای حل مشکل مسکن مشتری خود ببينيد.
9. همه مراجعه کنندگان يک شانس برای شما هستند و برابرند.
يک مشاور حرفه ای آمادگی پذيرش هر فردی با هر رنگ پوست و نژادی را دارد. هر مراجعه کننده ای بصورت بالقوه يک مشتری تمام عيار به حساب مي آيد.
10. شما تنها يک راه برای مشاوره نداريد بلکه آستين شما پر از راه حل های گوناگون است.
به عنوان مثال سبد ملکی که به مشتری پيشنهاد می دهيد می بايست از انواع ملک هاي گوناگون در همان رنج قيمت پر باشد.
11. درد مشتری را تشخيص داده و قبل از اينکه درمان را به او پيشنهاد دهید.
درد او را برايش روشن کنيد؛ براي مثال گاه مشتری نمی داند که بودجه او هيچ گونه تناسبی با خواسته اش ندارد به جای اينکه ابتدای امر اين مسئله را به او گوشزد کنيد سعی کنيد مثال های نقضی را در همان رنج بودجه به او نشان دهيد تا ابتدای امر او با مشکل خود آشناتر شود.
12. به خواسته روشن و معقول مشتری خود برسيد.
پس از کشمکش های اوليه و ايجاد فضای اطمينان در ذهن مشتری خود که يکی از مهمترين ارکان يک مشاوره حرفه ای است، يکبار خواسته منطقی او را با تمام جزئيات برای او بيان کنيد تا بر سر آن با مشتری به يک اجماع اوليه برسيد.
13. به مشتری نشان بدهيد که امين او هستيد و خير مشتری را می خواهيد.
با اين امر شما ديگر در دل مشتری خود نفوذ کرده ايد و اين امر راه شما را براي رسيدن به يک معامله موفق هموارتر می کند اما در ذهن داشته باشيد که در تمام مراحل بالا از چاپلوسي بپرهيزيد.
14. دايره اطلاعات عمومی خود را وسيع کنيد.
اين امر به چند معنی است، اول از همه يک پکيج کامل از ملک هاي مرتبط با خواسته مشتری در ذهن داشته باشيد، دوم چون وقت زيادي را با مشتری می خواهيد سپری کنيد حتماً روی دايره اطلاعات عمومی و فن بيان خود کار کنيد زيرا اين امر برای يک مشاور خوب بسيار حياتی است .
15. منفی بافی را خلع سلاح کرده ويک جو و انرژی مثبت را به وجود آوريد.
در مراحل مختلف انجام معامله ذهنيت های منفی بسيار شما را محاصره خواهند کرد، مشاور حرفه ای کسی است که اين ذهنيت هاي منفي را شناخته و از خود دور نمايد و در عوض تمام انرژی خود را بر روی انجام معامله ای خوب متمرکز نمايد.
16. به مشتری قدرت تصميم گيری بدهيم.
حالا وقت آن است که کمتر حرف بزنيم و مشتری را به حال خود بگذاريم تا اندکی بر فرآيند بازديدهای ملک تمرکز کند و بتواند به يک تصميم قاطع براي شروع فرآيند معامله بيفتد، در اين مرحله پرچانگی مشاور مي تواند اثرات مخربي را بر انجام معامله بگذارد.
17. آمادگی جلسه نشست.
شما 90 درصد راه را رفته ايد حالا وقت آن است که با ايجاد يک جو سالم و مبتنی بر اعتماد ذهنيت مالک و مشتری را در يک جهت قرار داده و لذت يک معامله خوب را ببريد. (فضاي اتاق جلسه از نظر تميزی و طراحی عالی نيز می تواند بسيار تاثيرگذار باشد)
18. نکته پایانی!
در تمام اين مراحل بدانيد که ما فقط به دنبال همين يک معامله نيستيم و نگرش يک مشاور حرفه ای چه در رابطه با مشتريانش و چه مالکين يک نگرش بلند مدت است. اين نکته را به خاطر بسپاريد که گران بهاترين سرمايه يک مشاور مسکن حرفه ای نگرش بلندمدت او و اعتمادی است که در ذهن مالکين و مشتريانش ايجاد می کند.
به اميد موفقيت تمام مشاوران مسکن ايران
دیدگاه شما