آشنایی با کندل اینگالفینگ در تحلیل تکنیکال
نمودارهای کندل استیک، از پرکاربردترین نمودارها در تحلیل تکنیکال هستند که با استفاده از آنها میتوان حرکات قیمتی در آینده را پیشبینی کرد و اقدام به خرید و فروش سهم در موقعیتهای مناسب نمود. از آنجاییکه هر کندل، منعکسکنندهی عکسالعمل و رفتار تمامی معاملهگران در یک تایمفریم خاص است، معاملهگران بهراحتی با دیدن کندلها میتوانند کل معاملات یک تایمفریم را تحلیل کنند. پیشتر راجع به برخی از مهمترین انواع کندل در تحلیل تکنیکال صحبت کردیم. اما امروز و در این مقاله از سری مقالات آموزش بورس در چراغ به سراغ یکی دیگر از انواع کندل، تحت عنوان کندل اینگالفینگ در تحلیل تکنیکال رفتهایم. برای آشنایی بیشتر با این ابزار کاربردی، ادامهی مطلب را از دست ندهید.
کندل اینگالفینگ یا پوششی چیست؟
اینگالفینگ (به انگلیسی: Engulfing) در لغت بهمعنای پوشش دهنده میباشد. دلیل نامگذاری این کندلها هم خاصیت پوشانندگی آنهاست که از بالا و پایین، کل بدنهی کندل قبلی را پوشش میدهد بهطوری که دیگر کندل قبلی دیده نشود. در واقع، الگوی اینگالف زمانی تشکیل میشود که بدنهی قیمتی کندل، یک یا چند کندل ماقبل خود را در برگیرد. زمانیکه کندل اینگالف، کندلهای بیشتری را در برگیرد، قدرت بیشتری برای ادامهی روند وجود خواهد داشت. دو نوع از کندل اینگالفینگ در تحلیل تکنیکال وجود دارد:
۱. الگوی اینگالف صعودی (Bullish) که سیگنال روند صعودی رو به جلو را اعلام میکند.
۲. الگوی اینگالف نزولی یا (Bearish) که سیگنال روند نزولی رو به پایین را اعلام میکند.
کندل اینگالفینگ در تحلیل تکنیکال : تحلیل الگوی اینگالف صعودی
همانطور که در نمودار زیر مشاهده میکنید، یک خط روند نزولی بعد از روند صعودی اتفاق افتاده است. در پایان روند نزولی یک کندل اینگالف دیده میشود که کندل ماقبل خود را پوشش داده است. در اینجا با ایجاد شدن یک کندل اینگالف، روند نزولی پایان مییابد و بعد از آن روند صعودی شروع میشود؛ یعنی تغییر روند اتفاق میافتد. زمانیکه با پیدایش کندل اینگالفینگ در تحلیل تکنیکال تغییر روند بهوجود میآید، معمولاً یک کندل خلاف جهت داریم و مجدداً ادامهی مسیر صعودی. اما سوال اینجاست که وقتی در چنین بازاری قرار میگیریم، چه باید کنیم؟
کندل اینگالفینگ صعودی
وقتی کندل اینگالفینگ در تحلیل تکنیکال در پایان روند نزولی ایجاد شود، میگوییم الگوی اینگالف صعودی داریم. در چنین حالتی، در محدودهی مشخص شده روی نمودار باید وارد معامله شده و خرید خود را انجام دهید. حالا برای اینکه بفهمید نقطهی فروش یا Target شما کجاست، باید زمانیکه روند قیمتی همسطح با نقطهی شروع روند نزولی قبلی شد، Target خود را مشخص نمایید. برای درک عمیقتر به مثال زیر توجه کنید:
فرض کنید که در ابتدای روند نزولی در نقطهی A، قیمت ۱۰دلار باشد. در انتهای روند نزولی و در نقطهی B، درست زمانیکه الگوی اینگالف اتفاق افتاده، قیمت به ۶دلار کاهش مییابد. سپس در نقطهی C، و با افزایش قیمت به ۷ دلار وارد معامله خواهید شد. سپس صبر میکنید تا قیمت سهم مجدداً به ۱۰دلار در نقطهی D برسد و درست در همین نقطه با سودی که کردهایم، از معامله خارج میشویم و سهام خود را میفروشیم. دیدید که چگونه و با تشخیص بهموقع کندل اینگالفینگ در تحلیل تکنیکال میتوانید از خریدتان سود کنید و یک معاملهی موفق داشته باشید.
💡 نکته: برای استفاده از کندل اینگالف در نمودارهای قیمتی، پیشنهاد میشود از تایمفریمهای روزانه معرفی ۵ الگوی نزولی کندل استیک و یا ۴ ساعته استفاده کنید. البته تایمفریم هفتگی هم برای تشخیص این کندل میتواند مناسب باشد.
کندل اینگالفینگ در تحلیل تکنیکال : تحلیل الگوی اینگالف نزولی
در این نمودار مشاهده میکنید که کندل اینگالف در انتهای دو روند صعودی متمادی، تشکیل شده است. در پایان روند صعودی یک کندل اینگالف دیده میشود که کندل ماقبل خود را بهخوبی پوشش داده است. در اینجا هم با ایجاد شدن کندل اینگالف، روند صعودی پایان یافته و بعد از آن روند نزولی شروع میشود. در این حالت هم همزمان با پیدایش کندل اینگالفینگ در تحلیل تکنیکال تغییر روند بهوجود آمدهو بعد از آن یک کندل خلاف جهت داریم و مجدداً ادامهی مسیر نزولی.
کندل اینگالفینگ نزولی
وقتی کندل اینگالفینگ در تحلیل تکنیکال در پایان روند صعودی ایجاد شود، میگوییم الگوی اینگالف نزولی داریم. در چنین حالتی، در محدودهی مشخص شده روی نمودار باید وارد معامله شده و فروش خود را انجام دهید. در اینجا همانطور که مشاهده میکنید، دو روند صعودی (از A تا B و از B تا C) اتفاق افتاده است. بنابراین Target اول در نقطهی E و Target دوم در نقطهی F میباشد.
برای مثال فرض کنید که در نقطهی A، قیمت ۵ دلار بوده است. سپس در پی روند صعودی که اتفاق افتاده قیمت آن در نقطهی B به ۸ دلار و در نقطهی C، درست زمانیکه الگوی اینگالف اتفاق میافتد به ۱۲ دلار رسیده است و پس از آن نزول کرده است. اگر قیمت سهم در نقطهی D به ۱۰ دلار رسیده باشد و شما در آنجا معامله انجام داده باشید، Target اول شما در نقطهی E، ۸ دلار Target دوم شما ۵ دلار خواهد بود. به این ترتیب در Target اول، ۲۰ درصد سود و مابقی آن در Target بعدی نصیبتان خواهد شد.
سخن آخر
در این مقاله از سایت آموزش چراغ به بررسی کندل اینگالفینگ در تحلیل تکنیکال و نحوهی معامله با استفاده از آن پرداختیم. این الگو، از مباحث مورد توجه در میان الگوهای کندلی در آموزش باینری آپشن، فارکس و آموزش بورس میباشد. تشخیص الگوی اینگالفینگ در کنار استفاده از دیگر ابزارهای تکنیکی همچون اندیکاتورها میتواند به عنوان سیگنال بسیار خوب برای خرید یا فروش سهم در بازارهای مالی به حساب بیاید. امیدواریم که با یادگیری نکاتی که در رابطه با این کندل در این مقاله راجع به آنها صحبت شد، به سودهای چندین برابری در معاملاتتان دست یابید. چراغ ، به عنوان پلتفرم آموزش و کاریابی در تلاش است تا با بیان نکات آموزشی مهم در زمینهی کار و سرمایهگذاری به شما برای رسیدن به موفقیت در این زمینهها کمک نماید.
پرایس اکشن چیست؛ آموزش معامله با Price Action
پرایس اکشن (Price Action) به یکی از شیوههای معاملهگری گفته میشود که تریدر تنها بر مبنای دادههای قیمتی و الگوی کندلها خرید و فروش میکند. توجه به اخبار فاندامنتال یا استفاده از اندیکاتورهایی که دادههای ورودی آنها قیمت و حجم معاملات است، در پرایس اکشن مورد استفاده قرار نمیگیرد.
معاملهگران پرایساکشن در این روش بر روی نمودار قیمتی سادهای تحلیل خود را انجام میدهند و این تکنیک به آنها اجازه میدهد تا حرکات زنده و واقعی قیمت را دنبال کنند. شناسایی سطوح و نواحی عرضه (Demand) و تقاضا (Supply)، وضعیت کندلها در نقاط بحرانی و چینش متوالی کندلها از جمله مباحث مهمی هستند که تریدرهای پرایس اکشن باید با آنها آشنا باشند.
نمونهی از یک چارت ساده بدون اندیکاتور که در پرایس اکشن استفاده میشود – محدودههای حمایت و مقاومت مشخص شدهاند
نمونهای از یک چارت نسبتا شلوغ که از اطلاعات زیادی اشباع شده است و تمرکز معاملهگر را بر هم میزند
براساس سایت اینوستوپدیا، نکات کلیدی پرایس اکشن شامل موارد زیر میشود:
- پرایس اکشن به نوسانات قیمت که در یک بازه زمانی بر روی نمودار رسم شده، اشاره دارد.
- برای مشخص کردن روندهای قیمتی در پرایس اکشن برای معاملهگران، میتوان دیدگاههای معرفی ۵ الگوی نزولی کندل استیک مختلفی را اعمال کرد.
- الگوهای نموداری از پرایس اکشن به دست میآیند. همچنین ابزارهای تحلیل تکنیکال مانند میانگین متحرک که از آنها برای پیشبینی در آینده استفاده میشود، با استفاده از پرایس اکشن محاسبه میشوند.
پرایس اکشن به معاملهگر چه میگوید؟
همانطور که گفته شد، دادههای خام قیمتی مبنای دادههای پرایس اکشن است که میتوان آن را در قالبهای مختلف نموداری مانند شمع ژاپنی (کندل استیک) به کار گرفت. نمودار کندل استیک به دلیل نمایش گرافیکی مناسب نوسانات و حرکات قیمتی، به همراه نمایش دادههایی چون ارزش باز، بسته، بالاترین و پایینترین به محبوبیت بالایی بین معاملهگران دست یافته است. الگوهای شمعی هارامی، انگالفینگ و سه سرباز سفید نمونههایی از پرایس اکشنهای تفسیرشدهای هستند که معاملهگر حین مشاهده آنها میتواند تصمیمات معینی را اتخاد کند. الگوهای کندل استیک بسیاری وجود دارند که هر یک از آنها انتظارات خاصی را در تریدر به وجود میآورند.
الگوی مثلث صعودی
برای نمونه از یک مثلث صعودی که با خطوط روند بر روی نمودار یافت شده، میتوان برای پیشبینی یک شکست مقاومتی استفاده کرد. پرایس اکشن در این الگو به ما میگوید که خریداران چندین بار برای شکستن مقاومت تلاش کردهاند و هر بار قدرتمندتر از قبل ظاهر شدهاند.
چگونه از پرایس اکشن استفاده کنیم؟
پرایس اکشن همانند اندیکاتورهایی مثل MACD و RSI یک ابزار به شمار نمیآید و منبعی از دادههایی است که ابزارهای مختلف براساس آن ساخته شدهاند. معاملهگران نوسانی (Swing Trader) و تریدر معرفی ۵ الگوی نزولی کندل استیک روند (Trend Trader) بیشتر ترجیح میدهند با پرایس اکشن کار کنند تا تحلیل فاندامنتال و اندیکاتورها را برای تمرکز بر روی محدودههای حمایت و مقاومت و پیشبینی شکستها و تثبیتهای قیمتی رها کنند. حتی این تریدرها هم باید به عوامل دیگری از جمله حجم معاملات و تایمفریمهایی که از آن برای یافتن سطوح حمایت و مقاومتی استفاده کردهاند، توجه داشته باشند؛ چرا که میتواند بر روی درست بودن تحلیلهایشان تاثیر بگذارد.
معاملهگران برای اینکه تحلیل پرایس اکشن موفقی داشته باشند، باید حداقل با چند مفهوم اولیه مانند حمایت، مقاومت و خطوط روند آشنایی داشته باشند. همچنین انواع دیگر تحلیلهای پیشرفتهتری که بر مبنای پرایساکشن انجام میشود را نیز میتوانید در آموزش «چگونه با پرایس اکشن معامله کنیم» بخوانید:
- چگونه با پرایس اکشن معامله کنیم؛ آموزش تحلیل بالا به پایین
همچنین با مطالعه مجموعه در حال تکمیل آموزش تحلیل تکنیکال میتوانید اصول و پایههای مقدماتی آن را فرا بگیرید:
خطوط حمایت و مقاومت
معاملهگران در پرایس اکشن باید به دنبال سطوح و محدودههایی باشند که قیمت در مواجهه با آنها واکنش نشان داده است. به این محدودهها حمایت و مقاومت گفته میشود. خطوط حمایت و مقاومت پس از اینکه میشکنند، قابل تبدیل شدن به یکدیگر هستند. یعنی برای نمونه خط حمایتی که شکسته میشود، در ادامه سدی در برابر افزایش قیمت خواهد بود و به یک مقاومت تبدیل میشود. این خطوط را باید در تایمفریم مخصوص خود استفاده کرد، چرا که قیمت بسته شدن یا باز شدن در یک تایمفریم خاص میتواند شکسته شدن یا نشدن این خطوط را در آن تایم فریم تعیین کند. برای مثال استفاده از خطوط حمایتی که برای دوره زمانی هفتگی رسم شده، احتمالا در نمودار یک ساعته کارایی چندانی نخواهد داشت.
خطوط روند
شناسایی روند و یافتن خطوط روند از اولین کارهایی است که معاملهگر باید انجام دهد. اصطلاح «روند دوست شماست» که در بازارهای مالی از آن استفاده میشود، یکی از نکات مهمی است که معاملهگران باید به یاد بسپارند تا در هنگام ترید کردن با روند بازار نجنگند. خطوط روند که با اتصال کفها و سقفها به همدیگر ساخته میشوند، نقاط احتمالی برگشت روند (در صورت شکسته شدن) را مشخص میکنند تا در اولین شمعی که از خط روند عبور میکند، معاملهگر تصمیم به خریدن یا فروختن بگیرد.
الگوهای کندل استیک
آرایش به خصوص کندلها در کنار یکدیگر، معاملهگر را برای حرکت بعدی قیمت آماده میکند. در ادامه تعدادی از این الگوها و ویژگیهای آنها معرفی شده است.
مشخصات یک شمع (کندل)
ماروبزو (Marubozu) در این الگو سایهای از سمت بالا یا پایین بر روی بدنه شمع دیده نمیشود. فشار شدید خریداران (ماروبزو سبز) و فروشندگان (ماروبزو قرمز) از مشخصههای بارز این شمع است. این شمع اولین مرحله از شروع روند صعودی و نزولی در بازار است.
دوجی (Doji) زمانی شکل میگیرند که قیمت آغازین و نهایی یک شمع با هم برابر باشند. اندازه سایهها در دوجی متغیر است. این الگو نبرد میان خریداران و فروشندگان را نشان میدهد که هیچ یک از دو گروه بر دیگری برتری نیافتهاند. این الگو میتواند هم به صورت ادامهدهنده روند و هم بازگشت روند باشد.
هارامی (Harami) یکی از الگوهای بازگشتی که از دو شمع تشکیل شده است. کندل اول که شمع مادر نام دارد، بازار را به نقطه اوج یا نزول میرساند. کندل بعدی یک شمع دوجی است یا اینکه بدنه کوچکی دارد و درون بازه خرید و فروش شمع مادر تشکیل میشود.
پوششی (Engulfing) در این الگو دو شمع پشت سر هم قرار گرفتهاند که رنگهای متضادی دارند. این الگو به صورت بازگشتی است و بدنه شمع دوم، کندل اول را به صورت کامل در بر میگیرد. اینکه شمع پوششی چه تعداد از شمعهای قبلی را در بر میگیرد، قدرت الگو را نشان میدهد.
شروع به کار برای ترید با پرایس اکشن
معاملهگران پس از اینکه با مفاهیم اولیه آشنا شدند، باید نمودار خود را برای تحلیل کردن آماده کنند. خالی کردن نمودار از هر شکل، خط و اندیکاتور اضافهای برای هر چه سادهتر کردن آن، از لازمههای استفاده از پرایس اکشن در معاملات است.
نمودار بالا که قیمت بیت کوین را در ماه جولای ۲۰۱۹ نشان میدهد، برای تحلیل آماده است. در این تحلیل از نمودار شمعی استفاده شده و رنگ مشکی، بیانگر کندل نزولی و رنگ سفید بیانگر شمع صعودی است.
در ابتدا با رسم محدودههای مقاومت و حمایت (به ترتیب قرمز و سبز رنگ) بر روی نمودار، مناطقی را که قیمت به آنها واکنش نشان میدهد را تعیین میکنیم. با همین کار ساده میتوان در صورت شکسته شدن این محدودهها اقدام به خرید یا فروش کرد. با استفاده از الگوهای شمعی که تعداد آنها بسیار بیشتر از آن چیزی است که در این مطلب معرفی شد، میتوان وضعیت روانی بازار را در آن لحظه تحلیل کرد.
برای نمونه الگوی چکش که یک الگوی بازگشتی صعودی است، موفق عمل کرده و موجب رشد قیمت شده است. الگوی دوجی که پس از یک شمع سفید بزرگ ظاهر شده، عدم اطمینان را در بازار نشان میدهد و لزوم مشخص شدن شمع بعدی را بیش از پیش میسازد. الگوی کندل بازگشتی صعودی که کمترین قیمت آن (Low Price) نسبت به شمع قبلی پایینتر بوده و به صورت صعودی نیز بسته شده، از ورود به معامله پس از عبور قیمت از بالاترین قیمت آن (خط چین قرمز) حکایت دارد. الگوهای کندل استیک در این نمودار تنها به موارد گفته شده محدود نمیشود. برای همین آشنایی با این الگوها و نتایجی که از پس ظهور آنها در نمودار به وقوع پیوسته، برای کسانی که از پرایس اکشن استفاده میکنند ضروری است.
مزایا و محدودیتهای پرایس اکشن
تحلیل پرایس اکشن شخص به شخص میتواند متفاوت باشد. بارها اتفاق افتاده که دو معاملهگر با نگاه به حرکات قیمتی مشابه، به دو نتیجهگیری کاملا مختلف معرفی ۵ الگوی نزولی کندل استیک برسند. یکی از آنها شاید ادامه روند نزولی را پیشبینی کند و دیگری انتظار بازگشت روند را در آینده نزدیک داشته باشد. البته دوره زمانی که معاملهگر استفاده میکند، تاثیر فراوانی بر روی تحلیل او خواهد گذاشت؛ بطوریکه قیمت یک ارز دیجیتال میتواند در طول چند هفته به صورت نزولی باشد، اما در تصویر بزرگتر هر ماه رشد کرده باشد.
نکته مهم این است که الگوها همیشه بلافاصله درست از آب در نمیآیند و تحلیلگر باید برای گرفتن تایید از الگو به آن فرصت کافی (نه زیاد و نه کم) بدهد. این نوع تحلیل نسبت به سایر شیوههای معاملهگر مزیتهایی هم دارد که از جمله آنها میتوان به سریع بودن و کاربردی بودن آن در هر بازاری اشاره کرد. در عین حال که بیشتر استراتژیهای پرایس اکشن ساده است، یادگیری و استفاده از آن در نمودارها نیازمند تمرین فراوان است. پرایس اکشن به تریدر اجازه خواهد داد تا نظم موجود بین خریداران و فروشندگان را از بینظمی بین دادههای قیمتی بیرون بکشد و بر اساس آن حرکت بعدی را پیشبینی کند.
شما میتوانید با شرکت در دوره اطلس ارزدیجیتال، تحلیل تکنیکال را به صورت ویدیویی و با پشتیبانی اساتید باتجربه یاد بگیرید.
با کاربردهای الگوی چکش در تحلیل تکنیکال آشنا شوید
تحلیل تکنیکال یک رویکرد تحلیل قیمت سهام است که به کمک آن روند قیمت داراییها در بازههای زمانی کوتاهمدت و بلندمدت پیشبینی میشود. در همین راستا ابزارهای مختلفی برای تحلیل تکنیکال وجود دارد که الگوی چکش یا Hammer یکی از پرکاربردترین الگوها به شمار میرود. الگوی چکش زیرمجموعه کندل استیک ها یا همان الگوهای شمعی است. موضوع اساسی در کندل چکش این است که نوسان قیمت در زمان شروع معاملات تا پایان آنها را نشان میدهد. نکات مهمی را میتوان از تحلیلگری به کمک الگوی چکش در تحلیل تکنیکال استخراج کرد. اما الگوی چکش چیست و چه مشخصات ظاهری دارد؟ شیوه کار کردن با این الگو به چه صورت است؟ چه پیامهایی از این الگو برای تحلیلگر قابل استخراج است؟ آیا نقاط ضعفی هم میتوان برای این الگوی تحلیل تکنیکال برشمرد؟ اینها سؤالات مهمی است که در ادامه مقاله به طور مفصل مورد بحث و بررسی قرار میگیرند.
فهرست عناوین مقاله
- 10.1 تحلیل تکنیکال مقدماتی
- 10.2 تحلیل تکنیکال پیشرفته
الگوی چکش چیست و چه مشخصات ظاهری دارد؟
نامگذاری الگوی Hammer یا چکش کاملاً به واسطه شکل ظاهری کندلها در این الگو است. در حالت معرفی ۵ الگوی نزولی کندل استیک کلی کندلهای چکش از یک بدنه چهارگوش مربعی تشکیل میشوند که به یک میله یا دم بلند در پایین متصل هستند. معمولاً طول این دم متصل حدود 2 تا 3 برابر پهنای بدنه چهارگوش است. از این جهت شکل این کندلها کاملاً مشابه چکش هستند.
به کمک این الگو تحلیلگر میتواند تشخیص دهد که یک روند نزولی تغییر جهت داده و یک روند صعودی آغاز شده است. معمولاً در نمودار این چکشها با رنگهای سبز یا قرمز معرفی ۵ الگوی نزولی کندل استیک دیده میشوند که در خصوص اهمیت این رنگها در ادامه بیشتر توضیح داده میشود. اما بدنه و دم هر یک نشاندهنده چه مفاهیمی هستند؟
بدنه الگوی چکش نشانه تفاوت بین قیمت باز شدن و بسته شدن یک دارایی در طول مدت معامله در بازار است. این در حالی است که اندازه دم نشاندهنده تفاوت بین بالاترین و پایینترین قیمت روز یک دارایی است. نکته مهم این است که کندلهای چکش همواره در روندهای نزولی قیمت دارایی شکل میگیرند اما ایجاد آنها همواره به منزله پایان روند نزولی نیست. بلکه باید فاکتورهای دیگری نیز در این زمینه مورد بررسی قرار گیرد تا بتوان در خصوص پایان روند نزولی و آغاز یک روند رو به رشد تحلیل درستی ارائه کرد.
نگاهی به فلسفه روانشناسی الگوی چکش در تحلیل تکنیکال
نگاهی به فلسفه شکلگیری الگوهای مختلف در بازار میتواند در ایجاد درک و شناخت صحیح از آنچه در بازار رخ میدهد، مؤثر باشد. این نکته درباره ابزارهای تحلیل تکنیکال که بیشتر مبتنی بر آمار و احتمالات هستند، بیشتر صدق میکند. الگوی چکش در تحلیل تکنیکال نیز از این موضوع مستثنی نیست؛ بنابراین لازم است کمی درباره فلسفه و مفاهیم مرتبط با این الگو بیشتر بحث و بررسی صورت بگیرد.
هر روند نزولی قیمت در یک بازار یک روز به پایان میرسد. تلاش برای تشخیص این نقطه پایان از این جهت اهمیت دارد که میتوان موقعیت مناسبی برای ورود به بازار پیدا کرد. شکلگیری کندل چکش نیز به عنوان یک نشانه مهم از پایان روند نزولی بازار نشانه بسیار مثبتی به شمار میرود.
تشکیل الگوی چکش نشاندهنده آن است که قیمت دارایی وارد محدوده حمایتی شده و به این ترتیب خریداران ابتکار عمل را در بازار از فروشندگان گرفتهاند. شاید یک مثال بتواند تصویر بهتری از کاربرد این الگو به نمایش بگذارد. تصور کنید که بازار آغاز به کار میکند و قیمت یک دارایی روند نزولی به خود میگیرد.
اما پس از مدتی خریداران به یکباره وارد بازار شده و با خرید سنگین به یکباره روند کاهشی قیمت را به روند افزایشی تغییر میدهند. حتی گاهی اوقات قدرت خریداران به حدی زیاد است که قیمت پایانی پس از یک افت شدید مجدداً اوج گرفته و به نزدیکی قیمت بازگشایی میرسد.
چه نشانههایی اعتبار الگوی چکش را افزایش میدهد؟
در تحلیل تکنیکال باید به دنبال راههایی برای بررسی میزان اعتبار نتایج به دست آمده بود. الگوی چکش زمانی از اعتبار بالایی برخوردار است که چند نشانه به وقوع بپیوندد که عبارتاند از:
- انتهای دم الگو نشاندهنده محدوده حمایتی قیمت دارایی است. توجه به این نکته ضروری است که هرچه طول این دم بالاتر باشد، بدون شک اعتبار این الگو بیشتر خواهد بود.
- یکی دیگر از نشانههایی که موجب افزایش اعتبار الگوی چکش است، شکلگیری 3 کندل نزولی پیش از چکش است. منظور از کندل نزولی، آن است که سطح قیمتی کندل پایینتر از کندل قبلی خود باشد.
- مهر تأیید بر کندل چکش زمانی میخورد که کندلهای بعد از آن کاملاً حالت صعودی به خود بگیرند.
با وجود سه نکتهای که در بالا اشاره شد، نمیتوان با الگوی چکش به تنهایی برای خرید و فروش سهام استفاده کرد و باید به کمک سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال نسبت به صحت و اعتبار نتایج اعتماد بیشتری حاصل نمود.
انواع کندل چکش به چند دسته تقسیم میشود؟
تا اینجا بررسی شد که الگوی چکش چیست. در ادامه لازم است معرفی ۵ الگوی نزولی کندل استیک تا نسبت به بررسی انواع کندل چکش در تحلیل تکنیکال بحث و بررسی صورت بگیرد. همانطور که اشاره شد این کندها به دو صورت سبزرنگ و قرمزرنگ در نمودارها ظاهر میشوند. دستهبندی کندلهای چکش نیز بر همین مبنی به دو دسته صعودی و نزولی انجام میشود که عبارتاند از:
1- کندل چکش صعودی
کندل صعودی نشاندهنده آن است که قیمت یک سهم در پایان معاملات بالاتر از قیمت آن در هنگام بازگشایی در همان روز بوده است. کندلهای صعودی در نمودار به رنگ سبز مشخص میشوند. از نظر مفهومی، کندل چکش در روند صعودی نشاندهنده آن است که خریداران به حدی قدرتمند بودند که نهتنها ابتکار عمل را از دست فروشندگان خارج کردهاند، بلکه با خرید بسیار سنگین قیمت سهام را بالاتر از زمان بازگشایی آن در ابتدایی روز رساندهاند.
2- کندل چکش نزولی
کندل چکش قرمز رنگ در نمودار به نام کندل چکش نزولی شناخته میشود که نشاندهنده آن است که با وجود تضعیف فروشندگان، باز هم قیمت سهام پایینتر از قیمت آن در زمان بازگشایی بسته شده است. در عمل وقتی الگوی چکش نزولی رخ میدهد، نشاندهنده آن است که با وجود آنکه خریداران موفق شدهاند روند نزولی را به صعودی تغییر دهند، اما هنوز آنقدر خرید صورت نگرفته است که قیمت پایانی سهام به بالاتر از زمان بازگشایی آن در ابتدای روز برسد.
ایجاد الگوی چکش نزولی در یک روند صعودی در بازار نشانه چیست؟
گاهی اوقات ممکن است در جریان یک روند صعودی قیمت در بازار، به یکباره کندل چکش نزولی شکل بگیرد. این کندل نشاندهنده قدرت فروشندگان در مسیر صعودی است. در واقع فروشندگان موفق شدهاند فشار عرضه را افزایش داده و در نتیجه قیمت سهام را به پایینتر از قیمت بازگشایی آن برسانند. اما مجدداً خریداران با خریدهای خود مانع از افت قیمت شدید سهام شدهاند.
به هر ترتیب هر زمان کندل چکش در انتهای روند صعودی شکل گرفت، میتواند به عنوان نشانهای برای قدرتمند بودن فروشندگان تلقی شود. به این ترتیب ممکن است در آینده نزدیک روند صعودی متوقف شود و فروشندگان ابتکار عمل را در بازار به دست بگیرند.
آموزش استفاده از الگوی چکش در تحلیل تکنیکال
آنچه تا اینجا در مطالعه این مقاله روشن شد، این است که الگوی چکش در تحلیل تکنیکال، یک الگوی امیدوارکننده و به نوعی نشانه رشد بازار است که در انتهای یک روند نزولی به وجود میآید. البته یک معاملهگر حرفهای با مشاهده این الگو در نمودار قیمت دارایی بلافاصله اقدام به خرید نمیکند؛ بلکه آن را به عنوان نشانهای برای بررسی سایر عوامل مؤثر قلمداد میکند.
به عنوان مثال میتوان با بررسی اندیکاتور rsi مشخص نمود که آیا سهم در منطقه اشباع فروش قرار دارد یا خیر. اگر این اندیکاتور عدد کمتر از 30 را به نمایش گذاشت، اعتبار کندل چکش افزایش پیدا میکند.
نکته مهم دیگر آن است که شاید الگوی چکش نشانه آغاز یک روند صعودی باشد، اما به معرفی ۵ الگوی نزولی کندل استیک هیچ عنوان مشخص نمیکند که این افزایش قیمت تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؛ بنابراین اینجا اهمیت استفاده از سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال برای رسیدن به یک دید جامع در خرید سهام بسیار مؤثر و مهم است.
آیا استفاده از الگوی چکش محدودیت دارد؟
الگوی چکش در تحلیل به روش پرایس اکشن بسیار کاربردی هستند و نقش مهمی در رسیدن به نتایج مثبت از این شیوه تحلیل تکنیکال دارند. اما دو نکته مهم در خصوص این الگو وجود دارد که میتوان به عنوان محدودیتهای پیرامون کندل چکش مطرح نمود. این محدودیتها عبارتاند از:
- شاید تصمیمگیری مبتنی بر کندل چکش کار چندان منطقی نباشد؛ چرا که به تنهایی نشاندهنده تغییر روند قیمت سهام از نزولی به صعودی نیست و باید فاکتورهای متعدد دیگری نیز در کنار آن مورد ارزیابی قرار بگیرد.
- به هیچ عنوان هدف قیمتی توسط کندلهای چکش تعیین نمیشود. در واقع معاملهگر نمیتواند به کمک این کندلها متوجه شود که روند صعودی تا چه زمانی ادامه پیدا میکند و برای تعیین حد ضرر یا سود باید از ابزارهای دیگر استفاده کند.
منظور از الگوی چکش وارونه چیست؟
از نظر مفهوم و عملکرد تفاوتی بین کندل چکش و چکش وارونه وجود ندارد و هر دو آنها نشاندهنده یک الگوی بازگشت صعودی هستند که در انتهای یک روند نزولی شکل میگیرد.
اما از نظر شکل ظاهری الگوی چکش وارونه یا الگوی چکش تفاوت دارد. در کندل چکش، بدنه در بالا تشکیل معرفی ۵ الگوی نزولی کندل استیک شده و یک دم در پایین آن شکل میگیرد. در حالی که در کندل چکش وارونه، بدنه در پایین تشکیل میشود و به جای دم یک شاخ در بالای آن وجود دارد که طول آن 2 تا 3 برابر بدنه است. البته گاهی اوقات ممکن است یک دم خیلی کوچک نیز وجود داشته باشد که کاملاً قابل اغماض است و میتوان آن را نادیده گرفت. تقریباً تمام آنچه در خصوص کندل چکش اشاره شد، درباره کندل چکش وارونه نیز عیناً صادق است.
سؤالات متداول
آیا کندل چکش وارونه در روندهای صعودی نیز ایجاد میشود؟
خیر؛ الگوی چکش وارونه برخلاف کندل چکش صرفاً در روندهای نزولی ایجاد میشود.
آیا میتوان کندل چکش را به عنوان مبنای تصمیمگیری برای خرید سهام قرار داد؟
خیر؛ این الگو به هیچ عنوان به تنهایی نشانه تغییر روند در قیمت سهام نیست و باید سایر ابزارهای تحلیلی را نیز در کنار آن مورد استفاده قرار داد.
کلام پایانی
در این مقاله بررسی شد که الگوی چکش چیست و چه کاربردی در تحلیل تکنیکال دارد. در مجموع تحلیل تکنیکال ابزارهای مختلفی را در اختیار تحلیلگران قرار میدهد تا به کمک آن بتوانند سود خود در معاملهها را افزایش داده و زیاد خود را به حداقل برسانند. دو دوره آموزشی تحلیل تکنیکال مقدماتی و پیشرفته در کلینیک سرمایه در اختیار شما قرار دارد که به کمک آن میتوانید از صفر تا صد هر آنچه برای تحلیل تکنیکال به آن نیاز دارید را بیاموزید.
الگوی کندل دوجی (Doji) چیست؟
اساس تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی، استناد به نمودارهای قیمت است که در چند دسته مختلف وجود دارند. نمودارهای خطی و میلهای را میتوان معمولترین نمودار قیمت دانست، اما این نمودارها نمیتوانند اطلاعات زیادی درباره قیمت و بازار را به تریدر منتقل کنند؛ بنابراین نمودار دیگری مطرح است که میتواند در یک نگاه، اطلاعات بیشتری را به معاملهگران منتقل کند. این نمودارها، نمودار شمعی ژاپنی یا کندل استیک «Candle Staick» هستند. نمودارهای شمعی ژاپنی نزد تریدرها محبوبیت بسیاری دارند. در ادامه قصد داریم به بررسی کندل دوجی یا همان نمودار شمعی دوجی بپردازیم. پس اگر شما نیز کنجکاو هستید تا بدانید الگوی دوجی چیست و چه انواعی دارد، در این مقاله از دلفین وست با ما همراه شوید.
الگوی شمعی دوجی در تحلیل تکنیکال چیست؟
هر الگوی شمعی میتواند 4 مؤلفه اصلی را در اختیار تریدر قرار دهد که میتوان این مؤلفهها را از هر نمودار شمعی بهدستآورد:
- بالاترین قیمت «High»
- پایینترین قیمت «Low»
- قیمت آغازین «Open»
- قیمت پایانی «Close»
چهار مؤلفه فوق میتواند در قیمتهای روزانه سهام بورس یا در قیمت سایر بازارهای مالی در یک بازه زمانی مشخص بررسی شود. درمجموع کندل شمعی، یک الگوی بازگشتی و نشاندهنده تغییر موقعیت بازار است. الگو یا کندل دوجی به الگویی گفتهمیشود که در آن، قیمت آغازین و قیمت پایانی با هم برابر یا بسیار بههم نزدیک باشند. کندل دوجی به مدلی از کندل شمعی گفتهمیشود که در آن بازار حالت خنثی و راکت یافتهاست؛ بهطوریکه فروشندگان و خریداران هیچکدام بر یکدیگر پیروز نشدهاند. معاملهگران با کندلی که پس از کندل دوجی در نمودار ایجاد میشود، میتوانند جهت بازار را تشخیص دهند.
چه زمانی الگوی دوجی اتفاق میافتد؟
همانطور که اشاره کردیم، تشکیل الگو یا کندل دوجی، نشانه خنثیبودن بازار است. باوجوداین معمولاً کندل دوجی در انتهای یک روند صعودی طولانی تشکیل میشود. این نوع کندل میتواند اخطاری برای بازگشت بازار باشد، اما بهصورتکلی نباید سریع درباره دوجیها تصمیم گرفت، بلکه باید منتظر ماند تا الگوی دوجی بهصورتکامل روی نمودار تشکیل شود، آنگاه برحسب آن به پیشبینی بازار پرداخت. معمولاً تریدرهای محافظهکار بیشتر صبر میکنند تا با تشکیل کامل کندل دوجی بهتر بتوانند موقعیت بازار را برای خود توصیف کنند. این موضوع کمک میکند تا این تریدرها ریسک کمتری را در معاملات خود متحمل شوند؛ بنابراین موضوع اینکه الگوی دوجی چه زمامی رخمیدهد، میتواند در انتهای یک روند طولانی شارپ باشد که باید با احتیاط درباره آن تصمیمگیری کرد.
انواع الگوهای دوجی
الگوهای دوجی یا کندلهای دوجی انواع مختلفی دارند که هریک از آنها میتوانند موقعیتهای خاصی را به تریدر اعلام کنند. اگر بخواهیم برخی از رایجترین کندلهای دوجی را نام ببریم، موارد زیر در اولویت قرار دارند:
الگوی دوجی پایهبلند که به آن الگوی دوجی فرفره هم گفته میشود، فاقد بدنه است؛ یعنی سایههای آن بلند و برابر هستند. الگوی دوجی پایهبلند روی نمودار، برابربودن قدرت خریداران و فروشندگان بازار را نشان میدهد. از روی این الگو میتوان به ترید و عدم قاطعیت در تصمیمگیری معاملهگران نیز پیبرد. اگر در نمودارهای بورس، الگوی دوجی پایهبلند فاقد سایه بالایی یا پایینی باشد، نشاندهنده آن است که سهام در صف خرید یا فروش قرار دارد.
در الگوی دوجی سنجاقک، سایه بالایی وجود ندارد یا خیلی کوتاه است، اما سایه پایینی بلندی مشاهده میشود. از روی الگوی دوجی سنجاقک میتوان به قدرت بالای خریداران در بازار پیبرد. اگر این الگو در یک روند صعودی ظاهر شود، یک سیگنال کاهش قیمت برای تریدر خواهدبود، اما چنانچه این الگو در یک روند نزولی ظاهر شود، نشانه افزایش قیمت خواهدبود. به الگوهای دوجی سنجاقک، الگوی دوجی اژدها هم گفتهمیشود؛ بنابراین هرکجا نام الگوی دوجی اژدها را مشاهده کردید، به یاد دوجی سنجاقک بیفتید. باید توجهداشت که الگوی دوجی اژدها یا همان الگوی دوجی سنجاقک بهندرت در نمودارها ظاهر میشود و میتواند به فعالشدن سیگنال خطر بینجامد!
در الگوی دوجی سنگ قبر، برخلاف الگوی دوجی سنجاقک، سایه پایینی وجود ندارد یا بسیار کوتاه است، اما در عوض سایه بالایی بلندی وجود دارد. این الگو مانند اسمش ترسناک بوده و به معنای قدرت زیاد فروشندگان در بازار است؛ یعنی خریدار و تقاضا برای خرید وجود ندارد یا بسیار اندک است و حجم معاملات کمتر میشود. الگوی دوجی سنگ قبر میتواند هم در روندهای صعودی و هم در روندهای نزولی ظاهر شود، اما معمولاً در انتهای بازارهای گاوی یا صعودی رخ میدهد. بیشتر معاملهگران با مشاهده این الگو از خرید منصرف میشوند یا تصمیم به فروش میگیرند. معمولاً بازار خرسی که پس از یک بازار گاوی در پی یک الگوی دوجی سنگ قبر ایجاد میشود، طولانی است؛ بههمیندلیل از روی این الگو میتوان به یک روند نزولی طولانی پیبرد.
به الگوی دوجی صلیب، الگوی دوجی چهار قیمت «Four Price Doji» نیز گفتهمیشود. در الگوی دوجی صلیب، قیمت آغاز، پایان، معرفی ۵ الگوی نزولی کندل استیک بالاترین و پایینترین با هم برابر هستند؛ بهطوریکه شبیه یک صلیب به نظر میرسد. این الگو شبیه الگوهای دوجی پایهبلند است؛ با این تفاوت که سایههای کوتاهتری دارد. از روی الگوی دوجی صلیب بهتنهایی نمیتوان درباره حرکت بازار نتیجهگیری کرد، بلکه باید به کندلها و الگوهای دوجی کناری آن توجه شود. موارد فوق جزء مشهورترین و قابلتوجهترین الگوهای دوجی در تحلیل تکنیکال هستند که میتوان آنها را بهصورت تکی بررسی کرد، اما برخی از الگوهای مشهور در تحلیل تکنیکال هستند که میتوان آنها را بهصورت جفتی، سهتایی یا دربرابرهم بررسی کرد. الگوی دوجی استار یا الگوی ستاره یکی از آنهاست که در ادامه به بررسی آن میپردازیم.
کندل یا الگوی دوجی استار چیست؟
الگوی دوجی استار «Star Doji» به الگویی دوجی گفتهمیشود که یک بدنه کوتاه دارد. درحقیقت زمانی این الگو شکل میگیرد که در نتیجه یک شکاف در لایههای زیرین قیمت و در بالای روند حرکتی ایجاد شده باشد. آنگاه یک کندل معرفی ۵ الگوی نزولی کندل استیک با بدنه کوچک در بالا یا پایین یک کندل بزرگ شکل میگیرد که بالا و پایینبودن آن میتواند نتایج متفاوتی داشته باشد. برای درک این موضوع باید درنظرداشت که مدل الگوی دوجی استار یا ستاره دو نوع الگوی دوجی استار یا ستاره صبحگاهی و عصرگاهی دارد. این دو نوع دوجی را میتوان بهصورتزیر بررسی کرد:
الگوی ستاره صبحگاهی از تشکیل سه شمع متوالی ایجاد شده که سبب برگشت روند میشوند. ستاره صبحگاهی معمولاً در آخر روندهای نزولی ظاهر میشود. تریدرها با استفاده از این الگو در انتهای یک خط روند نزولی و استفاده از اندیکاتورهای دیگر، معکوسشدن روند را پیشبینی میکنند. این دوجی را میتوان پس از یک کندل بلند مشاهده کرد که تشخیص آن در مقایسه با سایر کندل دوجی دشوارتر است. ستاره صبحگاهی در نمودار شبیه ستارهای به نظر میرسد که در بالای یک کندل نزولی شارپ قرار گرفته و بر آن میتابد تا آن را روشن کند و انرژی صعودی به آن بدهد.
الگوی ستاره عصرگاهی، نقطه مقابل ستاره صبحگاهی است؛ بهطوریکه میتوان آن را بیانگر تغییر روند از صعودی به نزولی در نظر گرفت. درواقع ستاره عصرگاهی یک کندل صعودی بلند است که در دنباله یک کندل نزولی یا صعودی کوتاه تشکیل میشود. درادامه آن نیز یک کندل نزولی بزرگ شکل میگیرد که حداقل به اندازه نصف کندل صعودی ارتفاع دارد. الگوی ستاره عصرگاهی مانند یک ستاره میماند که پایینتر از کندل صعودی شارپ قرار گرفته و نزول و افولکردن آن را نشانمیدهد. کندل دوجی یا الگوی دوجی ستاره، یکی دیگر از الگوهای کاربردی در تحلیل تکنیکال است که میتواند در کنار سایر اندیکاتورها برای نتیجهگیری از بازار بسیار مفید و کاربردی واقع شود.
نکته
اگرچه میدانیم الگوی دوجی چیست، الگو یا کندل دوجی بهتنهایی برای تصمیمگیری کفایت نمیکند، بلکه باید در کنار انواع کندل دوجی از اندیکاتورها و دیگر ابزارهای مالی استفاده شود.
محدودیتهای الگوی شمعی دوجی چیست؟
اگرچه الگوهای دوجی یا کندل دوجی، یکی از ابزارهای اولیه تریدرها هستند و اهمیت بسیاری دارند، بهدلیل برخی محدودیتها نمیتوان به آن تکیهکرد؛ بههمیندلیل همواره توصیهمیشود از الگوهای دوجی بهتنهایی برای تصمیمگیری استفاده نشود و در کنار آنها، حتماً از دیگر ابزارهای تحلیلی هم استفاده شود. درواقع میتوان محدودیتهای کندل دوجی را بهصورتزیر بررسی کرد:
- الگوهای دوجی در حقیقت نشانگرهایی خنثی هستند که اطلاعات مهم، اما بسیار اندکی را به تریدر میدهند.
- برخی از انواع کندل دوجی که در این مطلب معرفی شدند، بهندرت در نمودارهای قیمت ظاهر میشوند؛ بنابراین نمیتوان همیشه از نتیجه حاصل از تشکیل آنها در نمودار بهرهگرفت.
- الگوهای دوجی صددرصد قابلاعتماد نیستند؛ زیرا پس از تشکیل آنها، بازگشت قیمت تضمینی نیست، بلکه تنها یک فرضیه درصورت ظاهرشدن آنهاست که بیشتر به واقعیت تبدیل میشود، اما نمیتوان کاملاً روی آن حساب کرد.
موارد فوق را میتوان اصلیترین محدودیتهای کندل دوجی درنظرگرفت؛ بنابراین اگر شما یک تریدر مبتدی هستید، باید حتماً با این کندلها آشنایی داشته باشید، اما نباید بهتنهایی در تحلیلهای خود روی آنها حساب کنید، بلکه دیگر ابزارهای تحلیلی را همراه با آنها استفاده کنید و از تحلیلهای بنیادی نیز غافل نشوید.
پرسشهای متداول
الگوی دوجی یکی از الگوهای شمعی است که در آن، معمولاً قیمتهای آغازین، پایانی، بالاترین و پایینترین قیمت در آنها برابر یا بسیار بههم نزدیک هستند. این موضوع در هر نوع از الگوهای دوجی بهشکلی متفاوت دیدهمیشود.
الگوهای دوجی انواع مختلفی دارند که از جمله آنها میتوان به الگوی دوجی صلیب، الگوی دوجی سنجاقک، الگوی دوجی سنگ قبر، الگوی دوجی دابل، الگوی دوجی استار و… اشاره کرد.
الگوهای دوجی اطلاعات کلی را به تریدر منتقل میکنند و نمیتوانند بهتنهایی الگوی کاملی برای تحلیل تریدرها باشند؛ بههمیندلیل باید در کنار انواع کندل دوجی از دیگر نمودارها و ابزارهای تحلیلی مانند اندیکاتورها استفاده شود.
برای یادگیری تحلیل تکنیکال مسیر زیر را به شما پیشنهاد میکنیم:
آموزش کندل شناسی پیشرفته در فارکس و بورس
باید بدانیم هیچ سیستم معامله گری وجود ندارد که فقط معاملات سود ده تولید کند. تصمیمات اکثر معامله گران در بازار حاصل چند فاکتوراساسی است که شامل تجربیات شخصی، احساسات و توانایی فرد در تحلیل جریان گستردهای از اطلاعات است. این اطلاعات شامل دادههای تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال، اخبار و … هستند.
تحلیل تکنیکال برای معامله گران یکی از ابزارهای ارزشمند محسوب میگردد و نمودارهای کندل استیک – Candlestick یا شمعی ژاپنی یکی از منحصربهفردترین و دقیقترین روشهای این نوع از تحلیل است، به گونهای که میتوان گفت درک نمودارهای کندل استیک وبرای هر معامله گر ضروری است تا به یک کندل شناس حرفه ای تبدیل شود.
مزایای استفاده از علم کندل شناسی:
عامل اصلی حرکات قیمتی سهام احساسات و افکار معامله گران بازار است و نمودارهای شمعی ژاپنی میتوانند به راحتی تصویری ساده از احساسات بازار و در مجموع تمامی معامله گران را در اختیار ما قرار دهند. از دیگر مزایای این نوع از تحلیل تکنیکال، قابلیت بالا در تفسیر حرکات قیمتی سهام است. در واقع چیزی که سبب محبوبیت این نوع از نمودارها گشته ارائه اطلاعات جامع در عین سادگی است.
علم کندل استیک تنها یک روش تحلیلی جهت تشخیص الگو نیست بلکه این علم تعامل میان خریداران و فروشندگان را به روشنی نشان میدهد. تمام اطلاعات مورد نیاز جهت رسم نمودارهای کندل استیک شامل ۴ قیمت باز شدن، بسته شدن، بالاترین و پایینترین (open-close-high- low) است.
علم کندل استیک احتمالاً یکی از قدیمیترین اشکال تحلیل تکنیکال است و قدمت آن به اوایل قرن ۱۷ میلادی برمیگردد. زمانی که مانهیسا هما، تاجر ثروتمند ژاپنی، این روش را جهت تحلیل معاملات برنج ابداع کرد. در برخی منابع از مانهیسا هما با عنوان پدر علم کندل استیک یاد میشود. جالب است بدانید که او در سال ۱۷۵۵ کتابی را با عنوان ” The Fountain of Gold: The Three Monkey Record of Money ” نوشته است که احتمالاً اولین کتاب معامله گری تاریخ است. این یعنی تقریباً پیش از آنکه کشور کنونی ایالاتمتحده آمریکا وجود داشته باشد ژاپنیها در معاملات خود ازین علم بهره میبردهاند. متأسفانه معادل فارسی برای کتاب وجود ندارد.
مانهیسا هما در قالب این عنوان بیان میکند که یک معامله گر برای دستیابی به چشمه طلا باید از سه چیز دوری کند:
- شیطان را نبین (محو تماشای روند صعودی یا نزولی در بازار نشو) چرا که تغییر روند بازار جریانی همیشگی دارد . شاید دلیل تأکید بیشتر تکنیکهای کندل استیک بر روی الگوهای بازگشتی در مقایسه با الگوهای ادامهدهنده نیز همین باشد.
- به شیطان گوش نده (به اخبار گوش نده و با تکیه بر اخبار معامله نکن)
- با شیطان صحبت نکن (پس از تحلیل در مورد معاملاتی که قصد اجرایشان را داری با دیگران صحبت نکن)( استیو نیسون، ۱۹۹۴)
در دسامبر سال ۱۹۸۹ استیو نیسون آمریکایی برای اولین بار علم نمودارهای شمعی ژاپنی را تحت عنوان مقالهای به جهان معرفی کرد.
بدنه کندل شمعی ژاپنی
در هر کندل، حد فاصل میان قیمت باز شدن و بسته شدن سهم را بدنه کندل مینامیم. ارتفاع بدنه اختلاف میان قیمت باز شدن و بسته شدن خواهد بود. بهصورت استاندارد اگر قیمت بسته شدن از قیمت باز شدن کمتر باشد، بدنه توپر و نزولی و در صورتیکه قیمت بسته شدن بیشتر از قیمت باز شدن سهم باشد بدنه توخالی یا صعودی خواهیم داشت.
سایه کندل شمعی ژاپنی
هر کندل میتواند شامل خطوطی در بالا یا پایین بدنه نیز باشد که سایه یا shadow نامیده میشود. این خطوط نشاندهنده بالاترین و پایینترین قیمتی است که در طول روز مورد معامله قرارگرفتهاند. در تحلیل کندل استیک این سایهها نشاندهنده هیجانات بازار است.
سایه بالایی: بالاترین قیمت
سایه پایینی پایینترین قیمت
هر کندل بسته به شکل خود نام خاصی دارد و در نتیجه تحلیل و تفسیر متفاوتی نیز خواهد داشت. بلندی و کوتاهی بدنه، داشتن یا نداشتن سایهها و یا بلندی و کوتاهی آنها، هرکدام اطلاعات خاصی را از بازار به ما منتقل میکند. با استفاده از تفسیر و تحلیل کندل امروز میتوان کندل فردای بازار را پیشبینی کرد.
شاید با داستان پرنده افسانهای ققنوس آشنایی داشته باشید. این پرنده در انتهای عمر خود در تلی از خاشاک میسوزد و از خاکسترش ققنوس تازهای حیات مییابد. در مورد کندلها نیز میتوان گفت کندل امروز از خاکستر کندل روز قبل ایجاد میگردد و به همین دلیل در علم کندل استیک هر کندل میتواند سناریوی محتمل خاصی را برای فردای بازار پیشبینی کند. الگوهای کندل استیک از یک یا چند کندل ( نهایتاً ۵ یا ۶ کندل) تشکیل میشوند.
این الگوها به دو دسته بازگشتی و ادامهدهنده تقسیم میشوند که در دوره آموزش بورس کالج تی بورس با برخی از آنها آشنا شدیم. در این سری مقالات به بررسی و معرفی سایر الگوهای کندل استیک میپردازیم.
الگوهای بازگشتی کندل استیک
۱- الگوی تک کندلی Belt hold نزولی
این الگو در انتهای روند صعودی تشکیل میشود. در این الگو قیمت آغازین با گپ (شکاف) رو به بالا باز میشود، در ادامه شاهد هیچ سایه بالایی نیستیم قیمت از نقطه آغاز رو به پایین حرکت کرده و بدنه نسبتاً بزرگی را ایجاد میکند. در تحلیل علم کندل استیک اگر سایه و بدنه این الگو فاصله گپ (شکاف) را پُر نماید میتواند نشانگر آغاز روند نزولی باشد.
۲- الگوی تک کندلی Belt hold صعودی
این الگو در روند نزولی تشکیل میشود. در این الگو قیمت آغازین با گپ (شکاف) رو به پایین باز میشود ،در ادامه شاهد هیچ سایه پایینی نیستیم. قیمت از نقطه آغاز رو به بالا حرکت کرده و بدنه نسبتاً بزرگی را ایجاد میکند. اگر سایه و بدنه این الگو، فاصله گپ (شکاف) را پُر نماید میتواند نشانگر آغاز روند صعودی باشد.
۳- الگوی دو کندلی Matching High
این الگو در انتهای روند صعودی و از دو کندل تشکیل میگردد، بدین صورت که کندل روز اول یک کندل صعودی بلند است، کندل روز دوم نیز یک کندل صعودی بلند یا نیمه بلند (فول بادی، نیمه فول بادی) خواهد بود. اما قیمت بسته شدن کندل روز دوم تقریباً برابر با قیمت بسته شدن کندل روز اول است. نکته آخر این که دو کندل فاقد سایه بالایی بوده و یا سایه بالایی کوچکی خواهند داشت. در تحلیل و تفسیر علوم کندل استیک این الگو میتواند نشاندهنده تشکیل یک پیووت سقف و آغاز روند نزولی باشد.
۴- الگوی دو کندلی Matching low
این الگو در انتهای روند نزولی و از دو کندل تشکیل میگردد. دقیقاً برعکس الگوی قبلی کندل روز اول یک کندل نزولی بلند، کندل روز دوم نیز کندل نزولی بلند یا نیمه بلند (فول بادی یا نیمه فول بادی) و قیمت بسته شدن کندل روز دوم تقریباً برابر با قیمت بسته شدن کندل روز اول است. دو کندل فاقد سایه پایینی یا دارای سایه پایینی کوچک خواهند بود. تشکیل الگو بیانگر ایجاد پیووت کف و آغاز روند صعودی خواهد بود.
۵- الگوی دو کندلی هارامی متقاطع ( مادر و بچه متقاطع) نزولی
با الگوی هارامی در دوره آموزش بورس کالج تی بورس آشنا شدیم. اساس تشکیل این الگوی مادر و بچه یک کندل با بدنه بلند و کندل دوم با بدنه کوچکتر است. الگوی هارامی متقاطع در مقایسه با هارامی معمولی اعتبار بیشتری دارد؛ چراکه کندل دوم در هارامی متقاطع یک کندل دوجی است. درحالیکه در هارامی معمولی کندلی با بدنه کوچکتر است.
هرچه میزان شک و تردید بازار در کندل دوم بیشتر باشد احتمال برگشت بازار و اعتبار الگو نیز بیشتر میشود. همانطور که میدانیم کندل دوجی نشاندهنده تردید و دودلی بازار است. الگوی هارامی متقاطع نزولی در انتهای روند صعودی تشکیل میشود و میتواند نشاندهنده برگشت بازار و آغاز روند نزولی باشد.
الگوی دو کندلی هارامی متقاطع (مادر و بچه متقاطع) صعودی
این الگو در انتهای روند صعودی تشکیل میشود. کندل اول بدنه بلند یا فول بادی و کندل دوم یک کندل دوجی خواهد بود که در دل کندل اول جای میگیرد. به طور کلی در الگوی هارامی بدنه کندل اول همرنگ روند پیشین بازار خواهد بود. یعنی در روند صعودی بدنه کندل اول توخالی و در روند نزولی ، توپر خواهد بود.
۷- الگوی دو کندلی MEETING LINES نزولی
به طول کلی الگوی MEETING LINES زمانی تشکیل میشود که کندلهایی با دو رنگ متفاوت و قیمت بسته شدن یکسان در کنار هم ایجاد میشوند. کندل اول بیانگر روند قبلی سهم و کندل دوم بیانگر احتمال تغییر روند است. در برخی از منابع این الگو به خطوط ضد حمله نیز معروف است. در نوع نزولی آن روز اول با یک کندل توخالی بلند برخورد میکنیم، در ابتدای روز دوم شاهد افزایش تقاضا خواهیم بود به گونهای که نقطه باز شدن سهم در قیمتهای بالاتر است اما در ادامه با افزایش عرضه قیمت بسته شدن در محدوده قیمت بسته شدن روز قبل قرار میگیرد.
۸- الگوی دو کندلی MEETING LINES صعودی
در این الگو با شرایطی عکس الگوی قبل مواجهیم. پس در روز اول با یک کندل توپر بلند برخورد میکنیم. در حالیکه روز دوم اگرچه در ابتدا با افزایش عرضه مواجه میشویم اما در ادامه شاهد افزایش تقاضا و در نتیجه افزایش قیمت خواهیم بود. به گونهای که قیمت بسته شدن کندل روز دوم برابر با قیمت بسته شدن کندل روز اول خواهد بود. این دو الگو میتوانند نشاندهنده تغییر روند قیمتی سهم باشند اما نکته مهم اینجاست که هر دو نیازمند کندل تائید میباشند.
۹- الگوی سه کندلی سه سرباز سفید
این الگو که در روند نزولی شکل میگیرد، از مجموعهای از کندلهای تو خالی بلند تشکیلشده است. اگر قیمت باز شدن هر کندل در میانه بدنه کندل قبلی باشد بهتر است. این حرکت صعودی پلهای بیانگر اتمام روند نزولی و آغاز روند صعودی خواهد بود.
۱۰- الگوی سه کندلی سه کلاغ سیاه
این الگو دقیقاً برعکس الگوی سه سرباز سفید در روند صعودی شکل میگیرد و از سه کندل تو پر بلند تشکیل میشود. اگر قیمت باز شدن هر کندل در میانه بدنه کندل قبلی باشد بهتر است. وقوع این الگو از منظر هلم کندل استیک، پیامی واضح مبنی بر تغییر روند صعودی قیمت میباشد. (ال-موریس،۲۰۰۶)
طی دو دهه گذشته نمودارهای کندل استیک محبوبیت زیادی را در میان سرمایه گذاران و معامله گران کسب کردهاند. این نوع از تحلیل جهت پیشبینی روند قیمتی تنها در چند روز آینده سهم مناسب است. این در حالی است که سایر روشهای تحلیل تکنیکال میتوانند رفتار قیمتی سهم را در هفتهها یا ماههای آتی پیشبینی کنند.
در حقیقت میتوان گفت ارزش تحلیل الگوهای شمعی ژاپنی در ترکیب با سایر روشهای تحلیلی آشکار میشود و نمیتوان تنها با اکتفا به این نوع از تحلیل به معامله گری پرداخت. در استفاده از الگوهای کندل استیک توجه به این نکته ضروری است که الگوهای کندلی تنها در روندهای مشخصی از اهمیت برخوردارند؛ بنابراین پیش از بررسی آنها باید روند حرکات قیمتی سهم را تعیین کنیم. پس از آن با بررسی الگوهای کندل استیک میتوانیم رفتار معامله گران را با نزدیک شدن به نقاط حمایتی یا مقاومتی چارت تحلیل و تفسیر کرده و از این طریق رفتار آنها را در روزهای آتی پیشبینی نماییم.
همچنین برای آموزش کندل شناسی پیشرفته می توان از منابع زیر استفاده کرد:
ازبهترین کتاب های کندل شناسی می توان به کتاب الگوهای شمعی ژاپنی استیونیسون اشاره کرد که هم در زمینه بورس ایران و هم در زمینه فارکس کاربرد دارد
کتاب الگوهای شمعی ژاپنی استیونیسون
از وبسایت های خوبی که در زمینه کندل شناسی پیشرفته می توان بصورت رایگان استفاده کرد کندل شناسی فراچارت می باشد
شما با استفاده از منابع بالا می توانید کندل شناسی را بصورت حرفه ای یاد بگیرید.
نتیجهگیری
در حقیقت میتوان گفت که با استفاده از سایر روشهای تحلیل تکنیکال میتوان نقاط و نواحی مهم و حیاتی را بر روی چارت مشخص کرد و سپس با استفاده از علم کندل استیک نگرش و احساس بازار نسبت به این نواحی آشکار میشود.
میتوان گفت علم کندل استیک برای افرادی که تنها با دید سرمایهگذاری بلندمدت وارد بازار سهام میشوند کاربرد زیادی ندارد. این نوع از تحلیل تکنیکال ابزاری جهت معامله گری و تعیین دقیق نقاط ورود یا خروج در آن میباشد. به نظر شما در بازار سهام تفاوت میان دیدگاه سرمایهگذاری با معامله گری چیست ؟ شما کدام یک را ترجیح میدهید؟
دیدگاه شما