نظریه "چارلز داو" در بازار سرمایه


مفهموم تحلیل تکنیکال چیست و چرا لازم است؟

ما در مقاله مفهوم تحلیل تکنیکال چیست و چرا لازم است ، قصد داریم شما رو با مفهوم تحلیل تکنیکال و انواع آن و ابزار هایی که برای تحلیل استفاده میشه آشنا کنیم و به بررسی تحلیل تکنیکال بپردازیم. با توجه به اینکه بازار ارزهای دیجیتال رشد و توسعه چشمگیری در جهان پیدا کردن نظریه "چارلز داو" در بازار سرمایه و روز به روز در حال افزایش هست.

سرمایه گذاران هم از این فرصت ها استفاده کرده و سود می کنن. بازار ارزهای دیجیتال با توجه به نوپا بودنشان دارای نوسانات زیادی هست. این نوسانات فرصتی برای کسب سود بوده و کاربران زیادی از این فرصت استفاده کرده سود دریافت می کنند. در بازار های ارز دیجیتال فرصت گرفتن سود بسیار است و همه کاربران میتونن از این بازار ها سود کسب کنن البته به شرطی اموزش کامل دیده و تحلیل تکنیکال بلد باشن تا بتونن روند بازار را پیش بینی کرده و همراه با روند بازار سود کسب کنن.

برای معامله در بازار ارزهای دیجیتال باید بطور کامل اموزش دیده و مهارت های معامله گری را به خوبی یاد گرفت. منظور از یاد گرفتن معامله گری در این بازار، فقط خرید و فروش ارز دیجیتال نیست بلکه باید تحلیل تکنیکال را هم بلد باشین. تحلیل تکنیکال برای تشخیص روند و پیشبینی آینده قیمتی یک ارز دیجیتال بکار میره و تحلیل گران با استفاده از ابزار ها و اندیکاتور های تکنیکالی به تحلیل این بازار میپردازن. یک تریدر حرفه ای باید نحوه تحلیل یک ارز دیجیتال نظریه "چارلز داو" در بازار سرمایه را بخوبی بلد باشه تا در زمان های مناسب و طبق تحلیلی که کرده اقدام به خرید و فروش کنه.

این بازار سودهای زیادی داره ولی پر ریسک هست با این حال برای معامله در این بازار باید آموزش دیده باشین و بتونین با تحلیل های خودتون کسب سود کنین. برای اینکه بتونین بهترین نتیجه رو از معاملات خودتون بگیرین باید استراتژی معاملاتی هم داشته باشین. این استراتژی بر اساس تحلیل تکنیکالی که برای تحلیل یک ارز دیجیتال انجام شده تشکیل میشه. در واقع داشتن استراتژی و تحلیل دقیق نمودار باعث میشه در این بازار سود های خوبی بدست آورد. در ادامه این مقاله با ویژگی ها و مفهوم تحلیل تکنیکال بیشتر آشنا خواهید شد. در این رابطه همچنین می تونید مقاله تحلیل تکنیکال و نظریه "چارلز داو" در بازار سرمایه پرایس اکشن رو هم مطالعه کنید تا اطلاعات بیشتری در این زمینه داشته باشین.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال کاربرد زیادی در بازار ارز دیجیتال داره و میشه گفت تمامی معاملات بر اساس تحلیل تکنیکال است. در واقع تحلیل تکنیکال یا تجزیه و تحلیل فنی یک ارز دیجیتال راهی برای پیش بینی قیمت و روند بازار بر اساس تاریخچه قیمت و روند در گذاشته است. این روش در بازار هایی که بر پایه عرضه تقاضای واقعی صورت می گیره کاربرد داره و با توجه به رفتار هایی که یک ارز دیجیتال در گذشته از خود نشان داده در آینده به احتمال قوی همان رفتار خودش رو تکرار کنه تحلیل میشه. زیرا بازار همیشه روند و حرکت های خودش را تکرار می کنه و زمان آن مشخص نیست.

تعریف ساده ی دیگری که میشه به تحلیل تکنیکال داشته این هست که، تحلیل تکنیکال، هنر پیدا کردن نقاط ورود و خروج از نمودار های ارز های دیجیتال برای سرمایه گذاری و کسب سود در بازار مالی هست. این تحلیل قدرت اینو داره که هر دارایی که تاریخچه قیمتی داشته باشه رو بشه تحلیل کرد و نقاط حساس و خطوط حمایت و مقاومت رو پیدا کرد.
تحلیل تکنیکال یک نمودار با استفاده از ابزار هایی به اسم اندیکاتور انجام میشه که هر یک از اندیکاتور ها یک سری ویژگی هایی دارن. این اندیکاتور ها در تحلیل یک نمودار بسیار موثر بوده و باعث میشه خطوط و نقاط خاص راحت تر دیده بشه تا تحلیلگر بتونه با استفاده از آن ها بهترین نتیجه رو داشته باشه. این اندیکاتور ها با استفاده از فرمول های ریاضی داده هایی رو ارائه میدن که با چشم روی نمودار دیده نمیشه و این ابزار ها این مشکل را حل کرده و به کمک تحلیلگر میان.

تاریخچه تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال برای اولین بار در قرن17 در هلند و در قرن 18 در ژاپن مورد استفاده قرار گرفته است. شکل جدید و مدرن تحلیل تکنیکال توسط چارلز داو، خالق شاخص اقصادی میانگین صنعتی ایجاد شد. اولین استفاده را از این تحلیل تکنیکال در اقتصاد رو ارلز داو انجام داده است. این فرد بنیان گذار وال استریت ژورنال است. و با اینکه هنوز این شاخص نواقصی داره ولی به عنوان مهمترین شاخص اقتصاد محسوب میشه. آقای داو جزء نخستین افرادیه که رفتارهای قیمتی مشابه بین دارایی ها خاص رو درک کرد، رفتارهایی که از یه روند مشخص تبعیت می کردن. دستاوردهایی که توسط ایشان بدست آمد به عنوان تئوری داو نام گذاری شده که در واقع این تئوری پایه و اساس تحلیل تکنیکال امروزی محسوب میشه.

چرا باید از تحلیل تکنیکال استفاده کرد؟

با توجه به تعریفی که از تحلیل تکنیکال در بالا گفته شد متوجه شدیم که بازار ارز های دیجیتال یک پلتفرمی مالی بوده و هر یک از دارایی ها دارای نمودار و تاریخچه قیمتی هستن. این نمودارها قابل تحلیل بوده و میتوان با بررسی گذاشته یک دارایی، حرکت های این دارایی در آینده را پیش بینی کرد. این پیش بینی هایی که انجام میشه به تریدر کمک میکنه تا با یک دید متفاوت و با اعتماد بیشتر سرمایه گذاری کنه.

در هر کاری باید قبل از انجام آن تحقیقات خودتون رو کامل کنین، چون نمیشه همینجوری یه کاری رو انجام داد. برای سرمایه گذاری روی ارزهای دیجیتال هم نیاز به تحقیق و تحلیل روند آینده هست، تا با خیال راحت در این بازار سرمایه گذاری کرد. این بازار بسیار پیچیده و پرریسک هست. در اینجا میشه از تحلیل تکنیکال کمک گرفت تا روند قیمتی یک دارایی بر اساس گذشته خودش رو بررسی کرد و یک پیش بینی از حرکت در آینده اون ارز رو فهمید. البته همیشه هم تحلیل تکنیکال کار آمد نبوده و به واسطه اخبار و اتفاق هایی که در بازار میوفته ممکن روند تغییر شکل بده و با تحلیلی که کرده بودیم متفاوت باشه.

3 اصل تحلیل تکنیکال

با توجه به اینکه این بازار نوپا بوده و به تازگی در دنیا فراگیر میشه قیمت ارز های دیجیتال در این بازار به‌ سرعت به‌ خاطر عوامل بیرونی، عوامل مرتبط با اخبار های اقتصادی دنیا و عوامل داخلی بنیانگذاری یک دارایی تغییر می‌کنه، بنابراین تغییرات قیمت ارز های دیجیتال به تنهایی قادر است بیان‌کننده‌ی میزان تأثیر این اصول باشه و بر خلاف نظر کاربران تحلیل بنیادی که نوعی دیگر از تحلیل است، در تحلیل تکنیکال نیازی نیست سرمایه‌گذار به‌طور مستقل، قیمت ارز های دیجیتال را بر اساس عوامل گفته شده محاسبه کند. فقط لازم است روند نوسانات گذشته‌ی قیمت ارز را بررسی کرده و روند آینده‌ی قیمت ارز دیجیتال را بر اساس گذشته‌ی آن پیش‌بینی کنه. در ادامه این مقاله با این سه اصل بیشتر آشنا خواهین شد. در این جا پیشنهاد میکنیم مقاله نوسان گیری در ارز های دیجیتال رو مطالعه کنین چون مطالب خیلی خوبی در این زمینه می تونین یاد بگیرین.

قیمت دارایی

قیمت یک دارایی نشان دهنده همه چیز هست و قیمت رو میشه به عنوان پایه و اساس تحلیل تکنیکال در نظر گرفت. در این نوع تحلیل همه چیز در رابطه با عرضه و تقاضا است اما این روش یک مشکل داره اونم اینه که به اخبار فاندامنتال توجه نمیشه و فقط نمودار قیمت در نظر گرفته میشه. تحلیل گران تکنیکال بر این باورند که عوامل بسیاری مانند فاکتور های اقتصادی، روانشناسی دارایی و دیگر مواد تعیین کننده قیمت یک ارز دیجیتال می باشد، این نظریه تحلیل نموداری قیمتی به شمار میره که حاصل عرضه و تقاضا در بازار هست.

روند قیمتی دارایی

همه ارز های دیجتال دارای یک نمودار قیمتی بوده و این نمودار دارای یک روند هست. هدف از نمودار قیمت، شناخت روند گذشته و پیش بینی جهت حرکت روند در آینده است. یک نظریه دیگه هم هست که میگه قیمت ها بر پایه روند ها در حرکت هستن و یا به عبارت دیگه قیمت ها دوست دارن که روند فعلی خود را حفظ کرده و تغییر جهت ندن به طور ساده یعنی قیمت ها به روند فعلی خود تا زمانی ادامه میدن که به خطوط برخورد کرده و واکنش نشان بدن. همین موضوع باعت شده تا تحلیل گران تکنیکالی بر این معتقد باشن که روند ها تا زمانی که عوامل خارجی بر آن تاثیر نذاشته اند، جهت خود را حفظ می کنن.

تاریخچه قیمت تکرار می شود

یکی از اصل های دیگری که در تحلیل تکنیکال وجود داره این هست که تاریخ تمایل داره دوباره تکرار بشه. رفتار ها و بحث های که در رابطه با تحلیل تکنیکال ارز های دیجیتال، شباهت زیادی به روانشناسی رفتار انسان داره. همانطور که اشاره کردیم روند و قیمت تمایل به تکرار داره. برای نمونه الگو های نموداری که چند سال پیش رسم شده، دقیقا نشان دهنده تاثیر مسائل آن دوره از لحاظ روان شناسی در روند قیمت هست.
نمودار ها به طور کاملا واضح نحوه رفتار بازار و روانشناسی اون رو نشان میده و اگر نموداری در گذشته رفتار و حرکت های خوبی داشته باشه میشه امیدوار بود که در آینده هم عملکرد خوبی داشته باشه. از اونجایی که پایه و اساس آن ها اصول روانشناسی است، این موضوع باعث شده که این الگو ها رو به عنوان اصل ثابت بپذیرن و به آن ها اعتماد کنن. به طور ساده میشه گفت که تاریخ تکرار میشه و این کلیدی است برای پیش بینی روند و قیمت آینده یک ارز دیجیتال که بشه روی اون سرمایه گذاری کرد.

مزایای تحلیل تکنیکال

اولین ویژگی مثبت این تحلیل تمرکز بر روی قیمت است. اگر هدف پیش‌بینی قیمت آینده است، تمرکز بر روی تغییرات قیمت منطقی به نظر میرسه. همچنین با تمرکز بر روی قیمت، تحلیل‌گران به صورت خودکار به چگونگی تعیین قیمت در آینده توجه خواهند داشت. در این روش برای همراه بودن با بازار باید تغییرات قیمت رو زیر نظر داشت.
دومین مزیت این روش نظریه "چارلز داو" در بازار سرمایه عرضه و تقاضا است. بسیاری از تحلیل‌گران، قیمت باز شدن، بسته شدن، حداکثر و حداقل قیمت یک سهم رو تحت بررسی قرار میدن چون در هر یک از این قسمت‌ها اطلاعات پنهانی هست که وقتی کنار هم در نظر گرفته میشه، تأثیرات عرضه و تقاضا بر قیمت یک دارایی نشان داده میشه.
سومین ویژگی حمایت و مقاومت هست. تحلیل اولیه و ساده‌ی نظریه "چارلز داو" در بازار سرمایه نمودارهای قیمت قادر است در تشخیص محدوده‌های حمایتی یا مقاومتی بسیار خوب عمل کنه. این پارامترها معمولاً به واسطه‌ی محدوده‌ خرید و فروش مشخص میشه و این مطلب بیانگر این موضوع است که در آن محدوده‌ قیمتی، عرضه و تقاضا به تعادل رسیده‌ است.

معایب تحلیل تکنیکال

یکی از معایب این تحلیل، تمایلات تحلیل گر بوده و در واقع در تحلیل تکنیکال علاقه و رفتار های شخصی تحلیل گر تاثیر زیادی در نوع تحلیل خواهد گذاشت. این موضوع رو باید در زمان تجزیه و تحیل یک نمودار در نظر داشت. اگر تحلیل گر بر روی یک ارز دیجیتال تعصب خاصی داشته باشه، کل تحلیل های اون تحت تاثیر این تعصب قرار می گیره.
معایب بعدی در رابطه با تحلیل تکنیکال، وجود تفسیر و نظر های مختلف است. علاوه بر تمایلات شخصی تحلیلگر، باید این موضوع را هم پذیرفت که این تحلیل رو میشه به روش‌های متفاوتی تفسیر کرد. با وجود ابزار ها و امکانات وقتی که دو تحلیل‌گر به یک نمودار نگاه می کنن به دو دیدگاه متفاوت خواهند رسید. هر دو نیز می‌تونن دلایل خوبی برای اثبات درستی تحلیل خود داشته باشن.
سومین عیب این تحلیل عملکرد دیر وقت آن است. روش تکنیکال به‌خاطر واکنش دیرهنگام خود مورد انتقاد بسیاری از افراد قرار گرفته. زمانی که روند قیمت چه صعودی و چه نزولی، شناسایی بشه، مقدار زیادی از تغییرات قیمت اتفاق خواهد اقتاد. بعد از این میزان تغییرات، دیگر میزان سود به نسبت ریسک خیلی بالا نیست.

جمع بندی و کلام آخر

در مقاله تحلیل تکنیکال چیست و چرا لازم نظریه "چارلز داو" در بازار سرمایه است با شما در مورد این مفهوم و اهمیت یادگیری و بکاربردن این دانش صحبت کردیم و از مزیت ها و معایب این تحلیل هم گفتیم، پس با در نظر گرفتن نکات ذکر شده، تحلیل تکنیکال را می‌توان به عنوان یکی از کاربردی‌ترین راه‌های تحلیل در بازارهای مالی حساب کرد. این نوع تحلیل در همه‌ی بازارهای مالی جهان قابل استفاده است و شما با شناخت و آگاهی کامل روش‌های متفاوتی را برای انجام آن انتخاب می کنین. با این وجود راه انجام تحلیل تکنیکال در بازار ارز متفاوت هست. چرا که بازار ارزهای دیجیتال یکی از پیچیده‌ترین بازارهای سرمایه است که در سال‌های اخیر خود را نشان داده و با نوسانات قیمتی زیادی همراه بوده، پس با این اوصاف برای فعالیت در آن باید به مباحث تحلیل تکنیکال در حد بسیار بالایی تسلط داشت.

تحلیل تکنیکال (Technical Analysis)

تحلیل تکنیکال (Technical Analysis)

فعالیت در بازارهای مالی بدون اطلاع از نحوه انجام این کار بسیار خطرناک و پرریسک می‌باشد. سرمایه‌گذار باید از انتخاب خود کاملاً آگاه باشد. این آگاهی شامل بازار مدنظر، دارائی مدنظر در آن بازار، نقطه ورود، میزان ریسک و بازدهی معامله و در نهایت میزان سرمایه ورودی در معامله می‌باشد. به منظور کسب این آگاهی، روش‌های متنوعی معرفی شده است که به تحلیل بازارهای مالی معروف هستند. از معروف‌ترین روش‌های تحلیل، می‌توان تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) و تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) را نام برد. در این مقاله به بررسی تحلیل تکنیکال خواهیم پرداخت.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال، یک متد معاملاتی به منظور ارزیابی موارد قابل سرمایه‌گذاری و شناسائی فرصت‌ها با بررسی روندهای آماری جمع‌آوری‌شده از فعالیت‌های معاملاتی موجود در آن بازار، نظیر نوسانات قیمتی و حجم معاملات، می‌باشد.

برخلاف تحلیل بنیادی، که در تلاش برای ارزیابی یک دارائی براساس نتایج آن کسب و کار نظیر فروش و درآمد می‌باشد، تحلیل تکنیکال بر مطالعه قیمت و حجم معاملات تمرکز می‌کند. ابزارهای تحلیل تکنیکال برای شناسائی نحوه تأثیرگذاری عرضه و تقاضا بر تغییرات قیمت، حجم و در ادامه نوسانات قیمتی استفاده می‌شوند.

معمولاً در تحلیل تکنیکال برای ایجاد سیگنال‌های معاملاتی کوتاه‌مدت از ابزارهای نمودارخوانی مختلف استفاده می‌شود. ولی این روش تحلیل همچنین می‌تواند به ارزیابی قدرت یا ضعف یک دارائی نسبت به کلیت بازار یا یکی از بخش‌های آن کمک کند. این اطلاعات به تحلیل‌گران کمک می‌کند تا ارزیابی‌های تخمینی خود را بهبود دهند.

تحلیل تکنیکال برای هر نظریه "چارلز داو" در بازار سرمایه دارائی با پیشینه معاملاتی قابل استفاده می‌باشد. این دارائی می‌تواند شامل سهام شرکت‌ها، قراردادهای آتی، کالاهای ارزشمند، قراردادهای با سود ثابت، ارزهای فیات و سایر دارائی‌ها باشد. اگرچه در کشور ما، ایران، این روش تحلیلی بیشتر برای بررسی سهام بازار بورس اوراق بهادار مورد استفاده قرار می‌گیرد، مبانی این روش در هر بازار مالی قابل استفاده می‌باشد. در واقع، تحلیل تکنیکال در بازار کالاهای ارزشمند و بازار فارکس بسیار محبوب و معمول‌تر است. در این بازارها، معامله‌گران بیشتر بر نوسانات قیمتی در کوتاه‌مدت متمرکز می‌شوند.

پیشینه و فرض اولیه

تحلیل تکنیکالی که امروزه مورد استفاده قرار می‌گیرد، اولین بار در اواخر قرن ۱۹ توسط چارلز داو (Charles Dow) در تئوری داو (Dow Theory) معرفی شد. محققان ارزشمندی همچون ویلیام همیلتون (William P. Hamilton)، رابرت رئا (Robert Rhea)، ادسون گولد (Edson Gould) و جان مگی (John Magee) با مشارکت در مبانی تئوری داو به شکل‌گیری پایه‌های آن کمک کردند. امروزه تحلیل تکنیکال پس از سال‌ها تحقیق به دربرداشتن صدها الگو و سیگنال تکامل یافته است.

تحلیل تکنیکال بر این فرض که فعالیت معاملاتی پیشین و تغییرات قیمت در یک دارائی می‌توانند مشخصه‌های باارزشی از نوسانات قیمتی در آینده دارائی باشند استوار است. این فرض، در کنار قوانین معاملاتی یا سرمایه‌گذاری، به استراتژی‌های تحلیل تکنیکال شکل می‌دهد. معامله‌گران خرد ممکن است تصمیمات معاملاتی خود را صرفاً برپایه نمودار قیمت یک دارائی و آمارهای مشابه اتخاذ کنند، ولی تحلیل‌گران با سرمایه کلان به ندرت تحقیقات خود را به تحلیل بنیادی یا تکنیکال تنها محدود می‌کنند.

مفهوم تحلیل تکنیکال

تقریباً نوسانات قیمتی در هر ابزار معاملاتی، نظیر بازار آتی و مشتقه، تحت تأثیر نیروی عرضه و تقاضا است. تحلیل تکنیکال در تلاش است تا این حرکات قیمتی را پیش‌بینی کند. این ابزارها شامل سهام شرکت‌ها، اوراق قرضه، قراردادهای آتی و جفت‌ارزهای فیات می‌شود. در واقع، بعضی افراد تحلیل تکنیکال را به سادگی، مطالعه نیروی عرضه و تقاضای منعکس شده در حرکات قیمتی بازار می‌دانند. ولی بعضی از تحلیل‌گران به غیر از قیمت، پارامترهای دیگری نظیر حجم معاملاتی یا شاخص‌های بهره دارائی را نیز مدنظر می‌گیرند.

در این روش تحلیلی، صدها الگو و سیگنال توسط محققان به منظور پشتیبانی از معامله با تحلیل تکنیکال توسعه یافته است. تحلیل‌گران تکنیکال همچنین سیستم‌های معاملاتی بسیاری برای کمک به پیش‌بینی و معامله در حرکات قیمتی ارائه داده‌اند. بعضی از اندیکاتورها به طور کلی بر شناسائی روند فعلی بازار به همراه نواحی حمایت و مقاومت متمرکز هستند. در حالی که سایر اندیکاتورها بر مشخص نمودن قدرت روند و احتمال ادامه‌دار بودن آن متمرکز هستند. اندیکاتورها و الگوهای نمودارخوانی تکنیکال معمول شامل خطوط روند، کانال‌ها، میانگین‌های متحرک و اندیکاتورهای تکانه (Momentum) هستند.

به طور کلی، تحلیل‌گران تکنیکال دسته‌بندی کلی اندیکاتورها را به شکل زیر نگاه می‌کنند:

  • روندهای قیمتی
  • الگوهای قیمتی
  • اندیکاتورهای حجم و تکانه (Momentum)
  • اسیلاتورها
  • میانگین‌های متحرک
  • سطوح حمایت و مقاومت

پیش‌فرض‌های تحلیل تکنیکال

دو روش اصلی برای بررسی دارائی‌ها و اتخاذ تصمیم‌های سرمایه‌گذاری وجود دارد: تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال. تحلیل بنیادی شامل بررسی گزارشات مالی شرکت‌ها به منظور مشخص نمودن ارزش واقعی کسب و کار می‌باشد. این در حالی است که تحلیل تکنیکال تصور دارد که قیمت یک دارائی در حال حاضر، بازتاب همه اطلاعات عمومی موجود است و به همین دلیل بر بررسی آماری حرکات قیمت متمرکز می‌شود. تحلیل تکنیکال در تلاش است تا وضعیت روانی بازار در پشت روندهای قیمتی را با مشاهده الگوها و روندها به جای بررسی پارامترهای بنیادی آن دارائی درک کند.

چارلز داو یک سری مقاله با موضوع تئوری تحلیل تکنیکال منتشر کرد. نوشته‌های او شامل دو فرض پایه بود که باعث شکل‌گیری چهارچوب معاملات بر پایه تحلیل تکنیکال شد:

  1. بازارها با مقادیری که نشان‌دهنده فاکتورهای تأثیرگذار بر قیمت یک دارائی هستند کارآمد بوده
  2. حتی حرکات تصادفی قیمت در بازار هم نشان از حرکت در الگوهای قابل شناسائی و روندهائی دارند که در طول زمان تکرار می‌شوند.

سه فرض اصلی

امروزه، حوزه تحلیل تکنیکال بر کار داو بنا شده است. تحلیل‌گران حرفه‌ای به طور معمول سه فرض کلی را در این متد قبول می‌کنند:

  1. همه چیز در بازار لحاظ شده است: تحلیل‌گران تکنیکال باور دارند که همه چیز، از گزارشات بنیادی شرکت تا فاکتورهای پهناور بازار (سیاست‌های بین‌المللی تا جزئیات گزارشات مالی شرکت‌ها) تا روانشناسی بازار در سهام قیمت‌گذاری شده است. این دیدگاه با نظریه بازار کارآمد (Efficient Market Hypothesis (EMH)) که نتیجه‌گیری یکسانی دارد، موافق است. تنها مورد باقی مانده بررسی حرکات قیمت می‌باشد که تحلیل‌گران تکنیکال محصول عرضه و تقاضای یک دارائی خاص در بازار می‌دانند.
  2. قیمت براساس یک روند حرکت می‌کند: تحلیل‌گران تکنیکال انتظار دارند که قیمت‌ها، حتی در حرکات تصادفی بازار، روندی را فارغ از تایم‌فریم مورد استفاده برای بررسی نشان دهند. به زبان دیگر، احتمال اینکه قیمت یک دارائی در مسیر یک روند پیشروی کند بیشتر از حرکت نامنظم آن می‌باشد. اکثر استراتژی‌های معاملاتی تکنیکال برپایه این فرض بنا شدند.
  3. تاریخ خود را تکرار می‌کند: تحلیلگران تکنیکال باور دارند که تاریخ خود را تکرار می‌کند. طبیعت تکرارپذیر حرکات قیمتی معمولاً ناشی از روانشناسی بازار است که برپایه احساساتی چون ترس یا هیجان بسیار قابل پیش‌بینی می‌باشد. تحلیل تکنیکال الگوهای قیمتی را برای بررسی این احساسات و حرکات حاصله از آن در بازار به منظور شناسائی روند مورد استفاده قرار می‌دهند. در حالی که بسیاری از مدل‌های تحلیل تکنیکال برای بیش از ۱۰۰ سال مورد استفاده بوده است، همچنان باور بر مرتبط بودن آن‌هاست. زیرا آن‌ها الگوهائی را در حرکات قیمت ارائه می‌دهند که نظریه "چارلز داو" در بازار سرمایه معمولاً خود را تکرار می‌کنند.

تحلیل تکنیکال در برابر تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال، دو سیستم فکری برای بررسی بازارهای مالی، در دو طرف مخالف طیف قرار دارند. هر دو روش برای تحقیقات و پیش‌بینی روندهای آتی در قیمت دارائی‌های مختلف استفاده می‌شوند و به مانند هر استراتژی و فلسفه سرمایه‌گذاری دیگری، هر دوی این روش‌ها نقاط قوت و ضعف مختص به خود را دارند.

تحلیل بنیادی یک روش برای ارزیابی دارائی‌ها از طریق اندازه‌گیری ارزش ذاتی دارائی می‌باشد. تحلیل‌گران بنیادی همه‌چیز از کلیت وضعیت اقتصادی و شرایط صنعت تا وضعیت اقتصادی و مدیریت شرکت‌ها را مطالعه می‌کنند. سود‌آوری‌ها، هزینه‌ها، دارائی‌ها و بدهی‌ها همگی پارامترهای مهمی در تحلیل بنیادی هستند.

تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی در این مورد تفاوت دارد که قیمت دارائی و حجم معاملاتی آن تنها ورودی‌های تحلیل هستند. هسته مرکزی فرضیات در تحلیل تکنیکال این است که همه اطلاعات بنیادی شناخته شده در قیمت دارائی لحاظ شده‌اند. در نتیجه، نیازی به توجه بیشتر به اطلاعات بنیادی نیست. تحلیلگران تکنیکال به دنبال ارزیابی ارزش ذاتی دارائی نیستند. به جای آن، از نمودار هر دارائی به منظور شناسائی الگوها و روندهائی که نشان دهنده رفتار آینده قیمت هستند، استفاده می‌کنند.

محدودیت‌های تحلیل تکنیکال

بعضی از تحلیلگران و محققان آکادمیک باور دارند که نظریه بازار کارآمد یا EMH توضیح داده است که چرا نباید انتظار اطلاعات قابل معامله در پیشینه داده‌های قیمت و حجم معاملات با استفاده از تحلیل تکنیکال را داشته باشیم. همچنین به علت مشابه، اطلاعات بنیادی کسب و کار نیز نمی‌تواند اطلاعات قابل معامله‌ای ارائه دهد. این نقطه نظرها تحت عنوان نقاط ضعف و قدرت EMH شناخته می‌شوند.

نقد دیگری که بر تحلیل تکنیکال می‌رود، این است که تاریخ دقیقاً خود را تکرار نمی‌کند. در نتیجه، اهمیت مطالعه الگوهای قیمتی شک برانگیز می‌شود و می‌تواند درنظر گرفته نشود. قیمت‌ها با درنظر گرفتن حرکت تصادفی قابل مدلسازی بهتری هستند.

سومین نقد وارد بر تحلیل تکنیکال، این است که تنها در بعضی موارد جوابگو می‌باشد. ولی تنها به این دلیل که شامل یک پیشگوئی است که به خودی خود محقق می‌شود. برای مثال، بسیاری از معامله‌گران تکنیکال یک سفارش حد ضرر در زیر میانگین متحرک ۲۰۰ روزه دارائی قرار می‌دهند. اگر تعداد زیادی از معامله‌گران به این شکل عمل کنند و قیمت دارائی به این سطح برسد، تعداد زیادی از سفارشات فروش در این لحظه فعال می‌شود. این اتفاق منجر به ریزش بیش از پیش قیمت دارائی و تأیید پیش‌بینی معامله‌گران می‌شود.

پس از ریزش قیمت، سایر معامله‌گران نیز با کاهش قیمت اقدام به فروش دارائی خود می‌کنند که به قدرت روند نزولی می‌افزاید. این فشار فروش کوتاه مدت می‌تواند به خودی خود محقق شده در نظر گرفته شود. ولی این اتفاق تأثیر کمی بر قیمتی که دارائی پس از هفته‌ها و ماه‌ها خواهد داشت، دارد. در کل، اگر تعداد کافی از افراد از سیگنال یکسان استفاده کنند، می‌توانند منجر به ایجاد حرکت پیش‌بینی شده توسط سیگنال شوند. ولی در بلندمدت، این گروه از افراد قادر به کنترل قیمت نخواهند بود.

پاسخ به نقدهای وارده

جواب جان مورفی

در جواب به انتقادات مطرح شده، بزرگان تحلیل تکنیکال مثل جان مورفی (John J. Murphy) و رابرت پرکتر (Robert R. Prechter) در نوشته‌های خود توضیحاتی مطرح کردند. در جواب به دو نقد اول، جان مورفی اذعان می‌کند که شناسائی رفتار آینده نمودار با استفاده از پیشینه قیمتی، نیازمند توانائی فرد در خواندن نمودار قیمتی پیش روی وی می‌باشد. همچنین در جواب به نقد آخر اعلام می‌کند که در صورتی که رفتار نمودارها کاملاً تصادفی و بی‌طرف بوده و الگوهای موجود تنها در ذهن تحلیلگر شکل می‌گیرد، به چه صورت امکان دارد که تعداد کافی از افراد همگی به یک شکل اقدام به معامله کنند؟ از طرفی، باید در نظر داشت که تحلیل‌گران حرفه‌ای تکنیکال، سناریوهای مختلفی از حرکت قیمت در حین تحلیل در نظر می‌گیرند و به هیچ وجه انتظار ندارند که بازار صرفاً براساس تحلیل آن‌ها پیش برود.

جان مورفی در نهایت همه خوانندگان کتاب خود را دعوت به بررسی نمودار قیمت هر دارائی قابل معامله می‌کند تا وجود روند قیمتی در همه آن‌ها را به مخاطب خود نشان دهد و در نتیجه عنوان کند که تحلیلگر تکنیکال همیشه همراه با روند حرکت می‌کند. در نتیجه، تا زمانی که روند وجود داشته باشد، تحلیل تکنیکال جوابگو خواهد بود.

جواب رابرت پرکتر

رابرت پرکتر در کتاب خود، مبانی امواج الیوت، گامی فراتر گذاشت و عنوان می‌کند که افراد آماتور، در هر سطحی از موفقیت، همیشه در پاره‌ای از مواقع دچار سردرگمی نسبت به بازار می‌شوند و در پاره‌ای از مواقع، بعد از ناتوانی شخصی در شناسائی مسیر بازار، پیش‌بینی آینده بازار را غیرممکن می‌دانند. افراد آکادمیک، اشخاص باهوشی هستند که برای توضیح ناتوانی خود برای پیش‌بینی بازار از دیدگاه EMH و نظریه ورود تصادفی استفاده می‌کنند.

وی همچنین اذعان می‌کند که تئوری امواج الیوت با الگوهای موجود در تایم‌فریم‌های مختلف، از ساعتی تا سالیانه، از هر زاویه EMH و نظریه ورود تصادفی را به چالش می‌کشد. الگوهای موجود از زمانی که الیوت نزدیک به ۸۰ سال پیش در کتاب خود، مبانی موج، آن‌ها را نشان داد تاکنون با بازار مطابقت داشته‌اند که این کاملاً خلاف نقد سوم می‌باشد.

هر دو نفر در ادامه با اشاره به تعداد بالای افرادی که به انواع مختلف تکنیکال اقدام به سود کرده بودند، احتمال وقوع این مورد را در صورت تصادفی بودن مطلق بازار صفر دانسته و به همین دلیل مجدداً این نظریه را زیر سوال بردند.

در این رابطه، پرکتر اعلام می‌کند که یک معامله‌گر بسیار کوتاه‌مدت که در یک هفته ده‌ها تصمیم معاملاتی می‌گیرد و کسب درآمد می‌کند. در صورت تصادفی بودن بازار، با توجه به محاسبات ریاضی‌دان، دیوید برگامینی (David Bergamini)، قادر به فتح احتمالی بسیار کمتر از حالتی است که یک سکه را ۵۰ بار پشت سر هم بیندازیم و هر دفعه “شیر” بیاید (یک دوم به توان ۵۰). برای درک این احتمال برگامینی توضیح می‌دهد که برای این حالت یک میلیون نفر به ازای ۴۰ ساعت در هفته، هر دقیقه ۱۰ بار سکه را می‌اندازند و با این حال بعد از ۹ قرن فقط یک بار این اتفاق می‌افتد.

جمع‌بندی

تعریف تحلیل تکنیکال، به همراه مقایسه آن با تحلیل بنیادی، نقدهای وارد به آن و همچنین پاسخ بزرگان بازار به این نقدها در این مقاله ارائه شد. اگرچه هر فرد براساس تیپ شخصیتی خود می‌بایست روش تحلیلی-معاملاتی مناسب خود را انتخاب کند، ولی می‌توان گفت که تحلیل تکنیکال به تنهائی قادر به برطرف کردن نیازهای تحلیلی-معاملاتی همه افراد خواهد بود.

منابع

Murphy, John J. Technical Analysis of the Financial Markets: A Comprehensive Guide to Trading Methods and Applications. United Kingdom: New York Institute of Finance, 1999.

Prechter, Robert Rougelot., Frost, Alfred John. ELLIOTT WAVE PRINCIPLE – KEY T. United States: PROBUS PUBLISHING Company, 2005.

روش های تحلیل تکنیکال بورس شامل 12 روش تحلیلی

هر کدام از روش های تحلیل تکنیکال برای سرمایه گذاری در بورس مزایای خود را دارد. بیش از 100 روش مختلف تحلیل تکنیکال برای سرمایه گذاری در بورس وجود دارد. باید توجه داشت که افراد سرمایه گذار باید با توجه به استراتژی خود از یک یا چند روش تحلیلی استفاده کنند. نباید استفاده از روش های تحلیل تکنیکال در بورس را نادیده گرفت چون اثرات بسیار مثبت روش های مختلف تحلیل تکنیکال در طول زمان به اثبات رسیده است.

باید توجه داشت برای سرمایه گذاری در بورس از هر روشی در تحلیل تکنیکال نباید استفاده کرد. برای نتیجه گیری بهتر است از روش های شناخته شده که در طول سالها مورد استفاده قرار گرفته و نتایج مثبت داشته است استفاده شود.البته نباید فراموش کرد که خیلی از روش های تکنیکالی هم هستند که نتایج بسیار عالی در بورس دارند ولی هنور زیاد شناخته شده نیستند. بهتر است برای اطمینان از هر روش تحلیلی نظریه "چارلز داو" در بازار سرمایه ابتدا خودتان روش های مورد نظر را تست کنید.

با توجه به درخواست خوانندگان و استفاده مداوم و کاربردی از روش های تحلیلی در این مقاله در مورد بهترین روش های تحلیل تکنیکال توضیح داده ام. پیشنهاد می کنم حتما تا انتهای مقاله را مطالعه کنید.

همچنین دو محصول حرفه ای برای سیگنال دهی در وب سایت ثروت آفرین کد نویسی شده است. محصول اندیکاتور خرید و فروش (هشدار ورود به سهم) که سهم های با بازدهی 10 تا 30 درصد را به سرمایه گذاران در بورس سیگنال می دهد. محصول دیگری تحت عنوان اندیکاتور پول هوشمند (شناسایی پول هدفمند) نیز برای شناسایی پول های کلانی که به یک سهم وارد می شود و باعث رشد شارپی سهم می شود نیز در وب سایت ثروت آفرین وجود دارد که می توانید از این اندیکاتورها استفاده کنید.

آموزش بلاک چین و ارزهای دیجیتال

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نظریه داو جونز» ثبت شده است

تاریخچه تحلیل تکنیکال

تاریخچه تحلیل تکنیکال

امروزه بازارهای سرمایه نظیر کریپتوکارنسی، فارکس و بورس اوراق بهادار تهران با گردش روزانه میلیاردها دلار، حجم وسیعی از سرمایه افراد و شرکت ها را به خود جذب کرده اند. برای فعالیت در این بازارها بدون شک نیازمند دانش خاصی هستید تا بتوانید از نوسانات قیمتی حداکثر بهره را ببرید. این دانش به علم تحلیل تکنیکال شهرت یافته و ریشه آن متعلق به صدها سال پیش است و براساس برخی منابع تاریخی به نظر می رسد که دانش تحلیل تکنیکال برای اولین بار در قرن 18 در کشور ژاپن و توسط یک تاجر برنج با نام Homma Munehisa ظاهر شده است. اما بعدها در قرن 19 تحلیل تکنیکال در آمریکا مورد توجه قرار گرفت. “چارلز داو” شخصی بود که در این زمینه شروع به فعالیت کرد و امروزه او را به نام پدر علم تحلیل تکنیکال نوین می شناسند.

اصول اساسی نظریه داو

1. همه چیز در میانگین ها(شاخص ها) لحاظ می شود.

2. بازار سه نوع روند دارد:

  1. روند صعودی: کف موج بعدی از کف موج قبلی بالاتر باشد.
  2. روند نزولی: سقف موج قبلی از سقف موج جدید بالاتر باشد.
  3. خنثی یا side یا range: سقف و کف موجها در یک محدوده مشترک باشند.

3. شاخص ها باید یکدیگر را تایید کنند.

در زمان داو ، اولین شاخص او شاخص صنعتی بود و دیگری شاخص شرکت های راه آهن. برای داو ، بازار صعودی برای شاخص صنعتی تا هنگامی که شاخص راه آهن نیز صعود نمی کرد تایید نمی شد.

4. حجم معاملات باید روند را تایید کند. اصولا نظریه داو بر رفتار نرخ تاکید دارد و حجم تنها برای تعیین موقعیت های نامعلوم بکار می رود.


5. روندها تا زمانی که اخطارهای قطعی جهت پایان آنها وجود نداشته باشد معتبرند.

از نظر داو ، روندها با وجود نویزهای بازار (نوسانات بازار) همچنان پابرجا می مانند. ممکن است قیمت به صورت موقت در خلاف جهت روند حرکت کند اما به سرعت مجددا به حرکت در جهت اصلی ادامه خواهد داد.

مشاهده متن کامل این مقاله» تاریخچه نظریه "چارلز داو" در بازار سرمایه تحلیل تکنیکال – نظریه داو جونز

آموزش تحلیل تکنیکال در بورس

آموزش تحلیل تکنیکال در بورس در این مقاله به صورت کلی بیان خواهد شد.
ابتدا مقدمه کوتاه بیان میکنیم و سپس به بحث اصلی یعنی آموزش تحلیل تکنیکال در بورس میپردازیم.
تحلیل گران تکنیکالی اعتقاد دارند با دیدن نمودار ها و سوابق قبلی معاملات میتوان آینده را پیش بینی کرد.
این تحلیل گران اعتقاد دارند قیمت فعلی یک سهم از قیمت بعدی آن سخن میگوید.
در اصلاح به تحلیل تکنیکال تحیلیل فنی نیز میگویند. چارلز داو اولین کسی بود که این نظریه را ارئه داد.


اساس نظریه داو :

بازار از روندهای صعودی و نزولی مشخصی تبعیت می‌کند؛ در واقع روند صعودی پیوسته افزایش‌ یافته و قله‌ها را می‌سازد و روندهای نزولی دره‌های قیمتی را تشکیل می‌دهد.
داو معتقد بود که قانون سوم نیوتن(همان قانون عمل و عکس‌العمل) در بازارهای مالی نیز کار می‌کند؛
به این معنی که پشت هر صعود(عمل) نزولی (عکس‌العمل) نهفته است.

آموزش تحلیل تکنیکال در بورس :

تحلیل تکنیکال و تحلیل نموداری نه‌تنها در بازارهای مالی همچون بازار سرمایه به کار می‌رود
بلكه در سایر بازارها از جمله بازار مسکن، بازار ارز و بازار‌های کالایی همچون فلزات رنگی و محصولات کشاورزی و… نیز استفاده می‌شود؛
بنابراین شما با تحلیل تكنیكال می‌توانید تنها با تکیه‌بر دانش تكنیكی و نموداری خود و بدون توجه به اخبار، شایعات و عوامل بنیادی به بررسی رفتار بازار و خریدوفروش در آن بپردازید

Candle یا کندل در بورس یعنی چه :

کندل در زبان انگیلیسی به معنای شمع است.
این شمع ها در نقاط باز یا بسته شدن به تحلیل ما کمک میکنند.
در ادامه بحث کندل را بیشتر توضیح میدهیم.

آموزش تحلیل تکنیکال در بورس با الگوهای شمعی :

?الگوی مرد آویزان(Hanging Man) شکل (a)

این شکل از کندل، جز الگوهای برگشتی نزولی میباشد.
الگوی مرد آویزان در انتهای یک روند صعودی مشاهده می شود و از یک کندل تشکیل شده است.
این کندل یک سایه پایینی بلند دارد و دارای سایه بالایی کوتاه و یا عدم وجود سایه بالایی است. بدنه ای حداکثر یک دوم سایه پایینی دارا می باشد.

در این الگو رنگ بدنه تفاوتی ندارد اما بدنه نزولی (مشکی) قدرت بیشتری برای نزولی شدن روند نشان می دهد.

آموزش تحلیل تکنیکال در بورس با الگوهای شمعی

?الگوی شهاب سنگ (Shooting Star) شکل(b)

یکی دیگر از الگوهای برگشتی نزولی در آموزش تحلیل تکنیکال در بورس الگوی شهاب سنگ است شکل کندل همانند کندل “چکش معکوس” است با این تفاوت که این الگو در یک روند صعودی مشاهده میشود
و سایه بالایی بلند و سایه پایینی کوتاه دارد البته در خیلی از مواقع سایه پایینی هم وجود ندارد.
بدنه کندل حداکثر یک دوم سایه بالایی است. رنگ بدنه شمع زیاد تفاوتی ندارد که نزولی(سیاه) باشد یا صعودی(سفید)،
اما بدنه نزولی قدرت بیشتر این الگو را برای بازگشت روند نشان می دهد.

• دوجی سنجاقک(Dragonfly) در صورتیکه در روند صعودی مشاهده شود به “مرد آویزان” و درصورتیکه در روند نزولی مشاهده شود به “چکش” تعبیر میشود.
• دوجی سنگ قبر(Gravestone) در صورتیکه در روند صعودی مشاهده شود به “شهاب سنگ” و درصورتیکه در روند نزولی مشاهده شود به “چکش معکوس” تعبیر میشود.

روش استفاده از کندل ها در بورس چیست ؟

برا دانستن این که روش استفاده از کندل ها در بورس چیست ابتدا مفهوم رنگ ها را میگوییم .
کندل ها نشان‌دهنده این هستند که آیا قیمت بسته‌شدن سهم بالاتر از قیمت باز شدن بوده است یا پایین‌تر
رنگ قرمز یا مشکی :
اگر قیمت بسته شدن پایین تر از قیمت باز شدن آن باشد.
یعنی نوسان منفی که با کندل قرمز یا مشکی نشان داده میشود.

شان‌دهنده فشار فروش است و اگر در محدوده مقاومت شکل بگیرد، احتمال شروع افت قیمت بیش از احتمال رشد خواهد بود
کندل سبز یا سفید :
بالعکس حالت نوسان منفی است و قیمت بسته شدن بالاتر از قیمت باز شدن آن است.
یعنی نوسان مثبت است و با رنگ کندل سبز یا سفید نشان میدهد .
شان‌دهنده فشار قوی خرید در دوره زمانی مربوطه و معمولا نشان‌دهنده صعودی بودن قیمت است.
با این حال صرفا نباید براساس این نشانه‌ها تصمیمات خرید و فروش را گرفت و به سایر فاکتورهای تحلیل باید توجه شود

آموزش تحلیل تکنیکال در بورس بر اساس الگوهای شمعی

?الگوی چکش(Hammer) شکل (a)

زمانیکه در یک روند نزولی یک شمع ژاپنی شبیه به شکل یک چکش ایجاد میشود گفته میشود
الگوی چکش ایجاد شده است. کندل ایجاد شده دارای سایه پایینی بلند و بدنه کوتاهی در بالای کندل است
که البته در بعضی اوقات سایه کوتاهی در بالا هم تشکیل میشود.
باید توجه داشت که بدنه شمع حداکثر باید نصف دنباله پایینی باشد و رنگ بدنه از اهمیتی برخوردار نیست
ولی اگر بدنه شمع سفید باشد قدرت برگشت روند قویتر تلقی میگردد.

پس از دیدن این الگو در نمودار، معامله گران باید منتظر تشکیل کندل بعدی باشند
که اگر بازگشایی قیمت بالاتر از بسته شدن کندل قبلی باشد تایید دیگری برای تغییر روند است.
دو عامل مهم که در این الگو باید مورد توجه قرار گیرد عبارتند از حجم مورد معامله و طول سایه پایینی. که بالا بودن هر کدامشان به معنای قویتر بودن روند بازگشتی ست.

?الگوی چکش برعکس (inverted Hammer) شکل(b)

الگوی هامر معکوس (چکش معکوس) مانند الگوی چکش در انتهای یک روند نزولی تشکیل می شود.
سایه بالایی بلندتر و سایه پایینی کوتاه تر و در اغلب موارد بدون سایه پایینی است
و بدنه شمع حداکثر نصف سایه بالایی است.
رنگ بدنه کندل تفاوتی ندارد البته اگر بدنه شمع صعودی (سفید) باشد قدرت بیشتری برای بازگشت روند را نشان می دهد.

مکدی (MACD) :

مکدی (MACD) یکی از شاخص های پر طرفدار بین تکنیکالیستهای کشورمان ست که اسم آن از اتصال حروف ابتدای چهار کلمه Moving Average Convergence Divergence تشکیل شده است.

در مکدی دو نمودار خطی و یک نمودار هیستوگرام در سطح افقی زمان با هم رسم شده اند.
اولین نمودار نشاندهنده مقادیر MACD ست که از حاصل تفریق میانگین متحرک نمایی
EMA در12روزه قیمت از میانگین متحرک نمایی 26 روزه است.
MACD=EMA(12)-EMA(26)
و اما دومین نمودار نشانگر متحرک نمایی 9 روزه از مقادیر MACD که در بالا تو ضیح داده شد،
هست و نمودار “سیگنال” نامیده میشود.
signal line = EMA(9) of MACD
سومین بخش مکدی، میله های هیستوگرامی هستند که از تفاوت مقادیر نمودار MACD و نمودار سیگنال در زمان یکسان بدست می آیند و رسم میشوند که ” Divergence” گفته میشوند.
Divergence= MACD- signal

بعد از آشنایی با اجزای نمودار شاخص MACD باید به نکات زیر جهت تفسیر و استفاده آن توجه نمود:


?نظریه "چارلز داو" در بازار سرمایه 1. زمانیکه خط MACD خط signal را قطع میکند


در این موقع نمودارهای میله ای تغییر جهت میدهند و اگر خط macd خط signal را به بالا قطع کرده است یک “سیگنال خرید” محسوب میشود و در اگر macd به زیر signal نفوذ کرده است “سیگنال فروش” است.
علاوه بر موارد بالا این اتفاق نشاندهنده اینست که روند موجود در قیمت سهام در حال تغییر جهت و حرکت در جریان مخالف است.

?2. زمانیکه خط MACD از مقدار صفر خط افقی میگذرد.


این اتفاق زمانی رخ میدهد که مقادیر MACD تغییر علامت میدهند. وقتی مکدی صفر است
یعنی تفاوتی بین میانگین نمایی کوتاه مدت و بلند مدت وجود ندارد
و لذا همه چیز مهیا برای تایید تغییر روند سهم میباشد.
اگر این تغییر علامت از مثبت به منفی باشد “سیگنال فروش” تلقی میگردد و در صورت برعکس ” سیگنال خرید” است.
قطع کردن خط صفر افقی تایید کننده تغییر جهت روند میباشد و نسبتا کمی تاخیری ست.


?3. شکل گرفتن واگرایی بین قیمت و مکدی


“واگرایی مثبت” زمانی اتفاق می افتد که قیمت کف جدیدی ایجاد میکند
ولی نمودار مکدی مقدار پایین تری را ثبت نمیکند، لذا این امر “سیگنال خرید” محسوب میشود.
“واگرایی منفی” زمانی رخ میدهد که قیمت مقدار بالاتری را ثبت میکند
ولی مقدار مکدی سقف بالاتری را ثبت نمیکند به همین جهت “سیگنال فروش” صادر میشود.
نکته قابل ذکر اینست که در تحلیل واگرایی میتوان نمودار مکدی و یا میله های هیستوگرامی را با نمودار قیمت مورد قیاس قرار داد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.