نسبت ریسک به پاداش در معاملات چیست؟
ریسک مالی چیست ؟
ریسک مالی اصطلاحی است که در رابطه با مشاغل ، اشخاص دولتی و بازار مالی به طور کلی یا فردی به کار برده می شود . این اصطلاح به معنای خطر یا احتمال از دست دادن سرمایه می باشد .به عبارتی دیگر ریسک مالی به احتمال انحراف بازده واقعی سرمایه گذاری از بازده مورد انتظار اطلاق می گردد. زمانی سرمایه گذار با ریسک مالی مواجه خواهد شد که اطمینان کافی از بازده مورد انتظار در زمان آینده نداشته باشد.
مبانی ریسک مالی
ریسک مالی به معنای خطراتی است که می تواند منجر به از دست رفتن سرمایه در افراد ذینفع شود.
در رابطه با دولت ، این بدان معنی است که آن ها قادر به کنترل سیاست های پولی و پیش فرض بدهی های خود نیستند.
شرکت ها نیز با بدهی های پیش فرض خود رو به رو هستند اما با این حال شکست در تعهد نیز باعث ایجاد بار اقتصادی بر تجارت خواهد شد.
ریسک مالی در افراد خاص به این صورت است که در تصمیم گیری های اقتصادی خود با مشکل رو به رو شده و ممکن است درآمد و توانایی آن ها برای پرداخت بدهی ای که فرض کرده بودند به خطر بیفتد.
بازار های مالی نیز به دلیل وجود نیروهای کلان اقتصادی ، تغییر در نرخ بهره بازار و احتمال پیش فرض توسط بخش ها یا شرکت های بزرگ با ریسک مالی رو به رو هستند.
ریسک مالی در اندازه های مختلفی وجود دارد و معمولا همه افراد را تحت تاثیر قرار می دهد و به همین دلیل برای کاهش میزان آسیب ریسک مالی ، آگاهی از خطرات و چگونگی محافظت از خود در برابر این مشکلات به شما کمک خواهد کرد.
ریسک مالی و طبقه بندی آن
می توان به ریسک همانند نتیجه غیر منتظره یا منفی اشاره کرد . هرگونه فعالیتی که منجر به از بین رفتن سرمایه شود را میتوان نوعی ریسک مالی دانست . انواع مختلفی از خطرات وجود دارد که یک شرکت ممکن است با آن رو به رو شده و بر آن ها غلبه کند و به طور کلی ریسک ها را می توان به سه نوع ریسک تجاری ، ریسک غیر تجاری و ریسک مالی طبقه بندی کرد.
ریسک تجاری :
این نوع خطرات توسط خود شرکت های تجاری به منظور به حداکثر رساندن ارزش سهام وسود انجام می شود. به عنوان مثال شرکت ها به منظور بازاریابی کالاهای جدید خود برای فروش بیشتر ریسک های پر هزینه ای متقبل می شوند.
ریسک غیر تجاری :
این نوع خطرات تحت کنترل شرکت ها نیستند . خطرات ناشی از عدم تعادل سیاسی و اقتصادی را می توان ریسک غیر تجاری نامید.
ریسک مالی :
ریسک مالی همان طور که از نام آن برداشت می شود، ریسکی است که باعث ضرر مالی بنگاه ها خواهد شد. ریسک مالی به طور کلی به دلیل بی ثباتی و ضرر در بازار مالی ناشی از نوسانات قیمت سهام ، ارز، نرخ بهره و سایر موارد ایجاد می شود.
انواع ریسک مالی
ریسک مالی یکی از انواع مهم ریسک ها برای هر شغلی به حساب می آید . ریسک مالی به دلیل نوسانات بازار ایجاد می شود و عوامل زیادی را در بر می گیرد . بر این اساس ریسک مالی را می توان به انواع مختلفی از قبیل ریسک در بازار، ریسک اعتباری ، نقدینگی، ریسک عملیاتی، ریسک قانونی ، ریسک سوداگرانه و ریسک ارزی تقسیم کرد.
ریسک بازار :
این نوع ریسک به دلیل نوسانات ابزار های مالی ایجاد میشود . ریسک بازار را می توان به عنوان ریسک جهت دار و ریسک غیر مستقیم طبقه بندی کرد . جهت گیری ریسک به دلیل جابه جایی در قیمت سهام، نرخ بهره و موارد دیگر ایجاد می شود و از طرف دیگر ریسک غیر هدایتی می تواند با خطرات ناپایداری همراه باشد . در صورت بروز این ریسک مشاغل کاهش یافته ، سرمایه گذاران ثروت خود را از دست می دهند و دولت مجبور به تجدید نظر در سیاست های خود خواهد شد اما با این حال بسیاری از رویداد های دیگر نیز بر بازار تاثیر گذار خواهد بود . به عنوان یک اقدام آماری نوسانات بیانگر عدم اطمینان سهام داران در سرمایه گذاری هایشان است و بازده بازار مطابق با ارزش واقعی دارایی های فردی و کلی بازار می باشد . نوسانات و یا ریسک سهام عدالت می تواند باعث تغییر ناگهانی قیمت سهام شود.
ریسک اعتباری :
این نوع ریسک، زمانی اتفاق می افتد که فرد نتواند به تعهدات خود در قبال همتایانش عمل کند . ریسک اعتباری را می توان به ریسک اساسی و ریسک تسویه حساب طبقه بندی کرد . ریسک اساسی معمولا به دلیل سیاست های دشوار ارزی ایجاد می شود و از طرفی دیگر ریسک تسویه حساب هنگامی به وجود میاید که یک طرف پرداخت را انجام می دهد، در حالی که طرف مقابل نتواند تعهدات خود را انجام دهد.
ریسک نقدینگی :
این نوع ریسک ناشی از عدم توانایی در انجام معاملات است . ریسک نقدینگی را می توان به ریسک نقدینگی دارایی و ریسک نقدینگی سرمایه گذاری تقسیم کرد . ریسک نقدینگی دارایی به دلیل خریداران کافی و فروشندگان ناکافی در مقابل سفارشات فروش ایجاد می شود . ریسک نقدینگی از آن جهت در نظر سرمایه گذاران مورد توجه است کهمی توانند دارایی مورد نظر را سریعا خرید و فروش کنند ، بدون آنکه قیمت دارایی دچار نوسانات شدید شود .به همین دلیل دارایی مذکور را دارای قدرت نقدینگی بالا می دانند .هر چقدر خرید و فروش دارایی سریع انجام شود ریسک نقدینگی کمتر خواهد بود. از سوی دیگر زمانی است که فردی خواستار سرمایه گذاری در سهام شرکت های کوچکی باشد ،باید برای خرید یا فروش آن ها چند روز یا چند هفته منتظر بماند و ممکن است قیمت کمتری برای فروش پیشنهاد دهد.
ریسک عملیاتی :
این نوع ریسک ناشی از خرابی های عملیاتی مانند سوء مدیریت یا خرابی های فنی است . ریسک عملیاتی را می توان به ریسک کلاهبرداری و ریسک مدل طبقه بندی کرد . ریسک کلاهبرداری به دلیل عدم کنترل ایجاد می شود و ریسک مدل به دلیل کاربرد نادرست مدل ایجاد می شود.
ریسک قانونی :
این نوع ریسک مالی ناشی از محدودیت های قانونی مانند دادخواست ها است . هر زمانی که یک شرکت به دلیل رسیدگی های قانونی دچار ضرر مالی شود ، این یک ریسک قانونی خواهد بود . اگر یک معامله از نظر قانونی انجام پذیر نباشد این ریسک مطرح خواهد شد . این ریسک با ریسک اعتباری ارتباط دارد ، چرا که طرفین معامله اگر در معلمله دچار ضرر و زیان گردند به دنبال بستری قانونی برای زیر سوال بردن اعتبار معامله می باشند .ریسک قانونی به صورت شکایت سهام داران علیه شرکتی که ضررده باشد، می تواند ظاهر گرد.
ریسک اعتباری :
این نوع ریسک که به عنوان ریسک پیش فرض نیز شناخته می شود، در صورتی رخ می دهد که وام گیرنده قادر به بازپرداخت اقساط وام خود نباشد . سرمایه گذاران تحت تاثیر ریسک مالی از کاهش درآمد ناشی از بازپرداخت وام و همچنین اصل سود از دست رفته رنج می برند . طلبکاران نیز ممکن است افزایش در هزینه های جمع آوری بدهی را تجربه ی کنند.
این خطر، مربوط به ساختار سرمایه، معاملات مالی و قرار گرفتن در معرض پیش فرض است . این اصطلاح معمولا برای بازتاب عدم اطمینان سرمایه گذار در جمع آوری بازده و پتانسیل همراه با ضرر پولی استفاده می شود. مشاغل در صورت عدم مدیریت و استدال مالی صحیح ، ریسک مالی را تجربه خواهند کرد و بر اساس عوامل داخلی نسبت ریسک به پاداش در معاملات چیست؟ ، این ریسک به معنی عدم موفقیت در تعهدات خود است.
پیش فرض و تغییر نرخ بهره بازار نیز می تواند باعث ایجاد ریسک مالی شود . پیش فرض ها عمدتا در بازار بدهی و اراق قرضه اتفاق می افتد زیرا شرکت ها و یا سایر صادر کننده ها قادر به پرداخت بدهی های خود نبوده و به سرمایه گذاران آسیب می زنند . تغییر در نرخ بهره بازار می تواند اوراق بهادار فردی را به سمت سود سرمایه گذاران سوق دهد.
ریسک سوداگرانه :
در صورتی که سرمایه گذار تحقیقات مناسبی قبل از انجام سرمایه گذاری خود به عمل نیاورده باشد ، برای رسیدن به سود بالا نیازمند صرف هزینه بالایی خواهد بود . در چنین شرایطی هزینه زیادی صرف شده و سرمایه گذار ضرر خواهد کرد.
ریسک ارزی :
سرمایه گذاران دارای ارز های خارجی در معرض ریسک ارزی هستند زیرا عومل مختلفی از جمله تغییرات نرخ بهره و تغییر سیاست های پولی می تواند ارزش محاسبه شده یا ارزش پول آن ها را تغییر دهد و همچنین تغییر در قیمت ها به دلیل نوسانات بازار، تغییرات سیاسی ، بلایای طبیعی ، تغییرات دیپلماتیک یا مشکلات اقتصادی ممکن است باعث ایجاد شرایط بی ثبات در سرمایه گذاری های خارجی شده و مشاغل و افراد را متحمل ضرر کند.
ابزاری برای کنترل ریسک مالی
خوشبختانه ابزارهای زیادی در اختیار افراد ، مشاغل و دولت ها قرار گرفته است که به آن ها امکان محاسبه میزان ریسک مالی مورد نظر خود را می دهد.
متداول ترین روش هایی که متخصصان سرمایه گذاری برای تجزیه و تحلیل خطرات مرتبط با سرمایه گذاری های طولانی مدت یا بورس سهام استفاده می کنند ، شامل تجزیه و تحلیل بنیادی ، تحلیل تکنیکی و تحلیل کمی است.
تجزیه و تحلیل بنیادی فرآیند اندازه گیری ارزش ذاتی یک امنیت با ارزیابی کلیه جنبه های مشاغل اصلی از جمله دارایی شرکت و درآمد آن است.
تجزیه و تحلیل فنی فرآیند ارزیابی اوراق بهادار از طریق آمار است و نگاهی به بازده های تاریخی ، حجم تجارت ، قیمت سهام و سایر داده های عملکرد دارد.
تجزیه و تحلیل کمی ، ارزیابی عملکرد تاریخی یک شرکت با استفاده از محاسبات مالی خاص است.
به عنوان مثال هنگام ارزیابی مشاغل ، نسبت بدهی به سرمایه ، نسبت بدهی مورد استفاده را با توجه به ساختار کل سرمایه شرکت اندازه گیری می کند . میزان بالای بدهی نشانگر یک سرمایه گذاری ریسک پذیر است و نسبت دیگر یعنی نسبت هزینه سرمایه ، جریان نقدی را از عملیات با هزینه های سرمایه تقسیم می کند تا مشخص شود که چه مقدار پول برای ادامه کار پس از ارائه بدهی برای شرکت باقی خواهد ماند.
مدیران حرفه ای ، معامله گران ، سرمایه گزاران انفرادی و افسران سرمایه گذاری شرکت ها از تکنیک های محافظت از حراست استفاده می کنند تا در معرض ریسک های مختلف مالی قرار نگیریند . استفاده استراتژیک از ابزار ها مانند قرارداد های گزینه ای برای جبران احتمال نوسانات نامطلوب قیمت صورت می گیرد . شما از این طریق قادر به محافظت از سرمایه خود خواهید بود.
جوانب مثبت و منفی ریسک مالی
ریسک مالی به خودی خود ، خوب یا بد نیست و در درجات مختلفی وجود دارد.
البته ” ریسک ” به خودی خود دارای مفهوم منفی ای است و ریسک مالی نیز از این قاعده مستثنا نیست . ریسک مالی می تواند از یک تجارت گسترش یافته و بازار، دولت و حتی کل جهان را تحت تاثیر قرار دهد . ریسک مالی ممکن است ناشی از منابع یا نیروهای غیر قابل کنترل باشد که غلبه بر آن ها بسیار دشوار خواهد بود.
اگرچه ریسک مالی پدیده مثبتی نیست اما با این حال درک آن می تواند منجر به تصمیم گیری های بهتر و آگاهانه تردر زمینه تجارت یا سرمایه گذاری شود . ارزیابی میزان ریسک مالی مرتبط با یک امنیت یا دارایی به تعیین ارزش آن سرمایه گذاری کمک می کند و در صورتی که ریسک مالی کنترل نشود ، پیامد های جبران ناپذیری خواهد داشت.
بهترین استراتژی فارکس کدام است؟
امروزه انجام معاملات در بازار ارزهای دیجیتالی یکی از سرمایه گذاریهای محبوب و پر سود به حساب میآید. البته شاید همه ما به بازارهای معاملاتی ارزهای دیجیتالی آشنا نباشیم و اطلاعات زیادی در رابطه با نحوه کار کردن در آنها را نداشته باشیم. کی از بازارهای محبوبی که افراد در آن سرمایه گذاری کرده و از این طریق سرمایهای که در اختیار دارند را افزایش میدهند، بازار فارکس است. افزایش سرمایه در فارکس بر مبنای انجام پیشبینیهایی با تعین یک سری از استراتژیهای معاملاتی فارکس صورت میگیرد. اما انواع استراتژیهای معاملاتی در فارکس چیست و چگونه میتوان به شکل صحیح و سود آوری از آنها بهره برد؟ بهترین استراتژیهای معاملاتی در فارکس کدام استراتژیها هستند؟ سادهترین استراتژی فارکس چیست و بهترین استراتژی فارکس چه ویژگیهایی دارد؟ در ادامه این مقاله به این پرسشها و سوالات دیگری از این قبیل که ممکن است ذهن شما را درگیر کرده باشند پاسخ خواهیم داد. برای آشنایی بیشتر با استراتژیهای معاملاتی در فارکس، تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.
استراتژی فارکس چیست؟
مدت زمان که یک معاملهگر در فارکس برای تعیین زمان خریدوفروش یک جفت ارز مشخص میکند را استراتژی معاملاتی فارکس مینامند. انواع مختلفی از استراتژیهای معاملاتی در فارکس وجود دارد که امکان استفاده از آنها برای شما وجود دارد. از جمله استراتژیهای معاملاتی فارکس میتوان به تحلیل تکنیکال یا تحلیل فانتدامنتال اشاره کرد. اما استفاده از یک استراتژی معاملاتی در فارکس چگونه میتواند به بهبود عاملات کمک کند؟ استراتژی فارکس در واقع به ما کمک میکنند تا با تجزیه و تحلیل روند بازار بتوانیم وضعیت آینده آن را به شکل حدودی پیشبینی کنیم و از این طریق، معاملات کم ریسکتری داشته باشیم.
بهترین استراتژی فارکس
برای استفاده از یک استراتژی موفق فارکس لازم است که شما چند عامل مختلف را در کنار هم قرار دهید. استراتژیهای زیادی وجود دارند که شما میتوانید در معاملات فارکس خود از آنها استفاده کنید؛ اما یافتن قابل فهمترین و سادهترین استراتژی فارکس میتواند برای شما بهتر و کارآمدتر باشد؛ چرا که کار کردن با استراتژی انتخابی شما باید برایتان راحت و قابل فهم باشد. در انتخاب بهترین استراتژی فارکس، شما باید به عوامل مختلفی توجه داشته باشید. برای مثال هدف و منبع معامله شما میتواند تاثیر زیادی روی استراتژی انتخابی شما داشته باشد. شما میتوانید با استفاده از 3 معیار تعیین کنید که آیا استراتژی انتخابی شما موفق و کارآمد است یا خیر؟ با مقایسه مقدار زمان لازم برای معامله، فراوانی فرصتهای معاملاتی و فاصله معمول تا هدف در استراتژیهای مختلف، میتوانید آنها را با یکدیگر مقایسه کند و کارآمدترین استراتژیهای معاملاتی در فارکس را برای خود انتخاب کنید.
انواع استراتژی فارکس
در ادامه شما را با انواع بهترین استراتژی معاملاتی در فارکس آشنا خواهیم کرد و با دانستن مواردی در رابطه با هر کدام از این استراتژیها از جمله مدت زمان معامله و نسبت ریسک به پاداش معامله، شما میتوانید استراتژی دلخواه خود را انتخاب کنید.
استراتژی معامله بر اساس پرایس اکشن در فارکس
در پرایس اکشن، قیمتهای معاملاتی برای ساخت یک فرمول معاملاتی تکنیکال مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرند. شما میتوانید از این استراتژی به تنهایی برای انجام معاملات خود استفاده کنید یا آن را به عنوان یک اندیکاتور مورد استفاده قرار دهید. اصول تحلیل فاندامنتال به ندرت در استراتژیهای معاملاتی در فارکس بر اساس پرایس اکشن استفاده میشوند. اما شما میتوانید از ادغام چند رویداد اقتصادی به عنوان یک فاکتور اثبات کننده در این روند استفاده کنید. استراتژیهای مختلفی را میتوان در دسته پرایس اکشن قرار داد.
شما میتوانید معاملات پرایس اکشن را به صورت کوتاه مدت، متوسط و طولانی مدت مورد استفاده قرار دهید. به علت امکان انجام معاملات در چهارچوبهای زمانی مختلف به واسطه استراتژی پرایس اکشن، این استراتژی توجه معاملهگران زیادی را به خود جلب کرده است و افراد زیادی برای استفاده از آن تمایل نشان میدهند.
از جمله روشهای که برای تعیین نقاط ورود و خروج در معاملات پرایس اکشن مورد استفاده قرار میگیرند میتوان به فیبوناچی اصلاحی، استفاده از سایه کندل، تشخیص روند، اندیکاتور و اسیلاتورها اشاره کرد.
استراتژی معامله در مناطق رنج
در استراتژی معامله در مناطق رنج در فارکس، امکان تشخیص نقاط حمایت و مقاومت برای شما وجود خواهد داشت. پس از شناسایی این سطوح، معاملات در حوالی همین نقاط انجام میشوند. زمانی که نوسانات مهم و روند مشخصی در بازار فارکس وجود نداشته باشد، استفاده از این استراتژی برای انجام معاملات میتواند بسیار کارآمد باشد. اصلیترین ابزار در انجام معاملات با استراتژی معامله در مناطق رنج، تحلیل تکنیکال است.
- مدت زمان معامله در معامله در مناطق رنج
از آن جایی که با کمک این استراتژی در هر چهارچوب زمانی میتوان معاملات را انجام داد، مدت زمان انجام معامله در چنین معاملاتی مشخص نیست. اما زمانی که خطوط مقاومتی و حمایتی شما در این معاملات شکسته شوند، بهتر است معامله خود را ببندید.
از جمله مزایای این روش، میتوان به وجود فرصتهای زیاد برای معامله و مطلوب بودن نسبت ریسک به پاداش در آن اشاره کرد. نیاز به انجام سزمایه گذاریهای مدت دار و نیاز به مهارت بالا در انجام تحلیل تکنیکال از معایب استفاده از این استراتژیهای معاملاتی در فارکس هستند.
استراتژی معاملاتی روند محور
این استراتژی بسیار راحت بوده و به عنوان سادهترین استراتژی در فارکس شناخته میشود. به علت سهولت این استراتژی، معاملهگران زیادی با هر میزان تجربهای که دارند، به انجام این استراتژی علاقهمند هستند و از آن استفاده میکنند. در این استراتژی شما میتوانید برای به دست آوردن سود و سوددهی موثر از مومنتوم جهتدار در بازارها استفاده کنید.
- مدت زمان معامله در استراتژی معاملاتی روند محور
این استراتژی را میتوان به دو شکل میان مدت و طولانی مدت مورد استفاده قرار داد. به طور معمول از تحلیلهای تایم فریم و پرایس اکشن میتوان در این استراتژی استفاده کرد.
- مزایا و معایب استفاده از استراتژی معاملاتی روند محور
این استراتژی، فرصتهای معاملاتی زیادی را برای شما فراهم خواهد کرد و نسبت ریسک به ریوارد مناسب و مطلوبی دارد. اما برای استفاده از ان استراتژی شما باید به خوبی با تحلیلهای تکنیکال آشنا باشید و سرمایهگذاری خود را حتما به صورت مدت دار انجام دهید.
استراتژی معاملهگری پوزیشن یا پوزیشن تریدینگ
این استراتژی از استراتژیهای معاملاتی در نسبت ریسک به پاداش در معاملات چیست؟ فارکس است که به صورت بلند مدت انجام میشود و تمرکز زیادی روی فاکتورهای فاندامنتال دارد. اما با این وجود شما میتوانید از بعضی روشهای تحلیل تکنیکال از جمله نظریه موج الیوت در این استراتژی استفاده کنید. این استراتژی تنها در بازار فارکس مورد استفاده قرار نمیگیرد و امکان استفاده از آن در تمام بازارهای مختلف از جمله بازارهای سهام وجود دارد.
- مدت زمان معامله در استراتژی معاملهگری پوزیشن یا پوزیشن تریدینگ
مدت زمان انجام این معاملات باید طولانی باشد. این بازه ممکن است گاه هفتهها، ماهها یا سالها به طول بیانجامد. چنان چه پشتکار کافی را برای ورود به معاملات با به کارگیری این استراتژی ندارید، بهتر است به فکر استفاده از آن نیفتید. برای پیشبینی ایدههای معاملاتی در این استراتژی بهتر است به خوبی با تاثیر فاکتورهای اقتصادی بر بازارهای تحلیلی آشنا شوید.
- مزایا و معایب استفاده از استراتژی معاملهگری پوزیشن یا پوزیشن تریدینگ
برای ورود به معاملات با کمک این استراتژی شما به حداقل سرمایه گذاری زمانی نیاز خواهید داشت و نسبت ریسک انجام معاملات با استفاده از این استراتژی بسیار خوب است؛ اما این استراتژی ممکن است معایبی هم برای شما به همراه داشته باشد که از جمله آنها میتوان به وجود فرصتهای معاملاتی با استفاده از این استراتژی و ضرورت تسلط بسیار زیاد به تحلیلهای فاندامنتال و تکنیکال اشاره کرد.
استراتژی معاملهگری روزانه
چنان چه شما این استراتژی را به عنوان استراتژی اصلی خود در فارکس در پیش بگیرید، قادر خواهید بود که ابزارهای مالی را در همان روز مورد معامله قرار دهید. با استفاده از این روش، شما میتوانید چند معامله را در طول روز انجام دهید؛ اما بهتر است توجه داشته باشید که پیش از بسته شدن بازار، تمامی پوزیشنها در آن روز بسته خواهند شد.
- مدت زمان معامله در استراتژی معاملهگری روزانه
معاملاتی که با این مورد از استراتژیهای معاملاتی در فارکس انجام میشوند در همان روز بسته میشوند و مدت زمان انجام معاملات با استراتژی معاملهگری روزانه از چند دقیقه تا چند ساعت متغیر است.
- مزایا و معایب استفاده از استراتژی معاملهگری روزانه
از مزایای استفاده از این روش معاملاتی میتوان به امکان انجام معاملات بیشتر و متوسط بودن نسبت ریسک به پاداش اشاره کرد. معایب استفاده از استراتژی معاملهگری روزانه را میتوان نیاز به سرمایه گذاری زمانی زیاد برای معامله و نیاز به مهارت بسیار قوی در انجام تحلیل تکنیکال دانست.
استراتژی اسکالپ _ نوسان گیری کوتاه مدت
اصطلاحا انجام معاملات زیاد به شکل مکرر برای دریافت سوددهی اندک در فارکس را نوسانگیری یا اسکالپینگ مینامند. در این روش میتوان با باز و بسته کردن مکرر پوزیشنهای مختلف در طول یک روز، سوددهی اندکی داشت. باز و بسته کردن این پوزیشنها را میتوان به دو شکل انجام داد. این دو روش شامل روش دستی و روش به کارگیری الگوریتم با الگوی از پیش تعیین شده هستند. بهتر است این استراتژی را برای آن دسته از جفت ارزها در فارکس استفاده کنید که از نقد شوندگی بیشتری برخوردار هستند. از آن جایی که این استراتژی کوتاه مدت است، اسپرد برد کمتر این جفت ارزها آنها را به خوبی با این سیاست هماهنگ میکند. استراتژی اسکالپ انواع مختلفی دارد که شما میتوانید از بین آنها سادهترین استراتژی اسکالپ را انتخاب کرده و از آن استفاده کنید. اسکالپ تریدینگ با استفاده از اندیکاتور استوکستیک، اسکالپ تریدینگ با استفاده از میانگین متحرک، اسکالپ تریدینگ با استفاده از اندیکاتور پارابولیک SAR و اسکالپ تریدینگ با استفاده از اندیکاتور RSI را میتوان از جمله سادهترین استراتژی اسکالپ دانست.
- مدت زمان معامله در استراتژی اسکالپ_ نوسان گیری کوتاه مدت
مدت زمان معامله در این استراتژی بین 1 الی 30 دقیقه است و حداقل سودآوری را برای شما به همراه خواهد داشت.
- مزایا و معایب استفاده از استراتژی اسکالپ_ نوسان گیر کوتاه مدت
یک مزیت بسیار مهم این استراتژی این است که تعداد معاملات بیشتری را نسبت به سایر معاملات در فارکس شامل میشود. البته نمیتوان از معایبی مانند نیاز به اختصاص مدت زمان طولانیتر، نیاز به مهارت بالا در تحلیل تکنیکال و نسبت ریسک به ریوارد ضعیف در رابطه با ان استراتژی غافل شد.
استراتژی معاملهگری سوئینگ یا سوئینگ تریدینگ
در این استراتژی نظری، معاملهگران سعی میکنند که در کنار دریافت سود از بازارهای روندی، از بازارهای رنج هم سود دریافت کنند. ورود به معاملات در این بازار با تعیین سقفها و کفهای قیمتی ممکن است.
- مدت زمان معامله در استراتژی معاملهگری سوئینگ یا سوئینگ تریدینگ
این استراتژی یکی از استراتژیهای میان مدت در فارکس است و شما میتوانید بین چند ساعت تا چند روز پوزیشنهای آن را باز نگه دارید. با این وجود بهتر است برای سوددهی بیشتر از روندهای طولانی مدت استفاده کنید.
- مزایا و معایب استفاده از استراتژی معاملهگری سوئینگ یا سوئینگ تریدینگ
تعداد فرصتهای معاملهای شما در این استراتژی بیشتر است و با انجام این استراتژی شما نسبت ریسک به ریوارد متوسطی را متحمل میشوید؛ اما برای به کارگیری این استراتژی شما باید سرمایه گذاری زمانی بالایی انجام دهید و در زمینه تحلیل تکنیکال قدرتمند باشید.
استراتژی معامله انتقالی
در معامله انتقالی، شما باید یک ارز با نرخ بهره پایین را قرض کرده و آن را در یک ارز با نرخ بهره بالاتر سرمایه گذاری کنید تا به سوددهی مثبت برسید.
- مدت زمان معامله در استراتژی معامله انتقالی
این معاملات میتوانند بسته به شرایط، میان مدت یا طولانی مدت باشند.
- مزایا و معایب استراتژی معامله انتقالی
از مزایای این استراتژی میتوان به نیاز به اختصاص زمان کوتاهتر و نسبت ریسک به ریوارد متوسط اشاره کرد. از معایب این استراتژی میتوان به استفاده انحصاری آن در بازار فارکس و ایجاد فرصتهای معاملاتی کمتر اشاره کرد.
کتاب استراتژی های معاملاتی فارکس
این کتاب یک کتاب عالی از رابرت ماینر است که میتواند به افراد مبتدی کمک کند تا صفر تا صد ورود به بازار فارکس و خروج از آن را بیاموزند. همچنین افرادی که در بازارهای معاملاتی فارکس موفق به کسب سود و موفقیت زیادی نشدهاند، میتوانند از این کتاب بهره ببرند. شما با خواندن این کتاب موفق خواهید شد که روند بازار را پیشبینی کرده و بهترین زمان را برای ورود به معاملات و خروج از آنها پیدا کنید. حتی اگر شما یک معاملهگر حرفهای هستید، مطالعه این کتاب میتواند سرعت انجام معاملات شما را چندین برابر کند.
خلاصه مقاله و نتیجه گیری
در این مقاله در رابطه با بهترین استراتژی معاملاتی در بازار فارکس با شما صحبت کردیم و به شما گفتیم که بهترین استراتژی فارکس چگونه انجام میشود. همچنین با سادهترین استراتژی فارکس آشنا شدیم. البته توجه داشته باشید که انتخاب یک استراتژی مناسب معاملاتی در فارکس کار راحتی نیست و علاوهبر کسب تجربه، مهارت و دانش کافی، شما به مشورت با یک فرد متخصص و انتخاب استراتژی متناسب با تیپ شخصیتی خود نیاز خواهید داشت. اگر علاقهمند به فعالیت در بازارهای مالی هستید، دوره تریدرشو تمام مباحث مرتبط با بازارهای مالی را از صفر تا صد آموزش میدهد و شما را برای ورود به بازار و معاملهگری آماده میسازد.
آموزش بازار فارکس در ایران
مجموعه دلفین وست یکی از بزرگترین مرجعهای آموزش سرمایه گذاری است که تحت قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت مینماید. مطلب فوق صرفاً به منظور آشنایی بیشتر مخاطبان با این بازار مالی است و مسئولیت استفاده از محتویات این مقاله، کاملاً بر عهده خود خوانندگان است.
برای یادگیری آموزش سرمایه گذاری در فارکس مسیر زیر را به شما پیشنهاد میکنیم:
10 اشتباه در سرمایه گذاری که باعث ضرر میشود و باید از آنها اجتناب کرد
کسب درآمد خوب است، اما مهمترین چیز این است که با یک قدم عقب نشینی از سرمایه گذاری، پای خود را روی زمین نگه دارید، تا از ضرر جلوگیری کنید. در واقع، بسیاری از معامله گران هستند که در طول روندهای صعودی قوی در بازار، سرمایه خود را چند برابر می کنند، اما فراموش می کنند که خونسردی خود را حفظ کنند و خود را به عنوان بهترین معامله گران جهان انتخاب کنند.
نگران نباشید، این واکنش در هنگام شروع معامله طبیعی است. بنابراین ضروری است که دائماً یک گام به عقب بردارید و سعی کنید هر حرکت ( صعودی یا نزولی) را درک کنید و نتایج عینی بگیرید. در غیر این صورت، احساسات شما ممکن است در حین معکوسها تسخیر شود و ممکن است پول را از دست بدهید.
اگرچه ممکن است چندین تحلیل شما مثمر ثمر باشد، اما مهم است که با بازتولید همان اقدامات به دستاوردهای خود تکیه نکنید.
اشتباه شماره 2: دنبال کردن کورکورانه یک یا چند معامله گر
چه در تجارت و چه در بخش های دیگر، داشتن حداقل استقلال در هنگام تصمیم گیری ضروری است. در واقع، بهبود دانش یکی از قوانین اصلی برای بهبود مهارت است. اگر وقت خود را کورکورانه دنبال معامله گران مورد علاقه خود بگذرانید، علاوه بر اینکه چیزی یاد نمی گیرید، در نهایت ضرر خواهید کرد.
به خصوص از آنجایی که بخش بزرگی از معامله گران در بازار پس از کسب سودهای بزرگ فکر می کنند نابغه هستند (اشتباه شماره 1) و به خود اجازه می دهند تا توصیه هایی را ارائه دهند که آنها را “قابل اعتماد” می دانند.
در نهایت، بهترین راه برای بهبود این است که از سود معامله گران منطقی صرفاً عینی استفاده کنید، در حالی که تجزیه و تحلیل خود را به تنهایی انجام دهید.
اشتباه شماره 3: فراموش کردن اینکه تحلیل تکنیکال بازی احتمالات است
تحلیل تکنیکال به هیچ وجه یک علم دقیق نیست، بلکه صرفاً راهی برای پیشبینی بهتر حرکتهای آینده در یک بازار، بر اساس تاریخچه قیمت آن است. حتی اگر به مرتبط بودن یکی از تحلیل های فنی خود متقاعد شده اید، همه چیز را روی آن شرط بندی نکنید و به خاطر داشته باشید که بازار می تواند کاملاً آن را نادیده بگیرد.
بازار بر خودش مسلط است و بدون توجه به تعداد شاخص های فنی استفاده شده، هیچ کس قادر به پیش بینی کامل تکامل آن نیست. این حالت ذهنی در درازمدت برای شما بسیار مفید خواهد بود و از ضرر و زیان زیادی برای شما جلوگیری می کند.
اشتباه شماره 4: تصمیم گیری بر اساس یک شاخص واحد
بازارها بخش های پیچیده ای هستند که با توجه به تعداد قابل توجهی از عوامل تغییر می کنند، اما یک چیز مسلم است، هیچ شاخصی نمی تواند همه آنها را در نظر بگیرد.
برای افزایش شانس کسب سود از سرمایه گذاری های خود، باید قبل از باز کردن یک موقعیت، تجزیه و تحلیل های خود را بر اساس چندین شاخص، چه فنی و چه اساسی، قرار دهید.
اشتباه شماره 5: نداشتن برنامه معاملاتی
بسیاری از معامله گران بدون هیچ گونه برنامه معاملاتی وارد بازار می شوند و در نتیجه به حرکت های بزرگ با احساسات واکنش نشان می دهند. نداشتن برنامه تجاری مانند کاوش در جنگل های آمازون بدون هیچ نقشه است.
در واقع، ایجاد یک برنامه تجاری محکم با تعیین قوانین و اهداف خاص برای هر سرمایه گذاری مهم است. این پشتیبانی فنی و روانی برای شما در نوسانات بازار بسیار مفید خواهد بود.
قانون 5.1: همیشه برنامه معاملاتی خود را دنبال کنید! هنگامی که سرمایه گذاری شما انجام شد، تنها هدف شما این خواهد بود که برنامه معاملاتی خود را به طور کامل دنبال کنید، حتی اگر بازار مخالف آن باشد. به همین دلیل است که باید با ریسک کردن و تعیین
اهداف دست یافتنی شروع کنید.
اشتباه شماره 6: نداشتن ژورنال مدیریت ریسک و تجارت
برای تبدیل شدن به یک معامله گر شایسته این نام، ضروری است که مجموعه ای از قوانین را برای فعالیت معاملاتی خود ایجاد کنید که امکان مدیریت ریسک خوب را فراهم می کند تا از غیرقابل کنترل شدن ضرر شما جلوگیری شود. به عبارت دیگر، باید اطمینان حاصل کنید که سرمایه گذاری شما بر اساس نسبت خوبی از “ریسک / پاداش” (ریسک / پاداش) است.
با داشتن یک “مدیریت ریسک” خوب است که می توانید کنترل سرمایه خود را بدون توجه به هر اتفاقی حفظ کنید.
باز کردن یک ژورنال معاملاتی (عمومی یا خصوصی) که در آن نتایج معاملات و برداشت ها/معیارهای خود را هر روز یادداشت می کنید، می تواند بسیار جالب باشد تا بتوانید از فعالیت کلی خود یک قدم به عقب بردارید.
اشتباه شماره 7: معامله بیش از حد
Overtrading اصطلاحی است که به افرادی اطلاق می شود که پس از شروع یک جلسه دیگر نمی توانند معامله را متوقف کنند. در واقع، اعتیاد به سود، بسیاری از معاملهگران را وادار میکند تا موقعیتهای بیشتری را به امید کسب سود بیشتر باز کنند.
«پول با نشستن به دست میآید، نه معامله کردن.» جسی لیورمور، کارشناس معاملات روزانه گفت:
با صرف زمان بیشتر بر روی صفحه نمایش خود برای تجارت، درآمد بیشتری کسب خواهید کرد. انتظار برای رسیدن نقاط ورودی قابل اعتماد بسیار معقولتر و سودآورتر از باز کردن یک معامله برای تنها هدف کسب درآمد سریع است. صبر در دنیای تجارت کلیدی است.
اشتباه شماره 8: معامله انتقامی
معامله انتقامی یکی از عوامل اصلی زیان دهی در بازارهاست. تمایل به جبران ضرر بلافاصله معامله گران را به کسری حتی بزرگتر سوق می دهد. در این مواقع فقط استرس، عصبانیت و طمع ذهن شما را پر می کند و این شما را از سرمایه گذاری منطقی باز می دارد.
هرگز با هدف جبران ضرر و زیان خود سرمایه گذاری نکنید! این احتمالاً مهمترین قانونی است که باید به عنوان یک معامله گر یا سرمایه گذار از آن پیروی کرد.
اشتباه شماره 9: محدود نکردن ضرر شما در معاملات
صرف نظر از ارزهای رمزپایه ای که معامله می کنید (بیت کوین، اتریوم و غیره)، باید در هر یک از موقعیت های خود یک نقطه ابطال تعیین کنید. در غیر این صورت، ممکن است پشیمان شوید که به موقع بیرون نیامده اید. در واقع، حتی پس از کاهش -30٪، -50٪ یا حتی -80٪، همیشه این شانس وجود دارد که بازار حتی بیشتر اصلاح شود. حفاظت از سرمایه تجاری شما باید اولویت اصلی شما باشد.
اگر با از دست دادن درصد کمی از سرمایه گذاری خود از بازار خارج شوید، فرصت سرمایه گذاری مجدد را خواهید داشت در حالی که منتظر نقاط ورود بهینه جدید هستید. در تجارت، هدف اصلی شما کسب درآمد نیست، بلکه از دست دادن آن نیست.
همچنین ممکن است عاقلانه باشد که “Stop-Loss” را راه اندازی کنید تا خروجی خود را از بازار بهینه کنید و در عین حال ضررهای مالی خود را محدود کنید.
ریسک به ریوارد را در معاملات خود چه گونه در نظر بگیریم!
یکی از پارامترهای بسیار مهم و تاثیر گذار در معاملات نسبت ریسک به ریوارد یا همان نسبت سود به زیان میباشد که در هنگام تجارت در بازار معاملات به خصوص فارکس، باید به آن توجه ویژه داشت.
یکی از روشهای کاهش ریسک، تشکیل سبد سهام است و متنوع سازی آن است اما روش دیگر آن توجه به نسبت ریسک به ریوارد می باشد.
شاخص یا نسبت سود به زیان یا همان “ریسک به ریوارد” شاخصی برای تعیین حد ضرر و حد سود برای سرمایه گذاری در معاملات بورس می باشد، این شاخص می تواند جهت تصمیم گیری برای خرید یا عدم خرید سهم مورد توجه سرمایه گذاران قرار گیرد.
ریسک به ریوارد تنها یک عدد است که خود بر اساس پارامترهای احتمالی بنا نهاده شده است. بهترین ریسک به ریوارد چقدر است ؟
اگر برای خرید دو سهم مردد هستید، میتوانید به کمک این شاخص، یکی را انتخاب کنید (آن سهمی که ریسک به ریوارد کمتری دارد).
حتی ممکن است در بازار بورس، ۱۰ سهم پیدا کنید که به لحاظ تکنیکی و بنیادی موقعیت خوبی برای خرید دارند. حال میتوانید به شاخص R/R نگاه کنید تا بتوانید در اتخاذ تصیم گیری برای معامله، به یک نتیجهی بهتری برسید.
نسبت ریسک به ریوارد یعنی اینکه شما در مقابل چند درصد سود حاضر هستید چند درصد از سرمایه خود را به خطر بیندازید. به بیان ساده نسبت ریسک به بازده یعنی در برابر چه میزان سود احتمالی حاضر هستید چه میزان ضرر احتمالی را منحمل شوید. در مورد حراج پیوسته در بورس بیشتر بدانید.
ریسک به ریوارد
مفهوم ریسک به ریوارد چیست ؟ مفهوم “نسبت سود به زیان در همه بازارهای بورس چه داخلی(بورس های ملی) و چه بین المللی یکسان است.
نسبت ریسک به بازده ترکیب شده از دو واژهی “ریسک ” و “بازده ” است.
منظور از ریسک تفاوت قیمت سهم و حد ضرر است و منظور از ریوارد تفاوت قیمت سهم و حد سود می باشد.
بازده عبارت است از:
پاداشی که سرمایهگذار به ازای سرمایهگذاری و به خطر انداختن پول خود به دست میآورد که بازده ممکن است ” مورد انتظار ” یا “واقعی ” باشد.
بازده مورد انتظار (بازده پیشبینیشده):مقداری است که سرمایهگذار انتظار دارد آن را بدست آورد
اما بازده واقعی مقدارِ بازدهی است که سرمایهگذار آن را در عمل به دست میآورد.
درواقع با افزایش بازده(ریوارد) احتمال رسیدن قیمت به بازده مورد انتظار کاهش می یابد که بهتبع آن کاهش شانس برد را به همراه خواهد داشت.
برای مثال ممکن است پیشبینی کنیم که روی سهمی ۳۰% سود کنیم که این بازده مورد انتظار ما است درحالیکه در عمل فقط ۱۵% سود کنیم که این سود همان بازده واقعی است.
ریسک به ریوارد مناسب چقدر است ؟ در معاملات مان ممکن است به جای سود زیان کنیم. در اینجا ریسک مطرح می شود در واقع زیان مورد انتظار را ریسک می گوییم.
بنابراین بر اساس تعریف: نسبت ریسک به بازده عبارت است از زیان بالقوه در مقابل بازده مورد انتظار.
نحوه محاسبه ریسک به ریوارد به این شکل است که برای محاسبه این نسبت ابتدا باید ریسک و ریوارد را طبق فرمول زیر بدست بیاوریم؛
(Stop Loss) حد ضرر – قیمت ورود به سهم = ریسک(Risk )
(Target) حد سود – قیمت ورود به سهم = ریوارد(Reward)
عبارت است از نسبت میزان سود به میزان ضرر احتمالی که قبل از ورود به معامله تعیین میشود. بهترین صرافی ارز دیجیتال ایرانی را بشناسید.
بنابراین پس از تعیین ریسک و ریوارد اگر میزان ریسک را تقسیم بر ریوارد کنیم (Risk/Reward) و ضربدر ۱۰۰ کنیم نسبت R/R به دست می آید که هر وقت کمتر از ۵۰% بود سهم برای خرید منطقی هست.
در واقع اگر سود انتظاری شما (که بر اساس یک تحلیل منطقی تکنیکالی یا بنیادی باشد) حداقل دو برابر زیان احتمالی (حد ضرر بدست آمده) باشد، آنوقت خرید یک سهم مانعی ندارد در غیر این صورت خرید معمولا اشتباه است.
بررسی چند مثال:
فرض کنید قیمت سهمی ۲۰۰۰ ریال باشد. با تحلیل تکنیکال حد ضرر را ۱۸۰۰ و هدف را ۳۰۰۰ فرض کردیم.
ریسک برابر با ۲۰۰۰_۱۸۰۰ یعنی ۲۰
ریوارد یا سود برابر با ۳۰۰۰_۲۰۰۰ یعنی ۱۰۰
حال نسبت ریسک به ریوارد برابر ۲۰ به ۱۰۰ است که بیست درصد منطقی است و می تونیم سهم را خریداری کنیم زیرا که زیان برابر با یک پنجم بازدهی یا سودمان است. پس فعلا خرید خوبیست.
فرض کنید شما قصد خرید سهمی را در بازار بورس ایران با واحد پولی ریال را دارید که قیمت آن مبلغ ۱۶۸۱ ریال است و تارگت ( حد سود ) سهم مبلغ ۲۱۲۰ ریال و حد ضرر سهم مبلغ ۱۵۵۰ ریال می باشد، بنابراین برای تصمیم گیری جهت خرید یا عدم خرید سهم ابتدا باید ریسک و ریوارد را مشخص نماییم.
۱۳۱ = ۱۵۵۰ – ۱۶۸۱ = ریسک
۴۳۹ = ۲۱۲۰ – ۱۶۸۱ = ریوارد
حالا طبق مطالب گفته شده ریسک را تقسیم بر ریوارد می کنیم که می شود:
Risk/Riward=۱۳۱ / =۴۳۹ ۰ / ۲۹۸
بنابراین نتیجه محاسبه می شود؛ ۰٫۲۹۸ یا ۲۹٫۸% و چون این نسبت کمتر از ۵۰% می باشد پس سهم برای خرید مناسب است.
تجزیه و تحلیل نسبت ریسک به ریوارد:
شاخص ریسک به ریوارد شاخص خوبی برای تعیین حد ضرر و حد سود است. میدانید بهترین ارز دیجیتال برای سرمایه گذاری چیست ؟
اگر پس از خرید سهم، قیمت آن تا مبلغ۱۵۵۰ریال سقوط کرد آن را می توانیم بفروشیم و با ضرر از آن خارج شویم و اگرقیمت سهم بالا رود و تا مبلغ ۲۱۲۰ ریال رسید، باز هم می توانیم تصمیم به فروش سهم بگیریم. به عبارت دیگر مبلغ ۴۳۹ ریال سود در مقابل مبلغ ۱۳۱ ریال ضرر که ریسک به ریوارد سهم می شود ۲۹% و یا یک سوم مبلغ سرمایه گذاری، بنابراین ریسک به ریوارد، به این مفهوم است که شما حاضرید در مقابل ۲۹ درصد سود، مقداری از سرمایه خود را (به اندازه مبلغ سرمایه گذاری) به خطر بیندازید.
خرید در کف (Buy The Dips)
«خرید در کف قیمتی» به معنای خرید دارایی پس از کاهش قیمت است. اعتقاد بر این است که قیمت پایینتر جدید نشاندهنده یک معامله است، زیرا «افت» موقت است و دارایی، با گذشت زمان، بهبود یافته و ارزش آن افزایش مییابد.
خرید در کف چیست؟
«خرید در کف قیمتی» به معنای خرید دارایی پس از کاهش قیمت است. اعتقاد بر این است که قیمت پایینتر جدید نشاندهنده یک معامله است، زیرا «افت» موقت است و دارایی، با گذشت زمان، بهبود یافته و ارزش آن افزایش مییابد.
نکات مهم
- خرید در کف به خرید یک دارایی یا اوراق بهادار پس از کاهش قیمت کوتاه مدت و به صورت مکرر اشاره دارد.
- خرید در کف می تواند در روندهای صعودی بلندمدت سودآور باشد، اما در طول روندهای نزولی بی سود یا سخت تر باشد.
- خرید در کف میتواند میانگین هزینه یک موقعیت را کاهش دهد، اما ریسک و پاداش خرید در کف باید دائما ارزیابی شود.
درک مفهوم خرید در کف
«خرید در کف قیمتی» عبارت رایجی است که سرمایه گذاران و معامله گران پس از کاهش قیمت دارایی در کوتاه مدت می شنوند. پس از کاهش قیمت دارایی، برخی از معامله گران و سرمایه گذاران این را فرصت مناسبی برای خرید می دانند. مفهوم خرید در کف بر اساس تئوری امواج قیمت است. وقتی سرمایهگذار دارایی را پس از افت میخرد، امید دارد که در صورت بازگشت بازار، سود کسب کند.
خرید در کف قیمتی اصول مختلفی دارد و بسته به موقعیت، شانس سودآوری متفاوتی نیز دارد. برخی از معامله گران می گویند در صورتی که قیمت دارایی در یک روند صعودی بلندمدت اٌفت کند، در کف قیمتی آن را میخرند و امیدوارند که روند صعودی پس از سقوط از سر گرفته شود.
برخی دیگر زمانی از این عبارت استفاده می کنند که هیچ روند صعودی پایداری موجود نباشد، اما معتقدند که یک روند نسبت ریسک به پاداش در معاملات چیست؟ صعودی ممکن است در آینده رخ دهد. بنابراین، زمانی که قیمت کاهش مییابد، خرید میکنند تا از افزایش احتمالی قیمت سود ببرند.
اگر سرمایهگذاری از قبل سهامی خریده باشد و در روند نزولی مجدد خرید کند، گفته میشود که میانگین سبد آن کاهش مییابد. خرید سهام پس از کاهش بیشتر قیمت که به کاهش میانگین خالص قیمت منجر شود، یک استراتژی سرمایهگذاری است. اما اگر پس از خرید در کف قیمتی، روند صعودی نشود، منجر به ضرر سرمایه گذار میشود.
محدودیت های خرید در کف قیمتی
مانند همه استراتژی های معاملاتی، خرید در روند نزولی منجر به سود نمیشود. قیمت یک دارایی ممکن است به دلایل زیادی کاهش یابد، مانند تغییرات در ارزش اساسی آن. فقط به این دلیل که قیمت نسبت به قبل ارزان تر است، لزوماً به این معنی نیست که دارایی ارزش خوبی دارد.
مشکل این است که یک سرمایه گذار غیر حرفه ای، توانایی بسیار کمی برای تشخیص تفاوت بین کاهش موقت قیمت و افت مستمر آن دارد. ممکن است ارزش ذاتی شناسایی نشده باشد، اما خرید سهام بیشتر صرفاً برای کاهش میانگین هزینه مالکیت احتمالا دلیل خوبی برای افزایش درصد پرتفوی سرمایه گذار در این سطح قیمتی نیست. طرفداران این تکنیک، کاهش میانگین را به عنوان رویکردی مقرون به صرفه برای انباشت ثروت می دانند. مخالفان آن را به عنوان دستور العمل نابودی می دانند.
سهامی که از 10 دلار به 8 دلار سقوط می کند هم میتواند یک فرصت خرید خوب باشد و هم ممکن است اینطور نباشد. ممکن است دلایل خوبی برای کاهش سهام وجود داشته باشد، مانند تغییر در سود، چشم انداز رشد نامطلوب، تغییر در مدیریت، شرایط بد اقتصادی، از دست دادن یک قرارداد و غیره. اگر شرایط به اندازه کافی بد باشد میتواند تا 0 هم کاهش یابد.
مدیریت ریسک در هنگام خرید در کف
همه استراتژی های معاملاتی و روش های سرمایه گذاری باید نوعی کنترل ریسک داشته باشند. هنگام خرید یک دارایی پس از سقوط آن، بسیاری از معامله گران و سرمایه گذاران قیمتی را برای کنترل ریسک خود تعیین می کنند. به عنوان مثال، اگر سهام از 10 دلار به 8 دلار سقوط کند، معامله گر ممکن است تصمیم بگیرد که در صورت رسیدن سهام به 7 دلار، ضرر خود را کاهش دهد. آنها فرض میکنند که سهام از 8 دلار بالاتر میرود، به همین دلیل خرید میکنند، اما همچنین میخواهند در صورت اشتباه بودن و کاهش دارایی، ضرر خود را محدود کنند.
خرید در کف قیمتی در دارایی هایی که روند صعودی دارند، بهتر عمل می کند. کف های قیمتی که به آن پولبک نیز می گویند، بخشی منظم از روند صعودی هستند. تا زمانی که قیمت به کف های قیمتی بالاتر (در زمان پولبک یا نزول) و سقف های قیمتی بالاتر در حرکت روند بعدی آن برسد، روند صعودی دست نخورده باقی میماند.
هنگامی که قیمت کاهش یابد، قیمت وارد یک روند نزولی می شود. قیمت ارزانتر و ارزانتر میشود و هر شیب با قیمتهای پایینتر همراه میشود. اکثر معاملهگران نمیخواهند داراییهای زیانده را حفظ کنند و از خرید در کف های قیمتی در طول یک روند نزولی اجتناب میکنند. با این حال، خرید در کف های قیمتی روندهای نزولی ممکن است برای برخی از سرمایه گذاران بلندمدتی که سود را در قیمت های پایین می بینند، مناسب باشد.
مثالی از خرید در کف قیمتی
بحران مالی 08-2007 را در نظر بگیرید. در این مدت، سهام بسیاری از شرکت های وام مسکن و مالی سقوط کرد. شرکت های Bear Stearns و New Century Mortgage شدیدترین سقوط ها را تجربه کردند. سرمایهگذاری که به طور معمول از فلسفه «خرید در کف قیمتی» استفاده میکند، تا آنجا که ممکن است این سهام را نگه میدارد، با این فرض که قیمتها در نهایت بهبود می یابند.
البته این موضوع برای این شرکت هرگز رخ نداد و هر دو شرکت پس از از دست دادن ارزش سهام خود، ورشکسته شدند. سهام شرکت New Century Mortgage به حدی سقوط کرد که بورس نیویورک (NYSE) معاملات را به حالت تعلیق درآورد. سرمایهگذارانی که فکر میکردند سهام 55 دلاری به ازای هر سهم معاملهای با قیمت 45 دلار است، تنها چند هفته بعد که به زیر یک دلار در هر سهم نزول کرد، با ضررهای شدید مواجه میشدند.
بین سالهای 2009 و 2020، سهام اپل (AAPL) از حدود 3 دلار به بیش از 120 دلار (تعدیلشده) رسید. خرید در کف قیمت آن دوره، به سرمایه گذار پاداش قابل توجهی داد.
دیدگاه شما