میانگین متحرک نمایی EMA چیست
میانگین متحرک نمایی EMA نوعی میانگین متحرک MA است که وزن و اهمیت بیشتری به جدیدترین داده ها می دهد.
میانگین متحرک نمایی EMA نوعی میانگین متحرک MA است که وزن و اهمیت بیشتری به جدیدترین داده ها می دهد. میانگین متحرک نمایی به عنوان میانگین متحرک وزنی نمایی شناخته می شود . میانگین متحرک وزنی نمایی در مقایسه با میانگین متحرک ساده SMA که وزن برابری به همه ی مشاهدات در دوره ی زمانی می دهد نسبت به تغییرات قیمت جدید واکنش قابل توجه تری نشان می دهد.
محاسبه ی EMA
برای محاسبه ی EMA در مرحله ی اول باید میانگین متحرک ساده SMAرا در طی یک بازه ی زمانی خاص محاسبه کنید . محاسبه ی SMAساده است : SMAاز طریق جمع قیمت نهایی سهام فرمول های شاخص جهت میانگین در بازه ی زمانی مورد نظر تقسیم بر همان تعداد بازه ی زمانی به دست می آید . به عنوان مثال حاصل یک SMA 20 روزه تنها از طریق جمع قیمت های نهایی در 20 روز معاملاتی گذشته و تقسیم آن بر 20 به دست می آید . در مرحله ی بعد باید ضریب افزاینده برای وزن دهی EMAکه معمولا از طریق این فرمول به دست می آید را محاسبه کنید : 1+ بازه ی زمانی مشخص شده ÷ 2
بنابراین ضریب افزاینده ی یک میانگین متحرک 20 روزه 0.0952= 1+20 ÷2 خواهد بود . در مرحله ی آخر برای محاسبه ی EMAفعلی ، از فرمول زیر استفاده می شود :
EMA روز قبل + ضریب افزاینده × [ ( EMAروز قبل – قیمت نهایی ) ]
EMA به قیمت های جدید اهمیت بیشتری می دهد در حالی که SMA به تمام مقادیر اهمیت برابری می دهد . اهمیت داده شده به جدیدترین قیمت برای EMAبا بازه ی زمانی کوتاه تر نسبت به EMAبا بازه ی زمانی طولانی تر بیشتر است . به عنوان مثال برای EMAبا بازه ی زمانی 10 ضریب افزاینده ی 18.8 درصد به جدیدترین داده های قیمت اعمال می شود در حالی که برای EMAبا بازه ی زمانی 20 ضریب افزاینده ی 9.52 به کار می رود . هم چنین در EMAاز طریق استفاده از قیمت باز ، بالا ، پایین یا متوسط به جای قیمت نهایی تغییراتی به وجود می آید .
میانگین متحرک نمایی به شما چه می گوید؟
میانگین های متحرک نمایی 12و 26 روزه معمولا متداول ترین میانگین های قیمت گذاری و تجزیه و تحلیل شده ی کوتاه مدت هستند . میانگین های متحرک نمایی 12 و 26 روزه به منظور ایجاد شاخص هایی چون میانگین متحرک همگرایی واگرایی MACDو نوسانگر درصد قیمت PPOبه کار می روند . به طور کلی EMAهای 50 و 200 روزه برای نشان دادن روندهای طولانی مدت استفاده می شوند . وقتی قیمت سهام از میانگین متحرک 200 روزه ی خود عبور می کند نشان می دهد که یک وارونگی رخ داده است . اگر معامله گرانی که از تجزیه و تحلیل های تکنیکال استفاده می کنند از آن به طرز صحیحی استفاده کنند به میانگین متحرک سودمند و پرمایه ای ( شفافی ) دست می یابند . اما در صورتی که از آن ها به صورت نامناسب و بد تفسیر شده استفاده کنند باعث ویرانگری می شوند . تمامی میانگین های متحرکی که معمولا در تحلیل های تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرند ، شاخص های تاخیری ( عقب مانده ) هستند . در نتیجه ، نتیجه حاصل از اعمال میانگین متحرک به نمودار بازار باید حرکت بازار را تایید و یا قدرت آن را نشان دهد . اغلب اوقات ، با گذشت زمان ، خط شاخص میانگین متحرک تغییر کرده است تا حرکت قابل توجهی را در بازار نشان دهد . نقطه ی مطلوب ورود به بازار قبلا تصویب شده . EMA برای کاهش این معضل تا حدودی کمک می کند . از آن جا که محاسبه ی EMAتوجه بیشتری به آخرین داده ها دارد عملکرد قیمت را قاطعانه تر دنبال می کند و بنابراین سریع تر واکنش نشان می دهد . این عمل زمانی مطلوب است که از EMAبه منظور استنتاج سیگنال ورودی تجارت استفاده می شود.
تفاوت بین EMAو SMA
تفاوت عمده ی بین میانگین متحرک نمایی و میانگین متحرک ساده حساسیتی است که هر یک نسبت به تغییرات داده های استفاده شده در محاسبه ی خود نشان می دهند . به طور خاص EMAتوجه بیشتری به قیمت های جدید نشان می دهد در حالی که SMAبه تمامی مقادیر واکنش یکسانی نشان می دهد . هر دو میانگین مشابه هم هستند زیرا هر دو میانگین با روشی مشابه تفسیر می شوند و هردو معمولا توسط معامله گران مورد استفاده قرار می گیرند تا نوسانات قیمت را یکنواخت کنند . از آنجا که EMAها توجه بیشتری به داده های جدید نسبت به داده های قدیمی دارند در مقایسه با SMAها واکنش بیشتری نسبت آخرین تغییرات قیمت نشان می دهند و این باعث می شود که واکنش EMAها به موقع تر باشد و این علت ها نشان می دهد که چرا EMAمیانگین ترجیحی در بین بسیاری از معامله گران است.
اندیکاتور شاخص حرکت جهت دار (DMI) در تحلیل تکنیکال چیست؟
اندیکاتور شاخص حرکت جهت دار (DMI) در تحلیل تکنیکال چیست؟
شاخص حرکت جهت دار (Directional Movement Index – DMI) اندیکاتوری توسعهیافته توسط جِي والدِر (J. Wilder) در سال 1978 میباشد که سمتوسوی حرکت قیمت یک دارایی را شناسایی مینماید.
شاخص حرکت جهت دار این مهم را با مقایسهٔ قلهها و درههای سابق (Prior Highs and Lows) و رسم دو خط انجام میدهد.
خط اول، به خط «حرکت جهت دار مثبت» (Positive Directional Movement) معروف است که آن را با نماد (DI +) نمایش میدهند.
خط دیگر به خط «حرکت جهت دار منفی» (Negative Directional Movement) مشهور میباشد و با علامت (DI -) نشان داده میشود.
یک خط سوم اختیاری نیز تحت عنوان «حرکت جهت دار» (Directional Movement) موجود است که با اختصار (DX) به نمایش درمیآید.
این خط تفاوتهای میان دو خط DA + و DA – را به نمایش میگذارد. زمانی که خط DI + بالاتر از DI – قرار گرفته باشد، فشار روبهبالای (فشار خرید) بیشتری در قیمت نسبت به فشار روبهپایین (فشار فروش) وجود دارد.
اندیکاتور شاخص حرکت جهت دار؛ منبع: تریدینگ ویو | Tradingview
اگر خط DI – بالاتر از خط DI + قرار گرفته باشد، شرایط بازار عکس حالت قبلی بوده و فشار روبهپایین (فشار فروش) در قیمت بیشتر از فشار روبهبالا (فشار خرید) خواهد بود.
همچنین اندیکاتور شاخص حرکت جهت دار به معاملهگران کمک میکند تا جهت حرکت روند قیمتی در بازار را تشخیص دهند.
تقاطعهای صورت گرفته بین خطوط این اندیکاتور – که در اصطلاحات معاملهگری به این تقاطعها Crossovers اطلاق میگردد – در برخی از مواقع بهعنوان یک سیگنال معاملاتی برای خرید یا فروش استفاده میگردد.
نکات مهم:
- اندیکاتور شاخص حرکت جهت دار از دو خط و یک خط اختیاری تشکیل شده است. این خطوط نشاندهندهٔ فشار فروش بازار (DI -)، فشار خرید در بازار (DI +) و خط سوم نیز نشاندهندهٔ اختلاف بین دو خط مثبت و منفی فوق میباشد (DX).
- خط DI + که بالاتر از DI – قرار گرفته باشد، نشاندهندهٔ فشار روبهبالای (فشار خرید) بیشتر در قیمت نسبت به فشار رو به پایین (فشار فروش) میباشد.
- اگر خط DI – بالاتر از خط DI+ قرار گیرد، نشاندهندهٔ عکس حالت قبلی بوده و فشار رو به پایین (فشار فروش) در قیمت بیشتر از فشار روبهبالا (فشار خرید) خواهد بود.
- از تقاطعهای خطوط مذکور (Crossovers) میتوان برای بهدست آوردن سیگنال روندهای در حال تشکیل (در حال ظهور) استفاده نمود. برای مثال، زمانی که خط DI + خط DI – را به سمت بالا قطع نماید (یا به اصطلاح کراس کند – Cross) ممکن است سیگنال شروع روند صعودی جدیدی را برای ما صادر نماید.
- هرچه فاصلهٔ بین دو خط DI + و DI – بیشتر باشد، حاکی از قدرتمندتر بودن روند قیمتی بازار خواهد بود. اگر خط DI + با فاصلهٔ زیادی بالاتر از خط DI – قرار گرفته باشد، روند قیمتی با قدرت به سمت بالا (Strong Uptrend) حرکت مینماید. اگر خط DI – با فاصلهٔ زیادی بالاتر از خط DI + قرار گرفته باشد، روند قیمتی موجود با قدرت به سمت پایین (Strong Downtrend) حرکت خواهد نمود.
- شاخص میانگین جهت دار (Average Directional Movement Index – ADX) نیز اندیکاتور دیگری است که میتواند به اندیکاتور شاخص حرکت جهت دار اضافه شود. در کنار آن مورد استفاده قرار گیرد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد شاخص میانگین جهت دار میتوانید از مطلب آموزشی «اندیکاتور شاخص میانگین جهت دار در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.
فرمولهای محاسبهٔ اندیکاتور شاخص حرکت جهت دار (DMI) شامل موارد زیر میباشند:
که در این معادلات:
حرکت جهت دار (DM +) = قله کنونی – قله سابق
PH = بالاترین سطح قیمتی قبلی
– DM = نقطه کف قبلی – نقطه کف کنونی
CDM = حرکت جهت دار کنونی
ATR = میانگین واقعی رنج (محدوده) حرکتی
نحوهٔ محاسبهٔ شاخص حرکت جهت دار (DMI)
- میزان DM +، DM -، و محدودهٔ واقعی (True range – TR) را برای هر دورهٔ زمانی محاسبه نمایید. معمولاً از دورههای زمانی (Periods) 14 روزه استفاده میشود.
- DM + برابرست با قلهٔ کنونی قیمت منهای قلهٔ پیشین قیمت
- DM – برابرست با کف قیمت کنونی منهای کف پیشین قیمت
- از DM + زمانی استفاده کنید که عدد حاصل شده از تفاضل قیمت قلهٔ کنونی و قلهٔ پیشین بیشتر از عدد حاصل شده از قیمت کف کنونی منهای کف پیشین قیمت میباشد. همچنین از DM – زمانی استفاده کنید که عدد حاصل از تفاضل قیمت کف کنونی و قیمت کف سابق بزرگتر از از عدد حاصل شده از تفاضل قیمت قلهٔ کنونی منهای قیمت قلهٔ پیشین باشد.
- محدودهٔ واقعی (True Range – TR) عددی بزرگتر از قلهٔ کنونی، کف کنونی، بالاترین نقطهٔ بسته شدن (Current high – Previous Close) و یا پایینترین نقطهٔ بسته شدن (Current low – Previous Close) میباشد.
- میانگینهای 14 روزه DM +، DM – و TR را هموار (smooth) نمایید. در ادامهٔ فرمول محدودهٔ واقعی (TR) نیز آورده شده است. مقادیر DM + و DM – را نیز وارد آنها کنید تا میانگینهای هموار شدهٔ آنها را نیز دست آورید.
- مقدار 14 روز اول محدودهٔ واقعی برابر است با جمع میزان محدودههای واقعی طی 14 روز اول.
First 14TR = Sum of first 14 TR readings.
- مقدار محدودهٔ واقعی طی 14 روز بعدی برابرست با فرمول زیر: (که در آن، مقدار 14 روز اول بهدست آمده را از تقسیم مقدار 14 روز اولیه بر 14 کم کرده و سپس با مقدار کنونی محدودهٔ واقعی جمع میکنیم.)
Next 14TR value = First 14TR – (Prior 14TR/14) + Current TR
- سپس، مقدار هموار شدهٔ ارزش DM + بهدست آمده را بر مقدار هموار شدهٔ محدودهٔ واقعی (Smoothed TR) تقسیم میکنیم تا مقداری DI + را بهدست آوریم. سپس این عدد را در 100 ضرب میکنیم.
- عدد DM – هموار شده را بر مقدار TR تقسیم کرده تا مقدار عددی DI – را بهدست آوریم. این عدد را نیز در 100 ضرب نمایید.
- شاخص انتخابی حرکت جهت دار (Optional Directional Movement Index – DX) برابر است با تفاضل DI + و DI -، تقسیم بر مجموع عددی DI + و DI – (البته همگی این اعداد باید به صورت قدر مطلقی – Absolute Value – نوشته شده باشند). عدد بهدست آمده در این مرحله را نیز در 100 ضرب نمایید.
شاخص میانگین جهت دار (Average Directional Movement – ADX) بهعنوان میانگینی هموار شده از شاخص DX شناخته میشود.
شاخص حرکت جهت دار (DMI) چه چیزهایی را به شما میگویند؟
استفادهٔ اصلی از اندیکاتور شاخص حرکت جهت دار، در یافتن جهت روند در بازار و ارائهٔ سیگنالهای معاملاتی میباشد.
تقاطعها (Crossovers) سیگنالهای معاملاتی اصلی را صادر مینمایند. یک معاملهٔ خرید زمانی میتواند رخ دهد که خط DI + خط DI – را روبهبالا قطع کند.
در این صورت میتوان گفت که یک روند صعودی احتمالی در راه میباشد. سیگنال فروش نیز زمانی صادر میشود که خط DI -، خط DI + را به سمت پایین قطع نماید. این میتواند نشاندهندهٔ یک روند نزولی محتمل و قریبالوقوع باشد.
با وجود این که این روش ممکن است در تولید سیگنالهای مفید خوب عمل کند، اما این اندیکاتور سیگنالهای بد و غلط نیز تولید میکند. زیرا که یک روند ممکن است به رشد خود ادامه ندهد و متوقف شود.
از اندیکاتور شاخص حرکت جهت دار میتوان بهعنوان ابزاری جهت تأیید روند تشخیص داده شده و یا تأییدیهٔ معاملات استفاده نمود.
اگر DI + با فاصلهٔ زیادی در بالای DI – قرار گرفته باشد، روند قدرت ادامه دادن مسیر روبهبالای خود را دارد و از این موضوع میتوان بهعنوان تأییدیهای برای معاملات خرید کنونی و یا دریافت سیگنال ورود به موقعیتهای معاملاتی خرید (Long) جدید استفاده کرد.
اگر خط DI – با فاصلهٔ بالاتر از خط DI + قرار گرفته باشد؛ تأییدکنندهٔ روند قدرتمند نزولی در بازار خواهد بود که میتوان از آن بهعنوان تأییدیهای برای ورود به پوزیشن فروش (شرت) استفاده کرد.
تفاوت بین شاخص حرکت جهت دار (DMI) و اندیکاتور آرون (Aaron Indicator) چیست؟
اندیکاتور شاخص حرکت جهت دار از دو خط اصلی و یک خط سوم اختیاری تشکیل شده است. اندیکاتور آرون نیز از دو خط تشکیل شده است.
هر دو اندیکاتور نشاندهندهٔ حرکات مثبت و منفی در بازار میباشند، و به تشخیص جهت روند کمک مینمایند. اما فرمول محاسباتی این دو اندیکاتور با یکدیگر فرق دارند. بنابراین تقاطعهای رخ داده در این دو اندیکاتور در یک زمان رخ نمیدهند و فاصلهٔ زمانی دارند.
محدودیتهای استفاده از اندیکاتور حرکت جهت دار (DMI) چیست؟
شاخص حرکت جهت دار (DMI) بخشی از یک سیستم بزرگتر تحت عنوان «شاخص میانگین جهت دار – Average Directional Movement Index – ADX) میباشد.
تشخیص جهت روند این اندیکاتور در اندیکاتور ADX نیز گنجانده شده است. اعداد بالاتر از 20 در اندیکاتور شاخص میانگین جهت دار (ADX) نشاندهندهٔ روند قدرتمند صعودی میباشند.
چه از اندیکاتور ADX استفاده کنید و چه نکنید، نباید فراموش کنید که تمامی اندیکاتورها دارای خطا بوده و در مواقع خطا سیگنالهای غلطی را تولید مینمایند
مقادیر DI + و DI – و تقاطعها همگی بر پایهٔ قیمتها و رخدادهای گذشتهٔ بازار میباشند و لزوماُ توانایی بازتاب احتمال رخدادهای آینده را ندارند. ممکن است یک تقاطع انجام شود، اما قیمت هیچگونه واکنشی به آن نشان ندهد.
اگر شخصی با این تقاطع وارد معامله شده بود، در بهترین حالت هیچ تغییری در سرمایهٔ خود نمیدید. ممکن است در بازهای از زمان، خطوط چندین بار یکدیگر را قطع نمایند؛ که این تقاطعها نیز به معنی سیگنال معاملاتی در بازار نخواهند بود.
میتوان با معامله کردن در روندهای بزرگ و طولانی مدت، و با بررسی بلندمدت چارت قیمتی در کنار استفاده از مقادیر ارائه شده در اندیکاتور ADX، روندهای خوب در بازار را تشخیص داده و از رخ دادن خطاهای مذکور تا حد زیادی پیشگیری کرد.
اگر علاقه مند به یادگیری بیشتر در این حوزه هستید میتوانید از نقشه راهنمای دیجی کوینر به نام «درخت یادگیری» دیدن نمایید که از نقطه ابتدایی تا انتهای مسیر را ریل گذاری کرده است.
شما با مطالعه درخت یادگیری تا حد مطلوبی دانش خود را افزایش دادهاید اما برای حرفه ای شدن و انجام معاملات در این بازار نیاز به یک راهنمای مجرب و با تجربه دارید. مجموعه دیجی کوینر بر آن است که با برگزاری کلاسهای آموزشی تجریبات چند ساله خود را در اختیار هم وطنان عزیز قرار دهد تا در این بحران اقتصادی بتوانند در آمد دلاری کسب نمایند. (تاریخ برگزاری کلاسها متعاقبا از طریق وبسایت اعلام خواهد شد.)
تیم تحریریه دیجی کوینر
این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.
معرفی ۲۵ فرمول پرکاربرد در اکسل
برنامه اکسل (Microsoft Excel) ابزاری برای کار با داده است. امروزه این برنامه، یک محصول کاربردی و نرمافزاری با بهرهوری گسترده در صنایع مختلف به حساب میآید که برای تولید گزارشها و بینشهای مربوط به کسب و کار ساخته شده است. اکسل از چندین برنامه داخلی پشتیبانی میکند که استفاده از آن را آسانتر خواهد کرد.
یکی از ویژگیهای برجسته اکسل، فرمولهای بینظیر آن است. در این مقاله، ما در مورد انواع توابع و فرمولهای اکسل بحث خواهیم کرد. این فرمولها و توابع شما را قادر میسازند محاسبات و تجزیهوتحلیل دادهها را سریعتر انجام دهید.
فرمول اکسل چیست؟
در نرمافزار مایکروسافت اکسل، فرمول عبارتی است که با مقادیر مشخص در محدوده سلولها نوشته میشود. فرمولهای اکسل شما را قادر میسازند محاسباتی مانند جمع، تفریق، ضرب و تقسیم را انجام دهید. علاوه بر این، میتوانید میانگین مقادیر لازم را به دست آورده و یا برای طیف وسیعی از سلولها، درصدی را محاسبه کنید. مقادیر تاریخ و زمان را دستکاری کرده و حتی کارهای بیشتری انجام دهید.
اصطلاح دیگری وجود دارد که برای فرمولهای اکسل بسیار آشنا است و آن “توابع (Function)” میباشد. دو کلمه “فرمول” و “توابع” گاهی قابل تعویض هستند. آنها تقریبا ارتباطی نزدیک با هم دارند، اما در عین حال متفاوت هستند. تفاوت اصلی این دو مبحث در این است که فرمول با علامت برابر (=) شروع شده و از توابع برای انجام محاسبات پیچیده که نمیتوان به صورت دستی انجام داد استفاده میشود. توابع در اکسل دارای نامهایی هستند که کاربرد مورد نظر آنها را منعکس میکنند.
مثال زیر نشان میدهد که چگونه ما از فرمول ضرب به صورت دستی با عملگر ‘*’ استفاده کردهایم.
همچنین مثال زیر نشان میدهد که ما چگونه فرمول های شاخص جهت میانگین از تابع “PRODUCT” برای انجام ضرب استفاده کردهایم. همانطور که مشاهده میکنید، ما در اینجا از عملگر ریاضی استفاده نکردهایم.
فرمولها و عملکردهای اکسل به شما کمک میکنند وظایف خود را به نحو احسن انجام دهید و باعث صرفهجویی در زمان کاری شما نیز خواهند شد.
فرمولها و توابع اکسل
بسته به نوع عملیاتی که میخواهید روی مجموعه داده انجام دهید، تعداد زیادی فرمول و عملکرد اکسل وجود دارد. اجازه دهید در ادامه، ۲۵ فرمول برتر اکسل را بررسی کنیم.
۱- جمع یا () SUM
تابع () SUM همانطور که از نامش پیداست، نتیجه مجموعِ محدودهِ انتخاب شده در مقادیر سلول را نشان میدهد. این تابع، عملی ریاضیوار را انجام میدهد که جمع نامیده شده است. در زیر مثالی از آن را میبینید:
همانطور که در بالا مشاهده میکنید، برای یافتن مقدار کل فروش برای هر واحد، ما باید عملکرد “= SUM (C2: C4)” را تایپ کنیم. این تابع به طور خودکار ۳۰۰، ۳۸۵ و ۴۸۰ را جمع میکند. نتیجه در C5 ذخیره خواهد شد.
۴- تابع () AVERAGE
تابع () AVERAGE بر محاسبه میانگین دامنه انتخاب شده از مقادیر سلول متمرکز است. همانطور که از مثال زیر مشخص شده، برای یافتن میانگین فروش کل، باید “AVERAGE (C2، C3، C4)” را تایپ کنید. این تابع به طور خودکار میانگین را محاسبه میکند و شما میتوانید نتیجه را در مکان مورد نظر خود ذخیره کنید.
۳- شمارش یا تابع () COUNT
تابع () COUNT تعداد کل سلولهای محدودهای را شامل میشود که در بردارنده یک عدد است. این تابع شامل سلولی که خالی است و آنهایی که دادهها را به غیر از عدد در هر قالب دیگری نگهداری میکنند، نخواهد بود.
همانطور که در بالا مشاهده شد، ما از C1 تا C4، در حالت ایدهآل، چهار سلول میشماریم. اما از آنجا که تابع () COUNT فقط سلولهای دارای مقادیر عددی را در نظر میگیرد، جواب ۳ است زیرا سلول حاوی مقداری حروفی “فروش کل” در اینجا حذف میشود.
اگر لازم است همه سلولهای دارای مقادیر عددی، متن و هر قالب داده دیگر را بشمارید، باید از تابع ” () COUNTA” استفاده کنید. با این حال، () COUNTA هیچ سلول خالی را محاسبه نمیکند. برای شمارش تعداد سلولهای خالی موجود در محدوده سلولها، از () COUNTBLANK استفاده میشود.
۴- زیرمجموعه یا تابع () SUBTOTAL
تابع () SUBTOTAL زیر مجموعه را در یک پایگاه داده نشان میدهد. بسته به آنچه میخواهید، میتوانید میانگین، شمارش، جمع، تعداد دقیقهها، حداکثر مقدار و سایر موارد را انتخاب کنید. بیایید نگاهی به دو نمونه از این موارد بیندازیم.
در مثال بالا، ما محاسبه فرعی را در سلولهای A2 تا A4 انجام دادهایم. همانطور که مشاهده میکنید، تابع استفاده شده “= SUBTOTAL (1 ، A2: A4) است. در لیست فرعی” ۱ “به میانگین اشاره دارد. از این رو، تابع فوق میانگین A2: A4 را میدهد و پاسخ آن ۱۱ است که در C5 ذخیره میشود.
به طور مشابه، “= SUBTOTAL (4 ، A2: A4)” سلول را با حداکثر مقدار از A2 تا A4 که ۱۲ است انتخاب میکند. درج “۴” در عملکرد حداکثر نتیجه را فراهم میآورد.
۵- تابع () MOD
تابع () MOD عدد خاصی را که انتخاب کردهایم، تقسیم میکند و روی نشان دادن باقیمانده متمرکز خواهد بود.
در تصویر بالا، ما ۱۰ را بر ۳ تقسیم کردهایم. باقیمانده با استفاده از تابع “= MOD (A2،۳)” محاسبه میشود. نتیجه در B2 ذخیره خواهد شد. ما همچنین میتوانیم مستقیما “= MOD (10،۳)” را تایپ کنیم زیرا همان جواب را میدهد.
به طور مشابه، در همان ستون پایینتر، ما ۱۲ را بر ۴ تقسیم کردهایم. باقیمانده ۰ است که در B3 ذخیره میشود.
۶- تابع () Power
تابع () Power نتیجه عددی است که به توان خاصی رسیده است. در مثال زیر، برای یافتن توان ۱۰ ذخیره شده در A2 که به ۳ افزایش یافته است، باید “= POWER (A2،۳)” را تایپ کنیم. این نحوه عملکرد تابع POWER در اکسل است.
۷- تابع () CEILING
تابع () CEILING یک عدد را تا نزدیکترین مضرب خود، میرساند (اصطلاحا آن را گرد میکند). نزدیکترین و بالاترین مضرب ۵ برای ۳۵٫۳۱۶ برابر ۴۰ است.
۸- تابع () FLOOR
بر خلاف تابع قبلی، () FLOOR یک عدد را به کمترین مضرب خود نزدیک میکند. کمترین مضرب ۵ برای ۳۵٫۳۱۶ ۳۵ است.
۹- تابع () CONCATENATE
این تابع چندین رشته متن را در یک رشته متنی ادغام میکند یا به آنها میپیوندد. در زیر روشهای مختلف انجام این عملکرد آورده شده است.
در این مثال، ما با این فرمول پیش رفتیم تا دو متن را با هم ترکیب کنیم:
در این مثال، ما با CONCATENATE (A27 & “” & B27)= کار کردهایم.
۱۰- تابع () LEN
تابع () LEN تعداد کل کارکترهای یک رشته را نشان میدهد. بنابراین، کاراکترهای کلی، از جمله فضاها و کاراکترهای خاص را میتوان با آن شمرد. به مثال زیر توجه کنید:
۱۱- تابع جایگزین یا () REPLACE
همانطور که از نام آن مشخص است، () REPLACE در جایگزینی بخشی از یک رشته متن با یک رشته متنی متفاوت کار میکند. نحو استفاده از آن به این شکل است که:
“= REPLACE (old_text، start_num، num_chars، new_text)”
در اینجا start_num به موقعیت شاخصی اشاره دارد که میخواهید جایگزینی کاراکترها را با آن شروع کنید. در مرحله بعد، num_chars تعداد کاراکترهایی را که میخواهید جایگزین کنید، نشان میدهد. بیایید نگاهی به روشهای استفاده از این عملکرد بیندازیم. در اینجا، ما با تایپ کردن “= REPLACE (A15،۱،۱ ،” B “) A101 را با B101 جایگزین میکنیم.
بعد، ما با تایپ کردن “= REPLACE (A16،۱،۱ ،” A2 “) A102 را با A2102 جایگزین میکنیم.
سرانجام، ما با تایپ کردن “= جایگزین (A17،۱،۲ ،” Sa “)” Saam را جایگزین Adam میکنیم.
۱۲- تابع () SUBSTITUTE
تابع () SUBSTITUTE متن جدید را جایگزین یک متن منتخب میکند. نحو نوشتن آن به این صورت است که:
“=SUBSTITUTE(text, old_text, new_text, [instance_num])”
در اینجا، [instance_num] بیش از یک بار به موقعیت شاخص متون حاضر اشاره دارد. در ادامه یک نمونه از این عملکرد آورده شده است:
در اینجا، ما با نوشتن این فرمول دو کاراکتر را با هم جا به جا می کنیم:
“I like” with “He likes” by typing “=SUBSTITUTE(A20, “I like”,”He likes”)”
۱۳- توابع LEFT, RIGHT, MID
تابع () LEFT تعداد کاراکترها را از ابتدای یک رشته متنی نشان میدهد. در همین حال، تابع () MID با توجه به موقعیت و طول شروع، کاراکترها را از وسط یک رشته متنی نشان میدهد. سرانجام، تابع () right تعداد کاراکترهای انتهای رشته متنی را نشان میدهد. در مثال زیر، از تابع () LEFT استفاده میکنیم تا کمترین کلمه را در جمله موجود در سلول A5 بدست آوریم.
در زیر یک مثال با استفاده از تابع () MID نشان داده شده است.
در اینجا، ما مثالی از تابع () right داریم.
۱۴- توابع UPPER, LOWER, PROPER
تابع () UPPER هر رشته متنی را به مقدار بزرگ خود تبدیل میکند. در مقابل، تابع () LOWER هر رشته متنی را با حروف کوچک جدا میسازد. تابع () PROPER هر رشته متنی را به حالت مناسب تبدیل مینماید. به عنوان مثال، حرف اول هر کلمه به صورت بزرگ و سایر موارد با حروف کوچک نشان داده میشوند. اجازه دهید این تابع را با مثالهای زیر بهتر درک کنیم:
در اینجا، ما متن را در A6 به یک رشته حروف بزرگ و کامل در ستون A7 تبدیل کردهایم.
اکنون، متن را در A6 به یک حرف کامل تبدیل خواهیم کرد، همانطور که در A7 دیده میشود.
سرانجام، متن نامناسب را در A6 به یک قالب تمیز و مناسب در A7 تبدیل نمودیم.
۱۵- تابع () NOW
تابع () NOW در اکسل تاریخ و زمان فعلی سیستم را نشان میدهد. نتیجه تابع NOW براساس تاریخ و زمان سیستم شما تغییر خواهد کرد.
۱۶- تابع () TODAY
تابع () TODAY در اکسل تاریخ فعلی سیستم را ارائه میدهد. از تابع () DAY برای نشان دادن روز استفاده میشود. این مقدار یک عدد بین ۱ تا ۳۱ خواهد بود. تابع MONTH (ماه) عددی از ۱ تا ۱۲ را نشان میدهد، که ۱ ژانویه و ۱۲ دسامبر است. تابع () YEAR همانطور که از نامش پیداست، سال را نشان خواه داد.
۱۷- تابع () TIME
تابع TIME (ساعت)، دقیقه، ثانیه داده شده به عنوان اعداد را به شماره سریال اکسل، با قالب زمانبندی شده تبدیل میکند.
۱۸- HOUR, MINUTE, SECOND
تابع () HOUR ساعت را از مقدار زمان به صورت عددی از ۰ تا ۲۳ نشان میدهد. در اینجا، ۰ به معنی ۱۲ صبح و ۲۳ ساعت ۱۱ شب است. تابع () MINUTE، دقیقه را از مقدار زمان به صورت عددی از ۰ تا ۵۹ نشان داده و تابع () SECOND ثانیه را از مقدار زمان به عنوان عددی از ۰ تا ۵۹ نشان خواهد داد.
۱۹- تابع () DATEDIF
تابع () DATEDIF تفاوت بین دو تاریخ را از نظر سال، ماه یا روز فراهم میکند. در زیر مثالی از این تابع () DATEDIF آورده شده است که در آن ما سن فعلی شخص را بر اساس دو تاریخ داده شده، تاریخ تولد و تاریخ امروز محاسبه میکنیم.
در ادامه به معرفی توابع مهم برای تجزیهوتحلیل دادهها و ایجاد گزارشها خواهیم پرداخت.
۲۰- تابع () VLOOKUP
این مفهوم مخفف عبارت vertical lookup است که وظیفه جستجوی یک مقدار خاص را در سمت چپ ستون یک جدول دارد. سپس از ستونی که مشخص کردهاید مقداری را در همان ردیف نشان میدهد. برای یادگیری نحوه عملکرد تابع () VLOOKUP از جدول زیر استفاده خواهیم کرد.
اگر قصد دارید بخشی را که استوارت به آن تعلق دارد پیدا کنید، میتوانید از تابع VLOOKUP مانند تصویر زیر استفاده نمایید:
در اینجا، سلول A11 دارای مقدار جستجو است. A2: E7 آرایه جدول است و ۳ عدد شاخص ستون با اطلاعات مربوط به بخشها. در نهایت ۰ جستجوی دامنه را نشان میدهد.
اگر Enter را بزنید، این تابع جست و جوی شما را در نظر گرفته و نشان میدهد استوارت از بخش بازاریابی است.
۲۱- تابع () HLOOKUP
مشابه VLOOKUP، تابع دیگری به نام () HLOOKUP یا جستجوی افقی داریم. تابع HLOOKUP به دنبال مقداری در ردیف بالای جدول خواهد بود. با توجه به جدول زیر، درک خواهیم کرد که چگونه میتوانید با استفاده از HLOOKUP شهر جنسون را پیدا کنید.
در اینجا، H23 دارای مقدار جستجو است. به عنوان مثال، Jenson، G1: M5 آرایه جدول است. ۴ عدد شاخص سطر و ۰ برای یک مطابقت تقریبی است.
۲۲- تابع () IF
تابع () IF موارد شرطی را بررسی میکند و اگر صحیح باشد مقدار خاصی را نشان خواهد داد. اگر شرط نادرست باشد مقدار دیگری را نمایش میدهد. در مثال زیر، ما میخواهیم بررسی کنیم که آیا مقدار سلول A2 بیشتر از ۵ است. اگر بیشتر از ۵ باشد، عملکرد “بله ۴ بزرگتر است” نشان داده خواهد شد، در غیر این صورت “نه” نمایان میشود.
۲۳- تابع () INDEX-MATCH
از تابع () INDEX-MATCH برای نشان دادن مقداری در یک ستون به سمت چپ استفاده میشود. با VLOOKUP، شما در حال برگرداندن ارزیابی از یک ستون به سمت راست هستید. دلیل دیگر استفاده از index-match به جای VLOOKUP این است که VLOOKUP به پردازش بیشتری از اکسل نیاز دارد. به این دلیل که باید کل آرایه جدول را که انتخاب کردهاید؛ ارزیابی کند. با INDEX-MATCH، اکسل فقط باید ستون مراجعه و ستون بازگشت را در نظر بگیرد.
۲۴- تابع () COUNTIF
از تابع () COUNTIF برای شمردن تعداد کل سلولهای موجود در محدودهای که با شرایط داده شده مطابقت دارند، استفاده میشود.
۲۵- تابع () SUMIF
تابع () SUMIF سلولهای مشخص شده توسط یک شرط یا معیار را اضافه میکند.
نتیجه سخن
گفتیم که اکسل یک برنامه گسترده برای تجزیهوتحلیل دادهها و گزارشگیری است. پس از خواندن این مقاله، فرمولها و توابع مهم اکسل را آموختهاید که به شما کمک میکند وظایف خود را بهتر و سریعتر انجام دهید.
فرمول های شاخص جهت میانگین
تیم متفکران نوین مالی با سرپرستی دکتر تفتیان در مسیر موفقیت مالی و حسابداری، در ارتقای سطح دانش و مهارت مالی و حسابداری در سطوح مختلف جامعه سهیم است.
- رسالت و هدف تیم متفکران نوین مالی
- مشارکت تیم متفکران نوین مالی
- بیوگرافی دکتر تفتیان
- جدیدترین مطالب
- پر بازدیدترین
- پربازدیدترین اخبار
چرا از مدلسازی معادله ساختاری استفاده می کنیم؟
چرا مدلسازی معادله ساختاری عمومیت یافته است؟ حداقل چهار دلیل اصلی برای چنین عمومیتی وجود دارد. دلیل اول اینکه محققان در نیاز به کاربرد متغییرهای مشاهده شده چندگانه برای درک بهتر از حوزه علمی پژوهشی خود آگاه تر شده اند.
اشتباهات رایج در استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری
برخی اشتباهات رایج در استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری در ادامه بیان شده است.
آزمون ها سنجش رابطه و سنجش همبستگی
آزمون های سنجش رابطه: در این آزمون جهت و شدت رابطه مورد آزمون قرار نمی گیرد. زمانیکه مقیاس سنجش متغیرهای پژوهش هر دو اسمی است یا یکی اسمی و دیگری رتبه ای و یا نسبتی باشد، استفاده از این آزمون گزینه مناسبی خواهد بود. .
انتخاب آزمون مناسب و تحلیل کمی؛ آزمون های (مقایسه ای)
انتخاب آزمون فرمول های شاخص جهت میانگین مناسب و مرتبط برای تحلیل داده های پژوهش تنها وابسته به یک عنصر نبوده و عوامل مختلفی در آن دخالت دارند. در آزمون های سنجش تفاوت و اختلاف (مقایسه ای) گاهی نوع فرضیه شما به گونه ای است که قصد دارید مقایسه ای را بین میانگین های دو گروه یا بیشتر و یا حتی میانگین صفتی را در یک گروه با مقدار ثابتی مقایسه کنید. در این صورت از آزمون های زیر که در زیرمجموعه آزمون های پارامتریک قرار دارند، می توانید استفاده نمایید.
مراحل اجرای پژوهش پس رویدادی
هدف تحقیق پس رویدادی کشف روابط بین متغیرهای پژوهشی است. دراین روش از دو طرح علی و گروه ملاک یا علی- مقایسه ای استفاده می شود. اکنون مراحل اجرای این روش موردبحث قرارمی گیرد.
مراحل وارد کردن داده ها در نرم افزار Eviews
در این نرم افزار اگر قصد تخمین یک مدل را داشته باشید ابتدا باید یک Workfile ایجاد کنید. در هنگام ایجاد Workfile شما باید نوع داده های خود را که به صورت مقطعی و یا سری زمانی است مشخص کنید و همچنین دامنه مشاهدات خود را تعیین کنید. در نوع داده های سری زمانی انتخاب هایی همچون داده های روزانه، هفتگی، ماهانه، فصلی، 6 ماهه و سالانه وجود دارد همچنین شما می توانید از داده های ترکیبی ( Panel Data) نیز استفاده کنید.
آزمون F لیمر (چاو)
در برآورد یک مدل که داده های آن از نوع ترکیبی هست ابتدا باید نوع الگوی براورد مشخص شود. به عبارت دیگر ابتدا باید بررسی شود که مدل م,رد بررسی در کدام طبقه pool یا panel قرار می گیرد.
پایایی و آزمون ریشه واحد
پایایی و ناپایایی یک سری از داده ها می تواند تاثیر شدیدی روی رفتار و ویژگی های آن داشته باشد. اگر متغیر های مورد استفاده در برآورد مدل ناپایا باشند، در عین حال که ممکن است هیچ رابطه منطقی بین متغیرهای مستقل و وابسته وجود نداشنه باشد ضریب تعیین به دست آمده آن به اشتباه می تواند بسیار بالا باشدو موجب گمراهی محقق گردد.
فروض کلاسیک رگرسیون
باید توجه داشت که روش ols بر اساس برقراری تمام فروض کلاسیک بنا شده است. با این حال برقراری تمام فروض کلاسیک در شرایط واقعی چندان قابل دستیابی نیست. هرچند که برقراری فروض کلاسیک همواره مطلوب است، ولی .
چارکها
چارکها نقاطی بر روی مقیاس اندازه گیری هستند که کلیه مشاهدات یا نمره ها را به چهار قسمت مساوی تقسیم می کند .
سواد مالی و مدیریت هزینه
مهم نیست که کجا یا چطور خرید می کنید، وسوسه ی خرید بیشتر همه جا ما را دنبال می کند. .
اسامی اعضاء جامعه مشاوران رسمی.
اسامی اعضاء جامعه مشاوران رسمی مالیاتی ایران دارای کارت عضویت معتبر.
مزیت سرمایه گذاری
برخی افراد به جای سرمایهگذاری ترجیح میدهند پول خود را در حسابهای بانکی با سود. .
اهداف سرمایه گذاری
هیچ راهکار یا رویکرد سرمایه گذاری وجود ندارد که برای همه مناسب باشد. هر. .
فرمول حجم مبنا
اگر با بازار سرمایه و بورس اوراق بهادار آشنا باشید احتمالا واژه حجم مبنا را بر روی تابلو معاملات دیدهاید. ممکن است این سوال برای شما هم پیش آمده باشد که فرمول حجم مبنا چیست و حجم مبنا چگونه محاسبه میشود؟! اصلا حجم مبنا چه کاربردی دارد؟!
به طور کلی حجم مبنا با هدف کاهش میزان نوسانات سهام و ریسک معاملات در بازار سرمایه ایران استفاده میشود. اما برای رسیدن به پاسخ دقیقتر سوالاتمان، ابتدا باید کمی در مورد قیمت آخرین معامله و قیمت پایانی توضیح دهیم. اگر شما هم علاقمند به درک فرمول حجم مبنا و نحوه محاسبه آن هستید تا پایان این مقاله همراه ما باشید …
قیمت آخرین معامله
همان طور که از نام آن مشخص است، به آخرین قیمتی که سهام یک شرکت بر روی تابلوی معاملات بین خریدار و فروشنده معامله میشود، قیمت آخرین معامله میگویند. این عدد در تابلوی معاملات با عنوان “معامله” یا “آخرین معامله” نوشته شده است.
قیمت پایانی
قیمت پایانی در واقع عبارت است از “ میانگین وزنی قیمت سهام در طول زمان معاملات با در نظر گرفتن حجم مبنا “.
لازم به ذکر است که قیمت پایانی هر روز، مبنای نوسانات قیمت روز بعد معاملاتی قرار میگیرد. مثلا اگر قیمت پایانی روز چهارشنبه برای یک سهم عدد ۱۰۰۰ ریال باشد، بازه مجاز نوسان قیمت در روز معاملاتی بعد یعنی شنبه، ۵% مثبت (۱۰۵۰ ریال) و ۵% منفی آن (۹۵۰ ریال) است.
نحوه تأثیر حجم مبنا بر قیمت پایانی سهام
برای درک بهتر اثر حجم مبنا بر قیمت پایانی اجازه دهید با یک مثال بحث را ادامه دهیم:
مثال : فرض کنید بازه مجاز معاملات سهام یک شرکت در روز شنبه از ۹۵۰ ریال تا ۱۰۵۰ ریال بوده و حجم مبنای آن ۲۰۰۰ سهم باشد. دو حالت ممکن است پیش بیاید :
الف – اگر حجم معاملات سهام کمتر از حجم مبنا باشد:
فرضا ۸۰۰ برگه سهم با میانگین وزنی قیمت ۱۰۳۰ ریال معامله شده باشد، قیمت پایانی عبارت است از :
قیمت پایانی روز قبل + [حجم مبنا / (تعداد سهام معامله شده * (قیمت پایانی روز قبل – میانگین وزنی قیمت معامله شده))] = قیمت پایانی
با توجه به داده های زیر :
میانگین وزنی قیمت معامله شده = ۱۰۳۰ ریال
قیمت پایانی روز قبل = ۱۰۰۰ ریال
تعداد معامله شده = ۸۰۰ برگه سهم
حجم مبنا = ۲۰۰۰ سهم
قیمت پایانی برابر با ۱۰۱۲ ریال خواهد بود.
ب- اگر حجم معاملات سهام بیشتر از حجم مبنا باشد:
قیمت پایانی برابر است با میانگین وزنی همه قیمتهای معامله شده در طی یک روز معاملاتی.
حال میرسیم به نحوه محاسبه حجم مبنا برای سهام شرکتهای مختلف …
فرمول حجم مبنا
بر اساس ابلاغیه دو شرکت بورس اوراق بهادار تهران و فرابورس ایران، روش جدید محاسبه حجم مبنا از تاریخ ۱۲ اسفند ۹۸ اجرا میشود. بر این اساس محاسبات حجم مبنا مطابق روال گذشته بعد از پایان آخرین روز معاملاتی هر هفته انجام شده و برای هفته آینده لحاظ میگردد.
- برای محاسبه فرمول حجم مبنا کافیست عدد ۰/۰۰۰۴ را در تعداد سهام شرکت مورد نظر ضرب کنیم تا حجم مبنای آن شرکت محاسبه شود.
اما استثناهایی هم وجود دارد که در ادامه توضیح میدهیم …
تعریف ارزش مبنا
با ضرب کردن حجم مبنای به دست آمده (در بالا) در قیمت پایانی آخرین روز معاملاتی هفته، ارزش مبنا به دست میآید.
فرمول حجم مبنا در شرکتهای بورسی
- برای شرکتهای با تعداد سهام کمتر از ۲۰ میلیارد سهم
- اگر عدد به دست آمده (حجم مبنا ضربدر قیمت پایانی) بین ۵۰ تا ۱۰۰ میلیارد بود، حجم مبنا به درستی محاسبه شده است.
- اگر عدد به دست آمده کمتر از ۵۰ میلیارد ریال باشد : حجم مبنا = ۵۰ میلیارد ریال تقسیم بر قیمت پایانی سهم در پایان آخرین روز معاملاتی هفته
- اگر عدد به دست آمده بیشتر از ۱۰۰ میلیارد ریال باشد : حجم مبنا = ۱۰۰ میلیارد ریال تقسیم بر قیمت پایانی سهم در پایان آخرین روز معاملاتی هفته
- برای شرکتهای با تعداد سهام بیشتر از ۲۰ میلیارد سهم
- اگر عدد به دست آمده (حجم مبنا ضربدر قیمت پایانی) بین ۵۰ تا ۱۲۰ میلیارد بود، حجم مبنا به درستی محاسبه شده است.
- اگر عدد به دست آمده کمتر از ۵۰ میلیارد ریال باشد : حجم مبنا = ۵۰ میلیارد ریال تقسیم بر قیمت پایانی سهم در پایان آخرین روز معاملاتی هفته
- اگر عدد به دست آمده بیشتر از ۱۲۰ میلیارد ریال باشد : حجم مبنا = ۱۲۰ میلیارد ریال تقسیم بر قیمت پایانی سهم در پایان آخرین روز معاملاتی هفته
فرمول حجم مبنا در شرکتهای فرابورسی (بازار اول و دوم فرابورس)
- برای شرکتهای با تعداد سهام کمتر از ۲۰ میلیارد سهم
- اگر عدد به دست آمده (حجم مبنا ضربدر قیمت پایانی) بین ۵۰ تا ۱۰۰ میلیارد بود، حجم مبنا به درستی محاسبه شده است.
- اگر عدد به دست آمده کمتر از ۵۰ میلیارد ریال باشد : حجم مبنا = ۵۰ میلیارد ریال تقسیم بر قیمت پایانی سهم در پایان آخرین روز معاملاتی هفته
- اگر عدد به دست آمده بیشتر از ۱۰۰ میلیارد ریال باشد : حجم مبنا = ۱۰۰ میلیارد ریال تقسیم بر قیمت پایانی سهم در پایان آخرین روز معاملاتی هفته
- برای شرکتهای با تعداد سهام بیشتر از ۲۰ میلیارد سهم
- اگر عدد به دست آمده (حجم مبنا ضربدر قیمت پایانی) بین ۵۰ تا ۱۲۰ میلیارد بود، حجم مبنا به درستی محاسبه شده است.
- اگر عدد به دست آمده کمتر از ۵۰ میلیارد ریال باشد : حجم مبنا = ۵۰ میلیارد ریال تقسیم بر قیمت پایانی سهم در پایان آخرین روز معاملاتی هفته
- اگر عدد به دست آمده بیشتر از ۱۲۰ میلیارد ریال باشد : حجم مبنا = ۱۲۰ میلیارد ریال تقسیم بر قیمت پایانی سهم در پایان آخرین روز معاملاتی هفته
فرمول حجم مبنا در بازار پایه زرد فرابورس
- برای شرکتهای با تعداد سهام کمتر از ۲۰ میلیارد سهم
- اگر عدد به دست آمده (حجم مبنا ضربدر قیمت پایانی) بین ۲۰ تا ۱۰۰ میلیارد بود، حجم مبنا به درستی محاسبه شده است.
- اگر عدد به دست آمده کمتر از ۲۰ میلیارد ریال باشد : حجم مبنا = ۲۰ میلیارد ریال تقسیم بر قیمت پایانی سهم در پایان آخرین روز معاملاتی هفته
- اگر عدد به دست آمده بیشتر از ۱۰۰ میلیارد ریال باشد : حجم مبنا = ۱۰۰ میلیارد ریال تقسیم بر قیمت پایانی سهم در پایان آخرین روز معاملاتی هفته
- برای شرکتهای با تعداد سهام بیشتر از ۲۰ میلیارد سهم
- اگر عدد به دست آمده (حجم مبنا ضربدر قیمت پایانی) بین ۲۰ تا ۱۲۰ میلیارد بود، حجم مبنا به درستی محاسبه شده است.
- اگر عدد به دست آمده کمتر از ۲۰ میلیارد ریال باشد : حجم مبنا = ۲۰ میلیارد ریال تقسیم بر قیمت پایانی سهم در پایان آخرین روز معاملاتی هفته
- اگر عدد به دست آمده بیشتر از ۱۲۰ میلیارد ریال باشد : حجم مبنا = ۱۲۰ میلیارد ریال تقسیم بر قیمت پایانی سهم در پایان آخرین روز معاملاتی هفته
فرمول حجم مبنا در بازار پایه نارنجی فرابورس
- برای شرکتهای با تعداد سهام کمتر از ۲۰ میلیارد سهم
- اگر عدد به دست آمده (حجم مبنا ضربدر قیمت پایانی) بین ۱۰ تا ۱۰۰ میلیارد بود، حجم مبنا به درستی محاسبه شده است.
- اگر عدد به دست آمده کمتر از ۱۰ میلیارد ریال باشد : حجم مبنا = ۱۰ میلیارد ریال تقسیم بر قیمت پایانی سهم در پایان آخرین روز معاملاتی هفته
- اگر عدد به دست آمده بیشتر از ۱۰۰ میلیارد ریال باشد : حجم مبنا = ۱۰۰ میلیارد ریال تقسیم بر قیمت پایانی سهم در پایان آخرین روز معاملاتی هفته
- برای شرکتهای با تعداد سهام بیشتر از ۲۰ میلیارد سهم
- اگر عدد به دست آمده (حجم مبنا ضربدر قیمت پایانی) بین ۱۰ تا ۱۲۰ میلیارد بود، حجم مبنا به درستی محاسبه شده است.
- اگر عدد به دست آمده کمتر از ۱۰ میلیارد ریال باشد : حجم مبنا = ۱۰ میلیارد ریال تقسیم بر قیمت پایانی سهم در پایان آخرین روز معاملاتی هفته
- اگر عدد به دست آمده بیشتر از ۱۲۰ میلیارد ریال باشد : حجم مبنا = ۱۲۰ میلیارد ریال تقسیم بر قیمت پایانی سهم در پایان آخرین روز معاملاتی هفته
فرمول حجم مبنا در بازار پایه قرمز فرابورس
- برای شرکتهای با تعداد سهام کمتر از ۲۰ میلیارد سهم
- اگر عدد به دست آمده (حجم مبنا ضربدر قیمت پایانی) بین ۵ تا ۱۰۰ میلیارد بود، حجم مبنا به درستی محاسبه شده است.
- اگر عدد به دست آمده کمتر از ۵ میلیارد ریال باشد : حجم مبنا = ۵ میلیارد ریال تقسیم بر قیمت پایانی سهم در پایان آخرین روز معاملاتی هفته
- اگر عدد به دست آمده بیشتر از ۱۰۰ میلیارد ریال باشد : حجم مبنا = ۱۰۰ میلیارد ریال تقسیم بر قیمت پایانی سهم در پایان آخرین روز معاملاتی هفته
- برای شرکتهای با تعداد سهام بیشتر از ۲۰ میلیارد سهم
- اگر عدد به دست آمده (حجم مبنا ضربدر قیمت پایانی) بین ۵ تا ۱۲۰ میلیارد بود، حجم مبنا به درستی محاسبه شده است.
- اگر عدد به دست آمده کمتر از ۵ میلیارد ریال باشد : حجم مبنا = ۵ میلیارد ریال تقسیم بر قیمت پایانی سهم در پایان آخرین روز معاملاتی هفته
- اگر عدد به دست آمده بیشتر از ۱۲۰ میلیارد ریال باشد : حجم مبنا = ۱۲۰ میلیارد ریال تقسیم بر قیمت پایانی سهم در پایان آخرین روز معاملاتی هفته
در گذشته نحوه محاسبه فرمول حجم مبنا اندکی متفاوت بود. همچنین حجم مبنا در نمادهای فرابورس و بازار پایه لحاظ نمیشد. لذا بسیاری از نظرات این مقاله بر اساس روش قدیمی محاسبه (قبل از تاریخ ۱۲ اسفند ۹۸) پاسخ داده شدهاند.
روش قدیمی فرمول حجم مبنا
خب حالا به نحوه محاسبه حجم مبنا میپردازیم.
تا پیش از اسفند سال ۱۳۹۳ حجم مبنا برای هر سهم تقریبا عدد ثابتی بوده و هر سال یک بار توسط شرکت مدیریت فناوری بورس تهران محاسبه میشد.
اما در حال حاضر این عدد به صورت هفتگی محاسبه میشود و در ابتدای هر هفته داخل صفحه نماد هر سهم قرار میگیرد.
این مصوبه از ابتدای اسفندماه ۱۳۹۳ در حال اجراست.
حجم مبنای کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار برابر با ۰/۰۰۰۴ تعداد سهام شرکت است. حداکثر ارزش حجم مبنا میبایست ۱۰ میلیارد ریال و حداقل آن ۵۰۰ میلیون ریال باشد که تعداد آن براساس قیمت پایانی سهم در آخرین روز معاملاتی هر هفته محاسبه و از اولین روز معاملاتی هفته بعد اعمال میشود.
طبق این قانون برای محاسبه حجم مبنا کافی است به سادگی روش زیر را دنبال کنید:
ابتدا تعداد سهام شرکت را در عدد ۴ ضرب و بر عدد ۱۰۰۰۰ تقسیم میکنیم.
عدد بدست آمده حجم مبنای ما خواهد بود.
اما لازم است یک تبصره را در آن رعایت کنیم.
عدد بدست آمده را در قیمت پایانی سهم در روز چهارشنبه ضرب میکنیم:
- اگر عدد بدست آمده در آخرین روز کاری هفته (معمولا چهارشنبه) عددی بین ۵۰۰ میلیون ریال و ۱۰ میلیارد ریال بود: حجم مبنای ما برای روز شنبه همان عدد بدست آمده در بالا خواهد بود.
- اگر عدد بدست آمده کمتر از ۵۰۰ میلیون ریال بود حجم مبنای ما برای روز شنبه برابر خواهد بود با ۵۰۰ میلیون ریال تقسیم بر قیمت پایانی روز چهارشنبه.
- اگر عدد بدست آمده بیشتر از ۱۰ میلیارد ریال بود حجم مبنای ما برای روز شنبه برابر خواهد بود با ۱۰ میلیارد ریال تقسیم بر قیمت پایانی روز چهارشنبه.
چکیده مطلب :
همانطور که گفته شد حجم مبنا یکی از ابزارهایی است که در بازار سرمایه کشور ما برای کاهش ریسک سرمایهگذاری و کنترل کردن نوسانات شدید بازار به وجود آمده است. در این مقاله علاوه بر تعریف حجم مبنا و نحوه اثرگذاری آن بر قیمت پایانی سهام، به فرمول حجم مبنا و نحوه محاسبه آن پرداختیم.
به طور کلی و به صورت خلاصه فرمول محاسبه حجم مبنا را میتوان به این صورت بیان کرد: تعداد سهام شرکت ضربدر ۰.۰۰۰۴
اما در محاسبات حجم مبنا استثناهایی هم وجود دارد که در این مقاله به صورت تفکیک شده توضیح داده شدند.
دیدگاه شما